eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. مرثیه مانده ام با غم بیرون ز حسابم چکنم مانده ام با دل ویران و خرابم چکنم اربعین من و تو هردو همین امروز است بسته شد بعد تو چشمان پرآبم چکنم یار برگشته من، من ز سفر برگشتم اشک طفلان تو شد عطر و گلابم چکنم قبر تو کعبه و من با سر زانو به طواف بهر اعمال نمانده تب و تابم چکنم از تو ای یوسف من پیرهنی دارم و بس برده پیراهنت آرامش و خوابم چکنم می دهد پیرهنت بوی سم اسب هنوز می دهد جای سم اسب عذابم چکنم غیرت اللَّه من از بزم شراب آمده ام وای برگشته من از بزم شرابم چکنم در تمام سفر هرجا که صدایت کردم شمر می داد بجای تو جوابم چکنم خولی و زجر گرفتند رکاب زینب می کند تا به ابد گریه رکابم چکنم با که گویم که رباب همسفر حرمله بود همه شب تا به سحر فکر ربابم چکنم به عزیزان تو دائم صدقه می دادند خارجی زاده همه کرده خطابم چکنم همه هستند ولی جای رقیه خالی است گر بپرسی تو ز من کو در نابم چکنم دخترت گوشه ویرانه نمی دید مرا مانده بودم به سوی او نشتابم چکنم سر بازار به زینب چقدر خندیدند بخدا خنده اشان کرده کبابم چکنم حاج ✍ اربعین ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ ه. ش .
. ای قبله من من رو به قبله ام حسین جان هستم پریشان پریشان من آمدم از شام ویران یادم نمیره که پیکرت پیدا نمی شد گره ز کارت وا نمی شد شمر از رو سینت پا نمی شد یادم نمیره دیدم که تو کفن نداری دیدم که پیراهن نداری دیدم که اصلا تن نداری با سم مرکب حسینم و خراب کردند گل من و گلاب کردند حسین و آسیاب کردند یادم نمیره همه به قتلگاه رفتن همه به سوی ماه رفتن همه برویش راه رفتن یا ابوفاضل چشم تو روشن ای علمدار ای پسر حیدر کرار ناموست و بردن به بازار یا ابوفاضل روز من‌ و سیاه کردند زینب و غرق آه کردند همه به من نگاه کردند من و از اینجا با چشم پر از آب بردن با دست در طناب بردن تو مجلس شراب بردن یادم نمیره رقیه طاقت من و برد گرسنه بود و سیلی می‌خورد طوری زدن گفتم که او مرد حرمله اون و رو دامن رباب میزد تو مجلس شراب میزد رقیه رو تو خواب میزد حاج حاج ✍ اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش 👇
. چهل روزه از تو بی خبرم خون شده جگرم ـــ خم شده کمرم کنار قبرت میمونم حسین من زیارت نامه میخونم حسین پاشو از جا ای یار و دلدار که من از همه دیدم آزار خبر داری ای یوسف من که زینب رو بردن ببازار حسین جان حسین جان حسین جان 🖤🖤 عزیزت رو جا گذاشتم حسین تو خرابه تنها گذاشتم حسین گرسنه بود و همه زدنش من خودم دیدم که کبوده تنش دیدم به رقیه می‌خندن دو دستش رو دارن میبندن نمیتونس از جا بلند شه با موهاش بلندش میکردن حسین جان حسین جان حسین جان 🖤🖤 پا شو از جا ماه ام بنین ماه ام بنین حال من رو ببین نمیدونی چی اومد به سرم ای امید سپاه ای امید حرم با چشم پر آب اومدم من ز شام خراب اومدم من دو چشم تو روشن ابالفضل ز بزم شراب اومدم من حسین جان حسین جان حسین جانجان 🖤 حاج ✍ اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش ..................... 👇
. کجا هستی تو ای نازنین دلبرم کجا هستی تو ای یوسف مادرم کجا هستی تو ای امام بی سرم واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 کنار قبرتو من نشستم حسین رفته از دست من همه هستم حسین پیراهنت بود روی دستم حسین واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 ببین برگشته ام من به چشم پر آب ببین برگشته ام من ز شام خراب ببین برگشته ام من ز بزم شراب واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 یوسف فاطمه آمده اربعین دلبر نازنین حال من را ببین کنار قبرتو میخورم من زمین واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 ای که برای من هستی ماه تمام زائرت هستم و میکنم من سلام زینب را برده اند سر بازار شام واویلا واویلا ـــ یا اباعبدالله 🖤 حاج ✍ اربعین ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش 👇
