eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
540 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
837 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
350_Page.MP3
964.8K
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada
گر روَد از پی خوبان دل من معذور است... درد دارد...! چه کند!؟ از پی درمان نرود...!؟ سلام روزتون متبرک به نگاه🌷 🍃🌹 @mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #ڪتاب_عارفانه🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_دهم براے دوره ے راهنمایے به دنبال مد
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌙(فوق العاده قشنگ) "امتحان" دڪتر محسن نورے (استاد دانشگاه شهید بهشتے) توی محل از بچگے با هم بودیم.منزل احمــ🌹ــدعلے توے ڪوچه چهل تن در ضلع شمالے مسجد امین‌الدوله بود؛ڪوچه اے ڪه حالا به نام شهیدان نیرے نام گذارے شده. در دوران دبستان حال و هواے احمـ🌹ــد با همه فرق داشت.رفتارش خیلے معنوے و خوب بود.❤️ احمــ🌹ـد یکے از بهترین دوستان من بود.همیشه نون و پنیر خوشمزه‌اے با خودش به مدرسه🏫مےآورد.هیچ وقت هم تنها نمےخورد! به ما تعارف مےڪرد.من و بقیه ے دوستان ڪمڪش مےڪردیم! ✨✨✨ رفتار و برخورد احمــ🌹ــد براے همه ے ما الگو بود.احمــ🌹ــد بهترین دوست👬 دوران نوجوانے من بود.باهم بازے مےڪردیم،مدرسه مےرفتیم،باهم برمےگشتیم و... از دوره ے دبستان تا دبیرستان با احمـ🌹ــدعلے هم ڪلاس بودم بهترین خاطرات من برمےگشت به همان ایام. مےگفت: "بیا توے راه مدرسه سوره هاے ڪوچڪ قرآن📖 را بخوانیم. در زنگ هاے تفریح هم مےدیدم ڪه یڪ برگه‌اے📝 در دست گرفته و مشغول مطالعه است. ✨✨✨ یڪ بار از او پرسیدم:این ڪاغذ چیه؟گفت: این برگه‌ے اسماءالله است.نام هاے خدا روے این ڪاغذ نوشته شده. ڪم ڪم بزرگ تر مےشدیم.فاصله ے معنوے من با او رفته رفته بیشتر مےشد.او پله پله بالا مےرفت و من... بیشترین چیزی ڪه احمـ🌹ــد به آن اهمیت مےداد بود.هیچ وقت نماز اول وقت را ترڪ نڪرد.حتے زمانے ڪه در اوج ڪار و گرفتارے بود. معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت:بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشے امتحان برگزار مےشه.فردا زنگ سوم ڪه تمام شد آماده ے امتحان باشید. آمدیم داخل حیاط.گفتند:چند دقیقه‌ے دیگه امتحان شروع مےشه.صداے اذان از مسجد محل بلند شد.احمـ🌹ـد آهسته حرڪت ڪرد و رفت به سمت نمازخانه.دنبالش رفتم و گفتم:احمـ🌹ـد برگرد.این آقا معلم خیلے به نظم حساسه،اگه دیر بیاے،ازت امتحان نمےگیره و... ✨✨✨ مےدانستم نماز احمـ🌹ـد طولانے است.احمـ🌹ــد مقید بود ڪه ذڪر تسبیحات📿 را هم با دقت ادا ڪند.هرچه گفتم بےفایده بود.احمـ🌹ـد به نماز خانه🕌 رفت و مشغول نماز شد.همان موقع همه‌ے ما را به صف ڪردند.وارد ڪلاس شدیم.ناظم گفت:ساڪت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره. مرتب از داخل ڪلاس سرڪ مےڪشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه مےڪردم.خیلے ناراحت احمـ🌹ـد بودم.حیف بود پسر به این خوبے از امتحان محروم بشه. بیست دقیقه⏰ همین طور توے ڪلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبرے بود نه از ناظم و نه از احمـ🌹ـد! همه داشتند .... یاعلی ✨✨✨ شهید ابراهیم هادے با ڪسب اجازه از انتشارات و مولف براے تایپ. ❌:تایپ ڪتاب ها در فضاے مجازے حتما باید با کسب اجازه از انتشارات و مولف باشد. 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨ این #کانال ها که فراموش بشوند مردم می‌روند سراغ کانال‌های دیگر😔 🗓 مرداد سال ۱۳۶۶ سلیمانیه عراق / عملیات نصر۷ عکاس : یونس ذاکری 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
﷽ . #روح‌الله می‌گفت: وسط کارها و دغدغه‌های روزانه هم میشه توی دلت با خدا حرف بزنی، ساده و بی تکلف👌 «خدا» را همیشه در نظر داشت.☺️ تلنگر: ما میان تمام دغدغه‌های و شلوغی‌های روزمره چند بار در روز به یاد خدا می‌افتیم و با او حرف می‌زنیم؟😔 پ‌ن: هرگاه در طول روز به یاد خدا افتادیم صلواتی هم نثار شهدا به ویژه #شهید_روح_الله_قربانی کنیم.🌹 بی جواب نخواهند گذاشت...🌱 . #شهید_مدافع_حرم #شهید_روح_الله_قربانی♥️ 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
❤️🍃🕊 🍃ای که می‌دانی ندارم غیر درگاهت پناهی 🍃دیگر از من برنگردان روی خود، گاهی «نگاهی»... سفارش یاران آسمانیمان #نماز_اول_وقت 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
لباسهای خیس به تنمون سنگینی می کرد ... ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی ها بود . همهمه ی بسیجی ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود ... حالا گونی هایی رو که عراقی ها پله وار زیر کوه چیده بودند از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر ... بچه ها از کت و کول هم بالا می رفتند که از شر باران خلاص بشند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسونند . انگار یه گونی ،جنسش با بقیه فرق داشت . لیز و سُر نبود ... بسیجی ها پا روش که می گذاشتند ، می پریدند اون ور آب و بعد داخل غار . اما گونی هر از گاهی تکون میخورد !! شاید اون شب هیچ بسیجی ای نفهمید که علی آقا ، فرمانده شون پله شده بود برای بقیه ... یکی دو نفر هم که متوجه شدیم ، دم غار ، اشکهامون با بارون قاطی شده بود . ... 🌸 🍃🌹 @mabareshohada
📖 💐شهیدی ڪه دلتنگ امام رضا (ع) بود سال 64 بود ڪه محمد حسن از جبهہ مرخصی اومد قم . بهم گفت : بابا ! خیلی وقتہ حرم امام رضا (ع) نرفتم دلم خیلی برای آقا تنگ شده . گفتم : حالا ڪه اومدی مرخصی برو ، گفت : نہ ، حضرت امام ڪه نایب امام زمان (عج) است گفتہ جوان ها جبهہ ها را پر ڪنند . زیارت امام رضا (ع) برام مستحبہ ، اما اطاعت امر نایب امام زمان (عج)  لازم و واجبہ . من باید برگردم جبهہ ؛ نمی توانم ؛ ولو یڪ نفر ، ولو یڪ روز و دو روز ! امر امام زمین می مونه . گفتم : خوب برو جبهہ ؛ و او رفت . عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (س) شروع شد و محمد حسن توی عملیات بہ شهادت رسید . بہ ما خبر دادند ڪه پیڪر پسرتون اومده معراج شهدای اهواز ولی قابل شناسایی نیست . خودتون بیایید و شناسایی ڪنید . رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیڪر پیدا نشد . نشستم و شروع بہ گریہ ڪردن ڪردم ڪه یڪی زد روی شونہ ام و گفت : حاج آقای ترابیان عذرخواهی می ڪنم ، ببخشید ؛ پیڪر محمد حسن اشتباهی رفتہ مشهد امام رضا(ع) دور ضریح آقا طواف ڪرده و داره بر می گرده . گفتم : اشتباهی نرفتہ او عاشق امام رضا (ع) بود . 🕊 ✍ منبع : خاطرات شهدا ابر و باد 🍃🌹 @mabareshohada
🍃✨🍃✨🍃 🕗 ساعت دوباره هشت دلم می تپد عجیب ❤️ مثل کسی که گم شده درغربتی غریب 💚 🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌹 🌹 علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌹 🌹 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌹 🌹 و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌹 🌹 و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌹 🌹 الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌹 🌹 صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌹 🌹 زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌹 🌹 کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌹 ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🌙 هی نگاهت بڪنم، گم بشوم در چشمت گم شدن در شبِ چشمان تو پیدا شدن است... #فرازے_از_وصیـت_نامہ: دوست دارم اگر شهید شدم ؛ پیڪری نداشتہ باشم از ادب دور است ڪہ در پیشگاه سیدالشهدا با تنے سالم و ڪفن پوش محشور شوم... #شهید_مرتضی_عبداللهی 🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
قبل از خواب زمزمہ ڪنیم🍃🌸 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً ✨"خداونداااا✨ آخر و عاقبت ڪارهاے ما را ختم بہ خیر ڪن ..."🍃🌸 🌙آرامش شب نصیب تون😴🌙 @mabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌹صوت زیبا و دلنشین همراه با ترجمه فارسی با لحن دلنشین 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️
351_Page.MP3
998.3K
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada
🍃🌸 شـــهدا نگاهشان از جنس نور است صبحمان را پلک بگشاییم با نگاه نورانی شان... باشد ڪہ تڪه ای از خورشید بصیرت بگذارند ڪف دستهایمان... و روزمان متبرڪ شود با نگاهشان... سلام صبحتون شهدایی 🍃🌹 @mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #ڪتاب_عارفانه🌙(فوق العاده قشنگ) #قسمت_یازدهم "امتحان" دڪتر محسن نورے (استا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌙(فوق العاده قشنگ) همه داشتند توے ڪلاس پچ‌پچ مےڪردند ڪه یڪ دفعه درب ڪلاس باز شد.معلم با برگه هاے📄 امتحانے وارد شد. همه بلند شدند.معلم با عصبانیت گفت:از دست این دستگاه تڪثیر!ڪلی وقت ما رو تلف ڪرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد یڪی از بچه ها را صدا زد و گفت:پاشو برگه هارو پخش ڪن.هنوز حرف معلم تمام نشده بود ڪه درب ڪلاس به صدا در آمد در باز شد و احمـ🌹ـد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقے داشت ڪه ڪسے را بعد از خودش به ڪلاس راه نمے داد.من هم با ناراحتے منتظر عڪس العمل معلم بودم. ✨✨✨ آقا معلم در حالے ڪه حواسش به ڪلاس بود گفت:نیّرے برو بشین سر جات! احمـ🌹ـد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم با تعجب به او نگاه مےڪردم. احمـ🌹ـد مثل ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود ڪه احمـ🌹ـد نماز اول وقت را خوانده بود و من... خیلے روے این ڪار او فڪر ڪردم.این اتفاق چیزے نبود جز نتیجه ے عمل خالصانه ے احمـ🌹ـد. ✨✨✨ "تحول" دڪتر محسن نورے رفتار و عملڪرد احمـ🌹ـد با بقیه فرق چندانے نداشت.یڪ زندگے ساده و عادے مثل همه داشت.در داخل جمع همیشه مثل بقیه افراد بود.با آن ها مےخندید، حرف مے زد و... احمــ🌹ـد هیچ گاه خود را برتر از بقیه نمےدانست.درحالے ڪه همه مےدانستیم ڪه او از بقیه به مراتب بالاتر است.از همان دوران راهنمایے ڪه درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس ڪردم ڪه از احمـ🌹ـد خیلے فاصله گرفته ام! احساس مےڪردم ڪه احمـ🌹ـد خداوند را به گونه اے دیگر مےشناسد و به گونه اے دیگر بندگے مے ڪند! ما نماز مےخواندم تا رفع تڪالیف ڪرده باشیم،اما دقیقا مے دیدم ڪه احمـ🌹ـد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت مےبرد.