eitaa logo
مهجور
131 دنبال‌کننده
211 عکس
41 ویدیو
3 فایل
هو‌ النور وصل‌ِتو کجا و من‌ِمهجور کجا..... مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان اللهم لاتکلني إلی نفسي طرفة عین أبداً @maroozbahani بله: https://ble.ir/maaahjor تلگرام: https://t.me/maaahjor
مشاهده در ایتا
دانلود
یَا فَارِجَ كُلِّ مَهْمُومٍ فقیرم از تو خواهم هر چه خواهم که من پروردهٔ فیض نگاهم (پروردگارم) @maahjor
هوالرزاق
اولین کتاب ۱۴۰۳ ۱ از ۵۰ 📚 هرصبح‌می‌میریم: سیداحمدبطحایی/ نشرافق ۱۹۶ صفحه « سید احمد بطحایی در رمان هر صبح می‌میریم رابطه‌ی میان عشق و گناه و نیز عقوبت و رستگاری انسان مدرن را ترسیم می‌کند. » @maahjor
مهجور
هوالرزاق اولین کتاب ۱۴۰۳ ۱ از ۵۰ 📚 هرصبح‌می‌میریم: سیداحمدبطحایی/ نشرافق ۱۹۶ صفحه « سید احمد بطح
❁ـ﷽ـ❁
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ 
📚 هرصبح‌می‌میریم: سیداحمدبطحایی/ نشرافق « هر صبح می‌میریم » داستان چند نفر زندانی است که منتظر اجرای حکم‌ اعدام‌اند. اینجا آخر دنیاست. برزخی میان بودن و نبودن. زنده‌ای اما زندگی نمی‌کنی. مرتکب گناهی شده‌ای که بازگشتی برایش نیست و باید به قصاص زندگی که حرام کرده‌ای، محروم شوی. شخصیت اصلی داستان، هنوز با خود درگیر است و نمی‌خواهد آنچه به سرش آمده را بپذیرد، شاید در وهله اول گمان کنید، دغدغه او محکومیت به اعدام و چگونگی مواجهه با مرگ است. اما آنچه شخصیت را درگیر کرده از دست دادن زندگی نیست، بلکه از دست دادن علت زندگی است. علتی که عاشقانه دوستش داشته و گمان نمی‌کرده سرانجام این عشق اینطور رقم بخورد. به نظر می‌رسد انتظار کشیدن مرگ و گذراندن این لحظات طاقت‌فرسا تا اجرای حکم، به مراتب فشار عصبی و استیصال بیشتری برای محکوم دارد. و تنها راه گریز از این روزهای نفس‌گیر، فشردگی در خاطرات و مرور هزارباره‌ی خود است. روزهایی که هر صبحش می‌میری ولی زندگی تمام نمی‌شود. و آنقدر نفس کشیدن سماجت می‌کند تا بالاجبار با طناب دار راهش بسته شود. نویسنده به خوبی این آشفتگی و استیصال را به تصویر کشیده است. او با سبک سیال ذهن، به جهان ذهنی شخصیت و شنیدن حدیث نفس و واگویه‌های او در خلال داستان می‌پردازد. پرسه‌زنی در جهان ذهنی شخصیت اصلی و تشویش‌های درونی‌اش در واپسین روزهای عمر، مخاطب را با خود می‌کشاند هرچند با اکراه. داستان طوری است که اگرچه کامت تلخ و گس شده ولی نمی‌توانی بی‌خیال شوی و تا آخرین برگ پی گره‌گشایی گره‌های ذهنی‌ات تقلا می‌کنی. هر چند که آخر کار هم برگ دیگری رو می‌شود که باز بر ابهامت می‌افزاید. روایت‌گری نویسنده به شدت تصویری است طوری که مخاطب فقط نمی‌خواند بلکه تصاویر را می‌بیند. اما به نظر می‌رسد نویسنده تعمداً از عمیق شدن در شخصیت‌پردازی قسر دررفته تا تمام تمرکز مخاطب را به جهان ذهنی شخصیتش ببرد نه جهان عینی داستان. و گویا جایی ایستاده که عمیق شدن در شخصیت‌ها برایش محلی از اعراب نداشته است. کنایات و دغدغه‌های معنوی و بعضاً فلسفی شخصیت در خلال داستان، چاشنی به قاعده است که با مهارت بیان شده. با این حال حکایت موازی داستان ابراهیم ع و اسماعیل ع و خط و ربطش به داستان اصلی قدری پیچیده و مبهم است. @maahjor
الهی! مرا به بوی خوشت جان ببخش و زنده بدار که از تو چیزی ازین بیشتر نمی‌خواهم... @maahjor
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هو‌ النور
ثواب روزه و حجِ قبول، آن کس برد که خاکِ مِیکده‌ی عشق را زیارت کرد @maahjor
❁ـ﷽ـ❁ بِنَصْرِ ٱللَّهِۚ يَنصُرُ مَن يَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ @maahjor
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ @maahjor
إن‌شاءالله و بعون‌الله @maahjor
هوالرزاق
دومین کتاب ۱۴۰۳ ۲ از ۵۰ 📚 بندها: دومنیکواستارنونه/ ترجمه‌ٔ امیر‌مهدی‌حقیقت/ نشرچشمه ۱۶۳ صفحه « دومینکو استارنونه، نویسنده‌ی سرشناس ایتالیایی در بندها، از پایبندی و وابستگی، عشق و رابطه می‌نویسد و پیامدهای اجتناب‌ناپذیر کارهایی را که در زندگی عاطفی و خانوادگی خود می‌کنیم بی‌رحمانه پیش چشم‌مان می‌گذارد. » @maahjor
مهجور
هوالرزاق دومین کتاب ۱۴۰۳ ۲ از ۵۰ 📚 بندها: دومنیکواستارنونه/ ترجمه‌ٔ امیر‌مهدی‌حقیقت/ نشرچشمه ۱۶۳
❁ـ﷽ـ❁
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا
📚 بندها: دومنیکواستارنونه/ ترجمه‌ی امیر‌مهدی‌حقیقت/ نشرچشمه « بندها » یک رمان روانشناختی عمیق در باب مسائل خانواده، و مفاهیم آزادی، ولنگاری، وفاداری، تعهد و پایبندی، عشق و نفرت است. تقابل امور اخلاقی و وجدانی با تمایلات نفسانی نظیر هوس، خشم، راحت‌طلبی، کینه، انتقام و مسائلی از قبیل عدم‌تعهد و گسست عاطفی در رابطه زوجیت، تبعات قصور هر یک از زوجین بر دیگر افراد خانواده، موضوعاتی است که در خلال داستان به آن توجه شده است. در بندها، با خانواده‌ای چهار نفره مواجه‌ایم. چالش و بحرانی که سال‌ها خانواده را دچار تزلزل کرده، از دریچه نگاه سه نفر از اعضای خانواده واکاوی می‌شود، تا مخاطب بتواند از ابعاد مختلف معضل را ببیند و قضاوت یک سویه نداشته باشد. نویسنده با مهارت تمام و بدون داوری، مسئله را پیش نگاه مخاطبش می‌شکافد و نتیجه‌گیری را به او وا می‌گذارد. و به خوبی نقش هر یک از والدین در حفظ خانواده و تبعات اشتباهات و افکار و اعمال آنها را بر مشی فکری و زندگی فرزندان ترسیم می‌کند. بررسی پیامدهای حفظ زندگی غیرمتعهدانه و اصرار به نگهداری یک رابطه‌ی مخدوش‌شده یا ترمیم روابط بدون گریز زدن به تلاطم قبلی، و در صورت ناتوانی از بازسازی، جدا شدن و شروع مرحله‌ی تازه‌ای از زندگی چالشی است که مخاطب را درگیر می‌کند. اینکه کدام ارجح است و تأثیر بهتر و کم‌مخرب‌تری بر اعضای خانواده بویژه فرزندان خواهد داشت؟! و اینکه آیا اعتماد از دست رفته قابل ترمیم است؟! و تلاش نیم‌بند می‌تواند این اعتماد آسیب‌دیده را به خوبی التیام دهد؟! شخصیت‌پردازی خوب داستان کمک به سزایی به باورپذیر بودن آن کرده، طوری که اگر ندانی داستان یک خانواده ایتالیایی است و اسامی به اسامی ایرانی تغییر داده شود، گویی همین حوالی این اتفاق‌ها را دیده‌ای یا شنیده‌ای. حس هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌های داستان و کشش به‌جای آن، مخاطب را مشتاق خواندن و ادامه دادن می‌نماید. و رفته‌رفته ابعاد تازه‌ای را پیش چشمش روشن می‌سازد. قلم روان و بدون تکلف نویسنده، مخاطب را با خود همراه می‌کند. البته از ترجمه بسیار رسا و خوش‌خوان مترجم نباید غافل شد که سهم به‌سزایی در انتقال درست داستان و لذت وافر مخاطب داشته است. @maahjor
مهجور
❁ـ﷽ـ❁ بِنَصْرِ ٱللَّهِۚ يَنصُرُ مَن يَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ @maahjor
❁ـ﷽ـ❁
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
  @maahjor