🍁بحث روایتی سوره ناس🍁
✳️ تفسیرالمیزان
(روایتی درباره شأن نزول، مراد از (وسواس) و وسواس و تسویلات آن)
⬅️ در #مجمع البيان است كه ابو خديجه از امام #صادق(ع) روايت كرده كه فرمود: #جبرئيل نزد رسول خدا(ص) آمد در حالى كه آن جناب #بيمار بود، پس آن جناب را با #دو سوره (قل اعوذ) و #سوره(قل هو الله احد) #افسون نموده، سپس گفت:
(بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كل داء يوذيك خذها فلتهنيك؛ من تو را به نام خدا #افسون مى كنم، و خدا تو را از هر #دردى كه آزارت دهد #شفا میدهد، بگير اين را كه گوارايت باد)
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت: (بسم الله الرحمن الرحيم
قل اعوذ برب الناس...
🍁🍁🍁🍁🍁
و باز در #مجمع البيان است كه از #انس بن مالك روايت شده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
#شيطان پوزه خود را بر #قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به #ياد_خدا بيفتد، او مى گريزد و دور مى شود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را میخورد. اين است معناى #وسواس خناس.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در همان كتاب آمده كه #عياشى به سند خود از #ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلم) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ #مومنى نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش #دو گوش هست، از يك گوش #فرشته بر او مى خواند و میدمد، و از گوش ديگرش #وسواس خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را #تأييد میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه؛ ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #امالى_صدوق به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه (و الذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم )، نازل شد، #ابليس به بالاى كوهى در #مكه رفت كه آن را كوه #ثوير مى نامند. و به بلندترين آوازش #عفريت هاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسيدند: اى #بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟
گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شما است كه اثر آن را #خنثى سازد، عفريتى از شيطانها برخاست و گفت: من از اين راه آن را #خنثى مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى #ديگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و #مثل آن پاسخ را شنيد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#وسواس_خناس گفت: اين كار را به من واگذار، پرسيد از چه راهى آن را #خنثى خواهى كرد؟
گفت: به آنان #وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب #خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، #استغفار را از يادشان مى برم.
شيطان گفت: آرى، تو به درد اين كار مى خورى، و او را #موكل بر اين ماموريت كرد، تا روز #قيامت.
🍁 بحث روایتی سوره فلق🍁
✳️تفسیرالمیزان
🔹قسمت دوم
⬅️در #مجمع_البيان است كه: از رسول خدا (ص) روايت شده كه بسيار مى شد #رسول خدا (ص) #حسن و #حسين را با اين دو سوره #تعويذ مى كرد و نيز در همان كتاب از #عقبه بن عامر روايت شده كه گفت: #رسول خدا (ص) فرمود:
آياتى بر من نازل شده كه #نظيرش نازل نشده، و آن #دو سوره (قل اعوذ) است، اين حديث را در #صحيح آورده.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: در #الدر_المنثور اين حديث را به #ترمذى و #نسائى و #غير آن دو نيز نسبت داده، و نيز روايتى در اين معنا از كتاب (اوسط) #طبرانى از #ابن_مسعود نقل كرده.
و بعيد نيست كه مراد آن جناب از نازل نشدن #مثل اين دو سوره اين باشد كه تنها اين دو سوره در مورد #عوذه و #حرز نازل شده، و هيچ سوره اى ديگر اين خاصيت را ندارد.
🍁🍁🍁🍁🍁
نظر #ابن_مسعود دائر بر اينكه
(معوذتين) #جزء قرآن نيست، #رد اين نظر و بيان اينكه #تواتر_قطعى بر اينكه اين دو سوره جزء قرآنند وجود دارد.
