. #زمینه #طوفان_الاقصی کربلایی #محسن_محمدی_پناه فلسطین مست از قیام ، گرفته یک قنوت رسیده وقت انتقام، شکسته این سکوت تل‌آویو غرق اضطراب ، حوالیِ سقوط و ان اوهن البیوت ، لبیت العنکبوت کو گنبد آهنین کو ارتش بی شکست این تازه شروعشه طوفان زده های پست افتاده به جونتون این وحشت و واهمه این زلزله ی مهیب از نعره ی قاسمه دنباله لونه باش ای قوم دوره گرد این بار شکست تو ترمیم نمیشه کرد (لعنت به صهیونیست) رفاقت با یهود پست ، نداره افتخار که عاقل روی اسب شل ، نمیکنه قمار ز غزه میرسه به گوش ، طنین انتقام ز حیفا میرسه به گوش ،‌ صدای الفرار با ضربه ی ذوالفقار شد مرحب تون دو نیم خیبر که نداره فرق با قلعه ی اورشلیم این قبله برای ماست این خونه برا تو نیست حیف، قدس شریف بشه گور واسه ی صهیونیست پایان ظلم ته آغاز این نبرد این بار شکست تو ترمیم نمیشه کرد (لعنت به صهیونیست) شاعر : #حجت_الاسلام_محمد_مروستی_زاده .👇

قرار هفتگی ۱۴۰۲/۰۷/۲۲ امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام) هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد

. #رجز برای_اجتماعات #طوفان_الاقصی #کربلایی_محسن_محمدی_پناه 🎤 با خشم ایرانی بگو لبیک یا اقصی با حکم قرآنی بگو با شور طوفانی بگو مثل سلیمانی بگو در سر هوای انتقام در سینه سودای قیام با تیغِ بیرون از نیام ماییم و فرمان امام هنگامه‌ی یاری شده وقت علمداری شده خون ها اگر جاری شده منجر به بیداری شده برای آقایان: ای وارث یاران بگو با غیرت و ایمان بگو غرنده چون طوفان بگو مردانه در میدان بگو برای خواهران: با چادر روی سرم با پیروی از مادرم تا قطره خون آخرم هستم مدافع حرم غزه شده کرب و بلا... لبیک یا حسین آتش گرفته خیمه ها از کودکان سرجدا می آید اکنون این نوا از اشک چشم مادران از ضجه های بی امان از خون سرخ عاشقان این داغ گشته جاودان این حرف، حرف آخر است... لبیک یا حیدر این خاک، خاک حیدر است شوری که اکنون در سر است تکرار فتح خیبر است دشمن اگر جولان دهد سخت و خشن تاوان دهد این فتنه را پایان دهد رهبر اگر فرمان دهد هستیم بر پیمان تو... لبیک یا سید علی تیغیم در دستان تو این لشکر یاران تو آماده‌ی فرمان تو شاعر: #حجت_الاسلام_قاسم_اردکانی 👇

⏯ #استودیویی احساسی 🍃نماز نور شفاعت آفرینِ 🍃نماز عشق امیرالمومنین 🎙 #محمدحسین_پویانفر و قال شیخ الائمه یا اهل الایمان بوالله لاینال شفاعتی من استخف بالصلوة نماز نور شفاعت آفرینه نماز عشق امیرالمؤمنینه نماز دردای ما رو چاره سازه تسلای غم زهرا نمازه تسبیح خونه زهرا و مرتضی حی علی الصلاة حی علی الصلاة هر کی نمازش قبول شد پیش خدا سرفرازه آخه توی روز محشر سوال اول نمازه نماز تسکین درد و نور عینه نماز آرامش قلب حسینه حسین تو ظهر عاشورا نشون داد باید پای نماز مردونه ایستاد از حنجر حسین پیچیده این صدا حی علی الصلاة حی علی الصلاة دل دشمنای علی میلرزه از این واهمه قراره نماز بخونیم پشت مهدی فاطمه نماز اوج شکوه و اقتداره نماز برّنده مثل ذوالفقاره سپاه مهدویون بی‌حریفه نماز ما توی قدس شریفه این فتح خیبره با ما بیا بیا حی علی الصلاة حی علی الصلاة

