eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. روضه علی اصغر ،روضه خجالت کشیدن حسینه..    روضه سکینه خانم،روضه خجالت کشیدن ابوالفضله                                      روضه ابوالفضل،روضه خجالت کشیدن ام البنینه..                                                                                                                            آخه بعد عاشورا هر روز می اومد، می گفت  ؛ رباب عباسمو حلال کن،نتونست برا علی اصغر آب بیاره..            .  
. عج با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی *
. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه @emame3vom سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد) پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: .
. گلم را خار صحرا پيرهن بود غبار و خاک و خون او را کفن بود سرش بر ني به لب ذکر خدا داشت گلوي پاره با من همسخن بود خودم ديدم که جسم باغبانم سرا پا باغ گل از زخم تن بود خودم ديدم که از بالاي نيزه چهل منزل نگاه او به من بود خودم ديدم به صحرا يوسفم را که جسمش پاره تر از پيرهن بود خودم ديدم نشان سم اسبان عيان بر روي آن خونين بدن بود .
. غزل مناجات اول مجلس🍃 چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم به سمت آسمان رو می کنم هر جمعه می پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم تو که هر هفته امضا می کنی پرونده مارا نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی دانم فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم خدا می کرد چون زینب پریشانم، نمی دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه ارباب نگاهش می کند امروز مهمانم؟، نمی دانم شاعر: عباس احمدی علیه_السلام .👇
انا الله و انا الیه راجعون به گزارش خبر گزاری بسیج از فلاورجان ،حاج عبدالعظیم عطایی مقدم پدر شهید ان سرفراز شهید سهراب و شهید حمزه عطائی مقدم در جوار دو فرزند شهیدش قرار گرفت .در این رابـطه فرمانده ناحیه مقاومت بسیج فلاورجان در پیامی در گذشت این پدر شهید را به خانواده شهید و مردم شهید پرور بخش پیربکران تسلیت گفت. متن پیام " فرمانده ناحیه مقاومت بسیج شهرستان فلاورجان" به شرح زیر است: بسم رب الشهداء و الصدیقین صلابت و شکیبایی پدران و مادران شهدای معزز که فرزندان خود را در راه رضای خدا و سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی، برای آرامش و آسایش ما نثار کردند در وصف نمی گنجد و کلمات قادر به ستودن صبر جمیل آنها نیست. در گذشت اسوه صبر و ایثار، حاج عبدالعظیم عطایی مقدم " پدر شهید ان معزز " سهراب و حمزه عطائی مقدم " موجب تألم و تاثر خاطر فراوان شد. اینجانب مصیبت وارده را به خانواده‌ های محترم و سوگوار ، خانواده های معظم شهدا و مردم شهید پرور پیربکران تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می نمایم. به فضل الهی روح بلند آن مرحوم در جوار فرزندان شهیدش قرین رحمت ربوبی و یاد و خاطره ایشان بر لوح دل ها ماندگار خواهد ماند.
‍ #•خوشا به پنجۀ راهب.. و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی صلی الله علیک یا اباعبدالله .. کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ .. بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را "منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت *هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...* به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را *قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..* خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت شاعر : حسن لطفی *هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..
