هدایت شده از مرکزنیکوکاری شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
مژده مژده
طرحی نو برای علاقه مندان هنر خیاطی آموزش کل خیاطی بصورت کار ورز مبلغ 300 هزارتومان الباقی شهریه انجام کار برای آموزشگاه تعداد محدود
شماره تماس09133009482
با مدیریت سرکارخانم دامن افشان
تخفیف ویژه برای مرکز نیکوکاری شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان تماس 09130857625
https://eitaa.com/joinchat/428802686C0221e8034a
hosein.taheri-paye.beyaate.to.mimunam(128).mp3
4.81M
🎪پای بیعت تو می مونم علی علی علی
🎪#کربلایی_حسین_طاهری
پای بیعت تو میمونم علی علی علی
امشب از می تو حیرونم علی علی علی
مثل شیر خدا میخونم علی علی علی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
به نام خدای علی آفرین
خدای زمان و خدای زمین
به نام علی خلقت آغاز شد
در آسمان در زمین باز شد
شیر خدا شاه نجف
تو یک طرف عالم یک طرف
علی علی علی علی علی علی ...
به یاد مردای با دین و ایمون
به یاد پهلوونای تو میدون
شبیه مرشد زورخونه هامون
دوست دارم دوست دارم
یکی و دو تا سه تا و چهار تا
پنج تا و شیش تا و هفت تا و
هشت تا و نه تا و ده تا و صد تا هزار تا
دوست دارم دوست دارم
علی علی علی علی ...
من بر مهر شما دل دادم علی علی علی
بر خاک نجفت افتادم علی علی علی
از قید دو جهان آزادم علی علی علی
بسم الله الارکان الهدی
ای سکان ارض و سما
خراب شرابم ز خم غدیر
بیا ساقی امشب مرا دست گیر
امین الله ای شاه دلدل سوار
فدای تو ای صاحب ذولفقار
قبله ما روی شما
کعبه کجا ایوون طلا
شیر خدا شاه نجف
تو یک طرف عالم یک طرف
نام تو گل میکنه تو صدامون
خاطره ها میشه زنده برامون
ساده بگم مثل بچه گیامون
دوست دارم دوست دارم
یکی و دو تا سه تا و چهار تا
پنج تا و شیش تا و هفت تا و
هشت تا و نه تا و ده تا و صد تا هزار تا
دوست دارم دوست دارم
علی علی علی علی
🔹دعوت جمعی از اساتید درس خارج حوزه علمیه اصفهان برای حضور در راهپیمائی بزرگداشت نهم دیماه
🔸ایشان با بیان اتفاقات اخیر و جنایات بی شرمانه رژیم کودک کش صهیونیست و حامیان ظالم آن در دروس خارج خود از همه اقشار مردم شریف استان اصفهان خصوصا طلاب و روحانیون جهت شرکت در تجمعات بزرگداشت نهم دیماه دعوت بعمل آوردند
📌 حضرات آیات و حجج اسلام والمسلمین
#سید_یوسف_طباطبایی_نژاد
#سید_ابوالحسن_مهدوی
#علی_ابراهیمی
#سید_عبدالله_ابن_الرسول
#محسن_جلالی
#محمد_قدوسی
📲 پایگاه اطلاع رسانی گروه جهادی گارماسه
@jahadgarmase
✔️کانال رسمی گروه جهادی سردار شهید صفر علی توکلی گارماسه
#اَلَّلهُم_عجِّل_لِوَلیِک_الفرَج🌹
.
