هدیه به حضرت عبدالله صلوات
شور یا زمینه روضه ای حضرت عبدالله ابن حسن
ای وای
ای وای
ازدنیا بریدش و میدون رفت
ای وای
ای وای
دستش و کشیدش و میدون رفت
ای وای
ای وای
عمو شو تنها دیدو میدون رفت
ای وای
ای وای
زیر دست و پا دید و. میدون رفت
یتیم بودو
ولی عمری
سایه ی عمورو برسرداشتو
با عمو بود
یازده سال
هر جایی که قدمی بر داشتو
اما حالا
می بینه که
عموشو افتاده توی گودال
می بینه که
داره می ره
روبه روش عمو حسینش از حال
عمو جونم عمو جونم
عمو جونم عمو جونم عمو جون
ای وای
ای وای
می بینه عمو شو از پا افتاد
ای وای
ای وای
وسطه لشگری تنها افتاد
ای وای
ای وای
می بینه که دهنش پر خونه
ای وای
ای وای
می بینه عموشونیمه جونه
حرمله خیر
نبینی که
نفسش با تیره تو بند اومد
همه دیدن
شمر بد ذات
توی گودال با یه لبخند اومد
بی حیا با
خنجر کند
انقدر بازی نکن با حنجر
پاتو بردار
از رو سینه
که بوسیده این جارو پیغمبر
ای عمو جون ای عمو جون
ای عمو جون ای عمو جون ای عمو
#شور😭😭
#محرم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
|⇦• #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸
◼
خانمایِ حرم بچه م نمیره
داره از تشنگی آتیش میگیره
کسی اینجا یه ذره آب نداره ؟
روی دستم داره از هوش میره
* بالام لای لای .. گُلوم لای لای .. علی م لای لای .. من هیچی نمیخونم روضه هیچی متن روضه نمیخونم دیگه اهل روضه بودی و هستی و حق روضه رو هم ادا کردی فقط زبان حال مادر میخونم*
میترسم از غم فردات مادر
بمیرم خشکِ دست و پات مادر
ندارم مرهمی تو خیمه حالا
براِ زخم روی لب هات مادر
*قرار شد با رباب آروم بریم جلو*
ما گریه کردیمُ دشمن چه شاده
چه کاری تشنگی دستِ تو داده
بمیره مادرت دارم میبینم
ترک رویِ لبات خیلی زیاده
چرا این غصه ها آخر نمیشه
روزایِ بی کسی مون سر نمیشه
بیا زینب ببین هر کاری کردم
چرا حال علی بهتر نمیشه
*شب هفتمِ به خدا دلم نمیاد بچه رو بغل کنم .. آروم تو بغل فقط میخوام تصور کنی ..
شروع کرد با بچه حرف زدن قبل از اینکه بخواد بدش به عمه گفت:*
داری میری تو میدون زود برگرد
میشه مادر پریشون زود برگرد
به دلِ من بد افتاده عزیزم
برو اما علی جون زود برگرد
میشد ای کاش موتُ می پوشوندم
زیر خورشید روتُ می پوشوندم
یه جوری کاش میشد قبل رفتن
سفیدی گلوتُ میپوشوندم
*تا بچه رو روی دست گرفت ... نانجیب تیر رو رها کرد ..*
شنیدم آه مادر تیر خوردی
یه جرعه خون به جایِ شیر خوردی
گلویی رو که من دیدم گمونم
عمیقاً ضربهی شمشیر خوردی
*آخه گلوی شش ماهه تیر نمیخواد ..*
هوا گرمه ولی دستام سرده
کمون حرمله با تو چه کرده
دعا کردم علی رو دستِ بابا
گلوت پاره نشه ، سر برنگرده
*خدایا دیگه جلوتر نرم ..*
غمت راه نفس میبنده مادر
لبت تو حالت لبخنده مادر
نمیتونم ببینم بند جونم
گلوی تو به مویی بنده مادر
*هیچ شهیدی رو خود ابی عبدالله ننشست برای هیچ شهیدی خودش قبر نکند .. تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. (خیلی روضهی علی اصغر منحصر به فرده) تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. تنها شهیدی که خودش خاک ریخت رو بدن .. (من دلم رفته مدینه) کجای رفته دلم ..
همه دیدن رفت پشت خیمه ها کاش مثل باباش امیرالمومنین چهل تا صورت قبر برای علی اصغر درست میکرد .. (زود میگمُ رد میشم هرکی گرفت ..) کاش مثل باباش چهل تا صورت قبر درست میکرد کسی نفهمه قبر مادرش کجاس ..
