✨
👂شنیدنِ صدایِ اذان و نماز نخواندن؟
👈 یعنی...⁉️
😈 کسی یا چیزی را به #خدا ترجیح میدهی...
🔍دقت کردی وقتی دوستت آنلاینه
☹️ولی جوابِ پیامت رو نمیده چقدر ناراحت میشی...
📢 #اذان یعنی #خدایِ همیشه آنلاین
💌بهت پیام داده...
❗️نکنه آنلاین باشے ❗️
📝و به جایِ چت با #خدا چت با یکی دیگه رو انتخاب کنی🚫
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_شهدا 🌷
💠برشی از کتاب #سربلند روایت زندگی شهید محسن حججی
🍃🌹دخترم که باردار شد یکی از اتاق هایمان را دادیم دستشان. میخواستم هوایشان را داشته باشم. باصدای #اذان صبح پامیشدم. میرفتم صدایش بزنم. میدیدم #سرسجادهاش نشسته. از کی؟ نمیدانم. تا صبحانه آماده کنم هنوز مشغول #دعاخواندن بود.
🍃🌹دلم بند نبود. چند دفعه سرک کشیدم. با چشم خودم دیدم که هرروز #حدیثکساء، #دعایعهد و #زیارتعاشورا را میخواند.
🍃🌹زمستانها داخل اتاقی که بخاری نداشت سجادهاش را پهن میکرد. میترسیدم سرما بخورد. میگفتم😩 مامانجون قربونتبرم اینجا سرده!)) میگفت😩 اتفاقا اینجا خوبه.)) میخواست خوابش نبرد و #سست نشود.
🍃🌹زود شناختمش که اهل نماز و روزه #مستحبی است. از همان روز خرید عروسی. سرظهر وسط بازار غیبش زد. با سینی آبهویجبستنی پیدایش شد. گفت رفته نماز #اولوقت بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم😩 چرا آقامحسن برا خودش بستنی نخریده؟)) چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی درگوشم گفت😩 #روزه است.))
🍃🌹موقع انتخاب #حلقه هم گفت😩 من طلا دست نمیکنم؛ برای مرد حرومه.)) اولش که افتاد رو دنده لج که اصلا حلقه نمیخواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به حلقهی #پلاتین رضا داد. همه بازار را زیر پا گذاشتیم تا سِت طلا و پلاتین پیداکنیم.
✍به روایت مادر همسر
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_مدافع_حرم
@mabareshohada
#خاطرات_شهدا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دائم الوضو...
🌺موقع اذان خیلی ها می رفتند #وضو بگیرند
☁ولی حسن #اذان و اقامه اش رامی گفت
🍁و #نماز ش راشروع می کرد
میگفت حیف #زمین خدانیست که آدم بدون #وضو روش راه بره؟
#شهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم ❤
@mabareshihada
#خاطرات_شهدا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دائم الوضو...
🌺موقع اذان خیلی ها می رفتند #وضو بگیرند
☁ولی حسن #اذان و اقامه اش رامی گفت
🍁و #نماز ش راشروع می کرد
میگفت حیف #زمین خدانیست که آدم بدون #وضو روش راه بره؟
#شهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم ❤
@mabareshohada
#نماز
#هر_جا_ڪه_بود_اذان_میگفت 👌
👈 در دوران دبیرستان یڪ موتور گازی داشت .
موقـع #اذان هر جا ڪه بـود می رفت بالای موتور و اذان می گفت .
اگر در خانہ بود می رفت پشت بام ، همین عملش شور و شوق در بچہ های محلہ انداختہ بود .
حتی موقعی ڪه مشغول فوتبال بودیم ،
دست از بازی می ڪشید و اذان می گفت.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
@mabareshohada
#نماز
#هر_جا_ڪه_بود_اذان_میگفت 👌
👈 در دوران دبیرستان یڪ موتور گازی داشت .
موقـع #اذان هر جا ڪه بـود می رفت بالای موتور و اذان می گفت .
اگر در خانہ بود می رفت پشت بام ، همین عملش شور و شوق در بچہ های محلہ انداختہ بود .
حتی موقعی ڪه مشغول فوتبال بودیم ،
دست از بازی می ڪشید و اذان می گفت.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
@mabareshohada
🌷
صدای #اذان را که میشنید، دست از کار میکشید❌.
وضو میگرفت و با اخلاص در درگاه #خدایش #نماز میخواند . نماز خواندنش دیدنی بود👌 .
تا به حال کسی را با این حال و #خلوص ندیده بودم .
یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم کارهایمان که تمام شد💯،سوار ماشین شدیم..
صدای اذان را می شنیدیم که #عبدالحسین گفت: پیاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویم.😇
یکی از دوستان گفت: تا گردان راه زیادی نیست. در #گردان نمازمان را می خوانیم.
در طول مسیر عبدالحسین دائم می گفت‼️اگر در زمان #نماز_اول_وقت تأخیر بیفتد در تمام کارها تأخیر می افتد!
یکدفعه برای #ماشین اتفاقی افتاد و به دلیل آن مشکل، توقف کردیم.
عبدالحسین خنده ای کرد☺️ و گفت:
این هم #عاقبت تأخیر در نماز!
#شهید_عبدالحسین_یوسفیان 🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🕊🌹🕊
#نماز_اول_وقت
با قایق گشت می زدیمـ
چند روزی بود
عراقی ها راه به راه کمین می زدند.
سر یه آب راه، قایق حسین پیچید
رو به رویمون...
وایستادیمـ و حال و احوال کرد بامون ...
.
پرسید؛ چه خبر؟
گفتیمـ ؛ حسین آقا چند روز بود
قایق خراب شده بود.
خیلی وضعیت ناجوری بود.
حالا که درست شده،
مجبوریمـ صبح تا عصر گشت بزنیمـ... .
مراقب بچه ها باشیمـ
عصر که میشه ، می پریمـ پایین ،
صبحونه و ناهار و شامـ
رو یک جا می خوریمـ
.
پرسید ؛ پس کی #نماز می خونین؟
گفتیمـ ؛ هر وقت شد ... عصر و آخر شب
گفت؛ بیخود....
وادارمون کرد پیاده شیمـ
همون جا لب آب وایستادیمـ،
#نماز خوندیمـ ...
.
وسط #عملیات ,زیر آتیش عراقی ها
فرقی براش نداشت
هرجابود #اذان که میشد
میگفت من میرمـ #موقعیت_الله ...
#اهمیت_بدیمـ_به_نمازمون
#اول_وقت باشه
اقتدا کنیمـ به #امامـ_زمانمون
همون اول وقت ...
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#سالروز_ولادت
شادی روحش #صلوات
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#اذان
✨همیشه جوری نماز بخون که انگار #اخرینباریه که داری نماز میخونی✨
#نماز_اول_وقت فراموش نشود🌿
#التماس_دعای_فرج
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@mabareshohada
1482933377868.mp3
1.39M
🍃🌹🕊
صدای آسمانی
صوت بسیار دل نشین #اذان
باصدای #شهید_حمید_باکری
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#همسر_شهید🌷
🔰حاج همت مثل #مالک_اشتر بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل #خدا و برابر برادران دلاور #بسیجی داشت در مقابله با دشمن کافر👹 همچون شیر غرّنده و همچون شمشیر برّنده🗡 بود.
🔰جان کلام آن که آنچه #خوبان همه داشتند او یک جا داشت👌 و هنگامی که اطمینان نداشت غذای مناسب🍲 به نیروهای خط مقدّم جبهه رسیده باشد لب به غذا نمی زد🚫 و در خانه🏡 هم که بود اجازه نمی داد #دو_جور غذا سر سفره بگذارم
🔰و هنگامی که صدای #اذان را می شنید آرام و بی صدا می رفت و مشغول نماز می شد. #به_ندرت نمازی از حاجی می دیدیم که در آن نماز اشک نریزد😢
#شهید_محمدابراهیم_همت
#ایام_ولادت🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💠اهمیت به #نماز_اول_وقت
🌷روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای #اذان آمد #احمد گفت"کجا نگه می داری تا #نماز بخوانیم؟"
گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم"
🌷از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که #نماز_قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤️
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب🌷
📚ملاقات در ملکوت
🌷يادش با ذکر #صلوات
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