eitaa logo
مهجور
130 دنبال‌کننده
211 عکس
41 ویدیو
3 فایل
هو‌ النور وصل‌ِتو کجا و من‌ِمهجور کجا..... مهجور | جدامانده و به تعبیری سخن پریشان اللهم لاتکلني إلی نفسي طرفة عین أبداً @maroozbahani بله: https://ble.ir/maaahjor تلگرام: https://t.me/maaahjor
مشاهده در ایتا
دانلود
مهجور
هو الحَکَم
نیش حرفش آونگی شده بود که در سرم تاب ‌می‌خورد. اگر تاب زهر کلامش را نداشتم، نمی‌توانستم دلیل این بیزاری و نفرین نابه‌هنگامش را بفهمم. تاب‌آوری از ارکان گفتگوست. باید بشنوی تا بتوانی بگویی. گفتن بی شنیدن سودبخش نخواهد بود. او حرف‌هایش را پتک کرده بود در سرم، حرف‌هایی که نمی‌دانستم چقدر آگاهانه است و به آن باور دارد و چقدر از سر لجبازی و خامی است؟! هر چه بود منطقی این بود حالا بشنود، اما او می‌خواست قبل از شنیدن تیر خلاص را بزند و برود. می‌گفت: «صحبت با من مثل آب کوبیدن در هاون است.» خودش را راحت کرد با تو هنوز اهل گیر‌ دادنی و من هم گوشم بدهکارت نیست‌. نمی‌دانم چرا نمی‌خواست بشنود، آگاه به نقدناپذیری‌اش بود یا منظورش قوام و ثبات اعتقاد و باورش بود؟! شایدم ترس از شنیدن داشت که مبادا تلنگری باشد بر بنیان نابخرد باورش. هرچه بود تلاش می‌کرد باب گفتگو را ببندد. دهان باز کرده بود و حرف را ریخته بود وسط گود مجازی و بعد گوش‌ها را گرفته بود که صدای انعکاس و ارتعاش حرف‌هایش را نشنود. «بیزارم از دین شما، نفرت به آیین شما» را در شیپور مجازی کرده بود. و در پیام‌ها اذعان کرده بود باورم را باور ندارد. بعد که خواسته بودم علت را بدانم گفته بود: دست از سرم بردار. من الگوهای دیگری انتخاب کرده‌ام که از تبار رنگین آریایی‌ام‌اند و مرید راه آنانم. می‌دانستم سپر انداختن چارهٔ کار نیست. باورم را باور ندارد قبول. اما باید می‌فهمید اجازهٔ هتک حرمت ندارد آن‌هم اینچنین علنی و جسورانه. شاید هم دور از مروت می‌دیدم کسی را که مدعی حق‌طلبی است و طرفدار آزاداندیشی، صرف اینکه نمی‌خواهد بشنود، رها کنم به حال خودش. گرچه در تعجب بودم چطور هم داد عدالت‌خواهی و مساوات و آزاداندیشی سر می‌دهد و دم از دین من انسانیت است می‌زند. و چطور گزینشی عمل می‌کند و بعد راه گفت‌وگو را می‌بندد! می‌گفت : «امامان از تبار عرب را قبول ندارم و مرید حضرات کورش و حافظ و سعدی و مولوی‌ام.» ما با نسلی طرفیم که حتی شناخت درستی از مشاهیر و بزرگان خود ندارد. دانستم خبری از باور عمیق و تأمل پشت این حرف‌ها نیست. تمام این تغلاها یک واکنش سیاسی نابجاست که دامن‌گیر باورهایش شده. و چه غم‌انگیز است سرایت شبهات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به ساحت باور و اعتقاد! ادامه دارد... @maahjor
اشتراک درد و رنج‌ آدم‌ها را بهم پیوند می‌زند. ما آدمیان بهم گره خورده‌ایم با دردها و رنج‌های مشترک......
مهجور
کار گیتی همه ناهمواریست این گذرگه ره هموار نداشت #اِنَّ‌اللهَ‌یُحِبُّ‌الْمُتَوَکِّلینَ. @maahjor
﷽ يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّـهِ وَ اللَّـهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (فاطر: ۱۵) ای مردم، شما نیازمند خدایید و خداست آن بی‌نیاز ستوده شده. @maahjor
مهجور
هوالباقی چند ماهی بیشتر نیست که می‌شناسمش آنهم مجازی و در این مدت یک بار دیدمش و گفتگویی کوتاه بینم
هو الباقی
رنج مشترک، درد مشترک، غم مشترک وجه مشترک غمناک ما که عزیز از دست داده‌ایم... و خاصیت این درد و غم و رنج، اینه که وقتی چشیده باشی بهتر می‌تونی رنج و غم دیگری که حالا مبتلا به این مصیبت شده رو درک کنی. ما دختران بی‌بابا، وجه اشتراک قریب و کمرشکنی داریم.... یتیمی داغی است که بر دلمان نشسته پدری دیگر از سرای فانی پرکشید تا در دیار باقی جاودانه زنده بماند و نزد مولایش زندگی کند. لطف می‌کنید اگر برای تمام پدران آسمانی، بویژه پدر دوستان عزیزم که امروز سفر آخرتشون شروع شده، فاتحه و صلواتی عنایت بفرمایید. @jeiranmahdanian @Zahramahdanian @maahjor
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آشفتگان عشقت، گیرم که جمع گردند جمع از کجا توان کرد، دل‌های پاره‌پاره @maahjor
«هیچ ماجرای دونفره‌ای را نمی‌شود یک نفره تعریف کرد.» رامبد خانلری/ مدام
 خواب
مدام_دوماهنامهٔ‌ادبیات‌داستانی @maahjor
«هر کس می‌تواند بهترین معبر خواب خودش باشد.» بهرام عظیمی/ مدام
 خواب
مدام_دوماهنامهٔ‌ادبیات‌داستانی @maahjor
«خلیفهٔ خدا بودن به بیداری نیاز داشت، نه خواب!»
سلمان باهنر
/ مدام
 خواب
مدام_دوماهنامهٔ‌ادبیات‌داستانی @maahjor