. ◼️ بن عبدالله انصاری بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى می‌نویسد: «همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب(ع) حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیک شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیک شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار. چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش بر روى قبر افتاد. كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: «اى حسین!» آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگ‌هایت را بر میان شانه‌ها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت جدایى انداختند؟! گواهى مى‌دهم كه تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم‌پیمان تقوا و چكیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب كسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه، سَرور زنانى؟! و چگونه چنین نباشى، در حالى كه از دست سَرور پیامبران، غذا خورده‌اى و در دامان تقوا پیشگان، پرورش یافته‌اى و از سینه ایمان، شیر نوشیده‌اى و با اسلام، تو را از شیر گرفته‌اند. پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل‌هاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن كه در این، تردیدى رود كه همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مى‌دهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریّا رفت. آنگاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: «سلام بر شما، اى روح‌هایى كه گرداگردِ حسین، فرود آمده و همراهش شُدید!» گواهى مى‌دهم كه نماز را به پا داشتید و زكات دادید و به نیكى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم. به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریك باشیم]، با آن كه ما نه به دره‌اى فرود آمدیم و نه از كوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى كه اینان، سرهایشان از پیكر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟! گفت: اى عطیّه! شنیدم كه حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى‌فرماید: «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى‌شود و هركس كارِ كسانى را دوست داشته باشد در كارشان شریک مى‌شود.» و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم همان است كه حسین(ع) و یارانش بر آن رفته‌اند. 📚منبع انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۲۸۶ .
. از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه نوکر درِ این خانه باشد آبرو دارد فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه نام مرا بنویس بین اربعینی ها من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه امسال نذر دخترت بودم که جاماندم من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه؟ ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه اشک تمام زائران کربلا هرگز آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه ✍ .
. دیدیم جهان بی‌تو به بن بست رسید هر قطره به موج‌ها که پیوست رسید این رود عظیم اربعین تا دریا با پرچم یا حسین در دست رسید ✍🏻 🏷 هل من معین کیست که این‌گونه با شتاب دارد جهان به سمت صدا پیش می‌رود پای پیاده با لب خشک و نگاه تر عالم به سوی کرب‌و‌بلا پیش می‌رود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•بندگی بی بلا نمی چسبد.. وتوسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ علیرضا نژاد حسین ●━━━━━━─────── بندگی بی بلا نمی چسبد عاشقی بی خدا نمی چسبد به همان مهربانی اش، به خدا زندگی بی رضا نمی چسبد این شلوغی خودش صفا دارد حرمش بی گدا نمی چسبد روزی ام کن بلا کشیدن را با رضا تا خدا رسیدن را آقای من!... تو کریمِ کریم ها هستی شاه ما از قدیم ها هستی نه به فکر کبوتران تنها یاد این یا کریم ها هستی تو امام رئوف دنیایی تو امام رحیم ها هستی راه دادی به راه گم‌کرده تو به فکر رجیم‌ها هستی ما یتیمان آل طاهائیم تو که یار یتیم ها هستی دست ما را بگیر آقا جان تو کریمِ کریم ها هستی در جوار شما چه غم داریم دین و دنیا کنار هم داریم ما کنار تو دلخوشیم آقا با تو ای مهربان چه کم داریم؟ لذتی از بهشت بالاتر حس و حالی که در حرم داریم سر این سفره میهمان توایم بابی از برکت و کرم داریم سمت باب الجواد می آییم قدی از احترام خم داریم پدر و مادرم فدای شما ای امامم، سرم فدای شما .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