#نوحه_سنتی
#امام_حسین
یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّهِ یا الله
زهرا رسد به دشت غاضریه یا الله
نوحه سرا آید
در کربلا آید
بر سر زند با یاد آن لب تشنه ی بی سر
پای حرم نوحه کند بر نوجوان اکبر
با ناله ی زهرا
محشر شود بر پا
گوید کنار علقمه ای شاخه ی یاسم
یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّهِ عباسم
دستت چه شد مادر
ای غرق خون پیکر
واویلا واویلا
#شب_جمعه
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
4_5775904403714215862.mp3
11.7M
📋 میخوام که دنیا رو خلاصه کنم
#شور
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میخوام که دنیا رو خلاصه کنم
تموم نقلا رو یه کاسه کنم
سِرِّ نگفته و نهان فاطمهست
دلیل خلقت جهان فاطمهست
بعد دست خدا / دست مادر ماست
کار ارض و سما
با نگاش میتونه / وا کنه گره از
کار شاه و گدا
نقطهی پرگاره عالمه
علته تقدیس آدمه
تموم هستی و داد خدا
تحفه به ساحتِ فاطمه
«مولاتنا یا فاطمه»
میخوام دعام و خلاصه کنم
با یه عبارت استغاثه کنم
شرط قبولیه دعا فاطمهست
رمز رضایت خدا فاطمهست
تو قنوتِ نماز / وقت راز و نیاز
یاد گریهکناس
اون که مِهر نگاش/ مُهر تذکرهی
سید الشهداس
چشمهی جوشان پاکیه
برکت دنیای خاکیه
به غیر زهرای مرضیه
شفاعت شیعه با کیه
« مولاتنا یا فاطمه»
میخوام ولایت و خلاصه کنم
با واژهها خلق حماسه کنم
رکن ولای مرتضی فاطمهست
نور ائمة الهدی فاطمهست
توی راه خدا / توو مسیر ولا
مقتدای همهس
واسه آل رسول / زندگیه بتول
اسوه الحسنهس
معنیِ ایثار و غیرته
جلوه صبر و شهامته
نوکرِ فاطمه بودن از
نشونههای سعادته
« مولاتنا یا فاطمه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_5775904403714215863.mp3
13.98M
📋 سراب منم
#شور
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سراب منم
زلال مثه آب تویی
محبت ناب تویی تویی تویی
فقیر منم
امید فقیر تویی
که خِیر کثیر تویی تویی تویی
مادر مادر؛ چادرت پناه بیپناها
مادر مادر؛ تویی آبروی روسیاها
مادر مادر؛ یه نگام کن از اون نگاها
مادر مادر
مادر مادر؛ کس و کار همه بچههایی
مادر مادر؛ دلتنگم بگو کجایی
مادر مادر؛ همیشه نگران مایی
مادر مادر
نغمهی هر روزم؛ یا زهرا یا زهرا
مادر دلسوزم؛ یا زهرا یا زهرا
گدات منم
همیشه بَرات تویی
مفرح ذات تویی تویی تویی
غریق منم
دو دست نجات تویی
حیات و ممات تویی تویی تویی
مادر مادر؛ من ظلمتم و تویی مهتاب
مادر مادر؛ نگرانم و مضطر و بیتاب
مادر مادر؛ شب اول قبرم و دریاب
مادر مادر
مادر مادر؛ به خودم که امیدی ندارم
مادر مادر؛ به دادم نرسی بیچارهم
مادر مادر؛ بذا سر رو دامنت بذارم
ای دُر نایابم؛ یا زهرا یا زهرا
مادر اربابم؛ یا زهرا یا زهرا
نغمهی هر روزم؛ یا زهرا یا زهرا
مادر دلسوزم؛ یا زهرا یا زهرا
*شاعر: #حمید_رمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_5775904403714215915.mp3
18.29M
📋 ای خیر کثیر، ای مرد دلیر
#زمینه #امام_علی
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خِیر کثیر، ای مرد دلیر
یا شاه نجف، دستام و بگیر
ای ماه منیر، ای شاه و امیر
یا شاه نجف، دستام و بگیر
من ار به قبله رو کنم، به عشق روی او کنم
اقامهی صلاة را، به گفت و گوی او کنم
صاحب لواء، علی علی علی
ای مقتدا، علی علی علی
ای جان ما، علی علی علی
صَلّ عَلیٰ، علی علی علی
نگارم تمام ایل و تبارم به سینه حُبّ و دارم، علی علی
با قدسیان به خاک قدمهای تو جبین بگذارم، علی علی
« یا حیدر، علی یا حیدر»
ای صوم و صلاة، عالی درجات
یا شاه نجف، جونم به فدات