. #کربلای_غزه ای قبله‌ی محصور در چنگ شیاطین ای زخمی مظلوم دوران‌ ای فلسطین تو یادگار جمله‌ی پیغمبرانی ای سرزمین وحی از روز نخستین خاک تو منزلگاه توحید و نبوت یادآور دین‌ها و آیین‌های پیشین ای صخره‌ی نورانی معراج در تو ای وادی وَالتّینِ وَالزّیتون و سینین بر پیکر اسلام، آه ای پاره‌ی تن زخم تو جانفرساست و داغ تو سنگین مانده‌ست بر آیینه‌ها فریاد سرخت آه ای فلسطین ای فلسطین ای فلسطین آزاده‌ی هفتاد و اندی سال در بند! این روزها با قلب مجروحت چه کردند؟ سنگر نداری، زخم‌هایت بی‌شمارند پیر و جوانت بی‌قرار و سوگوارند دژخیمیان دیوخو موشک به موشک کشتند فردای تو را کودک به کودک بر داغ پرتکرار خود مرهم نداری فرصت برای سوگواری هم نداری دنیات را روی سرت آوار کردند بر کشتن اینگونه‌ات اصرار کردند اما تو برمی‌خیزی و می‌سازی از نو طوفان دیگر راه می‌اندازی از نو خون شهیدانت کماکان داغ و تازه‌ست امروز فصل تازه‌ای از انتفاضه‌ست در رگ رگ تو خون صدها رادمرد است طوفان‌الاقصی تازه آغاز نبرد است برپا کن از آوار سنگرهای خود را پشت سرت بنگر برادرهای خود را این بار کار غاصبان تو تمام است دنیا به خونخواهیت در حال قیام است محکم‌تر از هربار مشتت را گره کن این بار صهیون را به زیر پات له کن خون تو چشم دشمنان را تار کرده دنیای خواب‌آلوده را بیدار کرده از بس که ظلم بی‌حد و یکریز کردند صبر جهان را ظالمان لبریز کردند پشت سرت آماده‌ی جنگیم، آری ما با تو همراهیم و همسنگیم، آری والفجر نزدیک است بعد از لیل عسعس پیروز این میدان تویی بیت‌المقدس! این وعده‌ی آیات قرآن مبین است رمز فرج آزادی این سرزمین است شمشیر من! جنگ است، تیز و صیقلی باش خیبر شده تکرار، آری با علی باش ای سینه‌زن! از بی‌تفاوت‌‌ها نباشی در طوف کعبه بنده‌ی بت‌ها نباشی با چشم دل بنگر که عاشوراست امروز در کربلای غزه صد غوغاست امروز امروز روز پاسخ "هَل مِن مُعین" است آن کربلایی که تو می‌خواهی همین است بنگر شب تاریک، در حال عبور است پشت سر این کهنه‌شب صبح ظهور است #علی_سلیمیان✍ #طوفان_الاقصی .

. #امام_زمان #صلواتی یارب ببین که حالِ زمین و زمان بد است این درد انتظارکشنده ست، بی حد است یارب بیا تمام کن این غیبت عظیم وقت ظهورقائم آل محمد (ص)است .

. کتاب « ماه آخر » رونمایی شد. 🔹#ماه_آخر چهارمین مجموعه شعر شاعر اهل‌بیت #مجتبی_خرسندی توسط انتشارات عصر صادق قم به زیور طبع آراسته شد. این مجموعه که شامل چهل‌غزل مهدوی از این شاعر است، در تیراژ هزارنسخه چاپ و رونمایی شد. 🔹برای سفارش کتاب و دریافت آن با #ارسال_رایگان در سراسر کشور با آیدی زیر در تماس باشید؛ @Mahe_Akhar1 .

🔷قدس خرمشهر دیگر می شود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 رزمایش موتوری الی بیت المقدس 🌺درحمایت از رزمندگان جبهه مقاومت ومردم مظلوم فلسطین 📅یکشنبه 30مهر 1402 ⏰15بعداظهر معابر اصلی شهرستان فلاورجان مراسم اختتامیه ساعت 16میدان آزادی فلاورجان ناحیه مقاومت بسیح سپاه فلاورجان

درمدح امام حسین علی السلام ای حسین ای حجت پروردگار ای شکوه عشق درفصل بهار شکرالله که گل ماراسرشت با تولای توذ ات کردگار روز خلقت خالق ارض وسما برد نامت را چنین بااعتبار تاقلم نام توبردفتر نوشت جوهرش خون شدچوچشم اشکبار کودکی بودی درآغوش رسول همچو برگ گل بروی شاخسار گاه میزد بوسه برلعل لبت با تمامی وجود آن شهریار گاه می شست ازوفاموی تورا گرکه میدیدبررخت گردوغبار هرکس اظهارمحبت مینمود باتوازراه وفا دررهگذار ازکرم می‌کرد اورااحترام حضرت خیرالبشر درآشکار گرتو گریان میشدی ازبهرآب می‌رسید جبریل باقلبی فکار دست اوجامی زآب سلسبیل باسلام وتهنیت ازکردگار آه از آندم که آمدذوالجناح روبسوی خیمه اما بی سوار کاکلش خونین وزینش واژگون الظلیمه گوی وچشمش اشکبار شیهه مرکب به آوای حزین بردل اهل حرم میزد شرار هرکسی می‌کرد بااو گفتگو دیده گریان سینه سوزان بیقرار آتشی افتاد برجان حرم کزشرارش سوخت جان غمگسار لرزه ای افتاد درارکان عرش جامه نیلی بتن زد روزگار خسروی فَر

