eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
513 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
889 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🕊🌷🕊 #شهید شدن دل مے خواهد دلے ڪه آنقدر #قوے باشد و بتواند بریده شود از #تعلقات دلے ڪه آرام #لہ ش
🌸مادر شهید تعریف می کند:«شهید یوسف فردی متدینی بود. در خانواده رفتار و کردارش نیک بود . فرد با محبتی بود، به من و پدرش احترام زیادی می گذاشت. دائم الذکر بود و یاد خدا همیشه همراهش بود. علاوه بر انجام واجبات، نسبت به انجام مستحبات هم بسیار مقید بود تا جایی که اعمال مستحبی که انجام می داد خیلی زیاد بود. قاری قرآن بود و قرآن را به خوبی تلاوت می کرد. اهل نماز شب و دیگر مستحبات بود. غسل جمعه اش تقریبا ترک نمی شد. هر وقت هم که برای مرخصی می آمد، سعی می کرد که در نماز جمعه که در سنگر برگزار می شد شرکت کند. یوسف در دوران کودکی و اوایل نوجوانی به همراه برادرش عضو پایگاه امام سجاد (ع) دهبنه شده بود و از همان زمان در کلاسهای قرآن، احکام و اخلاق مسجد امام رضای دهبنه شرکت می کرد. از همان زمان نسبت به انجام واجبات دقت داشت. وی از همان زمان فرد مقیدی بود. یادم هست که تقریبا از پانزده سالگی به بعد یک تسبیح هزار دانه گرفته بود و با آن ذکر می گفت. گاها در نماز شب به سجده می رفت و با همان تسبیح ذکر می گفت و تا تمام نمی شد سر بلند نمی کرد. حالا اگر مثلا چند ساعتی طول می کشید، تفاوت نداشت آنقدر ادامه می داد تا ذکر تمام شود. به سوره یاسین هم علاقه زیادی داشت. هر وقت فرصتی دست می داد، می نشست و یاسین می خواند. به من هم وصیت کرده که برایش یاسین بخوانم.» شهید یوسف فدائی نژاد در سال 85 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و در یگان ویژه صابرین مشغول به خدمت شد. او همچون دیگر همرزمان شهیدش، در عملیات ویژه سپاه جهت پاکسازی مناطق غرب کشور از ضد انقلاب و در درگیری با گروهک پژاک در 12 شهریور سال1390 در منطقه جاسوسان شهرستان سردشت بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر، صورت و بازو به شهادت رسید و بدن مطهرش بنا به وصیت خودش در بقعه متبرکه آقا سید ابراهیم سراوان مدفون شد.💠 ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🍃🌺 اهل کار خیر بود فراوان ؛ از حقوقش همیشه مقدار کمی براش می موند . وقتی شهید شد چندین نفر اومدن خونه و گفتن که شهید شما پدر ما بود . هرماه برامون یک کیسه سیب زمینی و پیاز و وسایل میاورد خودم شاهد بودم که دفترچه همسایمونو گرفته بود و کارهای درمانش رو انجام میداد که وضع مالی خوبی نداشتن برف سنگین سال 83 مرغ و حبوبات گرفته بود و به خونواده نیازمندی داده بود . اصلا طاقت دیدن کمبود کسی رو نداشت . اصلا اهل ریا نبود ؛ یعنی دین رو زیبا و همونطور که هست جلوه میداد نه کمتر نه بیشتر باعث جذب دلها می شد معمولا آدمی که ساکت باشه بیشتر فتح می کنه قلوب رو اهل تقلب نبود در هیچ کاری اهل تفریح بود ، کوه و گردش و پیاده روی و هر تفریح سالم دیگه و همیشه همه رو با خودش همراه می کرد. حلال خدارو حلال می دونست و حرام خدا رو حرام . برای شهید یوسف ، نگاه حرام ، همون حرام بود نه کمتر نه بیشتر . براش نماز مهم بود بدون تردید . به پدر و مادر احترام می گذاشت اونم ویژه و همیشه رضایت دل اونا رو جلب میکرد . مودب و دوست داشتنی و مظلوم بود . ساده لباس میپوشید .از همونایی که خدا تو قرآنش گفته مَرد هم مثل زن باید حیا داشته باشه و لباسی نپوشه که جلب توجه کنه . شوخ بود و اهل بگو بخند . #راوی_خواهر #شهیدصابرین #یوسف_فدایی_نژاد ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🌷بخشی از وصیت نامه شهید #یوسف_فدایی_نژاد راه موفقیت و راه واقعیت راه اسلام است ، این راه را پیش گیرید و باقرآن مانوس باشید که بهترین یار در خلوت و تنهایی ماست. به دیگران کمک کنید بدون هیچ چشم داشتی #نماز_اول_وقت گره گشای خوبی برای ماهاست ، آنرا فراموش نکنید... آرزویم این است که اگرشهادت نصیبم شد مرا در جوار بقعه آقاسیدابراهیم سراوان به خاک بسپارند. التماس دعا ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
