🌹 ❅ 🌹❅ 🌹❅ 🌹❅🌹❅
🔰 @mabareshohada 🔰
" 🌹شهید "مهران کابلی🌹
متولد 1340 از اهالی روستای قره تپه استان مازندران بود که در اردیبهشت سال 66 و در عملیات کربلای 10 در ماووت عراق به شهادت رسید و عزت آفرین شد
✳️توصیف احوالات شهید کابلی از زبان یکی از همرزمانش، شنیدنی است:
ارتش را که محل خدمت سربازیاش بود، به پایان رساند. بعد از خدمت، ازدواج کرد که ثمره ازدواجش، تولد فرزند پسرش حمیدرضا بود. حمیدرضا هنوز دو سالش نشده بود که خبر رسید شهید کابلی به جبهه آمده است.
کسی باورش نمیشد، تا اینکه در منطقه کردستان او را دیدیم. دیگر آن مهرانی که میشناختیمش نبود. روحیهاش خیلی تغییر کرده بود. نمازهایش، دعاهایش، صحبت و رفتار و کردارش همه فرق کرده بود. نمازهایش خیلی بامعرفت بود؛ کمتر حرف میزد.
ادامه عملیات کربلای 10 در تاریخ 14 اردیبهشت 1366 در منطقه ماووت عراق بود که بر اثر ترکش خمپاره ۶۰ به شدت زخمی شد. او را در آمبولانس گذاشتند، هر زمانی که درد زخمها، او را اذیت میکرد فقط ذکر مقدس یا حسین(علیه السلام )، یا مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف ) و یا زهرا(سلام الله علیها ) بود که به او آرامش میبخشید. به اورژانس نرسیده، به شهادت رسید و روح از کالبد جسمش جدا شده و او نهمین لاله پرپر روستای قره تپه شد.
✅خاطرات
در زمان جنگ دوست صمیمی داشت به
نام «#رحیم_کابلی (#شهید_مدافع_حرم)
او میگوید اگر شهید
شدی مرا #شفاعت میکنی؟گفت:«بله
حتما.» گفت: «نه! اینطور نمیشود یک
دست نوشته به من بده که آن دنیا با
خودم داشته باشم وآن دنیا بهت نشان
بدهم که تو شفاعت من را کردی.»
مهران هم یک دستنوشته به او
داد. شهید مدافع حرم کابلی هم این دستنوشته
تربت امام حسین علیه السلام و غبار حرم حضرت
علی علیه السلام را به دوستانش داد گفت اگر روزی پیکرم
را آوردند اینها را بگذارید روی پیکرم.
✅ وصیت شهید
ای امت بزرگ ، هرگز به دل خود شک نیاورید که ما با چشمان بسته رفته ایم بلکه بسیار آگاهانه رفته ایم .
🌹 #سالروز_شهادت
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#شادی_روحش_صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ چهل و یکم
مراسم اختتامیه با روایتگری حاج حسین یکتا تموم شد
عالی بود
وقتی برگشتم خونه دیدم هیچکس خونه نیست
ساعت ۱۰شبه 😐😐😐یعنی کجا رفتن
یه برگه رو در اتاقم بود
دست خط پدرم بود
نوشته بود رفته بودن مهمونی 😔😔
وارد اتاقم شدم چند تا از عکسای حاج ابراهیم
همت تو اتاقم زده بودم
نشستم رو تخت روبروی عکس با اشک گفتم
داداش هوای خانوادمو داشته باش
دست اونام را هم بگیر از گناه نجاتشون بده
ساعتم کوک کردم رو ساعت ۲:۳۰برای نماز شب
هرزمانی دلم میگرفت نمازشب میخوندم
