eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab 07 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
6.3M
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزیست کلی اشک چشمش میدهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی لاتقنطوا من رحمه الله آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس بود خنجری برداشت ابراهیم قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید ناله ی درمانده را طاقت ندارد بشنود تا به درد آمد دلم دار و درمانی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علیست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش میشد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پشیمانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید هرچه مولا از سنان و حرمله منت کشید قطره ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید شد علیِ اصغرش آخر علی و اصغرش بر روی دستی سرش بر روی دستی پیکرش 1403 .
Shab 12 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
6.85M
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را میشمارم باز جرم بی شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت میسپردم اختیار خویش را از همان روز ازل باید خدایی میشدم در حریم یار میجُستم دیار خویش را کاش دست مهربانت سایه بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود تا به سمت تو می اندازم گذار خویش را تو یقینا میشناسی خوبتر از من مرا من نمیدانم صلاح کار و بار خویش را عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم میرود قول و قرار خویش را کاش میفهمیدم این آلوده دل من نیستم حال که عمری کشیدم انتظار خویش را بسکه سر زد از من رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس اماره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب زنده دار خویش را چند قطره اشک و دست خالی و چشمان تر با خودم آورده ام دار و ندار خویش را بین زندان گناهم یاد تو افتاده ام تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را یا اله العالمین اغفر ذنوبی بالحسین هر چه باشم روی لب دارم شعار خویش را شعر: 1403 .
Shab 14 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net].mp3
6.14M
هرچه عمرم رفت و شد مویم سپید چشم تو از من بجز غفلت ندید قصه ی من هم به پایانش رسید نا امیدم نا امیدم نا امید آمده عبد فراری سر به زیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر گرچه من نان علی را خورده ام دل به دست او ولی نسپرده ام صاحبم را سال ها آزرده ام آخر کارم شده افسرده ام شرم بر من توبه کردم دیر دیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر رفت از یادم که نوبت میرسد این شلوغی ها به غربت‌ میرسد لحظه ی مرگم به سرعت میرسد نوبت آن قبر خلوت میرسد دو ملک هستند آن هم سخت گیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر دیگر این پرونده پیش قاضی است حضرت صاحب ز من ناراضی است من نماز و روزه هایم بازی است سال ها کارم فقط لفاظی ست تو بزرگی و من آن عبد فقیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آخر از امروز و فردا کردنم بوی معصیت گرفته این تنم دوستی ها میکنم با دشمنم آنکه عمرش را هدر داده منم حضرت باران بزن بر این کویر یا مجیر و ‌یا مجیر و یا مجیر غصه دارم غصه های بی حساب مستحقم تا بسوزم در عذاب مانده بهر من فقط یک انتخاب ناله از دل میکشم یا بوتراب من علی دارم امامی بی نظیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر مستم و هوشیار میگویم علی هر که گفت از یار میگویم علی یک صد و ده بار میگویم علی جای استغفار میگویم علی او گرسنه نوکرانش سیر سیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر شعر: رمضان 1403 .
Shab 16 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net].mp3
5.8M
🎤 هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است آی صاحب خانه پس کی نونوارم میکنی پیش خوبانت اگر رسوا شوم دردسر است سفره آماده است اما میهِمان آماده نیست آه باران بهاری چشم خشکم نوبر است لطف کن چوبم بزن ردم کنی دق میکنم آبرویم ریخت پیش هرکه این دور و بر است خاک ویرانم ولی حتما به دردت میخورم آنکه برده سود از خاک خرابه زرگر است آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است آنچه غفلت دارم از آن ترس روز محشر است یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آنکه از آتش فراری داده من را مادر است نفس عمری بندگی های مرا در بند کرد نفس را در هم شکستن کار شاه خیبر است زودتر پرونده ی ما را بده دست علی حاصل صوم و صلاه روزه داران حیدر است زیر ایوان طلایش قبله سرگردان شده حرف انگور نجف در سجده مستی آور است بسکه محتاجم علی را به حسن دادم قسم چون گره را باز کردن کار سبط اکبر است سفره ی شبهای قدرم را حسن انداخته او که در دست کریمش رزق سال نوکر است عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد میشود گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است مادر او را زدند و دست مولا بسته بود آهِ حیدر از همان میخیست که روی در است زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها اینکه میسوزد در آتش دختر پیغمبر است 1403 .