۱۱ بی معینم یا حسین،دلغمینم یا حسین زایر قبر تو در،اربعینم یا حسین آمده قامت خمیده زینبت در کنارت خواهر جان بر لبت ای برادرجان حسین۲ ای عزیز بی کفن،ای گل خونین بدن گشته ام مهمان تو،ای شه صد پاره تن زینبم با چشم گریان آمدم یا حسین از شام ویران آمدم ای برادرجان حسین۲ تو ببین تاب و تبم،از غمت جان بر لبم خیز از جا و ببین،خواهر تو زینبم آمدم تا گویمت شرح سفر از گلان پرپر ببریده سر ای برادرجان حسین۲ بعد تو آتش زدند،از ستم بر خیمه ها پیکرت روی زمین،رأس تو بر نیزه ها روی طفلان جوهر نیلی زدند بر رخ چون برگ گل سیلی زدند ای برادرجان حسین ای عزیز فاطمه،وای از شام خراب گوشه ی ویران سرا،همچو شمع گردیدم آب گشت پرپر در خرابه لاله ات مانده جا رقیه ی سه ساله ات ای برادرجان حسین۲ از غمت پیرم حسین،از جهان سیرم حسین سوزم و نالم ولی،بی تو می میرم حسین از غمت بشکسته بالم یا حسین بر رقیه کن حلالم یا حسین ای برادرجان حسین۲
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma03041608.mp3
16.38M
غم اگه غم تو باشه میخرمش دل بخواهد کربلا باشه میبرمش غم و دلم فدا امام حسینه و حرمش چشمی که برا غمت نباره نمیخواهمش قلبی که غم تو رو نداره نمیخواهمش پایی که منو روضه نیاره نمیخواهمش به عزیزت قسم عزیزترینی برام به جز تو و غم تو من از خدا چی میخواهم ✍ 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ غم اگه غم تو باشه میخرمش دل بخواد کربلا باشه میبرمش غمو دلم فدا امام حسینه و حرمش چشمی که برا غمت نباره نمیخوامش قلبی که غم تو رو نداره نمیخوامش پایی که منو روضه نیاره نمیخوامش به عزیزت قسم عزیزترینی برام بجز تو و غم تو من از خدا چی میخوام **** پرچم عزات رو دوشم تا به ابد حتی برات سیاه میپوشم زیر لحد چه زنده و چه مرده میگم ای عشق مدد قلبم اگه مبتلات نباشه نمیخوامش عمرم اگه خرج رات نباشه نمیخوامش قبرم اگه کربلات نباشه نمیخوامش به جوونت قسم جوونیمه به فدات میخوام منم بمیرم تو آغوش تو برات
. پشت این در ، دست رد هرگز نمی بیند کسی بس که این مولا به نوکرها ، عنایت می کند رنگ زرد گنبد زیبای سلطان کرم چشم ها را تا دم ایوان هدایت می کند پیرمرد خادم، صحن نمی دانم کجا؟ ماجرای دل سپردن را روایت میکند سیل جمعیت کنار پنجره فولاد او از کراماتش به زائرها ، حکایت میکند او خودش گفته سه جا برداد عاشق میرسد یک نگاهش مردن ما را چه راحت می کند می شود آیا که ما را دست خالی رد کند؟ او که بر آهوی بیچاره ، محبت می کند ما که عمری گریه بر جد غریبش کرده ایم شک نکن ما را صف محشر ، شفاعت می کند ✍ .
. تو حال دلتنگی برا سحرای کربلا نوشتم: بابای رقیه به گدایت نظری کن دلتنگم و از کرب و بلا فاصله دارم تقصیر من است این همه دوری و جدایی از دست دلِ غرق گناهم گله دارم غوغاست مسیر حرمت حضرتِ عطشان من مرغ دلی همرهِ این قافله دارم
. با امام حسین اومدم زیارتت به کربلا حسین من ای شهید نازنین ای با وفا حسین من سر خاکت اومدم به پای حرف من بشین تا که درد دل کنم نگاه کن و منو ببین... از غمت پیر شدم زار و زمین گیر شدم من چهل روز که از جون خودم سیر شدم ای تمام شور و شینم یا حسین جانِ جان و نور عینم یا حسین یا حسینم یا حسین یا حسینم یا حسین یادمه با لب عطشان سوی گودال شدی تیر و نیزه خوردی و زخمی و بی حال شدی یادمه سر تو رو بُریدن از سمت قفا یادمه سر بریده ت رو زدن به نیزه ها چقَدَر داد زدم ناله و فریاد زدم زجه ها از جگرم برای امداد زدم یار و یاوری نبود برای تو نمی شد خودم بشم فدای تو ای تمام شور و شینم یا حسین جانِ جان و نور عینم یا حسین یا حسینم یا حسین یا حسینم یا حسین هم اسیر و هم غریب قافله را یار نبود خواهرات و میزدن وقتی علمدار نبود نیمه راه که شد مسافری جا زد و رفت دخترت ناله کنان روی زمین پا زد و رفت محشری شد که نگو خونجگری شد که نگو درد و داغ دخترت یه معجری شد که نگو طفلکی پای پر از آبله شد دردسرش بگذریم که سوخته بود موی سرش ای شهید پاره پیکر یا حسین کُشته ی بُریده حنجر یا حسین ای تمام شور و شینم یا حسین جانِ جان و نور عینم یا حسین یا حسینم یا حسین یا حسینم یا حسین شاعر (دلسوخته)✍ .👇