سقا صدايش می‌کردند. به مادر گفته بود ، می‌خوام اونجا سقا باشم. همیشه قبل از خودش به رزمنده‌ ها تعارف می‌کرد. سر سفره‌ ناهار و شام هم دنبال پارچ ‌های آب می‌دوید و وقت‌ و بی‌ وقت به آن‌ ها آب تعارف می‌کرد ، می‌گفت ، آب نطلبیده مراد است! حتی آب قمقمه ‌اش را هم می‌ بخشید. تشنه شهید شد ؛ همان ‌طور که آرزو داشت.... 📕 شب امتحان ، ص66 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🏴 @mabareshohada
ای بسوزد پدرش آنکه پـدرها را ڪشت ؛ قاب عکسِ تو شده زندگیِ این کودک عاشورای ۱۳۷۴ شهر نبطیه ، جنوب لبنان عکاس : حمید داوود آبادی #دختر_شهید #رقیه‌های_مقاومت ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
خواب حضرت رقیہ (سلام الله علیها) رو دیده بود .✨ بـے بـے فرموده بودند تو بہ خاطر ما « از گـناه گذشتـے » ما هم شهیـدت مےڪنیم .🕊 موقعـے ڪہ داشت میرفت سوریہ بهم گفت : سید برام روضہ حضرت رقیہ بخون ...💔 گفتم نمےخونم ، دارے میرے حسین... بچہ هااات ؟؟ گفت : از بچہ هام دل ڪـندم ، روضہ مےخوندم ، هاے هاے گریہ میڪرد .😭😭 ✍️ راوے : سیدرضا علیزاده ، ذاڪراهل بیت 🕊 ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🏴💠🏴 سه شنبه شب نسیم جمکرانت می دهد بوی #محرم دل ما در غم عظمای بابایت حسین است... #سه_شنبه_های_جمکرانی ✨اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
💕🕊💕 💌 ✋ نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه می‌خواهد عطش دارم،تو درجریانی و دیریست می‌دانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد 💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐 ☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸 ❤️زندگیتون امام رضایی❤️ 👈 🌹 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🔷بعد از ايشان يك روز خيلي دلم گرفته بود و با عكسش درد و دل كردم. باز هم از آن حرفاي قديمي زدم، از تنهايي قبر و قيامت گفتم. همان شب خواب ديدم در يك جاي قراردارم، به سمت جلو شروع به حركت كردم، يكدفعه به داخل يك چاه بزرگ افتادم و تنه يك درخت هم به سمت من پرتاب شد. همان لحظه ديدم محمدآقا با كه به لب داشت دستم را گرفت و من را از چاه بيرون كشيد. 🔶محمد آقا به لحاظ اخلاقي، فردي صبور، و با اخلاق بود. هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد. در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم حتي يك بار هم خشم و را نديدم، جز يك بار، وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي عصباني شد و همان لحظه يك جواب محكم، درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از دفاع كرد. 🔷اهل نماز شب و هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده براي نماز بيدار مي شدم، مي‌ديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و مي‌ريزد. يك قرآن توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت مي‌كرد. معمولاً هر زماني كه در زندگي با مشكلي مواجه مي‌شد، با ذكر صلوات حلش مي كرد. با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود. يک روز برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند. طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. اما محمدآقا خيلي و خونسرد بود. مي گفت تا خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد. ✍️ به روایت همسر بزرگوارشهید 🌷 ┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🏴🏴🏴🏴 #رزق شب چهارم محرم #طفلان_حضرت_زینب یا زینب مدد ✦✦✦ خوبه هر جوونی از دنیا می خواد بره، آخرین لحظه مادر بالا سرش بیاد، چشماشو ببنده، خیلی مهمه جوون، مادر بالا سرش باشه، بابا خوبه، اما مادر چیز دیگه ای است، مادر که بیاد، اون آخر لحظه یه نازی می کنه، اما بچه های زینب (سلام الله علیها) هر چی منتظر موندند مادر نیومد … . اینقدر این دو تا آقا غریب بودند، وقتی ابی عبدالله خواست بره میدان، بدن این دو را بیاورد، فرمود: عباس جان ! یا تو برو، یا من می رم، یکی باید بغل خیمه ها بمونه، لذا دیدند حسین (علیه السّلام) تنهایی، یکی رو بر این دست، یکی بر دست دیگر گذاشته از میدان می آید، ای غریب آقا … . چه وداعی،چقدر جانسوز است! کربلا؛« کرب ِوَالبُکاء» شده است مادری پشت پرده ی خیمه دست بر دامن دعا شده است منبع:كتاب گلواژه های روضه 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇 🔷⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️ 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ❄️🍃🌹🍃❄️