و #آز ابن عباس و #ابن_مسعود روايت كرده اند كه ابن مسعود دو سوره (قل اعوذ) را از قرآن ها #پاك مى كرد و #مى تراشيد و مى گفت:
قرآن را به چيزى كه جزء قرآن #نيست #مخلوط مكنيد، اين دو سوره جزء قرآن نيست، بلكه تنها به اين منظور نازل شد كه #رسول خدا (ص) خود را به آن دو #حرز كند. و ابن مسعود #هيچ وقت اين دو سوره را به عنوان قرآن نمى خواند.
#مؤلف: سيوطى بعد از نقل اين حديث مى گويد: #بزار گفته #احدى از صحابه ابن مسعود را در اين سخن #پيروى نكردند، و چگونه مى توانستند پيروى كنند، با اينكه به #طرق صحيح از رسول خدا (ص) نقل شده كه در #نماز اين دو سوره را مى خواند، و علاوه بر اين در قرآن كريم #ثبت شده است.
🍁چند #روايت درباره مراد از (#فلق) و درباره آثار #حسد🍁
🔹در #الدر_المنثور است كه #ابن_جرير، از ابو هريره از #رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمود:
(فلق) نام چاهى رو پوشيده است در جهنم.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: در #معناى اين روايت روايات بسيارى ديگر هست كه در بعضى از آنها آمده: #فلق نام درى است در #جهنم كه وقتى باز شود جهنم افروخته گردد، اين روايت را #عقبه بن عامر نقل كرده. و در بعضى از آنها آمده #چاهى است در #دوزخ كه وقتى بخواهند دوزخ را شعله ور سازند از آنجا #شعله ور مى كنند، ناقل اين روايت #عمرو بن عنبسه است. و از اين قبيل رواياتى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
در #مجمع_البيان مى گويد #بعضى ها گفته اند: فلق چاهى در جهنم است كه اهل جهنم از #شدت حرارت آن به دنبال #پناهگاهى مى گردند، #ناقل اين حديث سدى است. و #ابو_حمزه_ثمالى و #على بن ابراهيم هم آن را در تفسير خود آورده اند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در تفسير #قمى از پدرش از #نوفلى از سكونى از امام #صادق (عليه السلام) روايت آورده كه فرموده: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فقر با #كفر فاصله #چندانى ندارد، و #حسد آن قدر موثر است كه گويى مى خواهد از قضا و قدر الهى هم #جلو بزند.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين روايت به همين عبارت از #انس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده. و در كتاب #عيون به سند خود از سلطى از حضرت #رضا (ع) از پدر بزرگوارش، و آن جناب از آباى گرامش از #رسول خدا (ص) روايت كرده اند كه فرمود: #نزديك است كه حسد از قضا و قدر الهى #سبقت بگيرد.
(اين تعبير #كنايه است از #شدت تاثير حسد، نه اينكه مى تواند #سبقت بگيرد، چون #تاثير حسد هم خود از قضاء و قدر الهى است).
🍁 بحث روايتى سوره توحید🍁
✳️ تفسیرالمیزان
🔹در #كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام #صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود:
#يهوديان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند:
مشخصات و #حسب و #نسب پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا #سه روز پاسخ نداد، تا آنكه #سوره (قل هو الله احد) نازل شد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در كتاب #احتجاج از امام #عسكرى (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود:
#سؤال كننده #عبدالله بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل #سنت آمده كه #سائل عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در #مكه كرد، و بعد از شنيدن پاسخ #ايمان آورد، ولى ايمان خود را #پنهان مى داشت، و در بعضى ديگر آمده #جمعيتى از #يهود بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل #سنت آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان #نبوده، بلكه از ناحيه #مشركين_مكه بوده، و به هر حال هر چه بوده #مراد از حسب و نسب، #صفات و #مشخصات خداى تعالى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در كتاب #معانى به سند خود از #اصبغ بن نباته از #على (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن #حديثى فرمود: #نسبت خداى عزوجل همان #سوره (قل هو الله...) است و در كتاب #علل به سند خود از امام #صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در حديث #معراج فرمود:
خداى تعالى به آن جناب - يعنى به #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) - فرمود:
(قل هو الله احد) را همانطور كه نازل شده بخوان، كه اين سوره #نسبت و #معرف من است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و نيز به سند خود از #موسى بن جعفر روايتى در #معناى اين روايت آورده.
