أُنظر الینا نظرهً رحیمه
*
من آمدم ذکر علی بگیرم، تارم ولی با عشق او منیرم
زارم برای غربت امیرم، رخصت بده تا از غمش بمیرم
أُنظر الینا نظرهً رحیمه
*
راهی مسجد میشود دوباره، با آسمان چشم پر ستاره
در سینه اش یک کهکشان شراره، دارد خبر از تیغ و فرق پاره
أُنظر الینا نظرهً رحیمه
**********************
به نماز و دعای نیمه شبش، به مناجات و اشک و تاب و تبش
به اذان شب شهادت او، به خلوص و عبادت او
به نوای دل شکسته ی او، به جبین به خون نشسته ی او
به صدای دعا و زمزمه اش، به حسین و حسن به فاطمه اش
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
بنده همان بنده، خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دستگیری
آقا همان آقا، گدا مثل همیشه
*
ممنون از اینکه دست ما را رد نکردی
مثل همیشه باز هم ستار بودی
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از اینکه باز با ما یار بودی
*
با این گناهانی که من انجام دادم
باور نمی کردم که دستم را بگیری
تو آنقدر لطف و کرامت پیشه ای که
روزی هزاران بار توبه میپذیری
*
جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی
من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
وقتی سحرهای مناجاتت نبودم
آنشب بجای من تو استغفار کردی
*
آنقدر خوبی مرا گفتی به مردم
آنقدر که حتی خودم هم باورم شد
آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار
این مهربانیهای تو درد سرم شد
*
هر چند از دست خودم دلگیرم اما
احساس دلتنگی در این شبها نکردم
سوگند بر سجاده ی بی بی رقیه
من مهربانتر از خودت پیدا نکردم
*
در را به روی ما گنهکاران نبندید
ما هم دلی داریم گر چه روسیاهیم
گفتند اینجا بار عصیان میپذیرند
دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم
😭😭😭😭😭😭😭
خداوندا ای پناه غریبان، نظر کن بر اشک دیده ی گریان
به دست تهی آمدم به برت
نشستم بر خوان تو به گدایی، مگر در را سوی من تو گشائی
مرا بنما شامل نظرت
ندارم بجز درگهت جایی، همی خوانمت تا ببخشایی
تویی با وفا، یا ربنا، گر روسیاهم بنده هستم
ز بار گنه، خوانم ترا، بنگر چسان شرمنده هستم
*
بدرگاهت مستکین و ذلیلم، به امیدی با بهانه دخیلم
ببین اشک و حال زار مرا
ندارم بجز حبّ حضرت حیدر، به قدر علی حق فاطمه بگذر
نگر چشم اشکبار مرا
ترا بر دو چشم تر زینب، به حق دل مضطر زینب
ببخشا مرا، اینک خدایا، از کرم ره توشهام ده
مرا هم جواز، دیدن آن تربت، شش گوشهام ده
*
😭😭😭😭😭😭
مهمونا صابخونتون منتظره
داره خوب و بد و در هم میخره
مهمونا با دست خالیتون بیاید
هر چی دوست دارید بگید ازش بخواید
به صاحب خونه بگیم آقام کجاست
وارث غریب مجتبی کجاست
اونیکه خون به چشای ترشه
اونیکه منتقم مادرشه
چی میشه به من یه نیم نیگا کنی
دلمو قربونی مولا کنی
چی میشه یه شب تو ماه رمضون
تو منو زائر مجتبی کنی
چی میشه منو به عشق فاطمه
پای روضه ی حسن فدا کنی
😭😭😭😭😭
یا خیرالناظرین ببین چه حالی ام
ببین که می چکه اشکام توو دست خالی ام
بگو که میرسه به تو
هنوز صدای من
خدا! آغوش رحمتت
هنوز بازه برای من
حاجت من توو این شبای آخره
قول و قرارمون دیگه هرگز یادم نره
یه کاری کن دلم
فقط عبد خدا باشه
فقط سرم روو دامنه
آقام امام رضا باشه
این همه اضطراب، این همه تاب و تب
تو رو قسم میدم به اون آقای تشنه لب
یه کاری کن که غم
بره از توو دل همه
خدا غمی نمونه جزء
غم حسین فاطمه
نمیشه باورم که وقت رفتنه
تموم این سفر، بارش رو شونه ی منه
کجا می خوای بری
چرا منو نمیبری
حسین، این دم آخری
چقد شبیه مادری
باید جوابتو با نفسم بدم
از پیش من نرو؛ تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد
که بی قرار هم باشیم
حسین، هرچی که پیش اومد
باید کنار هم باشیم
من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلب تو امّا تو چشم زینبی
آهسته تر برو
بذار منم باهات بیام
حسین، دیگه نمی کشه
پاهام که پا به پات بیامببین چه حالیم ببین که میچکه اشکام تو دست خالیم
بگو که میرسه به تو هنوز صدای من خدا
آغوش رحمتت هنوز بازه برای من
یه کاری کن که غم بره از تو دل همه خدا
غمی نمونه جز غمت حسین فاطمه فقط این غم بمونه
نمیشه باورم که وقت رفتنه حسین جان تموم این سفر بارش رو شونه ی منه
کجا میخوای بری چرا منو نمیبری؟
حسین این دم آخری چقد شبیه مادری
کجا میخوای بری چرا منو نمیبری؟
این دم آخری چقد شبیه مادری
گو سانگ
باید جواب تو با نفسم بدم
از پیش من نرو تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد که بیقرار هم باشیم حسین
هر چی که پیش اومد کنار هم باشیم
خواهر برات بمیره ای وای
نگو خاک روی تو سواره مرکبی
دگر سر را نمی گیرد به زانو
کسی دیگر به اشک او نخندد
علی دیگر ز دنیا چشم بندد
اگر در کوفه خون بر سر نشسته
مدینه شیشه ی عمرم شکسته
*
رساندی تو ای کوفه جان بر لبم
مدارا کن ای کوفه با زینب
بابا گفته توی حجره گلای زهرا بمونن
با ابوالفضل به گمونم که میخوان روضه بخونن
صدای ناله بلنده حال بابامون خرابه
چی شده تو خونه امشب صحبت مشک پُر آبه
صحبت رنگ پریده، صحبت دست بریده
صحبت قد خمیده، صحبت سر بریده
صحبت سر شکسته، یه جوون ارباً اربا
صحبت شیش ماهه ای که جون میده رو دست بابا
خیمه ی آتیش گرفته، گهواره، گوشواره، مادر
سمّ اسب و نعل تازه، توی گودال تن بی سر
صحبت یه دشت خونه، حرف دشت پر ستاره
نَقل انگشت بریده، صحبت پیرهن پاره
گهواره، گوشواره، غارت، باغبون و دشت لاله
صحبت رفتن سقا، سیلی خوردن سه ساله
روی نیزه سر پر خون، تن بی دست، تیر دشمن
علم و مشک و لب خشک، صحبت عمود آهن
یکی میگه جرعه آبی، برای حسن بیارید
همه مون خونه خرابیم، یکی گفت کفن بیارید
همه از دیده ی خود خون فشانید
کنار بسترم امشب بمانید
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
برایم سوره ی کوثر بخوانید
نگاهم سوی زهراست، بهشتم روی زهراست
طبیبم را بگوئید، شفایم بوی زهراست
خودم اینجا دلم در کوی زهراست
*
قسم بر آه مانده کنج سینه
قسم بر لاله ی پرپر ز کینه
قسم بر خانه ی آتش گرفته
قسم بر کوچه ی تنگ مدینه
مرا غم بال و پر سوخت، ز آهم خشک و تر سوخت
ز خجلت مردم آنروز، که زهرا پشت در سوخت
خدا داند تمام هستیم سوخت
*
دلم ای کوفه خون کردی چو لاله
بگویم با تو من با اشک و ناله
گذشت از من گذشت از من ولیکن
مدارا کن تو با طفل سه ساله