یدونه قبر درست کرد پشت خیمه وقتی لشکر حمله کرد دیدن یه عده رفتن پشت خیمه ها هی با نیزه میزنن تو زمین ..
اجازه بدید روضه م رو اینجور جلو ببرم .. مادر .. شما هم شش ماهه از دست دادید .. شما هم محسن از دست دادید .. اما محسنت به دنیا نیومده رفت (مادرا حرف منو بهتر میگیرن) مادری که بچش به دنیا نیومده سقط بشه از دنیا بره سخته ، داغ هر جوری باشه سخته . اما به دنیا نیومده بره راحت تره زود برمیگرده به زندگی زود با این غصه کنار میاد چون تصویری از بچه تو ذهنش نیست ..
اما وای به دل مادری که شش ماه بچشُ بغل کنه .. دستاشُ ببینه .. چشماشُ ببینه .. شش ماه بچه شُ شیر بده صدای گریه و خندش تو گوشش باشه .. چیکار کرد رباب ؟!! ببخشید نمیشه نگفت میتونی تصور کنی رباب تو کربلا بالا سر علی گریه نکرد؟! الله اکبر .. تو رو خدا امروز تا صبح فکر کن چرا یه مادر میتونه اینقدر محکم باشه؟! دلیلش چیه جز عشق به حسین ..! جز اینکه نمیخواست امامش اذیت بشه ..! دیدی به داغ دیده میگن گریه کنه سبک بشه آروم بشه داغ دیده گریه نکنه همه میگن نکنه یهو دق کنه ، نکنه سکته کنه .
هی زینب میگفت رباب گریه کن .. خیره خیره نگاه میکرد .. رباب گریه کن ..
بعضیا میگن شام غریبان گریه کرد . اینی که میگن شام غریبان رباب آب خورد شیر امد تو سینه ش من میگم آب نخورد بعیده از این مادر تا آب آزاد شد آب بخوره .. آخه کسی که تو سایه نرفت بعد حسین .. (چرا ؟!!) چون دیده بود بدن حسینش زیر آفتابه ، آب بخوره ؟! عاشورا گریه نکرد شام غریبان گریه نکرد گلوی پاره دید گریه نکرد هی ریخت تو خودش کجا گریه کرد؟ واسه کی گریه کرد؟
نگاه کرد دید یه سر بریده رو تو تشت .. عبیدالله چوب برداشت ، دیدن از تو جمعیت یه زنی خودشُ انداخت رو سر بریده .. هی سر حسینُ بغل کرد
..حالا گریه کن رباب
#روضه
#شب_هفتم
نوحه حضرت عبدالله
لحظه ی آخره، عمو داره میره
عمه یه کاری کن، عمو منو نمی بره
کجا می خوای بری، چرا منو نمی بری عمو
این دم آخری، منو به عمه می سپاری
نفس میره پایین، با گریه هام میاد
از توی قتلگاه، عمه، صدا بابام میاد
عمه بذار برم، داره می لرزه پیکرم، عمو
تنها تو میدونه، برم، بیارمش حرم
زندگی بی حسین، نمیشه باورم
بدون که می میرم، عمه تو غارت حرم
زنده بمونم و یکی بگه گلِ سرم یکی
میون قافله بگه، کو علی اصغرم؟
عمه بذار برم، نزدیکه دیر بشه
من می میرم اگه یه روز عمه اسیر بشه
ای وای اگه شما برید، همراه نیزه ها، باشه
رو نیزه ها سرا، بشه غارت معجرها
عمو من اومدم که یاورت بشم
بی شمشیر اومدم عمو تا سپرت بشم
خاکی شده موهات چرا خونی شده لبات عمو
الهی کور بشن، کی زد نیزه به پهلوهات
موضوع: #حضرت_عبدالله
سبک: #نمیشه_باورم
#زمزمه 😭😭😭
#عبدالله_بن_الحسن ع
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
🕊﷽🕊
🔺#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
▪️#دفتری_علی_اصغر ع
❤️بر عترت مصطفی مکرر صلوات
❤️بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات
❤️خواهی گه شود مشکلت آسان بفرست
❤️بر چهره دلربای اصغر صلوات
✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان
✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان
✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2
✨با اصغر شیرین زبان چه کردند
((یا صاحب الزمان
الغوث و الامان))
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی اصغر علیه السلام یا باب الحوائج
@roze_daftari
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر...
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین.....
