〰〰🕊🌸༼༼ ﷽ ༽༽🌸🕊✨〰
🕊♡ صــــــــــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.♡🕊
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
♡✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
🍃🌸زیــــــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان🌸🍃
♡الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا♡
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ پنجاه ویکم
تو شش ماه من از گذشته ام به حاج رضا گفتم
گاهی تحسینم میکرد
گاهی اخم
گاهی گریه
اما کلا همیشه بهم میگفت تو نظر
کرده حاج همتی
امروز پنجشنبه است به عادت همیشگی
اول راهی
مزار شهدا دوتا دست گل خریدم یکی برای شهدا
یکی برای حاج رضا
اول رفتم قعطه سرداران بی پلاک
و آخر مزاری که به یاد حاج ابراهیم همت بود
از مزار خارج شدم از همون راه قصد آسایشگاه
دیدن حاجی کردم 🙈🙈🙈
تا آسایشگاه سه ساعتی تو راه و ترافیک بودم
مستقیم رفتم اتاقش
-سلام 😍😍😍
رضا: سلام چرا زحمت کشیدید 🙈🙈
-زحمتی نیست
رضا: مادر شمارو فردا ناهار دعوت کردن
دلم میخاست جیغ بکشم از خوشحالی
وای خدایا از هیجان خوابم نمیبره
تا ده صبح همش به ساعت نگاه میکردم
تا ده شد با ذوق حاضر شدم
وسط راه یه سبد گل رز قرمز و سفید خریدم
بالاخره با ترافیک تهران تا برسم خون حاجی
اینا یکی، دوساعتی طول کشید
مامان بابای رضا خیلی مهربون بودن
انگار خونه ای خودم راحت بودم 🙈🙈🙈
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
☘🌹#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌺💕🍃💕🌺
🎊🎊چهلمین روز چله #پاکسازی
ســلام همراهان آسمانے🌹
↯↻ چه لذتی دارد ↻↯
در یار کشی دنیا
سینه مون را سپر کنیم و بگوییم
↫ مـن وَ خدایم ↬
↫ شما همه ↬
برای من خدایم کافیست
〖أَلَيْسَ «اللَّهُ» بِكَافٍ عَبْدَهُ؟
【آیا «خدا»
برای بندهاش کافی نیست؟!】
سوره زمر، آیه ﴿۳٦﴾
ماه رمضون رسیدا
این دو روز رو خودمون بیشتر به خدا نزدیک کنیم
وبرای مهمونی آماده بشیم
سهمِ دلتون آرامـش
🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌹 ❅ 🌹❅ 🌹❅ 🌹❅🌹❅
🔰 @mabareshohada 🔰
🌷 #شهید_شناسی🌹🌷
🌹🌺شهید مجتبی انصاری🌹💐
💐تاریخ تولد : 8/مرداد/1344-
💐محل تولد : رودبار (گیلان)
💐تاریخ شهادت : 25 اردیبهشت 1365- مصادف با 23 رمضان المبارک – ساعت 3:20
💐محل شهادت : حاج عمران
🌹شهادت در عملیات : پاتک کربلای 2
💐آخرین مسئولیت : واحد اطلاعات ـ عملیات و تیربارچی – مسئول دسته
💐فرمانده تیپ : شهید محمود کاوه✅
💐مزار شهید : گلزار شهدای رودبار
✳️شهید انصاری به مسئله خودسازی توجه و اهمیت فوق العاده ای می داد ، لذا جهت انجام این مهم از طریق مطالعات کتب سودمند اخلاقی شهید محراب دستغیب و استاد شهید مرتضی مطهری استفاده زیادی نمود ر ضمن تزکیه درونی خویش ، از دیگران نیز غفلت نمی ورزید ، حضور مجتبی در منزل و یا هر جای دیگر عطر معنویت و توحید و عبادت فضای آن محیط را با برنامه هایی که داشت عطر آگین می نمود .
✅با اخذ مدرک دیپلم به علت علاقه وافر به علوم دینی وارد حوزه علمیه رشت گردید و پس از مدتی برای تحصیل و بهره مندی از فیوضات معنوی ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام راهی مشهد مقدس شد
✳️پس از سپری کردن آموزش دوره چریکی در تهران در واحد اطلاعات و عملیات به مدت 5 ماه در مناطق ایلام حضور درخشانی داشت و مدت 25 روز در خاک دشمن در سخت ترین شرایط بسر برد و با تناول گیاهان صحرایی بالاخره خود را به سپاه رزمندگان اسلام رساند . ایشان در سال 65 مجدد از مشهد مقدس عازم میادین نبرد شد که در منطقه حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل گردید و پیکر غرق بخون و مطهرش پس از یکسال دوری و انتظار به دامن خاک سپرده شد .