دلم هوای شلمچه ،طلائیه و حاج ابراهیم همت کرده بود
زیارت عاشورا خوندم
بعدش خوابیدم
ساعت دونیم از جیغای ساعت پاشدم برای نماز
برای وضو که رفتم فهمیدم هنوز خانواده ام برنگشتن 😔😔
وضو گرفتم برگشتم اتاقم
قامت نماز شب بستم
بنظرمن حال هوای آدم با نماز شب عوض میشه
بعد نماز همون جا کنار سجاده دراز کشیدم خوابم برد
خواب دیدم تو طلائیه ام
روضه بود انگار
زینب برام دست تکون داد: حنانه حنانه بیا اینجا
رفتم نشستم کنارش آروم گفتم:
چ خبره؟
زینب: حضرت آقا(رهبر)دارن میان طلائیه
بچه ها میگن حاج ابراهیم همت و حاج ابراهیم
هادی هم قراره بیان
-وای خدایا 😭😭
نیم ساعت نشد رهبر اومدن
دیدم صف اول یه سری از شهدا نشسته بودن
آقا حرفهاشون تموم شد رفتن
همه بچها جمع شدن دور شهدا
منو زینبم رفتیم سمت حاج ابراهیم همت
سرمو انداختم پایین
که یهو حاجی گفت: خانم معروفی درسته من برادرتم
اما نامحرمم بهتون
هرزمان که میحواهید با بنده صحبت کنید روسری سر کنید
یهو از خواب پریدم صدای اذان صبح تو اتاقم میومد
اشکام جاری شد 😭😭😭
خانم معروفی روسری کن 😭😭😭
دوباره وضو گرفتم برای نماز
از خواب به بعد هرزمان که میخوام با حاجی
حرف بزنم روسری سر میکنم
فردا حلقه صالحین دارم
#ادامه_دارد
....................
✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌺💕🍃💕🌺
🎊🎊سی و یکمین روز چله #پاکسازی
ســــــــــلام همسفرهای آسمونے🌹
🔴چـله ترڪ گناه یعنی چی❓❓
ما در این کانال چله ی ترک گناه و تمرین نیکے ها داریم . یعنی 40 روز با الگوی ترک عادت بد جلو میریم و در این مدت مطالب کانال و خدای عزیز وشهدا وائمه معصومین علیهم السلام بهمون کمک میکنن
1⃣ هر صبح با خودمون قول و قرار میزاریم تا گناه نکنیم
2⃣ مراقبه🔦
در طی روز مراقب قولمون باشیم
در مراقبه 3 چیز به ما کمک میکند
اول: یادآوری مداوم به خود🔔
دوم : قرار گیری در محیط هایی
که به ما کمک میکند 🏘
سوم: افرادی که چند پله از ما بالاترن و در ما انگیزه و میل به حرکت ایجاد میکنن 😍😍
👈در زمینه هایی که ضعف داریم به دنبال الگو باشیم
"عکسها و مطالب کانال برای تلنگــر و مراقبه ارسال میشود"
3⃣محاسبه (حسابرسی)📈
قبل از خواب مرور کنیم از صبح چی کار کردیم و به خودمون نمره بدیم خودمون رو تشویق کنیم حتی با یه آفرین !
و جریمه کنیم.. 🚩
✅"همسر فرعون" تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی...
️پسر نوح تصميمي براي عوض شدن
نداشت...... غرق شد و شُد درس عبرتی
برای آیندگان...!
✅اولي همسر يک طغيانگر بود
و دومي پسر يک پيامبر...!!!
براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست!
اين خودت هستي که تصميم
مي گيري تا عوض شوي...
تا عمر داریم باید انتخاب کنیم،
با پایانش دیگر دير شده و بيفايده خواهد شد....
