eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
2.98M
توسل به عج و روضه حاج مهدی ایروانی🎤 بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من گل همیشه بهارم تو هستی وبی تو به سیرباغ وچمن رغبتی ندارم من به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست به لوح سینه ی خود زینتی ندارم من تمام عزت من از طفیل مهر شماست بدون مهر شما عزتی ندارم من از آن زمان که مرا با تو آشنا کردند به غیر بندگیت عادتی ندارم من تویی که محرم راز دل غریب منی به جزتو با دگری صحبتی ندارم من گذشت عمرمن و چشم من به ره مانده بیا امید دلم فرصتی ندارم من اگر چه من زگناهم دل تو را خستم اگر چه غیر ریا طاعتی ندارم من به جان فاطمه هرگز مران مرا زین در که غیر تو به کسی الفتی ندارم من مرا به رسم غلامی قبول کن مولی اگرچه روسیه ام، قیمتی ندارم من وفائیم من وبرعشق تو وفادارم اگرچه درخور تو خدمتی ندارم من ✍ مناجات رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد این شوق نوکری اثر شیر مادر است لطفی که کردی تو به من مادرم به من نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین * یادم نمی رود که همه عزتم تویی من پای سفره ی تو شدم محترم حسین --- ای بی کفن سینه شکسته ارباب آرامش سینه های خسته ارباب وای از دل خواهرت که می دید بر سینه تو شمر نشسته ارباب --- آن گونه رخ به خاک منه، معجرم که هست حیف ازسرتو نیست بیفتد، سرم که هست گیرم مرا به قتلگهت ره نداد شمر تاسر به زانویش بنهی،مادرم که هست
. دل اسیر و مبتلای من بازم میون سینه بی تابه ماه غم و ماه عزا اومد محرمه، عزای اربابه دوباره با اجازه زهرا بزم عزا قسمت من میشه اگه بی بی بخواد پیرهن مشکیم یه روز برای من کفن میشه دلم امشب پریشونه دوباره نوکر تو دیده گریونه حسین من بازم با اذن مادرت زهرا س برای ماتمت عزادارم نگاه تو ازم نگیر آقا زندگیمو به تو بدهکارم بدون تو دنیا برام هیچه بدون تو ز زندگی سیرم مجلس روضتو نگیر از من بدون بدون روضه میمیرم دلم غرق تمناته سر نوکر تو خاک کف پاته حسین من چو طایری شکسته پر اینجا به جرم عشق تو گرفتارم عزیز فاطمه میا کوفه که بین کوفه بی کس و کارم ببین پیکت پریشونه برای غربت تو نوحه میخونه عزیز فاطمه حسین من اینجا ندیدم غیر نامردی ای کاش می نوشتم از خونم به روی نامه ها که برگردی ببین پیکت پریشونه برای غربت تو نوحه میخونه حسین من اینجا کجاست برادر زینب که قلبمو تو سینه آزرده از وقتی اومدم تو این صحرا شیشه صبر من ترک خورده تمنای دل زارم بیا برگرد مدینه ای کس و کارم سرشک دیده شده جاری جون من از غم اومده بر لب قلبم گواهی می‌ده که این خاک آخر تورو میگیره از زینب تمنای دل زارم بیا برگرد مدینه ای کس و کارم حسین من خرابه ی تاریکم و روشن ... می کنه باز برق نگاه تو بابا فدای مقدمت جان دختر بی جرم و گناه تو همه بود و نبود من بیا بابا ببین روی کبود من چشم انتظارم قدمت بودم چشم انتظاری ام به سر آمد عمه ببین حاجت روا گشتم با سر به دیدنم پدر آمد همه بود و نبود من بیا بابا ببین روی کبود من ابتا ای حسین جانم شرمنده هستم ای گل زهرا نظاره کن به اشک و آه من آقا به حق مادرت زهرا س بیا و بگذر از گناه من پشیمونم پشیمونم ولی تا آخرش پای تو میمونم آقا میدونم که گناه من قلب تو رو تو سینه آزرده ردم مکن که این گدا امشب پناه به درگاه تو آورده پشیمونم پشیمونم ولی تا آخرش پای تو میمونم حسین من بن حسن میان قتلگه شده غوغا عموی من مانده و یه لشکر قاتل نشسته بر روی سینه بالای تل عمه زند بر سر شناور در یم خونم فدایت جان عبدالله عموجونم دستم و از عمه رها کردم آسیمه سر رفتم سوی گودال دستم سپر شد در بر تیغ و شد پیکر چون پیکرش پامال شناور در یم خونم فدایت جان عبدالله عموجونم عمو جانم حسین من در یم خون کشم ز دل ناله عمو بیا برس به فریادم بیا عمو که قاسمت جان داد بیا که من از فرس افتادم ببین در خون شدم بی تاب بیا و قاسمت را لحظه ای دریاب پیراهنم چون کفن بابا ز تیر و نیزه می شود گلگون عمو حسین بیا به بالینم که دست و پا زنم میان خون ببین در خون شدم بی تاب بیا و