eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمودند: 🔹بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در ، دعای فرج امام زمان(ع) است؛ البته دعایی که در همة اعمال ما اثر بگذارد. ✨قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (= دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است. ✳مخصوصاً دعای شریف «عظم البلا و برح الخفا» را بخوانیم و از خدا بخواهیم که صاحب کار را برساند. با او باشیم. اگر رساند که رساند و اگر نرساند [حداقل] از کنار او دور نشویم. از رضای او دور نرویم.
. نالان شده آیتت خدایا مددی گریان شده صورتت خدایا مددی محزون شده حجّتت خدایا مددی در ماتم عصمتت خدایا مددی کو منتقم ِ سیّده و فخرِ نِسا؟ " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " تا در ، سرِ حال و سالم آمد مادر خود را جلوی دشمنِ دین کرد سپر شیطان ، درِ خانه را زد از کینه ، شرر در با لگدی باز شد و ... مادر ، در... بین در و دیوار بیفتاد از پا " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " حیدر طرفی ، فاطمه سویی ... ای داد بانو به شکستگیّ خود ، وَقْع نداد با آن تنِ زخمی ، پیِ مولا افتاد بر بازوی قُربای نبی زد جلّاد دستش ز کمربند علی گشت جدا " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " بُردند علی را به ستم بر بیعت صدّیقه به یاریِ ولی با غیرت فریاد بر آورد که اُف بر شِقوَت با آن تنِ مجروح - بِحارِ محنت - با خطبه‌ی محزون و کلامی غرّا " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " با جسم جریح ، باز بیرق ، افراشت دست از رهِ یاریِ ولی ، بر که نداشت با برگ ِ فدک ، قدم به میدان که گذاشت.‌.. دستی به رخِ اطهرِ او سیلی کاشت افتاد زمین ز ضرب ِ آن ، مادرِ ما " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " شد ناحله ، بانوی دو عالَم ، ای وای شد خانه‌ی او ، قرینِ ماتم ، ای وای گردید طعام ِ بیت او غم ، ای وای پشتِ علی از مصیبتش خَم ، ای وای این غصّه ، کجا بَرَد امیرِ تنها؟ " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " فرمود: " شبانه ، یَابنَ عَم! غَسّلنی در بینِ شب تار ، علی! کفّنّی دور از همه‌‌اغیار ، علی! دفّنّی " زهرای بتول رفت... در چه سِنّی!! این عرض علیست وقت ِ دفنِ حورا: " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " یا ربّ ِ ..‌. بیا و منتقم را برسان بر کُرسیِ صدر ، حجّتت را بنِشان اِجلالِ ظهور را به دنیا بچشان ما را به قُدوم اطهرِ او بکشان ما هیچ نخواهیم ز تو جز ، او را " عجّل لولیّک الفرج ، بالزّهرا " محمد علی نوری جمعه ۲۶ دی ۹۹ https://eitaa.com/emame3vom/36544 .
. . السّلامُ علیک یا عَینَ اللهِ فی خَلقِه یا نورَ اللهِ الّذی یَهتَدی بِهِ المُهتَدون... با امام عصر ارواحنا فداه ما کجا دلداده و یار و خریدار توئیم؟ واقعاََ ما شیعه‌ی ناب و سزاوار توئیم؟ بیشتر ، از هر چه و هر که ، تو گشتی یارِ ما کمتر از هر چیز و هر کس ، لیک ، ما یار توئیم در زبان ، آری ؛ به " اللّهُمَّ عَجّل ... " قائلیم لیک ، در اعمال ، هم آیا هوادار توئیم؟ در زبان ، آری ؛ به " اَللّهمَّ اَصلِح ... " ذاکریم تا چه اندازه ، شبیه ِ طرز رفتار توئیم؟ بگذر از ما ؛ جای خدمت‌ ، غافلیم از بودنت از زمین‌ ، بردار ما را ، یار ، نه ؛ بار توئیم کرده عادت ، چشم ِ ما بر چشم و ابروهای پست چون که محروم از نظر بر نَجم ِ رُخسار توئیم حُجّت ِ بنِ العَسکری! بس نیست آیا این فراق؟ ای طبیب ِ حاذِق و دَوّار! بیمار توئیم معصیت ، ما را سیاهه‌ لشکرِ حُزنِ تو کرد! وای ، بر ما که دلیلِ اَشک و آزار توئیم ما " دُعای عهد " را با آرزوی نُصرتت..‌. بر زبان می‌آوریم ؛ از عُمقِ جان ، زارِ توئیم ای حسینِ ما! زهیرِ نَفْس ِ ما را صید کُن دیر یا زود ، آخرش ما هم گرفتار توئیم @emame3vom دوشنبه ۶ بهمن ۹۹ .