و در #الدر المنثور است كه #ابو_عبيد در كتاب #فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده كه فرمود:
سوره (قل هو الله احد) #ثلث قرآن است.
🍁بحث روایتی سوره توحید🍁
✳️تفسیرالمیزان
⬅️#مؤلف: روايات از طرق اهل #سنت در اين #معنا بسيار زياد است، و آن را از عده اى از #صحابه از قبيل #ابن عباس و #ابى الدرداء، #ابن عمر، #جابر، #ابن مسعود، #ابى سعيد خدرى، #معاذ بن انس، #ابى ايوب، #ابى امامه، و غير نامبردگان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان #اهل_بيت (عليهم السلم) آمده، و #مفسرين در توجيه آن #وجوهى مختلف ذكر كرده اند، كه #معتدل ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به #سه اصل بر مى گردد، #توحيد و #نبوت و #معاد، و سوره مورد بحث از اين سه اصل #يك اصل را #متعرض شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل #توحيد است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در كتاب #توحيد از #امير المومنين (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود در عالم #رويا #خضر (عليه السلام) را ديدم، و اين رويا يك شب #قبل از جنگ #بدر بود، به آن جناب گفتم:
از آنچه دارى چيزى به من #تعليم بده كه بر دشمنان #پيروز شوم.
خضر(ع) گفت: بگو:
(#يا_هو_يا_من_لا_هو_الا_هو)، همينكه صبح شد، روياى خود را براى #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بازگو كردم، به من فرمود:
اى على #اسم_اعظم را ياد گرفتى، و اين كلام در جنگ بدر #همچنان بر زبانم بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز در آن كتاب آمده كه #امير المومنين على (عليه السلام) #سوره (قل هو الله احد) را خواند، و وقتى #فارغ شد گفت: (يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين - اى كسى كه نيست او مگر او، مرا بيامرز و مرا بر قوم كافر يارى فرما).
و در #نهج البلاغه در باره خداى تعالى آمده : (الاحد لا بتاويل عدد - #احد است، اما نه به #تاويل_عدد).
#مؤلف: اين روايت را در #توحيد هم از حضرت #رضا (عليه السلام) نقل كرده به اين عبارت: (احد لا بتاويل عدد).
🍁بیان آیه 5⃣ سوره مسد🍁
فى جيدها حبل من مسد5⃣
🔹كلمه (مسد) به معناى #طنابى است كه از #ليف_خرما بافته شده باشد.
و #ظاهرا مراد از اين دو آيه اين باشد كه #همسر ابولهب به #زودى در آتش #دوزخ در روز #قيامت به همان هيئتى #ممثل مى گردد كه در #دنيا به خود گرفته بود، در دنيا شاخه هاى #خاربن و بته هايى ديگر را با #طناب مى پيچيد و حمل مى كرد، و #شبانه آنها را بر سر راه #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ريخت تا به اين وسيله آن جناب را #آزار دهد، در آتش هم با همين حال، يعنى طناب به #گردن و هيزم به پشت ممثل گشته #عذاب مى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
#توضيحى درباره اينكه #نفرين به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...) #عدم اختيار ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند.