قاسمت را لحظه ای دریاب عمو جانم حسین من . لالایی ای کودک دلبندم لالایی ای غنچه شش ماهه یه کم دیگه دووم بیار مادر ساقی خیمه ها توی راهه ترک خورده لبت مادر فدای خشکی لبات علی اصغر لالا لالا. علی اصغر 2 سرباز شش ماهه این لشکر برگشتی بی سر از توی میدون تیر شه شعبه چی سرت آورد بابا شده از غم تو حیرون بخواب ای غنچه پرپر ذبیح کوچکم لالا علی اصغر لالا لالا علی‌اصغر در خیمه ها محشر شده بر پا رود به میدان شبه پیغمبر واغربتا واغربتا گشته بدرقه راه علی اکبر جوون خوش قد و بالا کمی آهسته تر ای لاله لیلا علی اکبر ازمن میگیره لشکر کوفه دارو ندار و همه هستم رو با تیغ و تیر و نیزه و شمشیر تو کربلا عصای دستم رو تنش می پاشه تو صحرا پس از علی اکبر اف بر این دنیا علی اکبر
. صاحب عزا بیا روضه برا اصحابه بیا که منتظر اصلی تو اربابه عمریه معطّل سیصد و سیزده یاری بمیرم یاور واقعی برات کمیابه آه، شاه غریب نداری یاری مث حرّ و حبیب عمری از وفای امثال زهیری بی نصیب آه،ببین آقام شد شهادت توو رکاب ِتو دعام توی این مجالس روضه ظهورتو میخوام طاعتم شب و روز..... شده انتظارت کاش بشم غلام ِ..... ابن مهزیارت اللهم عجّل لولیک الفرج...... علی مهدوی نسب 👇
.👆 قابلیت علیه_السلام صاحب عزا بیا روضه برا اصحابه بیا که منتظر اصلی تو اربابه عمریه معطّل سیصد و سیزده یاری بمیرم یاور واقعی برات کمیابه آه، شاه غریب نداری یاری مث حرّ و حبیب عمری از وفای امثال زهیری بی نصیب آه،ببین آقام شد شهادت توو رکاب ِتو دعام توی این مجالس روضه ظهورتو میخوام طاعتم شب و روز..... شده انتظارت کاش بشم غلام ِ..... ابن مهزیارت اللهم عجّل لولیک الفرج...... 🌸 حضرت حر علیه السلام: اومدم با کوله باری از گناه، اربابم منو پاکم بنما با یک نگاه، اربابم بی پناهم، در ِخونه ی تو رو کوبیدم اومدم تا که منو بدی پناه، ارباب آه، ببخش آقا بسته ام راه تو رو توو کربلا حالا تو شدی اسیر یک سپاه بی حیا آه، دلم شکست که غریبی بین دشمنان پست هر کی فکر جایزه برای کشتن تو هست حالا که رسیده... لحظه ی شهادت چی میارن اینا...... سر ِخونوادت اللهم عجّل لولیک الفرج...... 🌸 سرمو به روی دامنت بزار ، اربابم تا بگیرم دم آخری قرار، اربابم شکر حق شهید راه تو شدم با اذنت پیش مادرتو دارم اعتبار، اربابم آه، شدم فدات حُر بودم حالا شدم دُر با نگات با شهادتم ازم راضی شدن مخدرات آه،میرم با آه چی میاد سر تو شاه بی گناه کی میگیره سرتو به دامنش تو قتلگاه دخترت می بینه...... زخم پیکرت رو توو بغل میگیره......تن بی سرت رو اللهم عجّل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
علیه‌السلام 🔹قول و قرار🔹 وقتی پدر بر خاکت افتاد مادر مرا سویت فرستاد دلبسته‌ام دلبستۀ تو قول و قرارم را، کی بردم از یاد ای، بخشنده چون باران در راهت ای عطشان باید گذشت از جان «مولا حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جان می‌دهم مهر تو را، نه من درد می‌خواهم دوا، نه از تو عطش می‌خواهم ای عشق با سر نخواهم رفت، از کربلا، نه ای مولای بی‌همتا من تشنه‌ام آقا دریابم ای دریا «مولا حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا تویی، من بنده‌زاده بر پای عشقت سر نهاده پشت و پناه عالمی تو من بی‌پناهی از، نسل جُناده ای شیرین‌ترین رؤیا ای نور نامیرا تنهاتر از تنها «مولا حسین جانم» شاعر:
397.8K
. سلام ما بر شهدای کربلا به جان نثاران منای کربلا دنیا ندیده مثه اصحاب حسین ای به فدای شهدای کربلا میگیم با اصحابِ الحسین (کُلُّ الخیر فی بابِ الحسین) السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ................... سلام ما بر وهب و امّ وهب مادر و فرزند و عروس با ادب یکی فدایی حسین بن علی دو تا فدایی عقیله العرب مادر از دلبندش گذشت از سر فرزندش گذشت السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام بر حرّ و غلام و پسرش بهشت و دوزخ بوده در نظرش کرده ادب به نام مادر حسین رحمت حق به شیر پاک مادرش شد آزاده در عالمین تا که شد اسیر حسین السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین .......
