#شهید_رئیسی و ظرفیت های تغییر در گفتمان حکمرانی
🔰تاریخ فلسفه و اندیشه انسانی،همواره اهمیت دوچندانی را برای زبان و واژگان قائل بوده است و اساساً «تفکر» را چیزی جز گفتگو با خویشتن نمی داند. هایدگر می گوید: ««زبان قرارگاه و خانه وجود است، انسان در خانه زبان سکونت میکند و متفکران و شاعران محافظان این خانهاند.» و به تعبیر وینکنشتاین «آنچه اصلا گفتنی باشد، میتوان به وضوح بیان نمود و آنچه نتوان گفت، باید دربارهاش خاموش ماند.» لذا واژگان همواره قدرتی پولادین داشته و دارند و جان هایی که کلمات در طول تاریخ گرفته اند بسیار بیش از جان هایی است که گلوله ها سلب کرده اند.
♨️ اساساً توجه به واژگان در ادبیات سیاستگذاری فرهنگی ما بسیار روبنایی و سطحی است و به مثابه یک تیغ جراحی است که برای پوست کندن پرتغال استفاده می شود. واژگان می توانند خلق معنا کنند و به تعبیر دقیق تر می توانند پدیدار و واقعیتی را برای مخاطب بازنمایی کنند که تا پیش از آن از نقاط تاریک و ابهام آلود اندیشه ی وی بود. از این رو باید در بزنگاه های تاریخی، از #واژگان #عمومی_سازی شده نهایت بهره برداری را نمود و چه بسا پارادایم حاکم را تغییر داد.
✅ ریاست جمهور در ادبیات علوم سیاسی همواره با واژگانی از قبیل #بالاترین مقام سیاسی، #اختیارات دوچندان، #قدرت اجین بوده است و نظام معنایی و واژگانی را ایجاد می کرده که برونداد آن افزایش علاقه قدرت طلبان به تصاحب جایگاه کارگزاری است. اما در این چند روز واژه ی جدیدی در مفاهیم علوم سیاسی ما وارد گردیده که آن #خدمت است. واژه ای که در سنت دینی و مذهبی ما ریشه دار است و در کنار واژگانی چون #خدمت_گزار ، #پاسخگو ، #مردم صورت بندی می شود. این تغییر واژگانی می تواند ظرفیت ایجاد و صورت بندی یک دستگاه اندیشه سیاسی نوین اسلامی را خلق نماید. دستگاهی که برونداد آن:
▫️کاهش علاقه قدرت طلبان و افزایش علاقه شیفتگان خدمت به اینچنین جایگاه هایی است
▫️هویت بخشی به مردم و تبدیل شدن به نقش مطالبه گر و پرسشگر
▫️ایجاد نهادهای پاسخگو و افزایش شفافیت در گردش اطلاعات و تصمیمات
▫️تغییر گفتمان موجود در الگوهای حکمرانی
▫️تغییر شایستگی ها و قابلیت های مورد نیاز برای یک مسئول
و دهها مولفه دیگر باشد که به خودی خود قابلیت تبدیل شدن به یک نظام اندیشه سیاسی را داراست.
حال نوبت نهاد علم ورزی ماست که از دیوارهای خودساخته دانشگاهی و حوزوی خارج شوند و خروش مردم علاقه مند به خدمت را مشاهده کرده و حافظان خانه اندیشه مردم گردند. مردمی که مسائل و چالش های اقتصادی آنها حل نشده اما خادمین خود را دوست می دارند و سرمایه اجتماعی نظام را توسعه می دهند. شهادت #رئیسی ظرفیت تصویرسازی نوین از مرحله #دولت_سازی را رغم زد، مرحله ای که به دلیل فقدان تئوریک، ریل گذاری لازم برای تحقق آن وجود نداشت و این ریل در بازنمایی اندیشه ای و واژگانی در حال جوانه زدن است.