در #مجمع_البيان مى گويد: اگر كسى #سؤال كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او #جبرى نيست و آيا او باز هم مى توانسته #ايمان بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا #تكذيب نمى شد؟
در #پاسخ مى گوييم: باز هم #ايمان آوردن، #تكليف ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف #ثابت را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در #حقيقت #تهديد او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: #اشكال مذكور ناشى از #غفلت است، غفلت از اين #حقيقت كه تعلق قضاى #حتمى_الهى به فعلى از افعال #اختيارى انسان، باعث #بطلان اختيار انسان نمى شود، چون #فرض اين است كه #اراده الهى - و همچنين فعل خداى تعالى - #تعلق گرفته به فعل اختيارى انسان، بدان جهت كه فعل انسان است، يعنى #اختيارى است، و اگر فعل انسان و به عبارتى فعل ابولهب به #اختيار خود او #صادر نشود، باعث مى شود كه اراده خدا از #مرادش تخلف كند و اين #محال است، و وقتى فعلى كه #متعلق قضاء موجب است، اختيارى شد، تركش هم اختيارى خواهد بود، هر چند كه آن ترك واقع نمى شود، (#دقت بفرماييد).
🍁🍁🍁🍁🍁
پس روشن شد كه ابولهب مى توانسته ايمان بياورد و از آتش #نجات پيدا كند، آتشى كه در صورت #كافر_مردن وى حتمى بوده، و قضايش #رانده شده بود. و از اين باب است همه آياتى كه درباره #كفار_قريش نازل شده و خبر مى دهد به اينكه اينان ايمان نخواهند آورد، نظير آيات زير كه مى فرمايد:
(ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون )، و نيز مى فرمايد: (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون )، و نيز از #همين باب است آياتى كه سخن از #مهر زدن بر #دلها دارد، هيچ يك از آن آيات و اين آيات مستلزم #جبر نيست.
🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁
✳️تفسیر المیزان
✅چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر
🔹در #مجمع_البيان از #مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره #نازل شد، #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر #اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر #مژده مى دادند، ولى وقتى #عباس آن را شنيد #گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد:
چرا مى گريى #عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره #خبر_مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: #بله اين سوره همان را مى گويد كه تو #فهميدى، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره #بيش از #دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را #خندان و خوشحال نديد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين #معنا در #تعدادى از روايات با عباراتى #مختلف آمده.
و بعضى در #وجه دلالت سوره بر خبر #مرگ آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره #دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود #فارغ شده، آنچه #بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به #سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به #حد_كمالش رسيد بايد منتظر #زوالش بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #همان كتاب از #ام_سلمه روايت كرده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #اواخر عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، #مگر اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب اليه. ما #علت اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل #مامور شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ).
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در اين #معنا روايات يكى دو تا #نيست، البته در #بين آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه #ذكرى مى گفته #اختلاف هست.
🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁
✳️تفسیر المیزان
✅چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر
⬅️ #مؤلف: شايد منظور از #آخرين سوره #دربست و به طور #تمام بوده، كه در اين صورت #منافات ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها #بعد از اين سوره نازل شده باشد.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅#تفصيل داستان #فتح_مكه:
🔹در #مجمع_البيان در داستان فتح مكه آمده:
#بعد از آنكه در سال #حديبيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با #مشركين قريش #صلح نمود، يكى از #شرائط صلح اين بود كه هر #كس و هر #قبيله عرب بخواهد مى تواند #داخل در #عهد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد #قريش گردد، قبيله #خزاعه به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #پيوست، و قبيله #بنى_بكر در عقد و پيمان قريش در آمد، و #بين اين دو قبيله از #قديم_الايام #دشمنى بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