به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،،
(زمزمه کششی)
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
🔺هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔺
@roze_daftari
خانه ما شده هیئت
حسین ای قرارنفسهایم، بنفسی انت بنفسی انت
حسین ای همه خواب و رؤیایم، بنفسی انت، بنفسی انت
به جز تو حیاتی نمیدانم بنفسی انت، بنفسی انت
فدای تو باشد دل و جانم بنفسی انت بنفسی انت
دل سنگم شده با غم تو مسلمان، حسین
سرت بر نی، رسانَد سرم را به سامان، حسین
بنفسی انت، و اهلی و مالی، حسین جان حسین
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم جانم جانم جانم حسین جانم
ببین خانهی ما شده هییت برای تو
خوشا گر پی نسل ما باشد دعای تو
مرا اهل صبر و توکل کن حسین جانم
به اهل و عیالم تفضل کن حسین جانم
تو دریایی، که موج غم تو گذشت از سرم
که باران را، خودت هدیه کردی به چشم ترم
که نامت را، شنیدم ز لالایی مادرم
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم جانم جانم جانم حسین جانم
سید رضا نریمانی_محرم98-شب چهارم - روضه 1-1567881378.mp3
17.77M
رهام کن که میبینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
میبینی که تکیه زده به اون
نیزه شکسته
میبینم عمومو که بی کسه
ولی حیف که زورم نمیرسه
به این نیزه که راه نفسه
عمومو بسته
هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن
انگار نمیرسید اصلا صدای من
گودال شاهده که بی حیا میزد
اون با غلاف تیغ این با عصا میزد
داره طاقتم سر میاد عمو
که قاتل با خنجر میاد عمو
چه کاری ازم بر میاد عمو
دستم بریده
دلم میتپه توی سینم و
تو گودال کنارت میشینم و
چیزایی که دارم میبینم و
کسی ندیده
ای وای میبینم شمر و بالا سرت
نیزه به پیکرت خنجر رو حنجرت
ای کاش که میشد دستم سپر بشه
تا نگذارم از این نزدیکتر بشه
توی گوشمه خنده های کی
روی سینَته رد پای کی
دارم نیزه هارو یکی یکی
بیرون میارم
رسیدن و باکینهی علی
تو رو میزدن بی معطلی
میخواستم برات سپر شم ولی
توون ندارم
دیدم که پنجه تو موی تو میکشید
خواستم سپر بشم قدم نمیرسید
تو کوچهام بابام هرکاری کرد نشد
دردی حریف این اندوه و درد نشد
#شب_پنجم
Shab04Moharram1400[04].mp3
4.43M
🎙خانه ما شده هیئت (واحد)
🔺بانوای: #میثم_مطیعی
🏴 شب چهارم #محرم١۴٠٠
4_5901968905101908022.mp3
6.23M
روزای بی توچه غمگینه
پویانفر
.
شور حضرت زینب و حضرت عبّاس علیهم السلام
سبک منم مسلمان نجف......
بنتِ علی اُمُّالبکاء ملیکهیِ کربوبلا
حیدرِ شام و کوفه و...رهبر این فاطمهها
کعبهیِ کعبه قبلهیِ قلبِ...
کاشف الکربِ... کاشف الکربه
پرچمش بالاست مادرش زهراست
عَلمش رویِ.... شونهیِ سقّاست
عقیلةالعقلاء شریکةالشّهدا
کفیلةالسجّاد سفینةالسُّعَدا
قسم به غیرتِ مدافعانِ حرم
میدم سرم رو برات به سیّدالشهدا
یازینب یازینب ۴
حضرت عباس علیهالسلام
به نامِ نامیِ حسین کارم غلامیِ حسین
سلامِ ما به حاملِ لِوا و حامیِ حسین
پسرِ حیدر حیدرِ لشکر
لشکرِ دلبر دلبرِ دلبر
کوهِ احساسی اَشجَعُ النّاسی
مردترین مردی حضرت عبّاسی
بیرقِ اربابه روشونههایِ تو
میلرزه معرکه به زیرِ پایِ تو
فداییِ زینب جونم فدایِ تو
شیرینه جون دادن تو روضههایِ تو
یاابالفضل یاابالفضل ۴
#سبک_منم_مسلمان_نجف
#شور #محرم
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#حضرت_عباس علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
panahi_shab_5_moharam_98-01.mp3
9.13M
عمه ببین .. عمو خیلی بد حاله ..