🆔 @m_rahmani_g
تاملی بر دو واژه «#مردم» و «#انقلابی»
واژگان بر خلاف تلقی عوامانه ای که از آن وجود دارد و یک امر اعتباری به معنای بی اثر معنا می شود، اتفاقاً امری حقیقی است و تاثیرات شگرفی دارد. ملاصدرا بر این باور بود که کلمات و واژگان مجموعهای از نشانههای معنوی و رمزهای الهی هستند که باید به دقت مورد استفاده قرار گیرند. در فلسفه غرب نیز این اهمیت بس دقیق تر مورد توجه قرار گرفته است. ویلارد واِن اورمن کویین فیلسوف تحلیلی می گوید: «هیچ چیز به اندازه ساختار جملهها و واژگان نمیتواند بر جهانبینی ما تأثیر بگذارد» کویین معتقد بود که ساختار زبانی نقش تعیینکنندهای در تشکیل دیدگاههای فلسفی افراد دارد.
نوع بهره برداری ما از واژگان، در حقیقت جهان بینی ما را شکل می دهد و به تعبیر ویتگنشتاین «حدود جهان من محدود به حدود زبان من است و مرزهای زبان من، مرزهای جهان من را نشان میدهد.» از این رو توجه به معنای دو واژه «انقلابی» و «مردم» در ده روز گذشته بیان گر این است که ما نیازمند یک بازسازی الهیاتی و جهان بینی در خودمان هستیم. بگذارید با پرسشی شروع کنم:
▫️به راستی وقتی ما واژه «مردم» را استفاده می کنیم چه تصوری از آن داریم؟ کدام مردم اند که اندیشه ها و آراء آنها حجیت دارد و نظر آنها محترم است؟ آن ۶۰ درصدی که رای نداده اند یا ۴۰ درصدی که رای داده اند؟ در بین این ۴۰ درصد آن نزدیک به پنجاه درصدی که به جلیلی و قالیباف رای داده اند و یا آن نزدیک به پنجاه درصدی که به پزشکیان و پورمحمدی رای داده اند؟ به راستی ما در کنشگری اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود، مخاطب خودمان را کدام لایه از فضای اجتماعی می دانیم و نسخه ما برای دیگری چیست؟
▫️نمایندگان جریان انقلابی در ریاست جمهوری آقایان #جلیلی و #قالیباف و #زاکانی و #قاضی_زاده بودند. حال پرسش این است که نقطه مقابل آنها یعنی #پزشکیان و #پورمحمدی نماینده چه می شوند؟ نماینده جریان غیرانقلابی یا ضد انقلابی؟ این برچسب زنی در فضای اجتماعی چه تاثیری دارد؟ تاثیر آن این است که وقتی ۶۰ درصد مردم رای نمی دهند و از ۴۰ درصد باقی مانده نیمی از آنها به جریانات غیرانقلابی رای می دهند پس مشروعیت ما چگونه قابل صورت بندی است؟
🔻مساله و چالش اصلی ما در دو گانه «خودی و غیرخودی» است و ما دچار بحران «مرزبندی» هستیم. همان چالشی که در قالب "ما و دیگری" در اندیشه شریعتی مطرح گردیده بود. شریعتی معتقد است که با فراتر رفتن از مرزهای "ما" و "دیگری" و شناخت متقابل، امکان ایجاد گفتوگو و تعامل مثبت میان آنها وجود دارد. به اعتقاد او، این گفتوگو و تعامل میتواند به شکلگیری یک هویت مشترک و فراگیر منجر شود. مساله امروز ما این است که خط قرمز تبیین کننده غیریت، روز به روز در حال تنگ شدن است و سرمایه های اندیشه ای و واژگانی ما دائما در حال مصرف شدن برای امور روزمره است. جامعه ما به مثابه طفلی گریزپاست که سرمایه های یک عمر پدر خود را بدون توجه مصرف می کند و نگاهی به آینده و سیر دشوار بازگشت آنها ندارد.
بدیهی است که تمایزات در نظامات اجتماعی و سیاسی امری لابد است، تمایزات در بدنه مردم وتمایزات در کنشگران سیاسی. اما این تمایزات از کجا مرز هویتی پیدا می کند و غیریت ها را شامل می شود؟ از کجا این امکان برای ما وجود دارد که این تمایزات را در شیپور واژگانی خود به صورت تمایز هویتی فریاد بزنیم؟
🆔 @m_rahmani_g