روضه جانسوز شهر شام وحضرتِ رقیه سلام الله علیها _ _سید مجید بنی فاطمه 🔴➖⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️➖🔴 تمام سنگ ها بر صورتم خورد چرا که دخترت کوتاه قد بود ... مرا پایِ سر عباس می زد کسی که زجر دادن را بلد بود ... در این یک هفته مشکل در نمازم ادایِ صادِ اللهُ الصمد بود *یعنی بابا دندونام شکسته* مرا در بزم نامحرم بردند گمانم فقط یک خواب بد بود در آن مجلس که ما اصلاً نرفتیم هر آنکس که مرا آن روز زَد بود شمردم زخم هایت را به خوابم حدود یک هزار و هشتصد بود همان خشتی که هر شب بالشم شد که می دانست که سنگ لحد بود *یه اشاره کنم زود برگردم ، وَ اِلا روضه نمیخواد ، فقط همین که یه دختر بچه از ناقه اُفتاد ... بعد از ناقه هی می گفت: عمه دستم ... می گفت:رقیه مادرمم می گفت دستم ... هی می گفت عمه بازوم ، می گفت : مادرم هم می گفت بازوم ... برا همین بود وقتی از دنیا رفت، زینب یاد مادرش افتاد ، آخه رقیه هم نیمه شب از دنیا رفت،برا مادرش تشییع جنازه نگرفتن ، برا این دختر هم نگرفتن، بی بی خودشون طاقت نیاوردن ، زن غساله ای آوردن، تا این بچه رو دید گفت:من دست نمیزنم، تا علتش رو نگید چرا بدن این بچه اینقدر کبوده؟ ناله ی زینب بلند شد ، فرمود : از کربلا تا شام هر جا می گفت : بابا ! تازیانه می خورد ....* حسین .... س بنی فاطمه
‍ 🍁🎊 شور زیبا_ فراق کربلا_اربعین_ حاج ابوذر بیوکافی🍁🎊 🍂🍁🍂🍁🍂🍁 منو ابر بهاری کن بازم اشکامو جاری کن ببین این چشم خشکیده واسه چشمام یه کاری کن یه‌کاری کن که امسال زندگیم پُرِ صفا باشه یه‌کاری کن که امسال بینمون برو بیا باشه یه‌کاری کن که امسال قسمتم یه کربلا باشه کرببلا، منو میکِشی‌ام به‌کجا به‌کجا کرببلا، منو میکُشی‌ام به‌خدا به‌خدا دلمو مثل دریا کن غمی دارم مداوا کن به‌روی قبر شش‌گوشه چشای بسته‌مو وا کن یه‌کاری کن که امسال لحظه‌هام با روضه‌ها باشه یه‌کاری کن که امسال مقصدم سوی خدا باشه یه‌کاری کن که امسال فکر تو تو سر ما باشه کرببلا، منو میکِشی‌ام به‌کجا به‌کجا کرببلا، منو میکُشی‌ام به‌خدا به‌خدا بی‌قرارم یه کاری کن گرفتارم یه کاری کن که فقط توی این دنیا تو رو دارم یه کاری کن یه‌کاری کن که امسال از غمت آقا رها باشم یه‌کاری کن که امسال نوکرِ‌ امام رضا باشم یه‌کاری کن که امسال اربعین کرببلا باشم کرببلا، منو میکِشی‌ام به‌کجا به‌کجا کرببلا، منو میکُشی‌ام به‌خدا به‌خدا 🍂🍁🍂🍁🍂🍁
روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ @majmaozakerine زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد این کار را برای رضای خدا نکرد پر میگشود اگر همه را باد برده بود سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد این کربلا چه بود که جز این مسافرت او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم. غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست جای زینب بر در دروازه ساعات نیست دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد بر در دروازه ساعات زینب پیر شد ولأندبن‌ عليك‌ بدل‌ الدموع‌ دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند) پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین ((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... ) سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه. اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم. عمه جانم عمه جانم کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ... ... من کعبة الرزایایم چون در این سفر هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ... حسین ....
با سلام و احترام 🔖مرکز پاسخ گویی به سوالات دینی انوار طاها سوالات شرعی خود را بپرسید و بصورت پیام کوتاه جواب بگیرید همراه با پاسخگویی انلاین 📖برای ورود و ارسال سوال و دریافت جواب پیامکی کلیک کنید www.anvartaha.org 🟣پاسخگویی آنلاین 🔵 برای ورد به پاسخگویی انلاین و پرسیدن سوال خود از 10صبح تا11:30صبح و 8 شب تا 9:30 شب کلیک کنید www.anvartaha.ir شما هم با انتشار این متن در اجر ان شریک باشید
🔹۸ شهریورماه روز مبارزه با تروریسم 🔸امروز تروریسم درد مشترک ما و شماست. مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
🍃🌺هشتم شهريور ماه سالگرد شهادت شهیدان والامقام ، شهید محمدعلی رجایی و شهید محمد جواد باهنر ، در سال ۱۳۶۰، گرامی باد.🇮🇷