. 🏴 سیدالشهدا علیهم السلام علیه السلام سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلخور از دل واموندم اومدم بگم جاموندم اومدم بگم، روسیاه‌تر از، من توو نوکرات، نداری کاش دم آخر، صورتتو رو، صورت منم، بذاری تو اگه بخوای - زهیرت میشم مثل راهبِ - توو دیرت میشم آخر عاقبت - به خیرت میشم - ای آقا تو اگه بخوای - حبیبت میشم کشتهٔ دل - غریبت میشم گریه می‌کنم - طبیبت میشم - ای آقا می‌کشی مرا حسین جانم (۳) ای آقا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کی میگه که بی یاری تو زینبو هنوز داری تو هم میخوام توو راهت شبیه لیلا و نجمه بی، پسر شم هم میخوام توو گودال جلو تیغ و، نیزه‌ها برات، سپر شم زیر دست و پا - بمونی سخته غصهٔ ناموس - می‌دونی سخته دیدن قد - کمونی سخته - یا مظلوم نه نگو داداش!!! - اسارت سخته فکر این همه - جسارت سخته دیدن حرم - توو غارت سخته - یا مظلوم می‌کشی مرا حسین جانم (۳) ای آقا مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. الهی بِدَمِ المظلوم الهی بِدَمِ العطشان الهی به غم زینب  کنار بدن عریان یارب الحسین ... به همون تنی که شد غرقه به خون یارب الحسین ... فرج منتقمش رو برسون اللهم عجل لولیک الفرج ........... نگاهی که پریشانم پیشان پشیمانم من و بحر عطای تو تو و کوه گناهانم عفواً یاحسین ... قسمت میدم به جون مادرت عفواً یاحسین ... اومدم بشم غلام اکبرت یا اباعبدالله ..... خطا کردم عطا کردی توهم مثل بابات مردی بدی ها و گناهم رو  به روی من نیاوردی شکراً یاحسین ... رام دادی میون لشکرت حسین شکراً یاحسین ... بخشیدی من و به مادرت حسین .👇
. 🏴 سیدالشهدا علیهم السلام علیه السلام سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" یا ثاراللهِ و بن ثاره قلبم از عشق تو بی قراره یه تسبیح - تربت باهامه ضریح تو - میون دستامه دلم تنگه - شاهد این حرفام - بارون اشکامه فدای خشکی لبات / حسین جان ۳ جوونی ما به فدات / حسین جان ۳ کی میبریم به کربلات حسین جان ۳ الهی جونم به فدات // حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یابن الزهرا میدی پناهم؟ حرِ شرمنده و روسیاهم حلالم کن - خیلی شرمندم حلالم کن - خیلی سر افکندم ببخش آقا - راهتو سد کردم - سیاهه پروندم خدا به من محبتت رو داده / حسین جان ۲ ارادتم به مادرت زیاده / حسین جان ۲ بازار عشق بدون تو کساده / حسین جان ۲ الهی جونم به فدات // حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای نور عالم تابِ زینب میدونی که توو عذابه زینب فدای این - حال محزونت ببین من هم - شدم پریشونت بذار داداش - بچه های خواهر - بشن به قربونت نمیتونم بعد علی اکبر / حسین جان ۲ تو رو ببینم اینطوری برادر / حسین جان ۲ بذار بشن نذر علی اصغر / حسین جان ۲ الهی جونم به فدات // حسین جان ۳ .👇
. من فکرم اینه که ، این نهیب امام حسین علیه السلام به حر که فرمود : ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه این فریادیه که امام حسین برای همیشه تاریخ برسر آدمهایی میزنه که بلاتکلیفن.... و راه حق رو بدرستی پیدا نکردن.... ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه که نتونست تو رو به درستی تربیت کنه تا بفهمی یاری و مطابعت از ولی خدا ، یعنی چه ؟ اونوقته که میفهمی اگه از راه کج برگردی، امام میاد و ازت دلجویی میکنه، امام سر حر رو که بدامن گرفت، فرمود:أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تو حری همچنان كه مادرت تو را ناميد واقعاً تو آزاد مردى، آزاد در دنيا و آخرت. (انگار امام حسین میدونست که حر از اون جمله ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ ناراحته ، براهمین شاید دلجویی کرد و گفت تو حری آنچنانکه مادرت تو رو نام گذاری کرد و شاید امام اون حرف رو که زد برا این بود که حر رو شکار کنه برای خودش) دونفر رو امام زود اذن میدان داد علی اکبر و حر . جناب حر اگه بیشتر میموند و صدای العطش اهل حرم رو و صدای استغاثه حسین رو