به طفلم این نشان است، دو چشمش خون فشان است
سه ساله باشد اما، چو زهرا قد کمان است
خودم اینجا دلم در کوی زهراست
*
تو ای شمع شب تارم کجایی
تو ای تنها طرفدارم کجایی
اگر بیمارم و جان بر لبم من
غم تو کرده بیمارم کجایی
ز دیده خون فشاندی، چرا پیشم نماندی
تماشا کن تماشا، به چه روزم نشاندی
خدا داند که از من جان ستاندی
*
۲۱- صدای وا علیا تا به گردون میرود امشب
شدی عازم برای دیدن یاس
خزان میگردد از داغ تو احساس
دلم لرزید وقتی پیش چشمم
سخن آهسته میگفتی به عباس
به دل آمد عزای عالمینم
کفن میخواهد از من نور عینم
یکی مانده برای مجتبایم
بمیرم بی کفن مانده حسینم
عمر علی دیگه خدا خورشید روی بوم شده
از کوفیا منو بگیر صبرم دیگه تموم شده
شبا بجز چشمای من کسی به نخلا آب نداد
یه عمری من کردم سلام ولی کسی جواب نداد
منتظرم سحر بیاد دیگه شبای آخره
دلم داره پر میزنه فاطمهام منتظره
هرچی که غصه است تو جهان جاش توی این کنج سینه است
زخم سرم از کوفه و زخم دلم از مدینه است
مردم کوفه بی وفان دلم پر از تاب و تبه
هر چی با من کردند گذشت دل نگرون زینبه
جای محبتای من به زخم اون چنگ میزنند
یه روز میاد دخترمو همین جاها سنگ میزنند
برای تشکر همگی بر سر راهش صف میزنند
رقیه گریه میکنه اما اونا کف میزنند
مخیلی چیزها رو خدا بواسطه ی پول یا دیگران بهت میده
خیلی چیزهای مهم و فقط مستقیما باید از خودش گرفت
شبهای قدر واسه اینه ک
قدر خودتو بدونی و فقط بیای در خونه ی خودش طلب حاجت کنی
چون ن طبیبی ن حبیبی ن رفیقی ن شفیق ن پول ن خونه ن اولاد ن مادر ن پدر ن دکتر
هیشک غیر خودش قادر ب اجابت دعات نیست
همونایی هم ک روا میشه کارخودشه
پس بگو اجابت کن این دعا را
ادعونی استجب لکم
من کسیتم گدای گدایان حیدرم
عمری بود که سایه ی مولاست بر سرم
من آمدم کنار مرقد مولای خود علی
تا در دم ممات بیاید دمی برم
شب تاریک و نخلستون و غربت
دو کیسه نون و یک کاسه محبت
سحر محراب با شمشیر میگفت
چه کردی با علی ای بی مروت
تمام چاههای کوفه خاموش
تمام نخلها سر تا به پا گوش
که شاید بار دیگر آید از راه
صدای پای مرد کیسه بر دوش
*
دوباره بوی دلتنگی باران
دوباره گریه ی ایتام حیران
دوباره شمع روشن کرده امشب
برای گریه ی شام غریبان
*
کفن را زینب آماده نماید
حسن پیراهنش را میگشاید
حسینش هر چه امشب آب ریزد
از آن فرق دو تا خونابه آید
*
اگر چه هر چه بر روی زمینه
عزادار امیرالمؤمنینه
ولیکن هیچ کس جایی نگفته
چه داغی بر دلام البنینه
*
اگر چه داغ پیغمبر کشیدی
اگر چه محنت بی حد کشیدی
ولی خوشبخت بودی فاطمه جان
که دیگر داغ حیدر را ندیدی
*
اگر مرهم به زخم سر کشیدی
اگر چه داغ حیدر را چشیدی
ولی خوشحال باشام البنینم
که دیگر دست بسته را ندیدی
*
الاام البنین ذکر لبم باش
به شام بی کسی تو کوکبم باش
اگر چه جمله بهر من عزیزند
ولی زین پیش فکر زینبم باش
*
اگر دردش ز غم بیرون بریزد
بلا در دشت و در هامون بریزد
همین غم کشته ما را همچو زهرا
ز تابوت علی هم خون بریزد
*
به تن رخت عزا و سوگوارم
به خاک قبرت امشب سر گذارم
دگر مردم مرا زینب نخوانید
که زی ن بی أب و بابا ندارم
*
الهی از کنارت بر نخیزم
دلم میسوزد ازا ین غم عزیزم
