9. مرحوم مرشد زاده.mp3
4.39M
#بعد_از_شهادت #امام_حسین
از لسان #حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#حاج_مرشد 🎤
از سر كويت عزيزم
با رقيبان مي روم
اين ره عشق است
اكنون با دل و جان مي روم
از كنار پيكر خونينت
اي سالار عشق
با دلي پرخون و
هم با چشم گريان مي روم
شاعر : #رضائي
به همت جواد افشانی
.............................
حسین جان:
گر به خون قانون، آزادی نوشتی در جهان
من هم آن را با اسیری رفتنم امضا کنم
تا شود ثابت که حق جاوید و باطل فانی است
زین زمین، تا شام غم، برنامهها اجرا کنم
تا یزید دون نگوید فتح کردم زین عمل
میروم تا آن جنایت پیشه را رسوا کنم
و شاعر دیگر میگوید:
پرچم تبلیغ بر دوش من از امروز شد
بهر تبلیغ رسالت با یتیمان میروم
من به دنبال سرت چون سایه تا شام خراب
بهر اثبات حق و تفسیر قرآن میروم
10. حاج محسن طاهری.mp3
2.87M
#مرثیه_خوانی
#حاج_محسن_طاهری🎤
ای روح صلات ، یا ابا عبدالله
وی آب حیات ، یا ابا عبدالله
عمری به هجران تو ، ما می سوزیم
جان ها به فدات ، یا ابا عبدالله
به یاد رزمنده ها
لعنت به جماعتی
که منعت کردند
از آب فرات یا ابا عبدالله
( حسین جان
حسین جان ) تکرار
جانم به فدات يا ابا عبدلله
قربان وفات يا ابا عبدلله
به همت جواد افشانی
1. شروع جلسه.mp3
5.49M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
#مرثیه_خوانی
مطالبی درمورد شروع جلسه
تعریف مرثیه و مصیبت ، زبان حال یا قال ، زمزمه گرفتن از مردم و ...
#آموزش_مداحی
2. حاج علی خورشیدی.mp3
7.47M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
1372
اجرای مداحی را مطمئن نیستم اما خیلی شبیه به جوانی های مرحوم حاج علی خورشیدی است
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
شب آمد و
به سرت آمدم ، بر آر سری
نبود شرط وفا
خود روی مرا نبری
به روز لحظه شماری کنم
که شب برسد
کنون که شب شده
ای کاش نَبوَدَش سحری
ز کوچه ای که در آن
با رُخت جسارت شد
تمام عمر از آنجا
نمی کنم گذری ...
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
#عاشقانه_های_مولا
حضرت علی ( عليه السلام ) بعد از شهادت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) فرمودند :
نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
جان من با نالههاى خود حبس شده
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
اى كاش جان من با نالههایم خارج مىشد
لَا خَیرَ بَعدَكَ فِی الحَیاةِ وَ إِنَّمَا أَبكِی مَخَافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی
بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود ،گریه میکنم از اینکه مبادا بعد از تو ، عمرم طولانی شود ...
( بحارالانوار ج43 ص213 )
#آموزش_مداحی
7. حاج مهدی منصوری.mp3
2.83M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
روضه #حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
نه چون پروانه ام
کز سوز غم ،
بال و پرم سوزد
من آن شمعم
که از شب تا سحر
پا تا سرم سوزد
همان بهتر نگردد هیچ کس
نزدیک این بستر
که دانم هر کسى آید
کنار بسترم ، سوزد
گذارد دست خود
بر سینه ی سوزان من ، زینب
ولى من بیم آن دارم
که دست دخترم سوزد ...
شاعر : # حاج_علی_انسانی
#شعر_دوم
نه بر محسن ، نه بر بازو
نه بر سینه ، نه بر پهلو
دل من بیشتر
بر غصه های شوهرم سوزد
.
5. حاج آقای محبی.mp3
3.71M
#حاج_آقای_محبی
#دستگاه_همایون
اگرچه باغ خواهد باغبان
اما به پای جان
نگهداری ز گلهای تو
دسته دسته خواهم کرد
#حسین_جان
نمیگویم چه آمد بر سر من
برسرنعشت
ولی امشب نماز خویش را
بنشسته خواهم کرد
#شعر_دوم
خودم دیدم
که صحرا لاله گون بود
خودم دیدم زمین
دریای خون بود
خودم دیدم فضاى آسمانها
پُر از اِنا اِلَیهِ راجِعون بود
گُلى گُم کرده ام
میجویم او را
به هر گل میرسم
میبویم او را ...