#اطلاعیه 💫کافی نت ثامن 🔹دریافت فرم ثنا و دریافت ابلاغیه 🔸کلیه خدمات سازمان تامین اجتماعی 🔹کپی و پرنیت سیاه وسفید و رنگی 🔹نمایندگی رسمی ریتل 🔸تماس اطلاعات بیشتر: 09138677708 سید موسوی

. #قصیده #مدح_و_مرثیه امام حسن عسکری علیه السلام روایتی به بحار است و راوی اش جعفر روایتی که بُوَد جان فزا و جان پرور چنین بگفت که در کوچه های سامرا نشسته بودم و دیدم میان آن مَعبَر که آفتابِ زمین و زمان نمایان شد امام عسکری از کوچه می‌نمود گذر به محض دیدن آن حجّتِ خدا بگذشت چنین به خاطر من ، کای امام جن و بشر خدای عزوجل می‌دهد به من فرزند ؟ که ناگهان ولیِ حق به من نمود نظر اشاره کرد به راس مقدسش ...آری درخت زندگی ات سبز می‌شود به ثمر دوباره در دل خود گفتم ، این ثمر پسر است ؟ جواب داد که "نه" با اشاره ای دیگر گذشت قصه ی این ماجرا پس از چندی چراغ خانه ی من گشت کودکی دختر دو حاجت دل من را امام پاسخ داد به دو اشاره ی آري و نه ولی با سر از این روایت و مطلب امام رابشناس که با اشاره ی خود می‌دهد ز غیب خبر *۱ خبر چگونه نگوید ز غیب آنکس که نوشته با قلمش دفتر قضا و قدر به ذره ذره ی در کائنات آگاه است شهی که هست خودش آفتابِ عالم ذر اگر اراده کند بحر می‌شود منشق اگر اشاره کند سنگ می‌شود گوهر بپرس از آنکه به زندان گرفت بر او سخت بلی بپرس ز دشمن بپرس از آن دو نفر چه دیده اند ز والشمس و والقمر غیر از به روز روزه ، به شب ها نماز تا به سحر چه دیده اند که هر دو به توبه افتادند به روی خاک زمین پیش پای آن سرور *۲ سوال کن ز جفا پیشه ای که حضرت را فکند در برِ درندگان و داشت نظر چه دید ، قامت آن جانِ کعبه را به نماز چه دید ، گشتن شیران به دور آن پیکر *۳ فقط نه شیر درنده ، شد اسب سرکش رام چو دست خویش نهاده به پشت آن استر *۴ به خاک ، خطی علامت زد و ابوهاشم از آن علامت او می‌گرفت شمش زر *۵ قلم گذاشت زمین تا نماز بگذارد قلم به اذن خدا می‌نوشت بر دفتر *۶ هزار سال گذشت و هنوز کودک علم نشسته پای همین مکتب و همین منبر هر آن کسی که کند در مقام او تردید دگر خطاب مسلمان مکن بر آن کافر به نقش خنده ی او یا به نقش اخم اوست نشان امر به معروف و نهی از منکر چه هست امر به معرف غیر معرفتی که دست ما برساند به دامن حیدر چه هست نهی ز منکر بجز جدایی از موسسان سقیفه ، سران فتنه و شر هزار جان به فدای شهی که از نفسش جهان گرفته شمیم بهشت سرتاسر هزار سال گذشت و هنوز بیت الله به حسرت رخ او ، آه می‌کشد ز جگر امام یازدهم آنکه هست فرزندش به نام و صورت و هیبت شبیه پیغمبر امام یازدهم آنکه هست فرزندش امید و آرزو و هستی و حیاتِ بشر امام یازدهم را صدا بزن و بخواه پدر دعای فرج سر دهد برای پسر امام یازدهم هشتمین تبار حسین که تر شد از غم او دیدگان هفت اختر کسی ندیده که خورشید رو به قبله شود کسی ندیده که عرش خداست در بستر به لرزه دست شریفش به وقت خوردن آب به رعشه جسم نحیفش ز پاره های شرر دو چشم نرگس از این ماجراست کاسه ی خون دل امام زمان شرحه شرحه و پرپر سرش به دامن فرزند خود به یاد آورد از آن سری که به زانوی خود گرفت پدر پدر کدام پدر آن اسیر در کُرُبات پسر کدام پسر حضرت علی اکبر به یادش آمده آن لحظه ای که روی عبا امامِ تشنه جگر چید ، پاره های جگر هنوز زمزمه ی "یا بُنَی" به گوش آید به دشت کرببلا از کنار آن پیکر کسی که داغ پسر دیده است لازم نیست برای کشتن او تیر و نیزه و خنجر به گریه گفت علی جان بگیر جان مرا وَ یا بلند شو و عمه را به خیمه ببر اذان بگوی که وقت غروب شد دیگر به روی نی سر بابا به روی نیزه پسر #امام_عسکری #میثم_مومنی_نژاد ✍ .