که باید مثل قبر مادر خود
کنار قبرت آرام اشک ریزم
این شبا که شب درده شب غصه ی یه مرده
بگو با یتیم کوفه که بابات بر نمی گرده
هنو چشم براهه چشماش مرگشو باور نداره
شبا تو خوابش میبینه که روی دوشش سواره
شب و تاریکی صحرا کنار مزار مولا
یتیماش عزا گرفتن یاد مادر یاد بابا
یکی قرآن یکی خرما یکی هم گلاب میاره
زینب هم رو خاک قبرش چند تا شاخه یاس میذاره
بابا منزلت مبارک تو به آرزوت رسیدی
بگو چی شد موقعی که صورت مادرو دیدی؟
دل من تنگه برای نگاهی که مهربونه
راستی بابا هنوز مادر قامتش از غم کمونه؟
کنار مزار بابا همه خوندن روضه ی یاس
یه گوشه داره میلرزه شونه ی حضرت عباس
یعنی تعبیر میشه روزی تو بیداری رؤیای من
یعنی میشه پا بذاره فاطمه رو چشمای من
۱۲- این شبا که چشم خستهام غرق اشک و التماسه
این شبا که چشم خستهام غرق اشک و التماسه
دخیل تار عبای یه آقای ناشناسه
آقایی که کوچههای کوفه میشنید صداشو
می دیدند نیمههای شب تا خرابه رد پاشو
خسته از بار زمونه شبیه لاله ای پرپر
حالا با فرق شکسته افتاده میون بستر
می شه آماده ی رفتن نیمه شب امام کوفه
ولی غرق خونه میگه مُردم از مرام کوفه
میدونه مردم کوفه ندارند مرام و احساس
ماجرا تموم نمی شه تازه این اول غمهاس
میدونه بیست ساله دیگه قصه ی شهر فریبو
داره زیر لب میخونه روضه ی شیب الخضیبو
میدونه به روی گلهاش راه آب رو هم میبندند
می دونه یه روز به اشک زینبش اینجا میخندند
خیره میشه چشم خسته اش تو کوفه به سوی نیزه
می بینه سر حسینو غرقه خون به روی نیزه
دل من به غم اسیره دیگه از زندگی سیره
بغضی تو گلوم نشسته که بابام داره میمیره
گمونم باید دوباری چشای من غم ببینه
گمونم خاک یتیمی باز روی سرم بشینه
تو سینه نفس نداره میل این قفس نداره
انگاری که بعد مادر توی دنیا کس نداره
توی بیهوشی توی خواب توی رؤیا زیر لب ها
می گه امشب بعد سی سال دیگه میرم پیش زهرا
امشب سخن از هر دری میگفت مولا
از قطعه قطعه پیکری میگفت مولا
امشب حکایت از یزید و ملک ری بود
صحبت ز قرآن خواندن بر روی نی بود
امشب علی با زینبش راز مگو داشت
گویی سخن از بوسه ی زیر گلو داشت
امشب حسینش تشنه ی جام بلا بود
هنگامه ی قالوا بلای کربلا بود
امشب علی بوسید چشم مست عباس
دست حسینش را سپردی دست عباس
امشب به عباسش علی از آب میگفت
از تشنگی و از لب بی تاب میگفت
با سوز دل میگفت ای نور دو عینم
تا زنده ای جان تو و جان حسینم
با سوز دل از تشنگی و آب میگفت
هر دم سخن ز آن گوهر نایاب میگفت
با چشم تر میکرد یاد گاهواره
می داد شرح تیر و حلق پاره پاره
ناگه کشید آهی و مولا رفت از هوش
یعنی چراغ عمر مولا گشت خاموش
به احوال علی گریان طبیب است
تمام کوفه در امن یجیب است
علی بار سفر میبنند امشب
علی مانند گل میخندد امشب
همه پروانه ی یک شمع باشند
به گرد بستر او جمع باشند
تماشای ز پا افتاده کردند
برای او کفن آماده کردند
فتاده شمع جان او به سوسو
.
👈 #حضرت_حمزه
.👈 #شهادت_حضرت_حمزه
👈 #حضرت_عبدالعظیم
👈 #وفات_حضرت_عبدالعظیم
👈 #شهادت_امام_صادق
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا ۷ بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید
.