#منتشر_کنید
#برای_آشتی_با_خدا_واسطه_بشیم
🌹🍃💙🍃💙🍃🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا کانالی متفاوت در ایتا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
🌹 ❅ 🌹❅ 🌹❅ 🌹❅🌹❅
🔰 @mabareshohada 🔰
#سردار _شهید_حسین_قجه_ای
تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷
نام پدر : جواد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5
محل تولد :اصفهان /زرینشهر
محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر
مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨
#خاطره ناب از شهید 💐🌺
ﺣﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ( ﮐﻮﻣﻠﻪ ﻫﺎ ) ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﮔﺮﻭﻫﮏ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ . ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺣﺴﯿﻦ ﻗﺠﻪ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﻌﯿﻦ ﮐﻨﺪ .☺️ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﺣﺴﯿﻦ ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﺴﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺍﺳﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ؟ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﺎ ﮔﺴﺘﺎﺧﯽ ﮔﻔﺖ : ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻡ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ . ﺣﺴﯿﻦ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﺖ .😡 ﺣﺴﯿﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ؟ ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﺪ . ﺣﺴﯿﻦ ﻗﺠﻪ ﺍﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﺮﺩ .😂 ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ . ﺑﻌﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﺩ . ﻣﺮﺩ ﻫﻢ ﮔﻮﻧﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻘﺮ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ .🚶♂ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﮐﻪ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﯿﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ . ﻗﺠﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ، ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﻓﻘﺮ ﻣﯽ ﺟﻨﮕﻨﺪ ،😔
ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ . ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ، ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺣﺴﯿﻦ ﻗﺠﻪ ﺍﯼ ﺁﺯﺍﺩﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻫﻤﺮﺍﻩ 20 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺯﻟﯽ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ .👏
🌹 #شهید_حسین_قجه_ای
🌹 #سالروز_شهادت
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#شادی_ارواح _طیبه_شهدا __صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ چهل و دوم
کلاس صالحین که تموم شد مسئول
پایگاه اومد تو حلقه گفت :خواهرای که
عضو گردان هستن
هفته بعد پنجشنبه برنامه داریم
لیلا :حنانه بریم ثبت نام؟
-حالا میریم
غافل از آینده که این دیدار دومین اتفاقی
که زندگیمو عوض میکنه
لیلا: حنانه فردا اعلام نتایج حوزه است
بیا خونه ما
-إه لیلا همش من بیام خونتون
خب توام یه بار بیا
لیلا: حنانه جان خانواده ات از تیپ من
نمیاد
نمیخام اذیت بشن
تو ناهار بیا
-نه مزاحمت نمیشم
لیلا: پاشو جمع کن تعارف معارف رو
ناهار بیا دیگه
مهدی خونه نیست منم تنهام
-خوب خجالت میکشم
لیلا: برو بابا
منتظرتما
-باشه باشه نزن
لیلا : نزدم خخخخ
سر میز شام به خانواده ام گفتم: فردا
جواب آزمون حوزه علمیه میاد
بابا: از دستت خل میشیم
این بازی هات داره شدیدتر میشه
من فقط سکوت کردم
بعداز نماز صبح تا ساعت ۹خوابیدم
بعداز صبحونه حاضر شدم رفتم خونه لیلا
دیگ دیگ
لیلا: بیا بالا
-ن پس میمومدم این پایین
رفتم بالا با چادر بودم
لیلا: حنانه چادرتو دربیار من برم لب تاپ بیارم
مهدی رفته سرکار
لیلا رفت لب تاپ آورد
مشخصاتمونو وارد کردیم
وای جیغ جیغ
هردو قبول شده بودیم
تا عصر پیش لیلا بودم
خیلی خوش گذشت
#ادامه_دارد
....................
✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺📚
💖?🌹🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ چهل و سوم
توراه خونه بودم که گوشیم زنگ خورد نگاه که کردم دیدم لیلاست
-الو جانم لیلا، چیزی شده ؟
لیلا:آره حنانه برای ثبت نام حضوری باید تا چهارشنبه بریم
و مدارک تحصیلی هم لازمه
-هااااا😳😳😳
مدرک تحصیلی ؟
لیلا: نه پس مدرک غیرتحصیلی
-لیلا من چطوری برم مدارکمو بگیرم
لیلا: هیچی سوار یه وسیله نقلیه اعم از اتوبوس یا تاکسی میشی
مقصدتو میگی
به مقصد که رسیدی پیاده میشی نازنینم
-یوخ بابا 😐😐😐
نادان میگم من اون موقعه خیلی بی حجاب بودم
لیلا: حنانه بس کن
من ب شخصه بهت افتخار میکنم
حال تو مهمه نه گذشته ات
-روم نمیشه بخدا
لیلا: بس کن
پرونده تو گرفتی زنگ بزن میام دنبالت
-باشه
توکلت علی الله
لیلا:آفرین خانم گل
منتظرتم فردا
خیلی استرس دارم فردا باید برم مدرسه
خجالت میکشم
ساعت ده صبح پاشدم حاضر شدم
کارت ملی برداشتم
نیم ساعت -یک ساعت بعد رسیدم مدرسه
پام گذشتم داخل
بسم الله الرحمن الرحیم گفتم
رفتم داخل
فضای داخلی دبیرستان تغییر نکرده بود
در دفتر مدیریت دبیرستانو زدم رفتم داخل
مدیر: بفرمایید خانم
-سلام خانم
مدیر: سلام بفرمایید درخدمتم
-خانم اومدم پرونده تحصیلیمو بگیرم
مدیر: فامیلی شریفتون ؟
-معروفی
مدیر با تعجب سرشو بلند کرد گفت حنانه معروفی😳
سرم انداختم پایین گفتم بله
مدیر :وای چقدر خوشحالم تغییر کردی
اینم پروندت دخترم
برای کجا میخای؟
-خانم حوزه شرکت کردم
مدیر: موفق باشی عزیزم
خداحافظ
#ادامه_دارد
....................
✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃چہ باران ببارد چہ نبارد
چہ بهار باشد چہ نباشد..
چہ بہ روے
خود بیاوریمـ
چہ نیاوریمــ...
جاے شماها
همیشہ خالیستــــ ...🕊
🌷روزتان شهدایی🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺💕🍃💕🌺
🎊🎊سی و دومین روز چله #پاکسازی
همیشه به یاد داشته باشیم
دنیایی که
برای خودمون می سازیم...
دنیای آخرتمونو می سازه...
مراقب آجرهایی که
به اشتباه میذاریم، باشیم...⁉️
#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
#ایتا 👇
https://eitaa.com/mabareshohada
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
【آنانند که گمراهی را به راه راست خریدند، پس تجارت ایشان سود نکرد و راه هدایت نیافتند】
سوره بقره، آیه ﴿۱٦﴾
یه عده هم هستن که پول میدن و وسیله گمراه شدن خودشون و خانوادشون رو با دست خودشون به خونه میارن
واقعا چی سر غیــرت بعضی از پدرای این زمونه اومده؟؟!!
#سروش
sapp.ir/mabareshohada
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ چهل و چهارم
شماره خونه لیلا اینا رو گرفتم شوهرش
برداشت و گفت بله بفرمایید
-سلام آقامهدی خوب هستید؟ لیلاجان هست ؟
مهدی:بله یه لحظه گوشی دستتون
لیلا: الو سلام حنانه جان خوبی؟
-سلام لیلا گلی من مدارکمو گرفتم
لیلا:إه خب میام دنبالت بریم ثبت نام
-لیلا😒😒 الان ساعت ۱۰-۱۱است
تا برسی میشه ۲-۳دیگه تایم نیست
لیلا:ای بترکی
که بچه مایه داری اون کله شهر میشینی
-خخخخ
فردا بیا بریم
لیلا: خوبه گفتیا وگرنه یادم نبود😁😒
فرداش منو لیلا رفتیم حوزه ثبت نام
بعدشم رفتیم پایگاه ثبت نام دیدار از جانبازان
کلاسای حوزه شروع شده بود
😐😐😐درس حوزه خیلی سخت بود
روزا از پس هم میگذشت
ما دوروز دیگه باید بریم آسایشگاه دیدار جانبازان
شک دارم برم یانه
گوشیمو برداشتم شماره زینب گرفتم
-سلام زینبی خوبی؟
زینب:مرسی تو خوبی حنان جان
-مرسی
زینب میگم میشه من نیام دیدار
زینب:چرااااا
-حس میکنم لایق نیستم
زینب :الله اکبر
یعنی چی؟
نخیر نمیشه نیایی
خداحافظ
نذاشت حرف بزنم روسری و چادر معمولیم سر کردم
جانمازم پهن کردم
دو رکعت نماز خوندم بعدش زیارت عاشورا
روبرو عکس حاج ابراهیم همت گفتم : حاجی
این حس لایق نبودن ازم دور کن
انگار نمیخاستم آروم بشم
چادر معمولیم با چادرمشکی عوض کردم
از خونه زدم بیرون تا ایستگاه مترو پیاده
رفتم اونجا سوار مترو شدم
تا بهشت زهرا
مستقیم رفتم قطعه سرداران بی پلاک
پیش شهیدگمنامی که همیشه میرفتم پیشش
فقط گریه میکردم
تا غروب مزار بودم
نمازمو خوندم به سمت خونه حرکت کردم
بدون خوردن شام رفتم بخوابم
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
يادخدااااااا
ارام بخش دلهاست...