. یابنَ‌الحسن! آجَرَکَ اللهُ فی مُصیبَةِ جَدّکَ الحُسَین (علیه‌السّلام) قلبت در انکسار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم قلبِ تو سوگوار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم از ماتم ِ حسین و اصحابِ نازنینش اشک ِ تو جویبار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم والِه شدی برایش؛ از حیرتِ دمادم... رویت پُر از غبار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم از بس که غصّه داری؛ درد ِ نهانی‌ِ تو... در جسم، آشکار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم از آن محاسنی که با خون خضاب گردید قلبت جریحه‌دار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم از آن سری که از تن بر نیزه گشت راحل بر سینه‌اَت فشار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم رو به حسین گفتی که: " حَسْرَةً عَلَيْك َ... " حُزنِ تو بی‌شمار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم گفتی: " اگر نشد که باشم فداییِ تو... ...تأخیر، اِعتذار است " یابنَ‌الحسن! بمیرم گفتی که: " صبح و شب ، من ، ندبه کنم برایت اشکم به خون، دُچار است " یابنَ‌الحسن! بمیرم " ...حَتَّى أَمُوت... " گفتی؛ خاکم به سر که حالت... چون وقتِ احتضار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم از بس که بُغض داری؛ انگار که گلویت... دربندِ یک حصار است؛ یابن‌الحسن! بمیرم قلبت جریحه‌دار از چندین و چند زخم و... از سُمّ ِ ده سوار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم از لطمه‌‌های عمّه ، لطمه زنی به رویت رنگِ رُخِ تو زار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم شادیّ روزگاران! از داغِ غیبتِ تو..‌. این دهر، بی‌‌بهار است؛ یابنَ‌الحسن! بمیرم تعجیل کُن نگارا! تعجیل... که ندانم... کِی لاجَرَم، قرار است یابنَ‌الحسن! بمیرم بر انتقام ِ جدّت، کاری بکن به پایت..‌. آن دم که کارزار است، یابنَ الحسن! بمیرم .
. اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي... دل‌نوشته... صَباحَ الخَیر یا مولا! صَباحَ الخیر ای سلطان! شروع هفته را با تو کنم آغاز... مهدی‌جان! سلامُ الله، یا مهدی! عَلَیک... آقای بی‌همتا! زیارت‌نامه می‌خوانم، صباحاََ حضرتِ جانان! ببین آشفته ام بی‌تو؛ ببین پژمرده ام بی‌تو نگاهی کن رحیمانه به من هم، مظهر رحمان! تمام آفرینش را بدونِ تو نمی‌خواهم نباشی تو اگر؛ هرگز نمی باشند جانداران فقط می‌خواهم آقا! آب در جوی شما ریزم نمی خواهم سِوایت را تو را هستم هواخواهان فدایت می‌کنم هر چه بُوَد محبوبِ اَدنىٰ را تویی محبوبِ اعلایم؛ دلیلِ بودنم هر آن! خودم را می‌کِشم سویت، به تیرِ چلّه‌ها ارباب! صَباحَ الخَیر یا مهدی! صَباحَ النّور آقاجان! شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۰ .
. یا صاحِبَ العَزاء! یا صاحب الزّمان! به خاطرِ تو نَفَس می‌کِشیم ما آقا! سلام سیّدنا صاحبِ عزا آقا! سلام ِ اوّلِ ما بر شما امام ِ زمان! به وقتِ ذکر و ثناخوانی و دعا آقا! ببخش اگر که نگشتیم عارفِ حَقّت ؛ سلام! عبدِ خدا! میر ماسوا آقا! سلام! ای پسرِ فاطمه! گُل نرگس! سلام منتقم ِ شاه نینوا آقا! دلت گرفت‌ و دلِ اهلِ آسمان لرزید امان ز قلبِ پر از ماتم ِ شما آقا! به ذرّه‌ذرّه‌ی مثقال، می‌خری از ما تمام نوکریِ این دوماهه را آقا! بدونِ شک به سِیَه‌پوشها نظر داری به هر کسی که کند ناله و بُکا آقا! تمام سال، شب و روز، روضه می‌خوانی برای کشته‌ی عطشان کربلا آقا! سلام می‌دهی و آه می‌کِشی هر روز به آن سری که بریدند از قفا آقا! به آن تنی که لگدکوب سُمّ اسبان شد به آن تنی که نماندش دگر، رَدا آقا! سلام می‌دهی و گریه می‌کنی هرروز برای آن سرِ بالای نیزه‌ها آقا! بیا به خیمه‌ی ما هم قدم بزن حالا بیا که محفلِ ما هست بی‌ریا آقا! کنار روضه‌ی کرب و بلا، غمینِ خودیم شدیم بی‌تو گرفتار و مبتلا آقا! به حقّ زینب و آن استقامتش در شام به حقّ غُربتِ اهلِ حرم، بیا آقا! بیا که بی‌تو ستم، مشقِ روزگار شده یگانه وارثِ اوصافِ مرتضی آقا! در این دو ماهه، به تو ذرّه‌ای شبیه شدیم به روضه‌های شَهَنشاهِ سَرجُدا آقا! برای با تو شدن با " حسین " آمده‌ایم به او مگر تو نگاهی کنی به ما آقا! چه‌ها گذشت پس از کربلا به بیتِ حسین یک اربعین، غم و یک اربعین، بلا آقا! گذشت چلّه، ولیکن به این حَرَم، چه گذشت! پس از حسین، چه کردند ادعیا... آقا! برای آمدنِ توست بهترین سوگند: قَسَم به مُهجه‌ی آن حجّتِ خدا آقا مگر که روضه‌ی جَدّت به دادمان برسد نوای " وا عَطَشا وا حسین وا " آقا! دوشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۰ .
. يا بقيّة الله! دوستانت با ولایت دادخواهی می‌کنند دشمنانت بی تولّایت تباهی می‌کنند با تولّای تو ارباب يقين و معرفت... در زمین در بین مردم، دین‌پناهی می‌کنند با تولّای تو جبرائیل و میکائیل ها... بندگان را رهنمایی، تکیه‌گاهی می‌کنند سر به زیران تو اُقیانوس مجد و شوکتند پادشاهان زیر پاهای تو کاهی می‌کنند با تولّای تو گر باشند خاطی‌ها، یقین... شامل عفوند اگر هم اشتباهی می‌کنند اشتباهاً نام روشن‌فکر بر خود می‌نهند... اهل بدعت بی ولایت روسیاهی می‌کنند " عهد "خوان‌های صباحت، " ندبه "خوانانِ غمت خود نمی‌فهمند، امّا پادشاهی می‌کنند يك شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ ‌
. نِعْمَ الرّفیقِ طاعتِ مولاست زهرا آموزگارِ زینبِ کُبرىٰ ست زهرا در رفت‌وآمد هست نور از او به او چون... در خلقتِ نورانی‌اَش غوغاست زهرا گفتند: " لَيْسَتْ کَ نِسَاءِ اَلْآدَمِيِّين... " چون قبل از انسان بودنش حوراست زهرا ما مرجعِ تقلیدمان در بندگی، اوست در این شریعت، صاحبِ فَتواست زهرا نُه سال، هَمپای علی رَهپوی دین بود قَدر و بُروج و کوثر و اَعلىٰ ست زهرا گر جمله‌مخلوقاتِ عالَم چشم گردند... هستند عاجز بس که ناپیداست زهرا او بهترین سرمشقِ ماندنْ پای عهد است در پای پیمان با " وَلي "، اوفىٰ ست زهرا گفتند او را: " ...حُجَّةُ ‏اللّه‏ِ عَلَينا... " يعني كه بینِ اولیا اولىٰ ست زهرا آن غاصبان، بدعت گزاران، آن پلیدان... بر حق، قَسَم، ناراضی از آنهاست زهرا ✍ سه شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ .
. نِعْمَ الرّفیقِ طاعتِ مولاست زهرا آموزگارِ زینبِ کُبرىٰ ست زهرا در رفت‌وآمد هست نور از او به او چون... در خلقتِ نورانی‌اَش غوغاست زهرا گفتند: " لَيْسَتْ کَ نِسَاءِ اَلْآدَمِيِّين... " چون قبل از انسان بودنش حوراست زهرا ما مرجعِ تقلیدمان در بندگی، اوست در این شریعت، صاحبِ فَتواست زهرا نُه سال، هَمپای علی رَهپوی دین بود قَدر و بُروج و کوثر و اَعلىٰ ست زهرا گر جمله‌مخلوقاتِ عالَم چشم گردند... هستند عاجز بس که ناپیداست زهرا او بهترین سرمشقِ ماندنْ پای عهد است در پای پیمان با " وَلي "، اوفىٰ ست زهرا گفتند او را: " ...حُجَّةُ ‏اللّه‏ِ عَلَينا... " يعني كه بینِ اولیا اولىٰ ست زهرا آن غاصبان، بدعت گزاران، آن پلیدان... بر حق، قَسَم، ناراضی از آنهاست زهرا ✍ سه شنبه ۷ دی ۱۴۰۰ .
. اى عهد تو بر گردنِ اُمّت! مهدى! ای میوه‌‌ی اَشجارِ نبوّت! مهدی! مقصود رسولان ز رسالت! مهدی! شاگرد بتول و بَحر غیرت! مهدی! بنگر به غریبیّ ِ على در دنیا " یا مُنتَقِم! اِنْتَقِم بِحقّ الزّهرا " " عَجّلْ لِوَلیّكَ الْفَرَج " با صد آه هم‌ناله‌ی با مرثیه‌ی " وا اُمّاه " باشد به كتيبه‌ی غم ِ آلُ اللّه اُفتاده ز غيبتِ تو عالَم در چاه برگیر به دست، بیرقِ ايمان را " یا مُنتَقِم! اِنْتَقِم بِحقّ الزّهرا " برگیر به دست، بیرقِ مادر را بگذار به دوش، پرچم حیدر را بردار ز خاک، دینِ پیغمبر را بِسْتان دَم ِ مظلوم علی‌اَصغر را کشته شده مادرت به دستِ اعدا " یا مُنتَقِم! اِنْتَقِم بِحقّ الزّهرا " سوگند به دست‌های بسته، عَجّل سوگند به آن ز پا نشسته، عَجّل سوگند به بازُوانِ خسته، عَجّل سوگند به پهلوی شکسته، عَجّل بهرِ فَرَجت بلند کن دستِ دعا " یا مُنتَقِم! اِنْتَقِم بِحقّ الزّهرا " با سینه‌‌ی لبریزِ شرر، گریه مکن با بُغضِ پر از خونِ جگر، گریه مکن از غصّه‌ی افتادنِ در، گریه مکن از ماتم مادرت دگر گریه مکن بيرون بكش آن دو را ز گورستان‌ها " یا مُنتَقِم! اِنْتَقِم بِحقّ الزّهرا " ✍ يك شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰ .
. یا اباصالح المهدی! تو در اَنفُس، تو در آفاق، خورشیدی معادیّ و نبوّت، عدل و توحیدی تو وَجهِ کبریا هستیّ و جاویدی هزاران بار کردم خبط و بخشیدی منم بنده، تو آقا یا اباصالح! " جَزاكَ اللّهُ خَیرا یا اباصالح! " دلیلِ خلقتِ هر لحظه اَم هستی تو اَعلایی، تو اُولایی، منم پستی بُریدم بَند ها امّا تو نَشْکَستی کَرَم کردی به پاهایت مرا بستی... منم قطره، تو دریا یا اباصالح! " جَزاكَ اللّهُ خَیرا یا اباصالح! " منم فقر و تو ثروت ای گل نرگس! منم مرگ و تو عشرت ای گل نرگس! منم جُرم و تو عصمت ای گل نرگس! منم نار و تو جنّت ای گل نرگس! منم عبد و تو مولا یا اباصالح! " جَزاكَ اللّهُ خَیرا یا اباصالح! " چو انگشتِ محبّت را تکان دادی به من، سرمایه‌های بی‌کران دادی مرا کُشتی به یک آن، باز، جان دادی نَفَس دادی، قَلَم دادی، زبان دادی منم مجنون، تو لیلا یا اباصالح! " جَزاكَ اللّهُ خَیرا یا اباصالح! " عزای فاطمه، اندوه‌بارت کرد غم ِ عُمر ِ کم او سوگوارت کرد بميرم این مصیبت، بی‌قرارت کرد به آن بانو که این ایّام‌، زارت کرد... بِخَر من را به زهرا یا اباصالح! " جَزاكَ اللّهُ خَیرا یا اباصالح! " جمعه ۱۷ دی ماه ۱۴۰۰ .
. ... حَیَّ عَلیَ الْمَهدي مَردُم! به سوی بحرِ مروارید بشتابید مردم! به سوی عشرتِ جاوید بشتابید مردم! به سوی مرکز خورشید بشتابید مردم! به سوی محور توحید بشتابید داریم ما عهد از ازل، حَیَّ عَلیَ الْمَهدي " حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل " حَیَّ عَلیَ الْمَهدي مردم! بس است آوارگیّ و در به در بودن مردم! بس است اینقدر بی‌برگ و ثمر بودن در راه حق، راه ائمّه، بی اثر بودن دور از امام حَي، امان‌بخش ِ بشر بودن داریم کهفی بی‌بدل، حَیَّ عَلیَ الْمَهدي " حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل" حَیَّ عَلیَ الْمَهدي بهرِ فرج، باید دمادم، اِلتِجا کردن اوقات را صَرفِ دعا، ضجّه، بُکا کردن هر صبح و شب، مهدیّ زهرا را صدا كردن خود را برای حیدرِ دوران، فدا کردن درک دَمَش خَیرُ الاَمَل، حَیَّ عَلیَ الْمَهدي " حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل " حَیَّ عَلیَ الْمَهدي امر فرج، بسته به سوزِ انتظار ما باید فرج‌خواهی شود دستور کار ما باید امام عصرمان گردد نگار ما از ما همین را خواسته پروردگار ما مردم! به یاری، " اَلْعَجَل " حَیَّ عَلیَ الْمَهدي " حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل " حَیَّ عَلیَ الْمَهدي يك شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ .
. ( گل نرگس ) یا ربیع الانام (عج) ... خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است ماه از سامره کرده طلوع آسمان بار دگر کرد خضوع مادرش دُرّ و گهر آورده حضرت ثانی عشر آورده کنیه اش کنیه ی احمد باشد نام او نام محمد باشد مژده ای دل که شد عالم سرمست که مسیحا نفسی آمده است شاخ طوبی گل نرگس آورد پسری حضرت نرجس آورد غرق در عشق شده بنیادم من به معشوق فقط دل دادم عشق مهدی است همان کهف حصین عشق مهدی است ولاغیر و همین اوست ملجأ به جهان ، اوست پناه پدرش عسکریِ آلُ الله اوست از نسل یَلِ بنتِ اسد نام او جلوه کند تا به ابد او که از داشتنش مسرورم حیف از دیدن او محرومم ... شاخ طوبی گل نرگس آورد پسری حضرت نرجس آورد یابن زهرا ! تویی آقای جهان مددی سید و مولای جهان بی قرین ، بی مثل و بی بدلی تو ز نسل قهرمان جَمَلی دلبری ! جان من و جانانی ! حجت ابن الحسنی ! سلطانی ! صاحب منزلت فاخِر ، تو ! حجج طاهره را آخِر ، تو ! عاشقان ! صبح عدو تاریک تاریک است "اندکی صبر سحر نزدیک است" شاخ طوبی گل نرگس آورد پسری حضرت نرجس آورد ══◈══ ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ .
. رب... " بی‌دعایی " می‌‌شود مَعروف، اجابت می‌رود " با حجابى " می‌شود مُنكَر، طهارت می‌رود " بى‌وفایی" می‌شود ارزش، مروّت می‌رود " بی‌نمازی" می‌شود مرسوم، بَرْکت می‌رود مُسکِرِ "جهل" و "رفاه" و "غفلت" و "بی‌همّتى" می‌بَرد یک قوم را در دوزخِ " بی‌غيرتى " " کینه " وارد می‌کند هر آدمی را در شرر با " حَسَد "، قابیل می‌گردند ابنای بشر " کِبر"، قارون می‌کند هر شخص را پیش نظر " ظلم "، محصولش بُوَد ایجادِ فرعونی دگر آتش ِ " شهوت " بسوزانَد ز ریشه، " فهم "را از فرشته‌ برتری را می‌نماید چار پا "عُجب"می‌آید وسط،"اخلاص" باطل می‌شود "خشم"، غالب می‌شود که"عقل"،زائل می‌شود "شُکر"، ضایع می‌شود که "کُفر"، حاصل می‌شود "صبر" می‌میرد، شَرارِ "حِرص"، قاتل می‌شود آتش ِ " عصیان " بسوزانَد هزاران نیک را مشعلِ " تقوا " کند روشن، دل تاریک را "کِذب" را از خویش کُن دفع و"صداقت" را بجوی " زُهد " را با خود نما همدم، " قناعت " را بجوی " بُخل"را از خود،جدا گردان"سخاوت " را بجوی با " ادب "، دریای " فضلِ آل عصمت " را بجوی بر " فَرَج " ، لب‌تشنه باش و با وقار و بی‌قرار کار کُن در عرصه‌‌ی الهامبخش ِ " انتظار " خواستارِ ثروتی از مال خود، " انفاق " کُن خواستارِ رفعتی در پستی‌اَت اغراق کُن خواستار " اهل‌بیتی " خویش را مُشتاق کُن عکس خود را بر درِ آل نبی اِلصاق کُن بهرِ نابودىّ " فقر و درد و فحشا و حَرَج "... صبح و شب باشد دعایت " امرِ تعجیل فَرَج " " خير " را فرموده قرآن: " حُجّةِ بْنِ الْعَسكَرى " نورِ خود را گفته یزدان: حُجّةِ بْنِ الْعَسكَرى حیدر و زهرای دوران: حُجّةِ بْنِ الْعَسكَرى خسته در زندانِ هجران، حُجّةِ بْنِ الْعَسكَرى در غیابش چیست انگیزه برای زندگی؟ در فراقش، " مُردگی " داریم جای زندگی شنبه ۶ فروردین ۱۴۰۱ .
