6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_عباس
همینکه پرچمت افتاد خیمه غوغا شد
نبودی و سرِ یک گوشواره دعوا شد
تو رفتی و همه گفتند وای بر زینب
همینکه پای عدو سمت خیمه ها واشد
چهار هزار نفر تیر می زدند ای وای
چقدر تیر سه پر نذر جسم سقا شد
اگر چه پرچمت افتاد بر زمین اما
همینکه فاطمه را دید پرچمت پا شد
پس از شهادت اکبر نه بعد قاسم نه
پس از تو بود که دیدند حسین تنها شد
غم علی جگرش را به درد آورده
تو را که دید چنین سرو قامتش تا شد
نبودی و دل زینب شکسته تر شده بود
پس از تو ام بنین بود بی پسر شده بود
#مهدی_نظری✍
#علی_حاجیان_فر 🎤
توییت جدید اکانت دفتر رهبر انقلاب: رژیم صهیونیستی یک دولت نیست؛ یک باند جنایتکار، یک #باند_قاتل و یک باند تروریست است
#توییت
#رهبرانقلاب
#صهیونیست_باند_جنایتکار
Misaq-Haftegi981122[08].mp3
4M
رمـــزِ انتقـــام،ذکـــرِ یاعلــی....
#وعده_صادق۲🇵🇸✊
#حاج_امیــر_عباسی🎤 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وعده_صادق
باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حُرمت قبله ی نخستین گفتن
امروز برای شاعران تکلیف است
با لهجه ی شعر از فلسطین گفتن
#رضا_اسماعیل
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه(س)
*بند اول*
جسمم شده؛زار و نحیف
میبینی احوالم/شکست پرو بالم...
بابا،یی بیا؛دیگه نمیتونم
سه سالمه ولی پیرم
بابا همینه تقدیرم
شبیه پیرزنا زمینگیرم...
حسابی درد سر دارم
انگار به زجر بدهکارم
میده همیشه با سیلی آزارم...
///من الذی ایتمنی...///
*بند دوم*
جوری زده؛توو صورتم
ضعیف شده چشمام/کبوده گونه هام...
زخم،گوشام؛بازم شده تازه...
بابا پاهام پره خاره
چشام ضعیف شده تاره
این طرز راه رفتنم خنده داره...
بابا برات بگم چیزی
یه نانجیب و چشم هیزی
ماها رو میخواست برای کنیزی...
///من الذی ایتمنی...///
*بند سوم*
چند روزیه؛منتظرم
تا که بیای بابا؛خستم ازین دنیا...
دستام؛پاهام؛دیگه نداره نا...
توی موهات پره خاکه
سنگ خورده روو لبت یا که
جا ضربه ی خیزرانه که چاکه...
یکی میزد منو با مشت
موهامو میکشید از پشت
سنان و زجر میزدن به قصد کشت...
///من الذی ایتمنی...///
شعر: #مهدی_ندرخانی کرج
#شب_سوم_محرم
.👇👇👇
.
#زمینه_حضرت_رقیه(س)
*بند اول: #زبانحال_حضرت_زینب(س)
*بند دوم: #زبانحال_حضرت_رقیه(س)
*بند سوم: #زبانحال_امام_حسین(ع)
*بند اول*
دخترت تب داره/این روزا بیماره/زیر پاهاش خاره/داداش...
صورتش شد نیلی/بس که خورده سیلی/ارثیه فامیلی/داداش...
تا میگفت بابامو میخوام ؛ میزدن بی هوا...
مسخره میکردن اونو ؛ تموم بچه ها...
گریه کردم وقتی که...
پرسید از من یه چیزی...
خارجی میگن به ما...
چیه عمه کنیزی...
///من الذی ایتمنی...///
*بند دوم*
مضطر و آشفتم/راه میرم می افتم/شب با گریه خفتم/بابا...
تا صدات میزنم/میزنه دهنم/خونیه بدنم/بابا...
حوصلم سر رفته بابا ؛ منو هم میبری...
نون خشکاشونو میریخت ؛ جلو من دختری...
میبینی سرو روومو...
ریخته بابایی موهام...
شدم مثل مادرت...
شکسته استخوونام...
///من الذی ایتمنی...///
*بند سوم*
من فدای زخمات/خونیه گونه هات/ریخته انگار موهات/گلم...
دختره بابایی/تو مث زهرایی/موجی از دردایی/گلم...
خیلی لاغر شدی گلم ؛ دختره بابایی...
جون بابا فدای تو ؛ چرا روو خاکایی...
از روو نی میدیدمت...
وقتی زد تووی سرت...
وقتی موهاتو کشید...
زد لگد توو کمرت...
///من الذی ایتمنی...///
#مهدی_ندرخانی -کرج*
👇