سلسه مباحث #انس_با_دعا (۵۸)
💠 ادعیه بستر ساز پایۀ مبارزه ای در زندگی است. (ادامه مباحث قبلی)
🌴انسان ها باید در هفت سال دوم زندگیِ خود این مبارزه را باید یاد بگیرند و در ادبستان عمرشان ادب شوند از این رو
👈 گاهی #قناعت نیاز است؛
👈گاهی #صبر نیاز است و .....
⏪اینها را باید در هفت سال دوم عرضه نمود تا انسان ها با این خُلق و رویه زندگی خود را به پیش برند.
👌انسان های مودب، انسان های مبارزه کرده می باشند و انسان های بی ادب، ❌انسان هایی هستند که تنها دلیل نوع عملکرد و فعالیت شان این است که چون لذّت می برم؛ چون راحت ترم؛ چون دلم می خواهد؛ اینها هم می سوزند 🔥و هم می سوزانند🔥.
✅ولی انسان هایی که به انضباط در عقاید و احساسات و رفتار رسیدند هم گرم می شوند و هم گرما می بخشند چون مشیت حق تعالی که حاکم شود در اینصورت وحدت بخشی و انسجام دهی ( توحید ) می کند و از سردی تشتت و پراکندگی و اضطراب و ناآرامشی نجات می هد.
#استاد_مهدی_منصوری
#سلسله_مباحث_انس_با_دعا
https://eitaa.com/joinchat/2367553583C4b7a5731ec
[وَ تَواصَوا بِالحَقّ...]
تنها یک روز دیگر فرصت باقیست ‼️
اگر این روزها یکدیگر را توصیه به #حقّ نکردیم، باید ۴ یا ۸ سال، همدیگر را به
#صبر توصیه کنیم!🙂⚠️
#انتخابات
#انتخاب_اصلح
#مشارکت_حداکثری
#خواهیم_آمد
#احساس_تکلیف
#من_هم_رای_میدهم
#تبلیغ_میکنم
🆔 @m_setarehha
📚زن صالح ، زن ناصالح
در زمانهای گذشته، در #بنی_اسرائیل مرد #عاقل و ثروتمندی زندگی میکرد.
او سه تا پسر داشت یکی از آنها از زن #پاکدامن و #پرهیزگار به دنیا آمده بود و به خود مرد خیلی شباهت داشت و دوتای دیگر از زن ناصالحه.
هنگامی که مرد خود را در آستانه #مرگ دید به فرزندانش گفت:
این همه سرمایه و #ثروت که من دارم فقط برای یکی از شماست.
پس از مرگ پدر، پسر بزرگتر ادعا کرد منظور پدر من بودم.
پسر دومی گفت:
نه! منظور پدر من بودم. پسر کوچک تر نیز همین ادعا را کرد.
برای حل #اختلاف پیش #قاضی رفتند و ماجرا را برای قاضی توضیح دادند.
قاضی گفت:
در مورد قضیه شما من مطلبی ندارم تا بتوانم از عهده قضاوت برآیم و اختلافتان را حل کنم. شما پیش سه برادر که در قبیله بنی غنام هستند بروید، آنان درباره شما قضاوت کنند.
سه برادر با هم نزد یکی از برادران بنی غنام رفتند. او را پیرمرد ناتوان و سالخورده دیدند و ماجرای خودشان را به او گفتند.
وی در پاسخ گفت:
نزد برادرم که سن و سالش از من بیشتر است بروید و از او بپرسید.
آنها پیش برادر دومی آمدند، مشاهده کردند او مرد میان سالی است و از لحاظ چهره جوانتر از اولی است.
او هم آنان را به برادر سومی که بزرگتر از آنان بود راهنمایی کرد.
هنگامی که پیش ایشان آمدند، دیدند که وی در سیما و صورت از آن دو برادر کوچکتر است. نخست از وضع حال
آنان پرسیدند (که چگونه برادر کوچکتر، پیرتر و برادر بزرگتر جوانتر است؟ ) سپس داستان خودشان را مطرح کردند.
او در پاسخ گفت:
این که برادر کوچکم را اول دیدید او زنی #تندخو و #بد_اخلاق دارد که پیوسته او را ناراحت میکند و شکنجه میدهد، ولی وی در برابر اذیت و آزارش شکیبایی میکند، از ترس این که مبادا گرفتار بلایی دیگری گردد که نتواند در برابر آن #صبر داشته باشد از این رو او در سیما شکسته و پیرتر به نظر میرسد.
اما برادر دومیام همسری دارد که گاهی او را ناراحت و گاهی خوشحال میکند، بدین جهت نسبت به اولی جوانتر مانده است.
اما من همسری دارم که همیشه در اطاعت و فرمانم میباشد، همیشه مرا شاد و خوشحال نگاه میدارد. از آن وقتی که با ایشان ازدواج کردهام تاکنون ناراحتی از جانب او ندیده ام، جوانی من به خاطر او است.
اما داستان پدرتان! شما هم اکنون بروید و قبر او را بشکافید و استخوانهایش را خارج کنید و بسوزانید، سپس بیایید درباره شما قضاوت کنم و #حق را از #باطل جدا سازم.
فرزندان مرد ثروتمند برگشتند تا گفتههای ایشان را انجام دهند.
هر سه برادر با بیل و کلنگ وارد قبرستان شدند، وقتی که دو برادر تصمیم گرفتند که قبر پدرشان را بشکافند، پسر کوچکتر گفت:
قبر پدر را نشکافید من حاضرم سهم خود را به شما واگذار نمایم. پس از آن برادران نزد قاضی برگشتند و قضیه را به او گفتند.
وی پاسخ داد:
این کار شما در اثبات مطلب کافی است، بروید مال را نزد من بیاورید.
امام محمد باقر علیه
السلام میفرماید:
هنگامی که مال را آوردند قاضی به پسر کوچک گفت:
این ثروت مال تو است. زیرا اگر آنان نیز پسران او بودند، مانند تو از شکافتن قبر پدر #شرم و #حیا میکردند .
📚منبع : بحار ج 14، ص 490، و ج 103، ص 233، و ج 104، ص 296.
#تاسوعا
#محرم_1400
#با_ولایت_تا_شهادت
🆔 @m_setarehha