.
#امام_صادق_نوحه
#نوحه
مادربيا، آتش اُفتاده به كاشانه ام
به آسمان، مى رود آهِ غريبانه ام
مادرجان، خون شد از غم جگرم
مادرجان، پيشِ چشمِ همسرم
مادرجان، بسته شُد بال وپرم
واويلا ، يا اباعبدالله ع
****
به كوچه با ، بازوىِ بسته مرا مى كشيد
دُخترِ من ، ديده گريان پِىِ من مى دويد
مادرجان، سوخت كاشانه ى من
مادرجان، باغ و گُلخانه ى من
مادرجان، نيمه شب خانه ى من
واويلا ، يا اباعبدالله ع
*
#شهادت_امام_صادق
#سعید_خرازی
✍
👇
.
#زمینه_امام_صادق
#زمینه
حالا دارم میفهمم، آتیش در یعنیچی
حالا دارم میفهمم، سوختن پر یعنیچی
حالا دارم میفهمم، تُو کوچههای غربت
حمله به یک خونه با، چهلنفر یعنیچی
نفس نمونده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تُو کوچهها به فاطمه
وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم
من هم بین کوچهها، ارث از علی میبرم
................................................
حالا دارم میبینم، گرد و غبار و دودو
حالا دارم میبینم، شعلههای نمرودو
حالا دارم میبینم، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تُو کوچهها، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود، فکری به حال من کنه
وای از تنهاموندنم، وای از روضهخوندنم
با پاهای بیرمق، تا کوچه کشوندنم
................................................
حالا دیگه حس کردم، عطش رو تُو اوج تب
حالا دیگه حس کردم، درد و بلا رو امشب
حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه
چرا همش خون بارید، چشای عمهم زینب
تُو کربلا خمیده شد، کسی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزهها، سر حسینو میبَره
وای از ماجرای نی، وای از روضههای نی
سنگ میخورد به بچهها، هِی از لابهلای نی
#شهادت_امام_صادق
#حمید_رمی ✍
.✍
.
#امام_صادق
#نوحه
سینه ام سوزد از آتش زهر جفا
مادرم فاطمه به دیدن من بیا
مصحف ناطقم
حجت صادقم
من غریبم من غریبم
..........
طائر قدسم و لانه ام آتش گرفت
چون تو ای مادرم خانه ام آتش گرفت
بین آن شعله ها
میزنم من صدا
من غریبم من غریبم
..........
نیمه شب دست بسته ای خدا بی گناه
قاتلم میبرد مرا سوی قتلگاه
رهبر مذهبم
جان شده بر لبم
من غریبم من غریبم
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#امام_صادق_شور
#شور
غم و غصش زیاده آقا
پسر فاطمه مظلومه
حرمش خاکی و ویرانه
غربتش از بقیع معلومه
امان از این عذاب/به زیر آفتاب
حرم شده خراب/بقیع بقیع بقیع
اسیر اشقیا/به غصه مبتلا
تو کوچه بی عبا/آقام آقام آقام
ـــــــــــــــــــــ
روضه ی تو چقدر سنگینه
کاشکی ما میمُردیم از غمهات
مثه مجتبی سجّادَت رو
بی حیا کشید از زیر پات
ابن ربیع پست/دستتو تاکه بست
حرمتتو شکست/آقام آقام آقام
اسیر اشقیا/به غصه مبتلا
تو کوچه بی عبا/آقام آقام آقام
ـــــــــــــــــــــ
ارث از مرتضی بردی که
تو رو تو کوچه میگردونن
ارث از فاطمه بردی که
درِ خونَه ت رو میسوزونن
ولی میون دود/با صورت کبود
همسر تو نبود/مادر مادر مادر
اسیر اشقیا/به غصه مبتلا
تو کوچه بی عبا/آقام آقام آقام
ـــــــــــــــــــــ
روی مرکب نشسته نامرد
دستتو با طناب میبنده
اسبشو بی هوا میتازه
تا زمین میخوری میخنده
کینه داره دلش/یکی نگفت بهش
طنابشو نکش/ای وای ای وای ای وای...