Shab 21 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
5.94M
منم و چشم تر و این دل مضطر مانده تویی و حرمت این مصحف بر سر مانده شب قدر آمده قدری بغلم کن یا رب به سرم دست بکش بر سر این درمانده اگر امشب تو مرا پس بزنی میمیرم عاشقی پشت درِ خانه ی دلبر مانده باغ اعمال مرا آتش غفلت سوزاند چه کنم شاخه ی عمرم همه بی بر مانده چه خطاها که نکردیم و تو جمعش کردی ای که در بخشش بی حد تو کافر مانده همه راندند مرا نیست غمی زهرا هست پشت این کودک حیران شده مادر مانده در قیامت همگی زیر پر فاطمه ایم محشر مادر ما در صف محشر مانده زیر قرآن خدا ذکر علی جان عشق است لب من در هوس گفتنِ حیدر مانده بعلی بعلی بعلی العفو نام مولا وسط عرش شناور مانده جز محبت نچشیده است غلام حیدر حسرت اخم علی بر دل قنبر مانده شب قدری برسانید مرا پیش پدر ای نجف آرزویت در دل نوکر مانده لحظه ها لحظه ی دیدار علی با زهراست کوثری منتظر ساقی کوثر مانده تیغ کوفه به سر شیر خدا رحم نکرد پدری رفت ولی روضه ی دختر مانده در دل کوچه ی کوفه چه به روزش آمد آه زینب وسط چند نفر شر مانده کاش میشد سر بازار بگویند به او غم مخور چونکه به قدر همه معجر مانده رمضان 1403 .
. رمضان 1403 و علی مثل مالک فالتبک البواکی خوشا به حال اونکه جون داد به یه لباس خاکی شهید اون کسیه که شهید زندگی کرد فرار کنید ز شهرت به سمت بی پلاکی و علی مثل مالک فالتبک البواکی میخوام بریزم حالا رو دستت آب پاکی معبر زندگیمون نفس امارمونه اگه ازش نگذری یقین بدون هلاکی ببین ریشه در چه انسیه که عبدالحسین برونسیه بی قبر و بی نشون برنده ابراهیم هادیه که ارثیه گرفتن از فاطمه مادرشون نعم الامیرم شهید نشم میمیرم **** و علی مثل مالک فالتبک البواکی مهمه که تو دنیا گریه کنی برا کی مالک اگه مالکه خوابو ز دشمن گرفت یه قله ی استوار نه هراسی نه باکی مالک اشتر یعنی حماسه یعنی جهاد به امان نامه ی هر کس و ناکس تن نداد گناه اشعری رو به پای مالک نزار نزاری جا به جا شه جای شهید و جلاد مرحبا به یاران هدف زیر پرچم شاه نجف نقطه سر خط کاری کن که بعد رفتنت پا بکوبه دشمن از شعف یومُ فرحت نعم الامیرم شهید نشم میمیرم **** دیدی لانه ی عنکبوت دیگه داره میره بر باد برکت خون قاسم ابومهدی و عماد هلال شیعی داره یه ماه کامل میشه یه چند قدم مونده تا صاحب پرچم بیاد اگه رو لبهای ما شعار قدسُ لناست یعنی که ون صد آید یقین نود پیش ماست آرزوته ببینی حرم امام حسن رو کلید فتح بقیع تو کوچه های حِیفاست غرش سجیلو ببین پرواز ابابیلو ببین برگشته ورق جوشش خونِ مقاوت از فرات تا نیلو ببین اینه وعده ی حق نعم الامیرم شهید نشم میمیرم 👇
Shab 24 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net].mp3
4.46M
خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته سفره را از بی کران تا بی کران انداخته دعوتم در میهمانی لیک دستم بسته است نفس بد بر دور دستم ریسمان انداخته شرح من شرح کسی باشد که از نادانی اش توبه اش را پشت گوشش هر زمان انداخته با که گویم از خطایم هیچکس بویی نبرد بسکه پرده بر گناهم غیب دان انداخته مِن و مِن کردن نشان از بازگشت کودک است این زبانم را خجالت از بیان انداخته شرم از حق جای خود اما بغل وا کردنش شوق توبه در دل پیر و جوان انداخته شب نشینان شادمان باشید چون شاه نجف کیسه بر دوشش به عشق سائلان انداخته ساقی من آن یداللّهیست که بر مرقدش دست زهرا طرح انگورِ جنان انداخته كل شي هالك باقیست مولانا علی سر به سجده محضرش هفت آسمان انداخته تا ابد پرسه فقط دور سرایش میزنم بسکه بی منت برایم استخوان انداخته یاد عشاق امیرالمومنین وقت سحر دانه ی تسبیح را صاحب زمان انداخته سفره ی افطار شد پهن و لب خشک حسین از غذا خوردن مرا وقت اذان انداخته صوت تسبیحش چه شد دیگر نمی آید به گوش از صدا آخر گلویش را سنان انداخته خواهرش بی تاب شد تا دید بر انگشترش وقت غارت گوشه چشمی ساربان انداخته چوب دست بی حیا بر جای لب های نبی آنقدر کوبید رد خیزران انداخته شعر: محمد جواد شیرازی 1403 .
