eitaa logo
معارف
59 دنبال‌کننده
24 عکس
186 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁چند درباره مراد از () و درباره آثار 🍁 🔹در است كه ، از ابو هريره از خدا (ص) روايت كرده كه فرمود: (فلق) نام چاهى رو پوشيده است در جهنم. 🍁🍁🍁🍁🍁 : در اين روايت روايات بسيارى ديگر هست كه در بعضى از آنها آمده: نام درى است در كه وقتى باز شود جهنم افروخته گردد، اين روايت را بن عامر نقل كرده. و در بعضى از آنها آمده است در كه وقتى بخواهند دوزخ را شعله ور سازند از آنجا ور مى كنند، ناقل اين روايت بن عنبسه است. و از اين قبيل رواياتى ديگر. 🍁🍁🍁🍁🍁 در مى گويد ها گفته اند: فلق چاهى در جهنم است كه اهل جهنم از حرارت آن به دنبال مى گردند، اين حديث سدى است. و و بن ابراهيم هم آن را در تفسير خود آورده اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير از پدرش از از سكونى از امام (عليه السلام) روايت آورده كه فرموده: خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فقر با فاصله ندارد، و آن قدر موثر است كه گويى مى خواهد از قضا و قدر الهى هم بزند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : اين روايت به همين عبارت از از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده. و در كتاب به سند خود از سلطى از حضرت (ع) از پدر بزرگوارش، و آن جناب از آباى گرامش از خدا (ص) روايت كرده اند كه فرمود: است كه حسد از قضا و قدر الهى بگيرد. (اين تعبير است از تاثير حسد، نه اينكه مى تواند بگيرد، چون حسد هم خود از قضاء و قدر الهى است).
🍁بیان آیه 1⃣ سوره مسد🍁 تبت يدا ابى لهب و تب1⃣ ✳️تفسیرالمیزان 🔹(تب) و (تباب) بنابر آنچه معنى كرده به معناى و است. و آن را به خسران معنا كرده. هم گفته اند به معناى و است. بعضى ديگر آن را به معناى از همه دانسته اند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى - به طورى كه هم گفته اند - همه اين معانى به همند، و بنابر اين كلمه () در آيه نيز به معناى لغويش نيست، بلكه است از آدمى، چون دست در انسان عضوى است كه به وسيله آن انجام مى شود، و كارهاى آدمى را به دست او مى دهند، و تباب و دست به معناى بى شدن اعمال آدمى ، و بلكه نتيجه دادن آن است، و يا به عبارت ديگر به معناى شدن اعمال او و به نتيجه نرسيدن آن است، به طورى كه زحماتش رود و مورد استفاده اش قرار نگيرد، اين معناى دست انسان بود. و معناى تباب خود آدمى، او در و ذاتش است، به طورى كه از دائميش شود، و اين همان هلاكت او است. 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اينكه فرمود: (تبت يدا ابى لهب و تب) در حقيقت ( ابولهب) است، و اين به او به هلاكت خودش و بطلان و بى گشتن هايى است كه به منظور كردن نور مى كرد، و يا است از خداى تعالى به اين هلاكت و توطئه ها. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين كه مورد نفرين و ياقضاى حق تعالى قرار گرفته، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دشمنى مى كرد و در گفته ها و دعوت او و نبوتش و در آزار و اذيتش مى ورزيد، و در اين راه از هيچ گفته و عملى نمیكرد، و او همان كسى بود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او و ساير خود را براى بار دعوت كرد، با كمال بى شرمى در گفت (تبا لك - خسران و هلاكت بر تو باد) و اين سوره شد و گفتار او را به خودش كرد كه خسران و هلاكت بر او باد.
🍁بحث روايتى سوره مسد🍁 ✳️ تفسیرالمیزان 🔹(چند روايت درباره بدرفتارى ابولهب و همسرش با رسول اللّه (ص) و نزول سوره مسد) ⬅️ در به سند خود از بن جعفر (ع) روايت كرده كه در حديثى كه رسول خدا (ص) را بر مى شمارد، فرموده يكى از آنها داستان همسر ابولهب است كه وقتى سوره(تبت يدا ابى لهب ) نازل شد، نزد رسول خدا (ص) آمد در حالى كه پسر نيز در حضور آن جناب بود، عرضه داشت يا رسول الله، ام جميل است كه با مى آيد، و چه خشمى! گويا قصد تو را دارد، چون به دست گرفته مى خواهد آن را به طرف تو كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او مرا بيند. اضافه مى كند آمد و از من پرسيد رفيقت كجا است؟ گفتم آنجايى كه خواسته است. گفت: من به سروقت او آمده ام اگر او را ببينم اين را به سويش مى افكنم، چون او مرا كرده، به و سوگند كه من زنى هستم، (و میدانم چگونه كنم، اين را گفت و رفت). ابوبكر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: راستى او تو را ؟ فرمود: نه، تعالى بين من و او انداخت، و ديدنش شد. : قريب به اين معنا از طريق از طرق اهل روايت شده. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در تفسير در ذيل آيه (وامراته الحطب) روايت كرده كه فرمود: ام جميل دختر بود، و عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى كرد و احاديث و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى مى برد.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را براى جزم مى كند. راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) داد تا مسلمانان براى با مردم ، مجهز و شوند، و آنگاه داشت بارالها و قريش را از كار ما و از رسيدن ما به ايشان جلوگيرى فرما تا بر سرشان بتازيم و را در شهرشان مكه سازيم، در اين هنگام بود كه بن ابى بلتعه اى به قريش نوشت و به دست آن داد تا به برساند، ولى خبر اين از به رسول الله رسيد، و (عليه السلام) و را فرستاد تا را از آن زن بگيرند. 🍁🍁🍁🍁🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه غفارى را خود در مدينه كرد و روز از ماه گذشته بود كه با نفر لشكر از مدينه آمد، و اين در سال بود، و از و حتى يك نفر نكرد. از سوى ديگر حارث بن عبدالمطلب ( رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام () رسول خدا (ص) را ديدند، و ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه ، همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در و شفاعت آن دو عرضه داشت: يا رسول الله (ص) از اين دو پسر عموى تو و ديگرى و تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در آن سخنان را گفته بود، وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت: به خدا اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين را مى گيرم و سر به مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى ، اين سخن به رسول خدا (ص) رسيد، حضرت سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته آوردند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و چون رسول خدا (ص) در بار انداخت، و با اينكه اين محل مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب بى خبر بودند، در آن شب بن حرب و بن حزام و بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.