میشنید میدونی چه زجری میکشید... البته نباید به حر ، به چشم یه استثناء نگاه کرد، چون نجات انسان ها منطق اهلبیته.... مثل فرموده قرآن که اگر یه نفر رو نجات بدی، عالمی رو نجات دادی... ان شاالله ما به مقام اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد برسیم و نعل بالنعل از اوامر و نواهی اهلبیت در زندگیمون پیروی و عمل کنیم ان شاالله .......... دهه ی محرم بین زیارت عاشورا به برخی ها که دختران کم سن و سالشان را بی حجاب آورده بودند، عرض کردم که ما دین خودمون رو که از حکومت ها نمیگیریم که حالا بعضیا بخوان با دهن کجی به حجاب، به نظام ضربه بزنند.... اصلا شرط عقل هم رعایت حجابه ضمن اینکه باید مثل حر ، یه راه گربز برا خودمون بزاریم.... اگه حر جواب امام رو داده بود... دیگه راه برگشتی نداشت، اما ادب کرد و لذا امام، دستش را گرفت ماهم اگه روزی گرفتار شدیم ،رومون میشه نام حضرت زهرا رو صدا بزنیم، درحالیکه در ایام عزای فرزندش رعایت حجاب و حیا رو نکردیم..‌!؟ . .
. زمزمه حضرت رقیه(س) خسته شدم از تنهایی بابا خوبه که اینجایی باید ببینن اونا که گفتن نداره بابایی بی تو یه روز خوش ندیدم نمیدونی چیا کشیدم به خاطر لباس پارم از شامیا طعنه شنیدم آه.کم شده توو این سفر موی سرمن بابایی دیگه نپرس از معجر من              بابایی بابا بابا حسین مظلوم دل غرق غم و هجرونه اینجا برا من زندونه حال منه بی بابارو تنها دل شب میدونه پاهامو آبله گرفته دستمو سلسله گرفته خیلی دلم از خنده های سنان و حرمله گرفته آه.میدونم چرا پراز خوونه لب تو دیده مجلس شرابو زینب تو        بابایی بابا بابا حسین مظلوم توو اون دل شب ترسیدم هی دور خودم چرخیدم جز سیلی محکم بابا چیز دیگه ای نشنیدم اینا همون سقیفه هستن راه منو توو صحرا بستن از بغضشون با دست سنگین دندون شیریمو شکستن آه.دخترت از شدت غم نیمه جوونه مثل زهرا مادر تو قدکمونه         بابایی بابا بابا حسین مظلوم ✍ 👇 ............. (ع) من قطره تو دریاهستی من بنده تومولا هستی از مادر تو شرمندم ذریه ی زهرا هستی سربازیت شد افتخارم ای گل کنارت همچو خارم منت گذار برسر من بیا به وقت احتضارم آه اومدم بردرگهت بادست خالی کن نظری بر بند ه ات مولی الموالی             یاحسین شرمنده ام از مادر تو من روی سیاهی دارم یک کوه گناهی دارم دیدم که به سویت آیم امید و پناهی دارم آقا ببین شکسته بالم با این گنه بدا به حالم دل سکینه را شکستم بگو کند مرا حلالم آه میدونم برای تو ‌کاری نداره آقاجون ازدست تو بخشش میباره          یاحسین شرمنده ام از مادر تو بادشمن تو پیوستم بر روی تو ره را بستم تا آخرعمرم آقا شرمنده ی زینب هستم من ازخجالت سر بزیرم درپیش دریا چون کویرم دارم به سینه آرزویی در راه عشق تو بمیرم آه اومدم جبران کنم با سر و جونم برای خواهر تو دل نگرونم         یاحسین شرمنده ام ازمادر تو 👇
. زهیربن قین _____________ پیک نورآمده از راه که حاشا نکنی نکند امرگل فاطمه اجرا نکنی دعوتت کرده پی یاری دین خون خدا زود برخیز دگر شاید و اما نکنی باید آماده شوی بهرسفر،دریادل قطره ای ، تاکه سفر جانب دریا نکنی بال پرواز نداری به سوی عالم قدس بند تردید گراز پای دلت وا نکنی راه فردوس گشوده ست به روی توحسین نکند روی به فردوس زدنیا نکنی باخبرباش زهیرا که ضرر خواهی کرد تاکه جان را به ره عشق تو سودا نکنی آن چنان دل زتو برده ست حسین بن علی که به غیر از رخ او هیچ تماشا نکنی پشت پابرهمه ی دولت دنیا زده ای تاکه یک لحظه دگر پشت به مولا نکنی ازکلامی که تو گفتی به امامت پیداست جزشهادت زخداوند تمنا نکنی ای گوارای وجود تو شهادت،نکند روزمحشرتو نگاهی به سوی ما نکنی چون «وفایی»نتوان گفت زاصحاب حسین تاکه روجانب گلزار تولا نکنی ✍ .