در اين بين #جنگى ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و #قريش بنى بكر را با دادن #سلاح كمك كردند، ولى آشكارا كمك #انسانى ندادند به جز #بعضى افراد، از آن جمله #عكرمه بن ابى جهل و #سهيل بن عمرو كه #شبانه و #مخفيانه به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير #عمرو بن سالم خزاعى #سوار بر مركب خود شد و به #مدينه نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر #زبانها افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #مسجد در بين مردم بود، عمرو بن سالم #ايستاد و اين اشعار را #سرود:
🍃لا هم انى ناشد محمدا
حلف ابينا و ابيه الاتلد
ان قريشا اخلفوك الموعدا
و نقضوا ميثاقك الموكدا
و قتلونا ركعا و سجدا🍃
ترجمه:🍂بارالها #شاهد باش من به #محمد (ص) اطلاع دادم، و او را به #کمک طلبیدم، و به سوگندهای #غلیظی که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند #سوگند دادم که #قریش درباره ات #خلف_وعده کردند و عهد #مؤکد تو را #نقض نمودند و ما را در حال #رکوع و #سجده کشتند.🍂
🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى #عمرو بس است سپس برخاست و به خانه همسرش #ميمونه رفت و فرمود: #آبى برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به #غسل و شستشوى خود، و مى فرمود: #يارى نشوم اگر #بنى_كعب - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از #خزاعه بديل بن ورقاء با #جماعتى حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از #بنى بكر و #قريش كشيده بودند و #مخصوصا يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف #مكه برگشتند.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیر المیزان
⬅️ #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از #پيش خبر داده بود كه گويا مى بينم #ابوسفيان از طرف قريش به سوى شما مى آيد تا پيمان #صلح_حديبيه را #تمديد كند و به زودى #بديل بن ورقاء را در راه مى بيند. اتفاقا همينطور كه فرموده بود پيش آمد، بديل و همرهانش ابوسفيان را در #عسفان ديدند كه از طرف #قريش به مدينه مى رود تا پيمان را تمديد و محكم كند.
همينكه ابوسفيان #بديل را ديد پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفت رفته بودم كنار #دريا و اين #بيابانهاى اطراف.
گفت: مدينه نزد #محمد نرفتى؟ پاسخ داد: #نه. و از هم جدا شدند، بديل به طرف #مكه رهسپار شد.
ابوسفيان به همراهان خود گفت: اگر بديل مدينه رفته باشد، حتما #آذوقه_شترش را از #هسته_خرما داده، برويم ببينيم #شترش كجا خوابيده بود، رفتند و آنجا را يافته #پشكل شتر بديل را پيدا كردند و #شكافتند ديدند هسته خرما در آن هست ابوسفيان گفت به خدا #سوگند بديل نزد محمد رفته بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
ابوسفيان از آنجا به #مدينه آمد و نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت، عرضه داشت: اى محمد #خون قوم و خويشاوندانت را حفظ كن و قريش را #پناه بده و مدت پيمان را #تمديد كن.
#رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا عليه #مسلمانان توطئه كرديد و #نيرنگ بكار زديد و #پيمان را شكستيد؟ ابوسفيان گفت: #نه. فرمود: اگر نشكسته ايد ما بر سر #پيمان خود هستيم. ابوسفيان از آنجا بيرون آمد، به #ابوبكر برخورد و گفت: قريش را در پناه خود گير. ابوبكر گفت: #واى بر تو مگر كسى مى تواند #عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را پناه بدهد. از او هم گذشت به #عمر_بن_خطاب برخورد و همان تقاضا را از او كرد و #همان جواب را از او شنيد. از او هم گذشت به منزل #دخترش ام حبيبه #همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت و خواست تا روى #فرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بنشيند، دخترش خم شد و فرش را #جمع كرد.
ابوسفيان گفت:دخترم آيا #دريغ كردى از اينكه پدرت روى فرش بنشيند. گفت: بله، اين فرش #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و تو به خاطر #شركت #نجس و پليد هستى و نمى توانى روى اين فرش #بنشينى.
🍁🍁🍁🍁🍁
از آنجا هم #بيرون شد و به خانه #فاطمه (عليهاالسلام) رفت و گفت:
اى #دختر سيد عرب، آيا قريش را #پناه مى دهى و مدت پيمان ايشان را #تمديد مى كنى ؟ اگر چنين كنى #گرامى ترين خانم در همه مردم خواهى بود. فاطمه (عليهاالسلم) فرمود #جوار من جوار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است. پرسيد: آيا #ممكن نيست به دو #پسرانت دستور دهى اين كار را بكنند؟ فرمود: به خدا #سوگند بچه هاى من كودكند و به حدى نرسيده اند كه بين مردم #جوار دهند، علاوه بر اين، هيچ مسلمانى نمى تواند به دشمن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پناه دهد.