خودم دیدم
که نور چشم زهرا
جراحات تنش
از حد فزون بود
خودم دیدم
گلوى اصغرش را
خودم در بر کشیدم
اکبرش را
خودم دیدم
که بر هر برگِ لاله
نوشته این سخن
با خط خون بود
گُلى گُم کرده ام
میجویم او را
به هر گل میرسم
میبویم او را ...
گلِ من یک نشان
اندَر بدن داشت
یکى پیراهنِ
کُهنه به تن داشت ...
#شام_غریبان
6. حاج رضا عاصی.mp3
9.43M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_رضا_عاصی
تو مثل اهل مدینه
ز من مگردان روی
که فارغم ز دو عالم
گر یک سلام کنی
نماز نافله ات را
نشسته میخواندی
که گفته پیش علی
اینقدر قیام کنی ؟
#شعر_دوم
فریاد که یار ضعفا یار ندارد
مولود حرم مَحرم اسرار ندارد
#استاد_سازگار
#تک_بیت
( به کشوری که
همه سخت با تو دشمنند علی
یک دوست مانده بهر تو ،
آن هم نماندنیست ... )
#ادامه_شعر_استاد_سازگار
فریاد که یار ضعفا یار ندارد
مولود حرم
مَحرم اسرار ندارد
شد خانه نشين
شير خدا ، فاتح خيبر
بي فاطمه او
قدرت پيكار ندارد
سوگند به مظلومي تاريخ
كه تاريخ
مظلوم تر از حيدر كرار ندارد
بر حاشيه برگ شقايق بنويسيد
گُل تاب فشار در و ديوار ندارد
#استاد_سازگار✍
به همت جواد افشانی
این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بیمقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد بود؟ و خداوند مدد کار توست؟! و با این خیال، باد با غرور و نخوت، به اطراف خود مینگری و امور دنیا را به کام خود میبینی، در حالی که حق شایستگان را به ناحق غصب کرده و دلباخته امور سطحی شدهای؟ و گمان داری که قدرت و زندگی برایت خوشی همیشگی خواهد داشت؟! بر مرکبی که سوار شدهای آرامتر حرکت کن! مگر فراموش کردی که خداوند فرمود: «کافران نپندارند مهلتی که به آنان داده شده به سودشان خواهد بود، بلکه به آنها فرصت میدهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و با رسوایی، به کام عذاب خوارکننده وارد شوند!»86
ای فرزند آزاد شدگان! بنگر این از عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر را در مقابل نا محرمان به اسارت درآوری و آنها را با دشمنانشان در شهرها بگردانی و پرده عصمت ایشان را پاره کنی.
و چگونه میتوان به کسی چشم امید داشت که جدّهاش جگر مرد بزرگ را با دندان خود پاره کرد و خون او را مکید و گوشتش از خون شهیدان روییده است؟!
ای یزید! این جنایتهای عظیم را انجام دادهای، آنگاه بدون اینکه خود را گناهکار بدانی یا جنایت خود را بزرگ بشماری، میگویی: «ای کاش پدران من بودند و فریاد میکردند: ای یزید! دست تو شل مباد؟» آن وقت چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میکوبی؟
چرا چنین نگویی و اینگونه سرمست و مغرور نباشی؟! آیا میدانی چه زخمهایی بر دل ما وارد ساختی؟ چه خونهای مقدّسی را از نسل پیامبر ریختی؟ و چه ستارگانی را از آسمان فرزندان عبدالمطلّب خاموش کردی؟
پروردگارا! داد ما را از دشمنان ما بگیر، و خشم خود را شامل حال کسانی بگردان که خونهای ما را ریختند و مردان ما را سر بریدند.