. اصحاب با وفای سیدالشهدا از آن زمان که شما راهی بلا شده اید سوار کشتی طوفان کربلا شده اید زفیض بال زدن درهوای عشق حسین کبوترانه دراین آسمان رها شده اید چه حاجت است شما رابه آب شط فرات که راهیان سرچشمه ی بقا شده اید فرشتگان خدا شاهدند درشب وصل به پاس عرض ارادت چه بی ریا شده اید بهشت کرب وبلا پُرشد از شمیم شما گل امید شدید و چه باصفا شده اید به وعده گاه شهادت به پاس امرامام ذبیح عشق حسینی دراین منا شده اید اگرچه پرپرتان کرده اند گلچینان گل همیشه بهارید و باز وا شده اید برای وصل شدن برخدا چه زیبا بود شهید عشق شدید وجداجدا شده اید چراغ راه هدایت شدیدو درره دوست مسافران سرنیزه تا خدا شده اید زبان وطبع «وفایی» است قاصرازاین وصف همین بس است که اصحاب با وفا شده اید ✍ .
. تارسیدم محضرت برمن نگاه انداختی در شب غم ها مرا تو یاد ماه انداختی آبرویم را خریدی،روسفیدم کرده ای لحظه ای بر روسیاهی تا نگاه انداختی ای کمان ابرو تو با تیرنگاهت ناگهان لرزه ای برجان سردار سپاه انداختی خانه ات آباد ،آباد وخرابم کرده ای با نگاهت در دل آشوبی به راه انداختی بامن نامهربان تا مهربانی کرده ای با رسول الله مرا در اشتباه انداختی درکنارت جای دادی بنده ی شرمنده را سایبانی برسراین بی پناه انداختی دستمال خویش را بستی به روی زخم من طوق گل برگردن این روسیاه انداختی از زبان حر «وفایی» می نویسد ای حسین آتشی برخرمن هستی ز آه انداختی ✍ .
. اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة *مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد، پرچم‌های محرم بیاد ولی شما نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید.. *آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .‌. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرموده بی بی دو عالم ... آخه تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..* *اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتیم امسال چی میشه میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. آخه من یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..* آقا جان ... امشب اومدم اعتراف کنم که رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم .. *امشب اجازه دارم نام رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ‌..* مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ‌.. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه و وسیع تره ‌.. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده ، راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش بحال اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. امشب اومدیم چی بگیم؟ آقا جان قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر این نوکری رو نگیر.. میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح .‌ همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا خیلی گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما توو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله: هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد .. حالا چی شد حر برگشت بسمت امام؟ وقتی آقای ما اومد مقابل لشگر ایستاد،صدا رو به غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن... یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. " چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت... یه وقت رو به آسمان صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن... مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم... اومد مقابل آقا ایستاد ... سربه زیر و شرمنده امام فرمود:"اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن... رفت سمت لشکر دشمن و یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد... گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمی دهید؟! اذن میدان گرفت و جنگ نمایانی کرد حر وقتی رو زمین افتاد؛ آقا رو صدا نزد... چون خجل بود اما یکدفعه دید یه دست مهربونی سرش رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه شروع کرد خاک ها رو پاک کردن ــــــــــــــــــ علیه_السلام .