ای حَیّ و مَمات، ای راه نجات
یا شاه نجف، جونم به فدات
اَلا که رحمت آیتی، ز رحمت علی بُوَد
همه کتاب انبیاء، حکایت علی بُوَد
صاحب کَرَم، علی علی علی
لوح و قلم، علی علی علی
ای با جَنَم، علی علی علی
ای محترم، علی علی علی
غدیر علی بشیر و نذیر امیرِ روزه غدیر علی علی
نترسه میون معرکه یِکّه حریف گَلهی شیره علی علی
« یا حیدر، علی علی»
جانم به کفم، من با شَرَفم
چون خاکِ دَرِ، شاه نجفم
غرق شعفم، من با هدفم
چون خاکِ دَرِ، شاه نجفم
گر از وطن سفر کنم، سفر به سوی او کنم
ز حج بیت بگذرم، طواف کوی او کنم
اول امام، علی علی علی
صاحب کلام، علی علی علی
ماه تمام، علی علی علی
عالی مرام، علی علی علی
شب قدره قدر و منزلت او امیر خیبر و بدره علی علی
مولای ما نمونهی دورانِ و نشسته به سجده علی علی
« یا حیدر، علی علی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_5775904403714215860.mp3
18.84M
📋 اگرچه حیدر تنهاست
#زمینه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگرچه حیدر تنهاست
سپاه حیدر زهراست
پناه زهرا حیدر
پناه حیدر زهراست
دم در شد / چه نبردی و چه پیکاری
علی دارد / چه فدایی و چه غمخواری
که زهرا داشت / چه حمایت و چه ایثاری
ز شعله با خبر شد
کنار در سپر شد
کسی نماند و زهرا
فدایی حیدر شد
« وای مادر؛ وای مادر»
در آتش غم حیدر
در آتش در زهرا
حبیب زهرا حیدر
خلیل حیدر زهرا
دل زهرا / دل مرتضی از آن غم سوخت
دل حیدر / دل فاطمه چه با هم سوخت
در آن آتش / به خدا که قلب عالم سوخت
دوباره ظلم نمرود
دوباره آتش و دود
سپاه حیدر تنها
میون شعلهها بود
« وای مادر؛ وای مادر»
عزیز حیدر آمد
شکسته پهلو برگشت
کنار آن در آمد
شکسته بازو برگشت
علی بود و / دل کوچه غرقِ غوغا شد
علی بود و / درِ خانه با لگد وا شد
علی بود و / غم او فراقِ زهرا شد
دوباره داد و فریاد
هجوم ظلم و بیداد
کنار در ای فضه
بیا که زهرا افتاد
« وای مادر؛ وای مادر»
#حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
4_5775904403714215859.mp3
14.42M
📋 انگار نه انگار، دیروز همین جا یکی خورد به دیوار
#روضه_حضرت_زهرا (س)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگار نه انگار، دیروز همینجا یکی خورد به دیوار
انگار نه انگار، یه زن رو زدن بین انظار
انگار نه انگار، دیروز یه بچه شهید شد با مسمار
انگار نه انگار، اونقد زدند دستش افتاده از کار
بیحیا تر این کوچه، کوچه کوفه و شامه
سختتر از روضهی سیلی، روضه سنگ رو بامه
انگار نه انگار، میبینه از روی نیزه علمدار
انگار نه انگار، توو دست و پا سر میوفته هزار بار
انگار نه انگار، ناموس پیغمبره توی بازار
*شاعر: #محسن_عرب_خالقی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
📋 شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم یک خانه، همه خواب، همه خواب، و جز هِق هِق آهستهی یک مرد، و یا نالهی آرام دو سه کودک بی تاب، اگر گوش کنی می شنوی زمزمهی ریختن آب
اگر چه همه خوابند، ولی در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که این شب، شب بی مادری زینب کبراست، شب اصلی ضربت زدن حضرت مولاست، شب غسل گل یاس علی حضرت زهراست
علی بود وَ یک زانوی لرزان، علی بود و غم تازه یتیمان، علی بود وَ آن اشک روان، سینهی محزون پر از درد، وَ آن گریهی پنهان، علی بود، وَ یک یاس شهیده، همان شیر خدا، حیدر کرار وَ رنگی که ز رخسار پریده، همان فاتح خیبر، که قدش سخت خمیده، علی بود، همان همسر زهرا، که چندی است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامی نشنیده، علی بود وَ رخسارهی زهرا که سه ماه است ندیده