🍁🍁🍁🍁🍁
آنگاه رو به #على بن ابیطالب (عليه السلام) كرد و گفت: اى اباالحسن چاره ام از همه جا #قطع شده، از تو مى خواهم برايم #خير خواهى كنى و راه چاره اى پيش پايم بگذارى.
على (عليه السلام) فرمود: تو #پيرمرد قريشى، برخيز و بر در مسجد بايست و اعلام كن كه همه بدانيد من قريش را در پناه و #جوار خود قرار دادم، اين را بگو و به ديار خودت #مكه برگرد، ابوسفيان پرسيد: اين كار دردى از من #دوا خواهد كرد؟ فرمود: به خدا سوگند #گمان ندارم، و ليكن #چاره ديگرى برايت #سراغ ندارم، ناگزير ابوسفيان برخاست و در مسجد #فرياد زد ايهاالناس من قريش را در جوار خود قرار دادم، آنگاه #شترش را سوار شد و به طرف #مكه رفت. وقتى وارد بر قريش شد، پرسيدند: چه خبر آورده اى؟ ابو#سفيان قصه را برايشان شرح داد. گفتند: به خدا #سوگند على بن ابى طالب كارى برايت انجام #نداده، جز اينكه به #بازيت گرفته، و #اعلامى كه در بين مسلمانان كردى هيچ فايده اى ندارد، ابوسفيان گفت: نه به خدا سوگند على منظورش بازى دادن من نبود، ولی چاره دیگری نداشتم.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ اين بیقرارى #عباس عموی پیامبر(ص) را وادار كرد #شبانه بر #استر رسول خدا (ص) سوار شده به راه بيفتد، با خود مى گفت: بروم بلكه لابلاى درختهاى #اراك اقلا به هيزم كشى برخورم، و يا دامدارى را ببينم، و يا به كسى كه از سفر مى رسد و به طرف #مكه مى رود برخورد نمايم، به او بگويم به قريش #خبر دهد كه لشكر رسول خدا (ص) تا كجا آمده، بلكه بيايند #التماس كنند و امان بخواهند تا آن جناب از ريختن خونشان #صرفنظر كند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅ ديدار #ابوسفيان با پيامبر(ص) و اسلام آوردن او به نقل از #عباس
⬅️ #عباس: به خدا سوگند در #لابلاى درختان اراك دور مى زدم تا شايد به كسى برخورم، كه #ناگهان صدايى شنيدم كه چند نفر با هم #صحبت مى كردند، خوب گوش دادم #صاحبان صدا را شناختم، #ابوسفیان بن حرب و #حکیم بن حزام و #بدیل بن ورقاء بودند، و شنیدم #ابوسفیان می گفت به خدا سوگند #هیچ شبی در همه #عمرم چنین آتشی ندیده ام.
#بدیل در پاسخ گفت: به نظر من این آتشها از قبیله #خزاعه باشد.
ابوسفیان گفت: خزاعه #پست تر از اينند كه چنين لشكرى #انبوه فراهم آورند.