. بعضی نقل ها نوشتن وقتی حر با سپر وازگون و دستهای برسر گذاشته و سربزیر خدمت امام اومد، خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا .. تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..* روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از اون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد؛ حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزاده ای .. ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد .. حسین .. ــــــــــــــــــ علیه_السلام .
. دست من و می گیری با اشکام آبروم و می خری با توبه منم شبیه حر پشيمونم امشب و اومدم برا توبه ارادت به تو دارم پسر فاطمه                       اگرچه گنهکارم ولی با این همه:     باب احسانی و در رو،به روی من نمی بندی     عظم العفو من عندک،عظم الذنب من عندی                 بالحسین الهی العفو نامه ی اعمالمو می بینی باز من و پرونده ی آلودم خیلی شکستم دلت و آقا معترفم بنده ی آلودم توو روضت دادی راهم پسر فاطمه              اگرچه روسیاهم ولی با این همه: اسمم و بین این مردم،تو به نیکی پراکندی عظم العفو من عندک،عظم الذنب من عندی         بالحسین الهی العفو زهیر و با کدوم نگاه آقا توو خیمه ی خودت عوض کردی همون نگاه و روزی من کن تا نه غمی بمونه نه دردی غرق در التماسم پسر فاطمه             اگرچه ناسپاسم ولی با این همه: میدونی کربلا می خوام،با دل آرزومندی عظم العفو من عندک،عظم الذنب من عندی           بالحسین الهی العفو .👇
. سلام انصار الحسین سلام عابس و زهیر سلام بر حر و حبیب سلام بر جون و بریر مرحبا به این ادب به این وفاداری مرحبا به این شجاعت و فداکاری هیشکی تو دنیا نداره این چنین یاری دل بیقرار حسینید انصار و یار حسینید زینب دیگه غم نداره وقتی کنار حسینید مولای عالم حسینه آقای عالم حسینه سلام بر بنت علی به اولاد سرمدش سلام بر عقیله و به عون و محمدش بچه شیر زینبند و مرد پیکارند دو نواده ی علی حیدر کرارند هر دو شاگرد ابالفضل علمدارند محو نگاه حسینند جزو سپاه حسینند این قربانیان زینب کشته به راه حسینند مولای عالم حسینه آقای عالم حسینه .👇
زمینه - مثل وهب شبیه جون.mp3
12.78M
◾️ • سه‌شنبـه ۱۹ تـیـــرمــاه ۱۴۰۳ • ۳ محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق • | مثل وهب شبیه جون • بانـوای | کربلایی ✍🏻 نوحه‌سرا | کربلایی
. علیه_السلام --------------------------------- منم اونکه آقا بهت راهو بستم میدونی که خیلی دلت رو شکستم منم اونکه لرزوند دل بچه‌هارو اونم که رقم زد برات کربلا رو نگا کن که حالا سرافکنده‌ام من به پیش نگاه تو شرمنده‌ام من کوچیکم ولی تو بزرگی کن آقا بیا بگذر از من تو رو جون زهرا ______ منم مثل حرّم پشیمون و خستم نمک خوردم اما نمکدون شکستم میبینی اسیرم تو مرداب دنیا ندارم امیدی به امروز و فردا نجاتم بده که خداییش بریدم هدر رفته عمرم ته خط رسیدم یه نفرین کن آقا منم سر به راه شم یه کاری کن از این اسارت رها شم _____ وفا کردی اما جفا دیدی از من عطا کردی اما خطا دیدی از من یه کوه طلا رو به ارزن فروختم به یک لحظه لذت حسینو فروختم تمومی حرفام به جز ادعا نیست من اصلا مسیرم شبیه شما نیست فقط داد زدم که دوست دارم آقا تا وقت عمل شد کم آوردم آقا ✍ .👇
Akbari_Shab4Moharram1403[01].mp3
7.22M