شاید لذت بردن از نماز براے یڪ انسان عالم و عارف، طبیعے باشد و اما براے یڪ پسر بچه ے دوازده2️⃣1️⃣ساله عجیب بود.من سعے مےڪردم ڪه بیشتر با او باشم تا ببینم چه مےڪند. اما او رفتارش خیلے عادے بود.مثل بقیه ے افراد مے گفت و مے خندید. ✨✨✨ من فقط مےدیدم،وقتے ڪسے راه را اشتباه مےرفت خیلے آهسته و مخفیانه به او تذڪر مےداد.او امر به معروف و نهی از منڪر را ترڪ نمےڪرد.فقط زمانے برافروخته مےشد ڪه مےدید ڪسے در جمع غیبت مے ڪند و پشت سر دیگران👥 حرف مےزند.در این شرایط دیگر ملاحظه ے بزرگے و ڪوچڪے را نمے ڪرد.با قاطعیت از شخص غیبت ڪننده مے خواست ڪه ادامه ندهد. من در آن دوران... یاعلی ✨✨✨ شهید ابراهیم هادے با ڪسب اجازه از انتشارات و مولف براے تایپ. ❌:تایپ ڪتاب ها در فضاے مجازے حتما باید با کسب اجازه از انتشارات و مولف باشد. 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💠بسم رب الشهدا 💠 /سیره شهید/ 💚شهید مسلم خیزاب 💚 🕊🕊🕊 🔸به شدت ولایت مدار و علاقه و ارادت خاص نبست به همکاران ولایتمدارشون😊 🔹کمک به دیگران🎈 🔸نماز اول وقت 🔹فوق العاده شوخ طبع 😉 و 🔸 اهل سفر 🎒 🔹منظم 🔸انتقاد پذیر❇️ 🔹علاقه شدید به شهدا و خانواده شهدا ❣ 🔸مهربان 💞 🔹پایبنده به صله رحم 🔸مسولیت پذیری بالا....✅ 🍃@mabareshohada
🌿🕊🌷 متحول شدن یکی از جهادگران خواهر به کمک و دلنوشته ایشان ❤️بسم رب الشهدا❤️ دعوت شدم به یک سفر از جنس آسمون ده روزی از خودم تا به خودم سفر کردم... اردوی جهادی شروع شد... یه دوستی اومد عکس یه شهیدو چسبوند به محل اسکانمون و گفت بچه ها ایشون بعد شهادت شدن داداش من... ناخودآگاه به چشماش خیره شدم؛ حس عجیبی داشت مثل یک دعوت، مثل یک مهربانی برادرانه ی خاص... به دوستم گفتم از این شهید برام بگو... او میگفت و من عاشق تر میشدم... عاشق راهش عاشق رسمش عاشق خدای مهربونش... سفر تموم شد اما ثانیه های من پرشده بود از عطر ... نفهمیدم چی شد که افتادم به جون ناخنهای کاشته شدم با رنج شیرینی کندمشون... درد داشت اما دردی پر از عشق... لاک هامو جمع کردم جاش چفیه و یادگاری های اردوی جهادی رو گذاشتم... رفتم خدمت خانوم حضرت معصومه سلام الله علیها، چادر خریدم... چادری شدم... گذاشتم.... یه شب خواب دیدم که تو اردوی جهادیم و میگم آخر این راه شهادته... از خواب بیدار شدم و با شهید نریمانی عهد بستم که مسیرم رو تغییر بدم. حالا من یک گنجی دارم که از همه ی داشته هام بیشتر دوستش دارم. ممکنه خیلی ها مسخرم کنن یا باورم نداشته باشن اما مهم نیست... من پی یه لبخند مهربون شهدایی، و رضایت خدای مهربونم که منو انتخاب کرد.... انشالله به مدد پای عهدم میمونم تا به ته راه برسم... آخر راه شهادته... و چادر شهادتی دخترانه می آفریند... الحمدلله پ.ن : ✅ حجاب یعنی نگاه خدا .... ✅ نه نگاه بنده خدا ... نشر بمناسبت سالگرد این شهید بزرگوار 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊✍مثل شاخ و برگ❗️ 🌳هر درختی که چوبش نرم تر باشد شاخ و برگ بیشتری هم خواهد داشت. 👨‍👩‍👦‍👦ما آدم ها هم همین طوریم. هر کدام نرم خوتر باشیم، شاخ و برگ بیشتری پیدا می کنیم. یعنی آشنایان و دوستان بیشتری خواهیم داشت. ✅این که پیامبر نازنین (ص) در عالَم این قدر هوادار و هواخواه دارد به خاطر این است که نرم خوترین آدم ها بود. 📖«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» آیه ۱۵۹ آل عمران 💠به سبب رحمت خدا تو با آن ها این چنین نرم خوی و مهربان هستی. اگر تندخو و سخت دل می بودی، از گرد تو پراکنده می شدند. درثواب نشر آیه شریک شوید @mabareshohada
◾▪️شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت،حضرت جواد الائمه علیه السلام🌹 🔘خدمت آقا امام زمان عج و همه ی شیعیان آن حضرت،تسلیت باد..▪️ @mabareshohada
⚫️عظمت و هیبت امام جواد علیه السلام ⛔️مأمون عباسي پس از شهادت حضرت رضا علیه السلام مي خواست امام جواد را جزء اطرافيان خود كند. براي اين كار نقشه ها كشيد ، و ترفندهاي گوناگوني به كار برد،ولي نتيجه نگرفت، 🔰 تا اينكه يك نقشه ديگري را اجرا كرد و آن اين بود: ♻️ هنگامي كه خواست دخترش ام فضل را به عنوان عروس به خانه حضرت جواد علیه السلام بفرستد، 🌐 دويست دختر از زيباترين كنيزكان خود را طلبيد و به هر يك از آنها جامي كه در داخل آن گوهري ( مثلا يك سكه طلا ) بود داد تا وقتي كه حضرت جواد علیه السلام بر روي صندلي دامادي نشست، 💠 آن دختران ، يكي يكي به پيش آيند و آن گوهر را به حضرت نشان دهند،اما امام جواد ( علیه السلام ) به هيچ يك از آن دخترها و گوهرها ، توجه نكرد. (حضرت به اجبار در چنین مجلسی بودند) در همان مجلس ، يك نفر ترانه خوان تارزني بود كه "مخارق" نام داشت،و داراي ريش بلندي بود. 🔥 مأمون او را طلبيد ، و از او خواست كاري كند كه امام جواد علیه السلام از آن حالت معنوي بيرون آيد و دلش به امور مادي سرگرم شود. ⚡️ مخارق در برابر امام جواد علیه السلام آمد و نشست. نخست مانند الاغ عرعر كرد ، و سپس به زدن ساز و تار مشغول شد و توجه اهل مجلس را به خود جلب نمود 🌟 ولي امام جواد ( علیه السلام) اصلا به او توجه نكرد و به چپ و راست هم نگاه نكرد. ⛔️اما وقتي كه ديد آن ترانه خوان بي حيا دست بردار نيست ، بر سر او فرياد كشيد و فرمود : اتق الله يا ذالعثنون! ( اي ريش دراز ، از خدا بترس) 🔥مخارق از فرياد امام ( علیه السلام ) آنچنان وحشتزده شد كه ساز و تار ، از دستش افتاد و دستش فلج شد و تا آخر عمر خوب نشد... ⚡️مأمون جوياي حال او شد ، او گفت : ✳️هنگامي كه امام جواد (علیه السلام) بر سر من فرياد كشيد ، آن چنان از هیبت صدایش هراسان و وحشتزده شدم كه لرزه بر اندامم افتاد وحشت وترس همواره در وجود من هست و اصلا اين حالت به هیچ وجه از وجود من ، بيرون نمي رود.... 🆔 @mabareshohada 🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸 📙اقتباس از اصول كافي ، ج 1 ص 494 ، و 495 ( باب مولد ابي جعفر ( ع ) حديث 4 )
🍃✨🍃✨🍃 🕗 ساعت دوباره هشت دلم می تپد عجیب ❤️ مثل کسی که گم شده درغربتی غریب 💚 🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌹 🌹 علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌹 🌹 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌹 🌹 و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌹 🌹 و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌹 🌹 الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌹 🌹 صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌹 🌹 زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌹 🌹 کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌹 ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
Gomnam-Haftegi930703[04]~2.mp3
8.05M
🎤 ▪️سینه زنی واحد و دودمه زیبا ✅ ویژۀ ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام یا امام رضا امشب بهتون تسلیت میگیم آقا .... شهادت علیه السلام 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃 ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