اسیر اشقیا/به غصه مبتلا
تو کوچه بی عبا/آقام آقام آقام
ـــــــــــــــــــــ
آبروی همه عالم رو
پا بِرَهنه تو کوچه بردن
بی عبا بدون عمّامه
آقامون رو بیرون آوردن
یادش اومد امام/محله های شام
زینب و ازدحام/حسین حسین حسین..
اسیر اشقیا/به غصه مبتلا
تو کوچه بی عبا/آقام آقام آقام
ـــــــــــــــــــــ
دختر فاطمه تو بازار
دور دستش طناب افتاده
ریسمانِ عمه بسته بر
گردنِ امام سجاده
میون هلهله/بسته به سلسله
رسیده قافله/حسین..
اسیر اشقیا/به غصه مبتلا
تو کوچه بی عبا/آقام آقام آقام
ـــــــــــــــــــــ
بین کوچه غریب افتادی
بی کس و بی حبیب افتادی
زیر لب میخونی با گریه
ای که شیب الخضیب افتادی
(ای که شیب الخضیب افتادی
ای که خدالتریب افتادی..
دم آخر نگاه تو بود
سوی خیمه غریب افتادی
شهید کربلا/ذبیح من قفا
غریب نینوا/حسین حسین حسین)
#محمد_علی_انصاری✍
#شهادت_امام_صادق
.👇
.
#شور_امام_صادق
#شور
باز دوباره دری میسوزه
کوچه ای پُر شده از نامرد
پیره مردی غریب افتاده
نانجیبی دِلش رو خون کرد
بی یار و یاوره
غریب و مضطره
وارث درد و غصه های حیدره
آتیش زدن به در
امون زِ درده سر
شدن یه عده ای به خونَش حمله ور
-----------------
مدینه غرق سوز و آهه
آسمونش به رنگ تاره
شعله ها گُر گرفته انگار
داره بازم بَلا می باره
آقامونو دارَن
از خونه می بَرن
دستاشو بستن و توو کوچه می کِشن
با ظلم بی حساب
میدن بهش عذاب
با تازیوونه پیره مرد و می زَنَن
--------------
بی عبا و عمامه ای وای
اُفتاده یاد جَدش حیدر
بی قراره میون کوچه
واسه ی روضه های مادر
اون مادری که سوخت
بال و پری که سوخت
به زیر دست و پاها پیکری که سوخت
اون پسری که سوخت
میخ دری که سوخت
میون هُرم شعله چادری که سوخت
-------------------
دیگه جونش رسیده بر لب
پا برهنه به پشت مرکب
نانجیبا میدن آزارِش
زنده شد داغ عمه زینب
نداره التیام
مصیبتای شام
اونا که اومدن برای ازدحام
اونا که رقصیدن
اوناکه خندیدن
بُردن مخدرات و مجلس حرام
----------------------
#شهادت_امام_صادق
#عباس_قلعه✍
.👇
.
#امام_صادق
#شور
جانم فدای غربت بی حد(غریبآقا۲
مظلــومْ جعفــربن محمد(غریب آقا۲
پشت بقیـــع زمزمه دارم(غریب آقا۲
صورت به تربت تومیزارم(غریب آقا۲
ای گوهربقیـــع ای جان فاطــــمه
ای آقای غریب مهمان فاطـــــمه
خاک بقیعتـــو می ریزم به سرم
جانم فدای تو آقــای بی حــــرم
واویلا.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وای ازغربت این خونواده(غریب آقا۲
شیخ الائمـــــه پای پیــاده(غریب آقا۲
ســودی نداره ناله و فریاد(غریب آقا۲
شیـخ الائمه از نفس افتاد(غریب آقا۲
آرام تر برو / ابن ربیـــــع پست
آرام تر برو / زهرادلش شکست
رحمکن به اینغریب/ رحمکن بهاین امام
زهراست مادرش/قدری کن احترام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آتش زدنـــد خــانــهی اورا (غریب آقا۲
این است ارثحضرت زهرا(غریب آقا۲
وقتی که شعلهبرسرش افتاد(غریب آقا۲
یک لحظــه یادمادرش افتاد(غریب آقا۲
آتش ازطرفی آزاریکـــــــطرف
سیلی ازطرفی مسمار یکـطرف
صورت کبودشد بازوشکسته شد
سقط جنین که شد پهلوشکسته شد
وااُماه....
#محمدعلی_قاسمی✍
.👇