🔖 | مثل وهب شبیه جون 🎤 با‌نوای | حاج سیدالشهدا علیهم‌السلام مث وهب شبیه جون مث حبیب مث زهیر الهی که ، به راه تو همه شویم ، عاقبت بخیر باید رها شد از قفس تا عاشقی شود ، آغاز باید گذر کنیم از خود به کربلا کنیم پرواز ای امامم مخاطب همیشه‌ی سلامم به شوق وصل تو کَندم از جان فقط به عشق تو در قیامم ............................... مث سعید ، شبیه حر مث انس ، مث بریر الهی که ، به راه تو همه شویم ، عاقبت بخیر باید رها شد از این نفس رها شد از دل زندان نمیفروشم آن دل که فقط تو باشی در آن آخر راه باید رسید به خیمه شهنشاه فداییش کنیم جان خود را باید گذشت از این عمر کوتاه ......................... مث نعیم ، شبیه زید طریق دوست ،رویم نه غیر الهی که ، به راه تو همه شویم ،عاقبت بخیر صدای اَین الهانی صدای این مسلم به گوش می رسد، باید به قتلگاه شویم مُحْرِم ادخلوها باید گذر کنیم از آبروها و ما رایت الا جمیلا چه باکی از بریدن گلوها
. یزید ریاحی علیه السلام حر پشیمان توام یا حسین دست به دامان توام یا حسین به سوی تو دستم خجل از تو هستم آمده با بار گناهم بگو که میدهی پناهم سیدنا حسین مظلوم شوم حسین فدای اکبر تو منم دخیل بند اصغر تو تو را جان زهرا قبولم بفرما مدال نوکری عطا کن یا که سر از تنم جدا کن سیدنا حسین مظلوم هرکه ادب کند به مادر من ورا دعا کند چو خواهر من شفیعش به محشر علی و پیمبر سعادت دنیا ندارد هر آنکه کربلا ندارند 👇
Moharram 1403 Kermanshahi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.49M
السابقون السابقون جُوِین بُرِیر اولئک المقربون جُرِیر زُهِیر نمیرسه کسی به گرد پای اصحابتون و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین کی ان بغیر بچه های ام البنین دلاورایی که بدون اذن امام نفس نمیکشن یه لحظه هم رو زمین عباد الرحمن همین اصحابن سِیف و بِشر و حَنظَله اولو الالبابن همه اصحابت شبیه دُرَن هُم رجالٌ صدقوا سعید و حُرَن اَنَ اَصحابَ الحسین کانوا مِن آیاتِه عَجَبا **** ان الذین آمنوا اَنَس حَبیب و هاجروا و جاهدوا عُمِیر شَبیب مثه وَهَب با هر نفس یه یاحسین بگو اگه خدا میگه ذلک الفوز الکبیر مقامیه برای اَسلَمِ ابن کَثیر مقامیه برای نافِعِ ابن هِلال برای جُندَب و زیاد و قِیس و بَشیر توی اصحابت یه پیغمبر بود ذُریَةً بَعضُها علی اکبر بود توی این دُر ها یکی الماسه و لَو کانَ بِهِم خَصاصه هم عباسه اَنَ اَصحابَ الحسین کانوا مِن آیاتِه عَجَبا .
.  وقالَ سَعيدُ بنُ عَبدِ اللّه ِ الحَنَفِيُّ : وَاللّه ِ ، لا نُخَلّيكَ حَتّى يَعلَمَ اللّه ُ أنا حَفِظنا غَيبَةَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فيكَ ، وَاللّه ِ ، لَو عَلِمتُ أنّي اُقتَلُ ، ثُمَّ اُحيا ، ثُمَّ اُحرَقُ حَيّا ، ثُمَّ اُذَرُّ، يُفعَلُ ذلِكَ بي سَبعينَ مَرَّةً ما فارَقتُكَ حَتّى ألقى حِمامي دونَكَ، فَكَيفَ لا أفعَلُ ذلِكَ ! وإنَّما هِيَ قَتلَةٌ واحِدَةٌ ، ثُمَّ هِيَ الكَرامَةُ الَّتي لَا انقِضاءَ لَها أبَدا ؟! سعيد بن عبد اللّه حنفى گفت : به خدا سوگند ، تو را تنها نمى گذاريم تا خدا بداند كه ما در غياب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، تو را پاس داشتيم . به خدا سوگند ، اگر مى دانستم كه كشته مى شوم و سپس زنده مى شوم ، آن گاه زنده زنده ، سوزانده مى شوم و خاكسترم را بر باد مى دهند و اين كار را هفتاد مرتبه با من مى كنند ، از تو جدا نمى شدم تا مرگم را پيش روىِ تو ببينيم ! پس اكنون ، چرا اين كار را نكنم كه تنها يك بار كُشته شدن است و آن هم با كرامتى جاويدان در پىِ آن ؟! قالَ زُهَيرُ بنُ القَينِ : وَاللّه ِ ، لَوَدِدتُ أنّي قُتِلتُ ، ثُمَّ نُشِرتُ ، ثُمَّ قُتِلتُ حَتّى اُقتَلَ كَذا ألفَ قَتلَةٍ ، وأنَّ اللّه َ يَدفَعُ بِذلِكَ القَتلَ عَن نَفسِكَ وعَن أنفُسِ هؤُلاءِ الفِتيَةِ مِن أهلِ بَيتِكَ . شب عاشورا زُهَير بن قَين خطاب به امام حسین گفت : به خدا سوگند ، دوست داشتم كه كشته شوم و سپس ، زنده شوم و سپس ، كشته شوم و تا هزار مرتبه مرا بكشند ؛ امّا خداوند با كشته شدن من ، كشته شدن را از تو و از جانِ اين جوانان خاندانت ، دور بدارد ! . . درد دارم ،سلاح من بغض است باید این شهر را تکان بدهم یک شهادت برای من بس نیست زنده ام کن دوباره جان بدهم تا بفهمند شیعه یعنی چه... .