علی بود و دلی خسته در آن بارش غمها، علی بود وَ اسماء، کنار بدن خستهی زهرا، در آن نیمه شب ساکت و خلوت، همان نیمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصیبت، شب مرگ علی، شب مرگ گل یاس، علی کرد نگاهی سوی اسماء، که بریز آب روان بر روی گلبرگ گل یاس
وَ با اشک نگاهی به تن فاطمه اش کرد و چنین گفت: عزیز دل حیدر، مددی کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشویم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل یاس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علی سوی گلش باز
علی بود وَ قلبی که به اندازهی یک فاطمه غم داشت، علی بود وَ بازوی کبودی که ورم داشت
وَ دستان علی بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علی زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علی چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سینه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روی شانهی دیوار زد و زار زد و گفت:، نگفتی به علی فاطمه یک بار، از این زخم وَ از قصهی دیوار، از این اذیت، آزار، از این سینه و از لطمهی مسمار، خدایا چه کند حیدر کرار؟!
همه عالم هستی، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک یتیمیّ حسین و حسن و زینب و کلثوم، به جز زمزمهی ریختن آب، از آن خانه صدائی به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صدای طپش یک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ریشه گسسته، صدای کمرِ کوه، که از غصه شکسته
فقط آه کشید آه، علی با مدد فاطمه استاد روی پا، وَ چنین گفت به اسما، بریز آب به روی گل حیدر، ولی سعی کن آرام بریزی که یاسم شده پرپر، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی که گلم خستهی خسته است، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی، که پهلوش شکسته است
علی شست تنش را، و َبا گریه چنین گفت به زهرا: شدی پرپر و این شهر نفهمید، که گل طاقت این اذیت و این همه آزار ندارد، تو رفتی و علی یار ندارد، وَ در مردم این شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولی کاش به گلبرگ شقایق بنوسیند، که گل تاب فشار در و دیوار ندارد ...
*شاعر: #حاج_علی_انسانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 #غسل_شبانه #حضرت_زهرا (س)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
شروع کرد بندهای روسری رو آروم آروم گرههاش و باز کرد، تا اومد گره رو باز کنه دید حسن یه فریادی زد:« آه! مادر». راز بین حسن و مادر برملا شد.
امیرالمومنین به امام حسن و امام حسین گفت:« من و اسماء این بدن و غسل میدیم فقط شما مواظب زینب باشید، زینب نباید خون ببینه؛ زینب نباید بازوی شکسته ببینه؛ زینب نباید این صحنهها رو ببینه؛ ولی بزار زینب ببینه، بزار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره؛ بزار زینب غسل زیر پیراهن و یاد بگیره؛ بزار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه؛ یه شبی این غسل به دردش میخوره.
زن غساله اومد این بدن و غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟! من این بدن و غسل نمیدم. همه جای این بدن شکستهست، همه جای این بدن سیاهه...
یهو بیبی بدو بدو اومد کار خودمه من یاد گرفتم، من اون شبی که مدینه بابام بدن مادرم و غسل میداد یادمه بلدم؛ بلدم چه جوری غسل بدم.
بابام اینجوری غسل میداد؛ بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