1403012804.mp3
17.95M
#زمینه | یه روز از این روزا
سهشنبه۲۸فروردین۱۴۰۲ | ۷ شوال ۱۴۴۵
مداح : کربلایی #حسین_طاهری
یه روز از این روزا به عنایت مولا
حرم بنا میشه کنار حرم رسول الله
گنبد رو علم میکنیم
این خاکو حرم میکنیم
اون دستی که این حرم رو
خراب کرده قلم میکنیم
دلاورانه لشکر حیدر
حرم میسازن برای پسر حیدر
یا امام حسن آقا
****
کفن به تن داریم همیشه پای کاریم
ما عمریه توی هیئت غلام علمداریم
هم سازنده ی این حریم
هم نابودگر صهیونیم
کارِ دشمنا تمومه
به دستور امام کریم
به اذن مولا به امر آقا
نماز میخونیم وسط مسجد الاقصی
یا امام حسن آقا
#بقیع
#امام_حسن
#تخریب_بقیع 1403
.
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندازهی #تحریر برای هر فردی
#دستگاه_آواز
#دستگاه_همایون
#صداسازی
#دکتر_محمد_فراهانی🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
.
#حضرت_حمزه
وقتي كه مُسلماني و تسليم خُدايي
يعني هـمه جا يـاورِ پيـغـمبر مـايي
سـرداري و سالار و جگردار و هُنردار
آن قدْر كه گـفـتند تو هم شيرِ خُدايي
هرگز نپـريـده ست به اذعان كمانت
از چِلّه ي ابروي خَـمت ، تيرِ خطايي
در عصر خودت بودي اگر شاه شهيدان
تا حشر ولي حمزه ي خيرُ الشُّهدايي
وقتي چو علي چرخ زدي دور پيمبر
از كعبه شنيدم كه تو هم قبله نمايي
وقتي كه عمو باشي و ذريّه ي هاشم
پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقايي
والله قســم هيچ نفهميده از ايـمان
هركس كه بگويد تو از اسلام جُـدايي
از تُربت تو فاطمه تسبيح اگر ساخت
مي خواست بگويد چه قَدَر اهل دعايي
بالايِ سر قـبر تو با ديده ي گـريان
با سوز جگر فاطمه مي گفت : كُجايي؟
مي گفت كُجايي كه ندارد دل حيدر
از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهايي
در جَنگ اُحد مُثلِه شدي تا كه بگويي
مي خواست دلت تا بشوي كربُـبلايي
مي گفت عبايي كه روي پيكرت افتاد
اي كـاش بيارنـد به گــودال عبايي
تا خواهرِ مظـلـومه ي ارباب نبينـد
از نيزه مي آيـد به سر او چه بلايي !!!
در نيمه ي شوّال به جُز داغ تو اي مرد
در خيمه ي دل سوختگان نيست عزايي...
#محمد_قاسمی ✍
#شهادت_حضرت_حمزه
.
.
#سرود
#میلاد_امام_رضا علیه_السلام
1️⃣بند اول
تویی نشاط آهوی دشت و دمن ها
رضا ترین علیِّ توُ ابالحسن ها
فدات بشم قِزِل امام ترکمن ها
آقا جان
رمیده آهوی دلم برا ضمانت چشات
تنگه دلم برا حرم جونم فدای کفترات
آقاجان
توُ صحنتم چشامو من پرآب میکنم
به عشق تو تو قلبم انقلاب میکنم
کنار ایوون طلای با شکوت(شکوهت)
یاد نجف یاد ابوتراب میکنم
.
2️⃣بند دوم
تو نوری و نداره سایه ای قد تو
که آبروی مهر و ماهه مرقده تو
خوشم که همسایه شدم با مشهد تو
آقاجان
تخته خیال زائرت وقتی چشاش به گنبده
گفتی میام یعنی میای شاهی و حرفت سنده
آقاجان
با خادمیت آقا ادای دِین میکنم
با این غلامی فخر به عالمین میکنم
فقط یه جا شبیه مشهد الرضاست
یاد شما توُ صحن کاظمین میکنم
.
3️⃣بند سوم
توُ این حرم خودم دیدم ابالکرم رو
خدا نگیره از گدای تو حرم رو
پناه و تکیه گاه و سایه ی سرم رو
آقاجان
خونه ی امید منه گوشه نقاره خونه
هردلی رفته حرمت دیگه همونجا می مونه
آقاجان
توُ حرم تو مشکلم رو حل میکنم
تلخی زندگیمو هم عسل میکنم
وقتی دلم برای کربلا تنگ میشه
پنجره فولاد تو رو بغل میکنم
.