#نریمان_پناهی
🎼 #مداحی
#شب_پنجم_محرم
#محرم_1400
عمه ببین عمو خیلی بد حاله شکسته باله
بین خاک و خون ته گوداله
پیکرش با نیزه ها درگیره از دنیا سیره
بذار برم که الآن من دیره میمیره
حسین یا مظلوم
****
عمه بذار برم که بی حبیبه خیلی غریبه
طاقت ندارم دل بی شکیبه
از فرط عطش لبهاش خشکیده رنگش پریده
ما بین گودال تو خون تپیده جون میده
حسین یا مظلوم
****
آه ای عمو حسین دین و دنیامی تنها مولامی
خوب میدونی که مثل بابامی
ریختن روی سرت این نا مردا تو یک ذره جا
افتادی از پا زیر دست و پا واویلا
حسین یا مظلوم
****
پیش دو چشمای خیس خواهرت خون شد پیکرت
خنجر گذاشتن روی حنجرت
لا اُفارق و عَمی نجوامه ذکر لبهامه
این که رو خاکه همه دنیامه بابامه
حسن یا مظلوم
شور_منممسلماننجف.mp3
2.76M
🌹اللّٰهُمَ عَجِّل لِوَلیڪَ الْفَرَج🌹
🎤بانوای:کربلایی #وحید_شکری🎤
💯شورطوفانی : منم مسلمان نجف💯
.
#شور
بند اول
منم مسلمان نجف/ریزه خور خان نجف
من از تبار قنبرم/غلام سلطان نجف
صاحب دنیا علی
مالک عقبی علی
ما تبار النوکر و
تو فقط آقا علی
خالق شوری علی
کلهم نوری علی
مخزن الاسراری و
سر مستوری علی
طریقت حیدر طریقت الله
رهی به غیر از این روم شوم گمراه
ختم کلام من سخن کنم کوتاه
قال رسول الله علی ولی الله
یا حیدر یا حیدر
بند دوم
مافوق ادراک علی/امیر افلاک علی
ممسوس فی ذات خدا/خاک کجاست خاک علی
حاضر و ناظر علی
بر عدو قاهر علی
انبیا را یک به یک
یاور و ناصر علی
ساقی کوثر علی
اول و آخر علی
مالک ملک بهشت
حضرت حیدر علی
اگر روم بیراه ز راه تو گهگاه
میان ظلمت من روم به سمت ماه
نداره شیعه به جز علی امیر و شاه
قال رسول الله علی ولی الله
یا حیدر یا حیدر
#سبک_منم_مسلمان_نجف
👇
سلام چون مطالب حجم ارسالی زیاد است دقت کنید فایلهای صوتی و متن جابه جا باشد متشکر التماس دعا
.
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیم تر می شد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیم تر می شد
باورش هم نمی شد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد و بعد هر تیری
ای خدا کاش اشتباه کند
این هم از عشیره می باشد
مرگ بازیچه ایست در دستش
مرگ را می زند صدا اما
حیف افتاده بند بر دستش
یادش افتاد روضه هایی را
که عمویش کنار او می خواند
حرف مادر بزرگ را می زد
روضۀ شعله را عمو می خواند
مادرش پشتِ در که در افتاد
نفسی مادرانه بند آمد
شیشه ای خورد شد به روی زمین
راه کوچه به خانه بند آمد
دستهای پدر بزرگش را
بسته و می کشند اما نه
دست مادر به دامنش افتاد
گفت تا زنده است زهرا نه
چل نفر می کشند از یک سو
دست یک بار دار سَد می شد
بین کوچه علی اگر می ماند
که برای مغیره بد می شد
کار قنفذ شروع شده اما
دخترش برد عمع آنجا بود
خواست تا سمت مادرش بدود
آنکه دستش گرفت بابا بود
پسر مجتبی است این دفعه
نوبت زینب است او ندود
داشت می مُرد داشت جان می داد
وای بر او که تا عمو ندود
نه که گودال،کوچه را می دید
همه افتاده بر سرِ مادر
به کمر بسته چادرش اما
به زمین خورده معجر مادر
تا ببیند چه می شود باید
به نوک پای خویش قد بکشد
شرط کردند هرکه می آید
از تنش هر که نیزه زد بکشد
از همانجا به سنگ اندازان
داد می زد تورو خدا نزنید
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر سخت نیزه را نزنید
زره اش را که کندید از تن
اینکه پیراهن است نامردا
از روی سینه چکمه را بردار
وقت خندیدن است نامردا
هرچه گلبرگ بر زمین می ریخت
پخش هر گوشه بوی گل می شد
کم کم احساس کرد انگاری
دستهای عمه شُل می شد
دست خود را کشید تا گودال
یک نفس می دوید تا گودال
از میان حرامیان رد شد
بدنش را کشید تا گودال
باز هم پای حرمله وا شد
پیچ می خورد حنجری ای وای
دید در آخرین نگاه حسین
دست طفلی مقابلش افتاده
شاعر: #حسن_لطفی
.