. یابن الحسن! یابن الحسن! چراغ هدایت! نیامدی بود و نبود ما به فدایت نیامدی جمعه به جمعه چشم به در خوابمان نبرد خواندیم بینِ ندبه، رثایت نیامدی خونِ جگر ز هجر تو گریید چشممان شد پَهن، فرش سرخ به پایت نیامدی بیش از همه زدیم به پای غمت نَفَس روزانه داشتیم ثنایت نیامدی به عشق تو گناه نکردیم سیّدی! آیینه ای شدیم برایت نیامدی مِشکی به تن به رنگ تو در آمدیم ما در فصل روضه‌ها و عزایت نیامدی در کربلا به یاد تو بودیم دم به دم کردیم زیر قُبّه، صدایت نیامدی انفاق ها به نیّت وصل تو داشتیم خوردیم غصّه، بهر بلایت نیامدی شب های قدر، موقعِ قرآن به سر شدن بودیم یاد درد هایت نیامدی ای کاش راست بود... نکردیم ما چنین دیدی که کرده ایم رهایت نیامدی چون که نکرده ایم چنان، ما چنین شدیم از خویش کرده ایم جدایت نیامدی دیدی که در امور، در امواجِ فتنه ها از تو نکرده ایم حمایت، نیامدی باید خودت دعا به ظهور خودت کنی داریم التماس ِ دعایت... نیامدی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱.
. یَابْنَ الزّهرا! نَسئَلُكَ الْعَفو... بِمَحَبّةِ فاطمة المعصومه سلام‌الله‌علیها بالاتر از این درد نباشد دردی! تو بینِ مُحبّینِ خودت هم طردی در امر دعا بر تو نکردیم " اِکثار " اما تو دعا کثیر بر ما کردی وَ رانده شدی، غریب هستی، داری... تو کوچه به کوچه پیِ ما می‌گردی ما بهر تو غفلت ِ زیاد آوردیم ما را تو ولی، عفو کثیر آوردی بر جرم کثیرمان همه معترفیم ای کاش نگویی که ز ما دلسردی یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! غافل ز تو بودیم که درمانده شدیم با اینکه همه به تو فراخوانده شدیم از بس که نکردیم برایت کاری... سرخوش ز دَم ِ " سلام فرمانده " شدیم حالا که به هر طریق کردیمت یاد سوی تو و استغاثه، چرخانده شدیم... اصلاح نما، مُصلحِ کل! ما را که... در کوره‌ی درد جهل، جوشانده شدیم تو نیستی آنکه بین ما رانده شدی ماییم که با گناهمان رانده شدیم یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! بُگذار ببینیم تو را حَدّ ِ اَقَل ما را برسد از تو صدا حَدّ ِ اَقَل بگذار به حقّ حضرت معصومه گردیم برای تو فدا حَدّ ِ اَقَل تو غیب شدی، ما همه آواره شدیم یک دم، برِ ما رویْ نما حَدّ ِ اَقَل خرج تو نکردیم دعاهامان را افسوس نکردیم دعا حَدّ ِ اَقَل داریم در این در به دری می‌میریم بگذار ببینیم تو را حَدّ ِ اَقَل یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ .
. رب... رَبّنا آتِنا امام ِ زمان کاش باشیم با امام ِ زمان پرگشاییم تا امام ِ زمان درد ما را دوا امام زمان... أعطِنا مِنْ عِنایَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي رَبّنَا اکْشِفْ عذابَ هِجْرانِهْ پُشتِ عالَم ز هِجر او شد لِه هست خورشیدِ صورتش در مِه به ظهورش بشر بُوَد واله... هَبْ لَنا رِزقَ رُؤيَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي فضلِ او فضلِ حیدر کرّار نورِ انوار و چشمه‌ی اسرار هست تا او، جهان در استقرار در تبش هست كاممان، تب‌دار... اسقِنا مِن مَحَبّةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي رَبّ ِ يَسّر وَلا تُعَسّرنا برسان روزگارِ مهدى را روسیاهست بی‌رخش، دنیا مدح او هست بهترینْ آوا... وَ أعِنّا لِمِدحَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي با ظهورش بهشت می‌آید یارِ زهرا سرشت می‌آید قول داد و نوشت: می‌آید بهترین‌ْ سرنوشت می‌آید... اَرِنا عِزَّ دولَةِ المَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي هست الیاس، محوِ لبخندش خضر و عیسامسیح، پابندش جبرئيل و بهشت، دربندش همه‌ی دهر، آرزومندش... أعلِنا في مَوَدّةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ .
. یابن الحسن! ای منتهای منتهای دلربایی! ای پادشاه مُلک عقل و پارسایی! ای مُنجیِ لب تشنگانِ بر رهايی! یابن الحسن! ای حُجّت اعظم! كجایی؟ شاید نشد بعد از همین دَم، دَم برآرم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم می‌دانم این را که دگر وقتم تمام است من بهره اَم از عُمر، قدرِ اين سلام است عرض سلام ِ من به تو ختم کلام است دنیا بدون تو ظَلام اندر ظَلام است عرض گدایی به تو صبح و شام، کارم یابن الحسن! من هیچ کس جز تو ندارم شاید نشد دیگر که با تو راز گویم مدح تو را ای برترین اعجاز! گویم شاید نشد قسمت که شعری باز گویم بگذار تا یک مرتبه با ناز گویم: خواهم زمامم را به دستت واگذارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم اصلاً مشخص نیست باشد وقت، دیگر اصلاً مشخص نیست مانَم پشتِ این در شاید نشد دیگر نمایم ندبه، آخر بگذار تا یک مرتبه با دیده‌ی تر... مات تماشای تو گردد چشم تارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم هرگز نی ام بر نَفْس خود، خوش‌بین و دانا بسیار نامعلوم باشد وضع فردا شاید نشد قسمت کنم مدحِ تو آقا من را بخر ای مهربان‌‌ْارباب! حالا... حالا که با لطفت برت خدمت‌گزارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم وقتی که با هر باد، ممکن هست مرگم... زخمی ز سیل و آتش و باد و تگرگم احساسی اَم با شعر و قلب و ساز و برگم با وصف تو مولای من! ایمن به اَرگم هستم پناهنده به تو با حال زارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ .
. السلام علی صاحب العصر و الزّمان شکوائیه‌ی دوران تا خِرَد را ز دانا گرفتند مال، از دستِ دارا گرفتند مغز را کُنجِ زندان نهادند از لبِ پوست، معنا گرفتند بر دعای فرج، امر بودیم وَ همین را ز ما ها گرفتند با شُعارِ " عمل کن، دعا نه " منطق و فکر از ما گرفتند با همین حرف شیطانی از ما... هم دعا هم عمل را گرفتند منحرف شد دعاها دمی که... پرچم خویش، بالا گرفتند هر چه دنیا به دین منتسب شد هر چه دین را به دنیا گرفتند غالیانِ زمانه، برای... حجّتِ عصر، همتا گرفتند نَگْذرد حق ز آنها که از ما... در دعا سوزِ نجوا گرفتند ✍ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ...................... .
. صلّی اللّهُ عَلَیكَ یا اَباعَبدِاللّه پرچم که می‌رقصد به دل،گرداب باشد این حال، لایوصَف بُوَد،نایاب باشد از صبح تا شب،مهر ،خاطرخواهِ آن است شب‌ها هواخواهش دلِ مهتاب باشد می‌خواهد آدم که در آغوشش بگیرد توفیقِ این امّا فقط در خواب باشد رَقصَد عَلَم بر گُنبدِ سرخ حسینی تا رقص دارد زائرش شاداب باشد سرخ است یعنی خونِ شاهش بر زمین است یعنی دمادم بر فرج، بی‌تاب باشد شب‌های جمعه، نوبت پابوسیِ اوست فرداش وقت رفتنِ سرداب باشد در روزِ محشر، این دِرَفش ِ سُرخِ رَقصان... بر دست‌های جمله‌ی اصحاب باشد تصویر پرچم، قلب عاشق، کام تشنه... بر گریه‌های بی‌امان، اسباب باشد سخت است پرچمدار اُفتَد روی خاک و... ذکرِ لب اطفال تشنه، " آب " باشد! زیباترینْ تصویر در دوران غیبت... رقص ِ عَلَم بر گنبدِ ارباب باشد ✍ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ .
🎉میلاد ماه و روز جانباز گرامیباد🎊 🔰 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‌ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا «سوره احزاب_۲۳» ✍ترجمه: «از ميان ؛ مردانى هستند كه آنچه را با خداوند بسته بودند؛ صادقانه وفا كردند (و خود را آماده‌ى جهاد نمودند)، برخى از آنان پيمانشان را عمل كردند (و به رسيدند) و بعضى ديگر در (شهادت) هستند، و هرگز (عقيده و پيمان خود را) تغيير ندادند.» 💚 امام سجاد (ع): «ابوالفضل العباس نزد خداوند جایگاهی دارد که روز قیامت به آن غبطه می‌خورند.» 📚صبح_نو
. ‍( منتقم ) سلام الله علیک یا خاتم الحجج ... شافع و منجی تویی ، آقای بی همتا تویی آخرین اوصیا ، مولای جان افزا تویی در مسیر عاشقی هستی مراد هر مرید چشم امید و دعا و خواهش طاها تویی عالمِین و انبیا و اولیا را سروَری سرو رعنا قامت زیبا رخ زهرا تویی زخمی ام آقا نگاهم کن به من مرهم بده شاه و شاهنشه وصی اعلم الاعلی تویی صوت قرآنت علی وار است ای موعود خلق صاحب اسرار "سبحان الذی اسری" تویی این حریفان در شب عشرت مرا یارند و بس روز محنت آنکه می آید برِ دلها تویی ای گرفتار نگاهت ما ، کجایی ؟ بازگرد نوربخش و روشنیِ ظلمت شب ها تویی رخصتی ده ذره پرور ! تا تماشایت کنیم مهدیِ صاحب زمان ! تنها امید ما تویی ای که فردا این زمین را نور باران می کنی پای تا سر جلوه دار خالق یکتا تویی تو امیری ، سروری ، ماهی ، منیری ، اعلمی مقتدای شیعیان و رهبر دنیا تویی بوی گلهای بهشتی نفحه ی پیراهنت یوسف خیرالنسا نور جهان آرا تویی دیده ی عشّاق مشتاق تماشای شماست این جهان زشت است در چشم همه زیبا تویی نور چشم حضرت مادر بیا ، یابن الحسن وارث تنهایی سردار عاشورا تویی یا معزالاولیا ، حُسن ختام اهل بیت آرزوی یازده خورشید حق تنها تویی عصر جمعه یک جهان نام تو را دارد به لب العجل ای منتقم ، راه نجات ما تویی .
. امام_حسن علیه_السلام ( سفره ی حق ) اللّهم رب شهر رمضان ... خبر آمد خبری تازه میان راه است سرخوش آن دل که ز مقصود خبر آگاه است سرزده ماه خدا سفره حق باز شده تابش رحمت بی حدِّ حق آغاز شده ساحل دیده ی آلوده ی ما دریا شد موقع بندگی و نوکری و نجوا شد پر فضیلت تر از این ماه ندیدم هرگز با کرامت تر از این شاه ندیدم هرگز در شب پانزدهم وارث مولا آمد حضرت اکرم و اعظم ، شهِ والا آمد پسر فاطمه ی امّ ابیها آمد شرف الشّمس زمین ، قبله ی دلها آمد پسر ارشد مولاست چو قرص قمر است وسط معرکه ی جنگ مثال پدر است یا رب از یُمن قدوم حسن ابن حیدر برسان ناجی و محبوب دل کل بشر ... # امام_حسن_علیه_السلام .
. اَلسّلامُ عليكَ يا ناصِرَ الْحُسَين " التماس به علیه‌السلام برای فرج " برای حضرت مهدی، مرا فدایی کن و بهرِ مرثیه اش لایق رثایی کن نیابتاً ز تو کردم دعا برای فرج مرا ز دستِ زمین‌خورده‌ات عطایی کن چو پای حجّت حق، ایستادگی کردی تو ظرف قلب مرا پر ز با وفایی کن بده ز ظرف دلت غیرتی برای دعا برای خدمت مهدی، مرا هوایی کن تویی معلم یاریّ ِ بر امام زمان در این مسیر، به فُلکم تو ناخدایی کن دعای من، خودِ من را دهد نجات، ولی بر آر دست و تو بهر فرج، دعایی کن تو دست های زمین‌خورده را بلند نما ز کار یوسف زهرا گره گشایی کن شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ .
استمداد و عرض ارادت جدید ای پور مرتضا دلبند مصطفا سلطان ماسوا سن شاه من گدا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) دیل تنگه گلدی گل غم قلبی دلدی گل وصلین گوزلدی گل قویما اورک یانا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) ای درده آشنا سر منشا وفا وی علت بقا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) ای منجی جهان غم دن امان امان ائله اوزون عیان قلبیم دونوب قانا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) دردیم عیان دی گل فعلیم فغان دی گل اشکیم روان دی گل یوخ دردیمه دوا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) یا صاحب الزمان یا امن و الامان مولای مهربان ویر قلبیمه صفا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) گل انتظاریوم چوخ بیقراریوم باخ اشکباریوم قلبیمده وار نوا جانیم سنه فدا یابن الحسن آقا (۲) آدرس کانال اشعار 👇 @hushmand