4️⃣بند چهارم
یکی مریض آورده و شفا گرفته
یکی دو تا دسته گل از شما گرفته
یکی توُ گریه هاش یه کربلا گرفته
آقاجان
خلاصه هر کی اومده حاجتشو گرفته پس
محرم ما با خودت نزار بمیریم توُ قفس
آقاجان
خدا نیاره گوشه ی اتاق جون بدیم
به درد بیماری و اتفاق جون بدیم
خدا کنه که اربعین بریم حرم
برا امام رضا توی عراق جون بدیم
.
💠قزل امام :
اهل مرو در کشور ترکمنستان به امام رضا لقب قزل امام یا همون امام طلایی رو دادن و برای همدیگه از خاطرات و معجزات حرم مولا نقل قول میکنن نسل به نسل .
💠توضیح دیگر هم اینکه دو بند از این کار با همکاری برادر عزیزم داوود خان رحیمی نوشته شده برای سلامتی ایشون و همه ی خادمای اهلبیت تو این ایام منتهی به محرم ویژه دعا کنید.
.
{امیرحسن سالاروند}✍
.
.👇
.
#چهارپاره
#شهادت_حضرت_حمزه سیدالشهدا
السلام ای فدایی اسلام
بنده ی پاک ومهربان خدا
یاوربی مثال پیغمبر (ص)
ای ملقب به سیدالشهدا ع
****
مردغیرت مدار شهرحجاز
تو در اعراب پهلوان بودی
بعد پیغمبر و علی، حمزه
درشجاعت یل یلان بودی
****
در تمامی جنگهای نبی
ای عموی رشید پیغمبر(ص)
هیچ کس جرات نبرد نداشت
تا که بودی امیر آن لشکر
****
من چه گویم نبی تو راخوانده
ای عموجانِ فاعل الخیرات
ای فدایی راه حق حمزه
اسدالله کاشف الکربات
****
دشمنانت همه به میدان ها
متواری ز آن رشادت تو
دین احمد اگرکه پا برجاست
شده مرهون آن حمایت تو
****
بین صحرا چو دوره ات کردند
از روی کینه وجفا زدنت
عده ای گرگ درپس میدان
بی محابا و بی هوازدنت
****
آن غلام سیاه سفیانی
سینه ات را چه بی هوا بشکافت
جگرت را که شرحه شرحه نمود
بدنت رابه زیر پا انداخت
****
خوب شد در میان آن مقتل
مادر خویش را صدا نزدی
بدنت غرق تیغ و نیزه نشد
پیش خواهر تو دست و پا نزدی
****
#حضرت_حمزه
#مجیدمرادزاده✍
.
.
#شور
#حضرت_عبد_العظیم علیه السلام
بند1⃣
نوحه ی هر دمِ سینه زنی، یا عبدالعظیم حسنی
کربلای مکرر منی، یا عبدالعظیم حسنی
روضه دار شه بی کفنی، یا عبدالعظیم حسنی
میره به سمت ری هرکس دلتنگ کربلاست
رنگ زیارتت خیلی همرنگ کربلاست
ذکر مناره هات انگار آهنگ کربلاست
تویی شاه و منم غلام
خیلی آقا تو رو میخوام
با نگاه امام حسین
به تو امشب میدم سلام
بند2⃣
چهارمین یادگار حسنی، یا عبدالعظیم حسنی
مهربونیت تموم نشدنی، یا عبدالعظیم حسنی
رومو هیچ وقت زمین نمیزنی، یا عبدالعظیم حسنی
تو قلب شیعه جا داری یا سیدالکریم
لطف و عطای سرشاری یا سیدالکریم
ذکرم تو هر گرفتاری یا سیدالکریم
کرم تو علی الدوام
با نوای تو آشنام
به هوای امام حسن
به تو امشب میدم سلام
بند3⃣
مدح تو از علی شنیدنی، یا عبدالعظیم حسنی
اوج ایمان تو ستودنی، یا عبدالعظیم حسنی
واسه ی ما چراغ روشنی، یا عبدالعظیم حسنی
واسه تو بهترین شأنو ابن الرضا نوشت
فرمود به زائر قبرت واجب میشه بهشت
خاک تو رو خدا انگار با کربلا سرشت
زائرت داره احترام
بطلب که منم بیام
به زبان اباالحسن
به تو امشب میدم سلام
شعر و سبک: #امیر_آهمند، #احسان_نوری
#وفات_حضرت_عبدالعظیم
👇