روزت را متبرك كن
با نام و ياد خدا
خدا صداى
بندهايش را دوست دارد
سلام دوستان همیشه همراه
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
#سروش
sapp.ir/mabareshohada
🌺💕🍃💕🌺
🎊🎊سی و سومین روز چله #پاکسازی
"حواسمون هست با معرفتها؟؟؟"
خداوند فرموده
〖مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ۚ〗
【خدا درون سینهی هیچ شخصی دو قلب قرار نداده است】
پس حب ومعرفت خدا رو تو دلمون جا دهیم ولا غیر
⇩دنیا خیــــلی زیباتر میشد ...
اگر ...
🔍 بجای پیدا کردن عیبهای دیگران ...
عیبهای خودمان را پیدا میکردیم ...
اگر ...
🔍 بجای کنجکاوی بیهوده در رازهای زندگی دیگران ...
کمی در مورد رازهای وجود خودمان و این جهان
فکر کنیم و کنجکاو شویم
〖وَلَا تَجَسَّسُوا〗
【و هرگز تجسس مکنید】
🔰 سوره حجرات، آیه ﴿۱۲﴾
🌹دل هاتون آسمونی و گرم ِ خـــــدای مهربون...
#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
🌷 #شهید_شناسی
بـسم رب الـشـهدا والـصدیـقین
🌺💐شهید نیکنام نوروزی 🌺💐
تولد: ۱۳۴۵
🌺 سال شهادت ۹ اردیبهشت ۱۳۶۵ روز تشیع 18 اردیبهشت 1365
جمعی لشکر امام حسین . گردان موسی بن جعفر از اصفهان
✅محل شهادت: فاو . دریاچه نمک . عملیات صاحب الزمان .
اسم ایشان نیکنام بود ولی عاشق امام رضا علیه السلام بودند به همین علت در جبهه شهید را به نام رضا میشناختند.
🌹بعد از شهادت این شهید بزرگوار با عنایت امام رضا علیه السلام اشتباها به مشهد بعنوان شهید گمنام فرستاده میشوند که توسط یکی از همسنگرانش شناسایی میشود وبرای تدفین وتشیع ایشون به اصفهان فرستاده میشوند 🌹
💐پدراین شهید بزرگوار نقل می کنند خواب دیدم رفتم جبهه با پسرم دیدار کنم . محل استقرار دارخویین بود و پسرم را ملاقات کردم ایشون به بنده گفت شما برگردید اصفهان من دوهفته دیگه بر میگردم دقیقا دوهفته بعد روز تشیع پسرم بود 💐
✅مطلب ارسالی از خانواده بزرگوار شهید از اعضای کانال معبر شهدا 🌸🌸🌸
🌹 #شهید_نیکنام_نوروزی
🌹 #سالروز_شهادت
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#شادی_ارواح _طیبه_شهدا __صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺🌺💐