✳️✳️پیام شهید :سعی کنید در کنار دروس خود به مطالعات، بخصوص کتب اسلامی بپردازید و از تلاوت قرآن و ادعیه و دعا غفلت نورزید .
و دعا کنید اخلاص داشته باشیم ، که اگر اخلاص بود کوچکترین کار بالا می رود و اگر اخلاص نبود بزرگترین کارها ارزشی نخواهد داشت .💐💐🌹
✳️منبع:
سایت شهدای شهرستان رودبار
🌹 #سالروز_شهادت
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#شادی_ارواح _طیبه_شهدا __صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹
☘🌹☘🌹
☘🌹☘
☘🌹
✳️یه کوله بار به اندازهی هـــزار ســال عبادت
⁉️ دوست داری تو این روزای پایانی ماه شعبان یه کوله بار به اندازهی هـــزار ســال عبادت برا خودت پر کنی و دست پر وارد ماه مبارک بشی؟!
🔰 کاری نداره که
فقط کافیه هزار بار بگی
❥✦ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ إِلا إِيَّاهُ
مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
⇦ یعنی هــیـــچ معبودی جز خــدا ندارم و هــیـــچکی جز اونو نمیپرستم
دلم و اعمالمو براش خالص میکنم اگرچه مشرکین خوششون نیا
⏰ حدودا دو ساعت زمان میخواد
😍 عاشقشم که دنبال بهانه است ببرمون بهشت
(منبع مفاتیح الجنان اعمال مشترک ماه شعبان )
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
#سروش👇
☘🌹
☘🌹☘
☘🌹☘🌹sapp.ir/mabareshohada
☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
🕊💌🕊💌🕊
💞🕊💞
💌 #وقت_سلام ✋
پرچمت را هر کجا دیدم دویدم یا رضـــــا
زیر این پرچم همیشه خیر دیدم یا رضـــــا
من زمین گیــرم ولی تو دستگیرم بوده ای
غیر خوبی از شما چیزی ندیدم یا رضـــــا
کودکــی ام خوب یادم هســت که بارِ نخست
از لب بابــای خود نامت شنیــــدم یا رضـــــا
یاد باد آن روزگـــاری که میان صحنتـــان
چون کبوتر دور گنبد می پریــدم یا رضـــــا
بهتریـــن ایام عمــرم در حرم بود و گذشت
حــال ، اما از فراقش من خمیدم یا رضـــــا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ..
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
❤️لحظه هاتون امام رضایی❤️
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ پنجاه و دوم
مامان و باباش بعداز یه ساعت رفتن
تو حیاط کباب بزنن
رضا داشت انگور میخورد
یهو بهش گفتم بامن ازدواج میکنی؟
انگور پرید گلوش
رفتم براش آب آوردم
گونه هاش مثل دخترا قرمز شده بود خخخخ
سرش انداخت پایین
هیچ حرفی نمیزد
گفتم چیه من دوست دارم همسرم جانباز باشه
خب ازت خوشم اومده 😁😁😁
هیچی نگفت
تا عصر اصلا بهم نگاه نمیکرد،و سرش پایین بود
آره من چندماه بود عاشق رضا بودم
فرداش رضا زنگ زد خونمون بابام که حرفاش
شنید داد و فریاد راه انداخت
بهم گفت ازخونه برو
از ارث محرومم کرد
از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم
یک هفته بعد رضا و مادر و پدرش اومدن خواستگاریم
با ۱۴سکه و یه سفر جنوب به عقدش
دراومدم 😍😍😍😭😭😭
خونه مجردیم به اسم خودم بود
خونه فروختم و جهزیه خریدم البته
رضا نمیذاشت اما من
کار خودم کردم و خونه فروختم و
جهزیه آماده کردم
رضا نذاشت من مراقبش بشم
بازم پرستارا میومدن مراقبش
البته خیلی این موضوع اذیتم میکرد
رضا داشت نماز میخوند ۵روز زندگی
مشترکمون شروع شده بود
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
☘🌹#سروش👇
sapp.ir/mabareshohada
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
باعرض سلام وادب همراهان عزیز و بزرگواری که داستان
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
را از اول از کانال تلگرامی ما مطالعه نفرمودند و الان
هم دسترسی به تلگرام ندارند
به کانال زیر مراجعه فرمایند با داستانهای اخلاقی - معرفتی - شهدایی
در خدمت شما بزرگواران هستیم👇
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
خادم کانال👇
@HOSSEIN_14