eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
540 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
843 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
300_Page.MP3
1.06M
❄️🍃🌹🍃❄️ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 خدا با ماست خیلی وقت‌ها حق آدمو ناحق می‌کنن، اذیت می‌کنن، الکی تهمت می‌زنن، برات پاپوش درست می‌کنن، مدرک سازی می‌کنن و تو هر کاری می‌کنی نمی‌تونی از حقت دفاع کنی، نمی‌تونی ثابت کنی حقت ضایع شده. این وقت‌ها یه آیه میاد سراغت، ازت حمایت می‌کنه و اگه از ته دل بخونیش، نجاتت می‌ده، دیر یا زود داره ولی سوخت و سوز نداره. لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا ناراحت نباش، خدا با ماست (بخشی از آیه 40 توبه) @mabareshohada
🌷خاطرات شهدا یک روز همان‌طور که سرگرم کار روی نیروهای گردان حمزه در محوطه‌ دوکوهه بودیم، حاج احمد از راه رسید. او می‌خواست با محک زدن بچه‌ها بفهمد که آموزش‌های ما تا چه اندازه توانسته برای آنها مثمر ثمر باشد؛ به همین منظور، به یکی از بچه بسیجی‌ها گفت «برادر جان، شما بیا و برای من توضیح بده که ظرف این مدت چه آموزش‌هایی دیدین؟» آن بنده‌ خدا با دیدن حاج احمد و هیبت خاص او، دست و پایش را گم کرده و نتوانست توضیحات قابل قبولی ارائه دهد. وقتی او از تشریح محورهای آموزشی عاجز ماند، حاجی خیلی عصبانی شد، طوری که بلافاصله دستور داد، او روی زمین سیمانی میدان صبحگاه سینه خیز برود. بعد از اینکه تنبیه تمام شد، حاج احمد جلو رفت و او را در آغوش گرفت، صورتش را بوسید و گفت «برادر جان، تموم این سخت گیری‌ها به خاطر اینه که می‌خوایم توی عملیات، حتی المقدور کمترین تلفات رو داشته باشم. منم شما رو تنبیه نکردم، کمی تمرین دادم». ظهر، وقت ، دیدم حاج احمد وضو گرفت و رفت پشت سر همان بچه بسیجی ایستاد و به او اقتدا کرد. نمازش را خواند. او با این کار، ضمن زیر پا گذاشتن غرور خود، به همه ما درس خوبی آموخت." 🍃🌹 @mabareshohada
❣️نماز...يه پناهگاهه، برای لحظه های ناامنی، برای لحظه های خشم واضطراب! 👌بااین پناهگاه انس بگیر تادرهجوم ناامنی ها،بتونی به سمتش فرارکنی #لحظه_هاتون_پراز_یاد_خدا #نماز_اول_وقت 🌺🍃 @mabareshohada
❄️🍃🌹🍃❄️ فروشگاه اینترنتی کوثر با افتخار در خدمت شما عزیزان میباشد انواع بسته ای اینترنتی ،شارژموبایل و تبلت ،هنزفری،انواع کابل شارژ، انواع رم و فلش با گارانتی معتبر ، باطری موبایل و دیگر لوازم جانبی موبایل ❄️🍃🌹🍃❄️ برای ورود ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🍃🌺 @foroshgah_koosar 🌺
🌹🍃✨ نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت: "سلام الله علیها" یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد . #علمدار_کمیل #شهیدجاویدالاثر_ابراهیم_هادی 💔 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره ❤️ 🔆 امشب هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (علیه السلام) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#سیره_شهید بیشتر مواقع حتی نماز صبح راهم با جماعت می خواند👌 تو منزل که بود می گفت: پاشین به جماعت بخونیم چرا الکی ثواب رو با تکی خواندن هدر بدیم⁉️ #شهید_مدافع_حرم #علی_سیفی 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💐 شهیدی ڪه قرضهای تفحص ڪننده خود را با دستان خود پرداخت ڪرد. 🌷 #شهید_سید_مرتضی_دادگر 🌷 🔸ولادت: ۴۵/۱۰/۲۲ 🔹شهادت: ۶۵/۱۰/۲۲ 🔸مزار: ڪیلومتر ۵ جاده ساری نڪا، قبل از روستای خارڪش ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
📖 💐 شهیدی ڪه قرض های تفحص ڪننده خود را با دستان خود پرداخت ڪرد. 🌷 🌷 🔻بخش اول 🔸می گفت: اهل تهران بودم و پدرم از بازار تهران.... 🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به ، حجره ی پدر را ترڪ ڪردم و به همراه بچه های لشڪر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی شدم ... 🔸یڪبار رفتن👣 همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان☺️... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره ڪردم و را هم با خود همراه ڪردم ... 🔹یڪی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با مختصر گروه تفحص می گذراندیم ... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلـ💞ـمان، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر عطرآگین ... تا اینڪه... 🔸 زنگ خورد و خبر دادند ڪه دو پسر عمویم ڪه از بازاری های تهران بودند برای ڪاری به اهواز آمده اند و ما خواهند شد ... 🔹آشوبی در دلم پیدا شد ... حقوق بچه ها چند ماهی می شد ڪه از تهران نرسیده بود و من این مدت را با گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم ... 🔸با همان حال به محل ڪارم رفتم و با بچه ها عازم شدیم .... 🔹بعد از زیارت و توسل به شهدا ڪار را شروع ڪردیم و بعد از ساعتی و پلاڪ شهیدی نمایان شد ... ... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در به ادامه ی ڪار پرداخت اما من ... 🔸استخوان های مطهر شهید را به انتقال دادیم و ڪارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشڪر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم ... ✍️ منبع: مشرق نیوز ... ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝ 🌹 🕊🕊🕊 ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ 💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
نمیخوام از شهدا جا بمونم.mp3
2.09M
🍃🌹🍃🌹 🎵 دست رو دلم نذارید که پریشونه😔 خدایا تو میدونی که من نمیخوام اسیر دنیا دنیا بمونم... ..😔 🎤🎤 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا