4_6050824968273398514.mp3
17.06M
🔲 روضه سوزناک حضرت علی اصغر علیه السلام
📃 چه قدر بیخبر و بیهوا زدی نامرد
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هفتم_ماه_رمضان_۱۴۰۰
📍 #حرم_امام_رضا "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_علی_اصغر "ع"
چه قدر بیخبر و بیهوا زدی نامرد
چه کرده بود مگر با شما؟ زدی نامرد
همینکه تیر رها شد، علی به خود پیچید
صدای تیر در آمد؛ چرا زدی نامرد؟
نوشتهاند که حتّی سپاه جا خوردند
صدا زدند چرا بچّه را زدی نامرد؟
پدر خمید و پسر رفت و مادرش افتاد
سهشعبه را تو مگر چند جا زدی نامرد؟
حسین دور خودش بین دشت میچرخید
چگونه خنده بر این ماجرا زدی نامرد
بگو که این سر کوچک چقدر میارزد
که پشت خیمه روی نیزهها زدی نامرد
رباب را چقدر با همان کمان از عمد
میان کوفه و کربوبلا زدی نامرد
#شب_هفتم_محرم
4_6021389414205228847.mp3
7.47M
زمينه ( اى حرمت در دل و جان يا على )
مراسم عزادارى شب ششم ماه محرّم
هيأت رايةالعباس ( عليهالسّلام )
با مداحى حاج محمود كريمى
ای حرمت در دل و جان یا علی
ای نفست جان جهان یا علی
ای شهدا سینه زن نوحه ات
یک نفسی روضه بخوان یا علی
یا علی و یا علی و یا علی
حیدر یا مولا
بی سر و سامان تو ام یا حسین
دست به دامان تو ام یا حسین
زُهره منظومه زهرا حسین
کشته افتاده به صحرا حسین
یا حسین یا حسین
.
.
📋 #زینبروصدازدیمادرروصدازدم
#روضه_حضرت_زینب (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زینب رو صدا زدی، مادر رو صدا زدم
رو کردم سمت نجف، حیدر رو صدا زدم
رو کردم مدینه و، گفتم وا محمدا
کوبیدم به سینه و، گفتم وا محمدا
وا محمدا! حسین و بیرَدا، ببین به کربلا
وا محمدا! تنش رو زیر پا، ببین به کربلا
وا علیا! دختر حیدر و سپردی به کیا
وا حسنا! دارن میان به سمت خیمهی زنا
سیلی بیهوا زدن، جدم رو صدا زدم
ما رو بد صدا زدن، جدم رو صدا زدم
خیمه شعلهور شد و، گفتم وا محمدا
لشکر حملهور شد و، گفتم وا محمدا
وا محمدا! حرم رو بیپناه، ببین به کربلا
وا محمدا! میسوزه خیمهها، ببین به کربلا
وایِ حرم، بَده که غارت کنن از خانِ کرم
وایِ حرم، شکسته زیر لگداشون کمرم
وایِ حرم، میگفتی العطش میسوزه جیگرم
وایِ حرم، آخ چه بلایی بود آوردن به سرم
*شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عصر یازدهم که شد، بیبی همه رو سوار بر ناقهها کرد؛ یه لحظه دورش و نگاه کرد
ای بابا! کسی نمونده، یه نگاه کرد سمت گودال صدا زد داداش:
سپردمت به غبار و به ریگهای بیابان
سپردمت به وحوش و به آهوان پریشان
سپردیام به که رفتی؟ به دلقکان؟ به کنیزان؟!
-میدونی داداش منو به کی سپردی؟! به شمر و خولی و اخنس، داداش به حرمله، به سنان. داداش نگاه کن ببین میخوان بیان دستای منو ببندن...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
📋 #همهدرابستهشدغیرایندر
#زمینه
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه درا، بسته شد روی من غیر این در
کجا برم، جایی نیست واسم از اینجا بهتر
یه عمر بیراهه رفتم، جَوونی کردم آقا
یه کاری کن به سمت، کربلا برگردم آقا
ای پناه بیپناها، آبروی رو سیاها
عشقت و به من چشوندی، توبه کردم از گناها
«سَیِّدی، قَدیمَ الْإِحْسَان»
خدای من، خیرم و خواسته توو روضهت اصلا
توو کربلام، هر زمان که توو هیئت نشستم
بیتو ما زندگی رو، تباه کردیم آقاجون
شفاء توو روضه بود و، اشتباه کردیم آقاجون
غیر تو کسی ندارم، توو تموم دنیا آقا
عشقت و به من چشوندی، توبه کردم از گناها
«سیدی، قدیم الاحسان»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 #پنجرهیدلرابگشابسویکربلا
#زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پنجرهی دل را بگشا به سوی کربلا
زود معطر کن جان را ز بوی کربلا
نور میآید
قافلهی حسین از دور می آید
بپیوند به این خیل آسمانی
مبادا رَوند و تو جا بمانی
«لَکَ لَبَّیک، لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
بگذر از این دنیا و برخیز، به یاری امام
خیر اگه خواهی ای دل، حسین وَ السَّلام
یار میخواهد
همرَهیه حسین ایثار میخواهد
گلو تازه کن خستهای سراپا
بنوش از شراب طهور مولا
«لَکَ لَبَّیک، لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
همسفران ثارالله خوشا به حالتان
پای نهادن در معراج بُوَد حلالتان
بار سنگین است
خسته شدنِ در این راه شیرین است
خوشا از مِنا زنده برنگشتن
برای حسین از خوشی گذشتن
«لَکَ لَبَّیک، لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
*شاعر: #حمید_رمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 #الحمدللهپیرهنمشکیبهتنکردم
#واحد
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الحمدلله پیرهن مشکی به تن کردم
از رو سیاهیخودم دلخون و دلسردم
خونهی امید منه این مجلس روضه
آره درسته که باید به خونه برگردم
اینجا حسین آباد اینجا یه میخونهس
بی مجلس روضه دنیا یه ویروونهس
جای همه امنه توو روضهی ارباب
اینجا پناهگاهه اینجا شفاخونهس
هرچی بدم باز اومدم
شکرخدا صدام زدی زانو زدم
بِت روو زدم قلب منو
پاک کردی تا که روضه رو جارو زدم
«حسین من جانم، حسین من جانم»
تنها نه من که عالمی مشکی به تن کرده
چشما پُر از اشکِ عزا دلها پُر از درده
زینب رسید به کربلا زهرا عزادار شد
هی سینه میکوبه میگه ای کاش که برگرده
خاک غریبی ریخت رو چادر زینب
با اشک و دلشوره با دلهره زینب
پا روی ای خاکا میذاره میدونه
اینجاس که از داداش دل میبره زینب
به سر کنید خاک عزا
زینب رسید به کربلا، آی عاشقا
زینب کجا؟! اینجا کجا؟
میریزه توی این زمین، خون خدا
«حسین من جانم، حسین من جانم»
میریزه چشمم پشت پات آب رَوون برگرد
حسی میگه داری میری سمت خزون برگرد
دلشورهی زینب داره بیشتر میشه هردَم
هی داره میگه توو دلش ای ساربون برگرد
از بس که اربابِ ما مهربون بوده
حتی توی فکره اون ساربون بوده
حیدر که انگشتر بخشیده توو محراب
محراب فرزندش تو موج خون بوده
تن روی خاک پیرهن رو داد
ارثیهی مادر رو داد اربابمون
توو سجده توو دریای خون
انگشت و انگشتر رو داد به ساربون
«حسین من جانم، حسین من جانم»
*شاعر: #داوود_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