ای یزید! با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و به زودی بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) وارد میشوی. باید پاسخ خونهای فرزندان او را بدهی و حرمتی را که از اهلبیت(علیهم السلام)و پاره تن او شکستهای پاسخگو باشی. «گمان مکن آنها که در راه خدا کشته شدند مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد پرودرگار خود، مرزوقند.»87
ای یزید! برای توکافی است که حاکم بر تو خدا باشد و خصم تو پیامبر با پشتیبانی جبرئیل، آنگاه آنهایی که تو را بر گردن مسلمانان سوار کردند، خواهند دید که ستمگران چه روزگار بدی دارند، و هر یک از شما جایگاهی بدتر از دیگری دارید.
ای زاده معاویه! اگرچه روزگار مرا در شرایطی قرار داد که با تو سخن بگویم، هرچند من تو را کوچکتر از آن میدانم که با او سخن بگویم; زیرا گناهان تو بزرگتر و توبیخ تو شدیدتر از آن است که آن را بر شمارم، اما چه کنم؟ چشم من از مرگ عزیزانم اشکبار، و دلها در فراق ایشان سوزان و بریان است.
ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که میتوانی انجام بده، و در این راه کوشش خود را به کار گیر! به خدا سوگند! تو نمیتوانی نام و وحی ما را خاموش سازی، و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمیتوانی از دامن خود شستوشو دهی.
آگاه باش! رأی و عقل تو بسیار ضعیف است و دوران زندگیات به زودی سپری میگردد و جمعت پراکنده میشود. روزی خواهد آمد که منادی خدا فریاد کند: لعنت پروردگار بر ستمکاران باد!
اکنون من خدای را حمد میکنم که آغاز کار ما را با سعادت پایهریزی کرد و فرجام آن را هم با شهادت و رحمت پایان بخشید. از خداوند میخواهم که پاداش شهدای در راه ایمان و حقیقت را افزون کند و جانشینی ما را از آنها نیکو قرار دهد; زیرا او خداوندی بخشنده و پناهگاه ماست و او کارساز خوبی است.
پیامد خطبه حضرت زینب(علیها السلام)
خطبه حضرت زینب(علیها السلام) در کاخ سبز یزید، حقّانیت امام حسین(علیه السلام)و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. حضرت زینب(علیها السلام) در حالی خطبه را ایراد کرد که قلبش داغدار عزیزانش بود، بازوهایش بسته بودند و سر بریده امام حسین(علیه السلام) در میان تشت در برابرش قرار داشت و شخصیتهای کشوری و لشکری یزید در مجلس حضور داشتند. و شگفتانگیز است که دختر امیرمؤمنان(علیه السلام)آنگونه یزید را توبیخ و تحقیر نمود و حتی او را «زاده هند جگرخوار» خواند! حضرت زینب(علیها السلام) انگشت روی گناهی گذارد که راه توجیه برای یزید بست، آنجا که فرمود: «ای فرزند آزادشدگان! آیا این از عدل توست که زنان و کنیزان خویش را در پرده قرار دهی، اما دختران پیامبر را به عنوان اسیر در مجلس نامحرمان حاضر سازی؟!»
آری، حضرت زینب(علیها السلام) در این خطابه، هم جنایتهای یزید را آشکار کرد و هم بدو گفت: «از جفای روزگار است بر من که مرا در شرایطی قرار داده است که با تو سخن بگویم، هرچند تو کوچکتر از آنی.» این خطبه زمینه بیداری اهل شام را فراهم آورد و حکومت دمشق را دچار مشکلات سختی نمود. در کنار این خطبه، ضربه دیگری، که اعتبار و نفوذ یزید را متزلزل ساخت، خطبه امام زینالعابدین(علیه السلام)بود که بر پیکر حکومت او وارد شد، «
.
#امام_حسین
بیچاره آن کس که سراغ طبیب رفت
وقتی شفاست ،خاک مسیحایی حسین
ما جز به تربتش به دوا لب نمیزنیم
مارابس است نسخه ی سرپایی حسین
سنی وشیعه،قوم مسیحی به جای خود
کم نیست،عاشق بودایی حسین
معنای نفخ صورقیامت چنین شود
سجده کنید بر رخ زهرایی حسین
در صبح حشر،وقت حساب و کتاب ما
رمزشفاعت است هماوایی حسین
ما در صفوف سینه زنان جا گرفته ایم
این است گوشه ای زصف آرایی حسین
هرجاکه روضه خوانده شودکربلای ماست
عالم شده است،وادی رویایی حسین
حسین آرام جانم،حسین روح روانم /
حسین آرام جانم،حسین روح روانم
.