🍁🍁🍁🍁🍁
من او را از #صدايش شناختم و صدا زدم اى #اباحنظله - ابوسفيان - تا صدايم را شنيد شناخت، و گفت: ابوالفضل تويى؟ گفتم آرى، گفت: لبيك پدر و مادرم فداى تو باد، چه خبر آورده اى؟ گفتم: اينك #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است با لشكرى آمده كه شما را تاب #مقاومت آن نيست، #ده_هزار نفر از مسلمين است. پرسيد: پس مى گويى چه كنم؟
گفتم: با من #سوار شو تا نزد آن جناب برويم تا از حضرتش برايت #امان بخواهم، به خدا قسم اگر آن جناب بر تو دست يابد #گردنت را مى زند، ابوسفيان با من سوار شد، با #شتاب استر را به طرف رسول خدا (ص) راندم، از هر اجاق و #آتشى رد مى شديم مى گفتند: اين #عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و سوار بر #استر آن جناب است، تا به آتش #عمر_بن_خطاب رسيديم، صدا زد: اى اباسفيان #حمد خداى را كه وقتى به تو دست يافتيم كه #هيچ عهد و #پيمانى در بين نداريم، آنگاه به #عجله به طرف رسول خدا (ص) دويد، من نيز استر را به شتاب رساندم، به طورى كه عمر و استر من #جلو درب #قبه راه را به يكديگر بستند، و بالاخره عمر #زودتر داخل شد، آنطور كه يك سواره #كندرو، از پياده كندرو #جلو مى زند.
🍁🍁🍁🍁🍁
عمر #عرضه داشت: يا رسول الله اين ابوسفيان #دشمن خدا است كه خداى تعالى ما را بر او #مسلط كرده و اتفاقا عهد و #پيمانى هم بين ما و او نيست #اجازه بده تا گردنش را بزنم.
من عرضه داشتم: يا رسول الله من او را #پناه داده ام، و آنگاه بلافاصله نشستم و #سر رسول خدا (ص) را «به #رسم_التماس» گرفتم، و عرضه داشتمه به خدا سوگند كسى #غير از من امروز درباره او سخن نگويد، ولى عمر #اصرار مى ورزيد. به او گفتم: اى عمر #آرام بگير، درست است كه اين مرد چنين و چنان كرده، ولى هر چه باشد از #آل_عبد_مناف است، نه از #عدى بن كعب - #دودمان تو - اگر از دودمان تو بود من #وساطتش را نمى كردم. عمر گفت: اى عباس، #كوتاه بيا، اسلام آوردن تو آن روز كه اسلام آوردى #محبوب تر بود براى من از اينكه #پدرم خطاب اسلام بياورد. مى خواست بگويد: #تعصب_دودمانى در كارم نيست، به شهادت اينكه از اسلام تو #خوشحال شدم #بيش از آنكه پدرم مسلمان مى شد، اگر مى شد.
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیر المیزان
✅ حركت #لشكر اسلام بر سوى #مكه و #فتح مكه
⬅️ #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و #اسلام را پذيرفته با آن جناب #بيعت كردند، وقتى #مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن #دو را پيشاپيش خود روانه به سوى #قريش كرد تا ايشان را به سوى #اسلام دعوت كنند و #اعلام بدارند هر كس بر #خانه_ابوسفيان كه #بالاى مكه است داخل بشود #ايمن است، و هر كس داخل خانه #حكيم كه در #پايين مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم #درب خانه خود را بروى خود #ببندد و دست به #شمشير نزند ايمن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
بعد از آنكه #ابوسفيان و #حكيم بن حزام از نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف #مكه روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) #زبير بن عوام را به #سركردگى جمعى از #سواره نظام #مهاجرين مامور فرمود تا #بيرق خود را در #بلندترين نقطه #مكه كه محلى است به نام #حجون نصب كند و فرمود از آنجا #حركت نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن #جناب به مكه رسيد، در همين حجون #خيمه زد، و #سعد بن عباده را به سركردگى #كتيبه_انصار در #مقدمه اش، و #خالد بن وليد را با #جمعيتى از مسلمانان #قضاعه و #بنى سليم را #دستور داد تا به #پايين مكه بروند، و #پرچم خود را در آنجا #نرسيده به خانه ها نصب كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و به ايشان #دستور داد كه به #هيچ_وجه #متعرض كسى نشوند و با كسى #نجنگند، مگر آنكه ابتدا به #جنگ كرده باشد، و #دستور داد #چهار نفر را هر جا ديدند به #قتل برسانند:
1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح
2⃣حويرث بن نفيل
3⃣ابن خطل
4⃣ مقبس بن ضبابه
و نيز #دستورشان داد كه #دو نفر #مطرب و #آوازه خوان را #هر_جا ديدند #بكشند، و اينها كسانى بودند كه با #آوازه خوانيهايشان رسول خدا (ص) را #هجو مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند #دست به #پرده_كعبه دارند در همان حال به #قتلشان برسانند. #طبق اين فرمان #على (ع) #حويرث بن نفيل و يكى از #دو آوازه خوانها را #كشت، و آن ديگرى #متوارى شد، و نيز #مقبس بن ضبابه را در #بازار به قتل رسانيد، و #ابن خطل را در حالى كه #دست به پرده كعبه داشت #پيدا كردند، و #دو نفر به وى #حمله كردند، يكى #سعيد بن حريث، و ديگرى #عمار بن ياسر، #سعيد از عمار #سبقت گرفت و او را به #قتل رسانيد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#ابوسفيان با #شتاب خود را به #رسول خدا (ص) رسانيده #ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان #بوسه زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته:
🍃 اليوم يوم الملحمه
اليوم تسبى الحرمه🍃
ترجمه:
🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂
حضرت به #على (عليه السلام) دستور داد: به #عجله خود را به #سعد برسان، و #پرچم - كه همواره به دست #فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير، و تو #خودت آن را داخل #شهر كن، اما با #رفق و مدارا، و على (ع) پرچم #انصار را از #سعد بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و #مدارا داخل شهر كرد.
🍁بیان آیات 4⃣و 5⃣و 6⃣ سوره کافرون🍁
و لا انا عابد ما عَبدتُم 4⃣
و لا انتم عابدون ما اعبد5⃣
لَکم دینُکم وَلی دین6⃣
✳️ تفسیر المیزان
⬅️اين #دو آيه #تكرار مضمون دو آيه #قبل است كه به منظور #تأكيد آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون)
«تکاثر، آیات ۳،۴»
آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر )
«مدثر، آیات ۱۹, ۲۰»
آمده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️بعضى از مفسرين در #توجيه اينكه چرا #بين دو موصول #فرق نگذاشت، گفته اند: #مصدريه است، و معناى آيه اين است كه #خلاصه نه من #شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در #عبادت مشتركيم و نه در #معبود، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما #بت است، عبادت من عبادتى است كه خدا #تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در #جهل و افتراء #بدعت نهاده ايد.
🍁🍁🍁🍁🍁
بنابراين توجيه، #دو آيه مورد بحث #تكرار و #تأكيد دو آيه قبل #نيستند، ولى #عيبى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه #بعيد به ذهن مى رسد.
🍁🍁🍁🍁🍁
لَكُم دينُكُم وَلىَ ديٖن6⃣
🔹اين آيه به #حسب معنا #تأكيد مطلب گذشته، يعنى #مشترك نبودن #پيامبر و #مشركين است، و #لام در (لكم ) و در (لى) لام #اختصاص است، میفرمايد: دين شما كه همان #پرستش_بتها است #مخصوص خود شما است، و به من #تعدى نمى كند، و #دين من نيز مخصوص خودم است، شما را فرا نمی گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
در اينجا #ممكن است به #ذهن كسى برسد كه اين آيه مردم را در #انتخاب دين #آزاد كرده، مى فرمايد هر كس #دلش خواست دين #شرك را انتخاب كند، و هر كس خواست دين #توحيد را برگزيند. و يا به #ذهن برسد كه آيه شريفه مى خواهد به #رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) #دستور دهد كه #متعرض دين مشركين نشود. وليكن #معنايى كه ما براى آيه كرديم اين #توهم را #دفع مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در #مقام اين است كه بفرمايد شما به دين من #نخواهيد گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت #حقه اى كه قرآن #متضمن آن است، اين توهم را #دفع مى کند.