. با امام حسین باز آمدم ای جانم در کرب و بلای تو سیرابم و می سوزم ای تشنه برای تو ای شاه شهید من ای کشته ی بی لشکر آغوشش خودت وا کن بوسی بده بر خواهر ای یار وفادارم تو رفتی و من ماندم من فاتحه ی خود را در قتلگه ات خواندم برخیز بردار جان اینک به کنار من جایی بده تا باشد پیش تو مزار من ای دلخوشی مادر، جانم ابی عبدالله تسکین دل خواهر، جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله باز آمدم ای جانم در رخت عزای تو جان بر لبم از یادِ شمشیر و قفای تو ای داغ غمت سنگین خون از جگرم خوردم باید ز غمت هر روز صد مرتبه می مردم اما نفسی دارم در کرب و بلای تو من زنده ام ای جانا از لطف خدای تو شد دیده ی دریا ای نور دو عین من بر خاک تو می بارم لب تشنه حسین من ای نور دو عین من، جانم ابی عبدالله لب تشنه حسین من، جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله داداش چهل روزه با یاد تو می سوزم هر روز شهیدم من من کُشته ی هر روزم تا در بر من بودی شاداب و جوان بودم آه از غمت ای دلبر خشکیدم و فرسودم بعد از تو چنان پوشید پیری همه ی تَن را یاران قدیمی هم... نشناخت دگر من را یک زن پی زینب بود آمد به کنار من... از من ز خودم پرسید زینب به کجاست ای زن؟ از ماتم تو پیرم... دجانم ابی عبدالله از جان خودم سیرم جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله تو زندگی ام بودی من بی تو زمین گیرم هر روز خدا دارم از داغ تو می میرم ای وای به حال من یک لحظه مرا دریاب آخر به چه رو زینب بعد از تو بنوشد آب رحمی به دل زینب این زینب غم دیده رحمی به دل خواهر این خواهر رنجیده با دست دعای خود ذکری تو بخوان حالا مرگم برسد شاید راحت شوم از دنیا ای تاج سر زینب جانم ابی عبدالله ای بال و پَر زینب جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله جانم ابی عبدالله شاعر (دلسوخته)✍ 👇
. زبانحال زینب س با امام حسین ع باز دوباره در دشت کربلا آمدم عزیز خواهر با دلی عزادار و غرق خون آمدم غریب مادر زنده مانده ام تا بیایم و قبرت و بغل بگیرم از خدا میخوام روی این زمین در کنار تو بمیرم نور دیده ی مادر سر بریده ی مادر ای حسین مظلومم ای حسین مظلومم ای حسین، ای حسین ای حسین مظلومم زنده می شود خاطرات من شد قیامتی به صحرا آمدی به گودال قتلگاه خسته و غریب و تنها یادمه چه جور جسم پرپرت سنگ و تیغ و نیزه میخورد کاش میشد همون لحظه ی عزا زینب از غم تو می مرد تشنه لب زمین خوردی دل ز خواهرت بُردی ای حسین عطشانم ای حسین عطشانم ای حسین ای حسین ای حسین عطشانم بعد تو چهل روز و شب گذشت روزگار درد و ماتم جان مادرم گریه هم نشد مرهمی برای این غم ای تپیده در خاک نینوا پاره تن حسین حسینم خاک کربلا خاک غربته بی کفن حسین حسینم صد پاره تن مانده دور از وطن مانده ای حسین گلگونم ای حسین گلگونم ای حسین ای حسین ای حسین گلگونم شاعر (دلسوخته)✍ .👇
. زبانحال زینب س با امام حسین ع وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا سر مزار شاه دین، اَبر بهاره... غمی نشسته رو دلش، که دوا نداره خواهری که جوون اومد، روزی به کربلا موی سفید و قدِّ خَم، داره ز گریه ها بعد شهادت حسین، ز جگر کباب شده مثال شمع روشنی، قطره قطره آب شده زانوی دختر علی، دیگه محکم نمیشه یه ذرّه از غم حسین، تو دلش کم نمیشه وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا حسین حسین تشنه لب، نازنین برادرم حسین حسین سر جدا، یادگار مادرم الهی زینب بمیره، از داغ ماتمت الهی خاکم بکنن، در زیر پرچمت شمر لعین رو سینه ات،ضربه از قفا میزد غلط نگم خنجرش و، به رگ خدا میزد بعد تو زندگی من، دیگه رو به راه نشد ناله و گریه مرهمه، غم قتلگاه نشد وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا رسیده اربعین تو ای ذبح سر جدا نو شده داغ ماتمت ای شاه کربلا سبط نبی مصطفی ای نور دیده ام با قد و قامت کمان کربلا رسیده ام شعله ی سوزان غمت در دل بپا شده بر سر خاک قبر تو روز عزا شده تا به قیامت خدا داغ تو بر دلم... این غم جانگدازی که زود میشه قاتلم وای وای در دشت کربلا زینب... اومد از شام بلا شاعر (دلسوخته)✍ 👇