. 🔰 خوشا به حالی کسی که اینگونه در نزد اهلبیت علیهم‌السلام، «أهل» شده و توجه آن حضرات را به خود عطف می‌کند... در روایت آمده است: 🔹 در خیمه‌ای اصحاب خاص امام صادق علیه‌السّلام جمع بودند. یک مرد شامی هم در آنجا بود و قصد داشت در رابطه با امامت امام صادق علیه‌السّلام با یکی از اصحاب آن حضرت به مناظره بپردازد. 🔸 در این موقع که همه میان خیمه نشسته بودند، امام صادق علیه‌السّلام، مثل کسی که انتظار شخصی را داشته باشد، دامن خیمه را کنار زده و دامنهٔ افق را تماشا می‌نمود. شتر سواری از دور می‌آمد. یک مرتبه امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: به خدای کعبه قسم «هشام» دارد می‌آید! 🔖 اصحاب آن حضرت گویند: هشام (بن حکم) جوانی بود که هنوز موی بر صورتش نروییده و از همه ما کوچک‌تر بود. 📋 فوَسَّعَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام وَ قَالَ لَهُ نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ یَدِهِ وَ لِسَانِه... 🔻تا وارد شد، امام صادق علیه‌السّلام در کنار خود جایی برای او باز نموده و فرمودند: یار و ناصر ما با قلب و دست و زبان، آمد! 🔹 ... در این موقع حضرت رو به مرد شامی نموده و فرمودند: با این پسر جوان (هشام بن حکم) به گفتگو بپرداز ! مرد شامی قبول کرد و به هشام گفت: در مورد امامت این (منظورش امام صادق علیه‌السّلام بود) با من گفتگو کن! 📋 فَغَضِبَ هِشَامٌ حَتَّی ارْتَعَدَ 🔻هشام از سخن مرد شامی چنان (به جهت فرط محبت و غیرتی که به امام صادق علیه‌السّلام داشت) خشمگین شد به گونه‌ای که بدنش شروع به لرزیدن کرد... (چون او با تحقیر اشاره به امام علیه‌السّلام کرد). 📚الاحتجاج، ص۱۹۸ ✍ در انتهای زیارت‌نامه وداع اهلبیت علیهم‌السلام که از امام هادی علیه‌السلام نقل شده است، عبارتی وارد شده است که سزاوار است به هنگام توسل به اهلبیت علیهم‌السلام و تشرّف به مشاهد مشرّفه، مکرّر این تقاضا را به حضرات معصومین علیهم‌السلام عرضه بداریم: 📜 إجْعَلُونِی فِی هَمِّکُمْ وَ صَیِّرُونِی فِی حِزْبِکُمْ وَ أَدْخِلُونِی فِی شَفَاعَتِکُمْ وَ اذْکُرُونِی عِنْدَ رَبِّکُمْ 🔻مرا مورد عنایت خاص خود قرار داده و به فکر من باشید! مرا از خودتان بدانید و در بین افراد خاص خود قرار دهید! مرا در شفاعت‌تان داخل کرده و نزد پروردگارتان مرا یاد کنید! 📚بحارالانوار ج۹۹ ص۱۳۴ 📚مفاتیح الجنان، در ذیل زیارت وداع أئمه علیهم‌السلام .