Shab 23 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (2).mp3
3.26M
این پرچم رو دوشت مونده ودیعه بوی مولا رو میده جوون شیعه کن لظالمِ خصما تا نابودی حتی واسه خلخالِ زن یهودی همین الآن یه کودکی گوشه ی غزه داره تو سرمای هوا تنش میلرزه نمیشه بی تفاوت بود اگه دل به علی دادم دیگه دست خودم نیست که یاد این روضه افتادم اصلاً رقیه نه به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بماند چه میکنی اصلا خیال کن که کسی دختر تو را در بین جمعیت بکشاند چه میکنی اللهم عجل لولیک الفرج یا بقیه الله یا بقیه الله **** جنجالی در مصافِ ظلمت و نوره این جنگِ غربالِ دم ظهوره مظلوم پشت مظلوم بیاد به یاری میفته ظالم تو خفت و خاری دیگه زمین داره میره به سمت کابوس چرا ما دق نکردیم از غصه ی ناموس یکی از تشنگی غش کرد یکی از گشنگی جون داد یکی دخترشو گم کرد یه سره میکشه فریاد صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری اللهم عجل لولیک الفرج یا بقیه الله یا بقیه الله 1403 .
Milad Emam Reza 1402 Bazri [Mohjat_Net] (3).mp3
1.92M
جان جانانه عزیز ایرانه حضرت سلطانه امام رضا جانه من که از جام شراب رضوی مستم افتخارم اینه خادم الرضا هستم حواساتون دو سه دِیقه پیش من باشه آخه کلی خبر از حرم رسید دستم هله هله هله هله تو حرم ولوله شد که کوری بینا شد یه فلج که روی ویلچر بوده هم پا شده زبون یه لال مادرزادی هم وا شده یکی شاده گمشدش تو صحنا آخه پیدا شده هله هله هله هله خالیِ جای شما حرم چه زیبا شده یکی نذرشو ادا کرده که بابا شده با سلام و صلوات خادما تبریک میگن بساط عقد دو تا جوون مهیا شده السلطان ابالحسن **** امشب از دوری مشهدالرضا خسته ام من میخوام برم حرم کولمو هم بستم اما قبلش بذارید تموم کنم کارو حیفه که این خبرا بمونه رو دستم هله هله هله هله یکی نذر حرمش کرد همه اوقاتشو مادری اومد و بخشید زیور آلاتشو خرج زائر اولی کرده طلاجاتشو یکی فاتحه میخوند یاد کنه امواتشو هله هله هله هله یکی وقف کفترا کرده زراعاتشو وقف سقاخونه کرد نادر فتوحاتشو قهرمان کُشتی جهان حسن یزدانی مثل تختی به حرم داد افتخاراتشو روح و ریحانه معنی ایمانه حضرت سلطانه امام رضا جانه السلطان ابالحسن 1402 .
Ziarat Makhsos Emam Reza 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.85M
دلم با عشق تو مأنوسه ولی تو حسرت پابوسه حرم چه خالیه جای ما شب زیارتِ مخصوصه دلتنگمو گلومو بغض گرفته ببین چند وقته نوکرت حرم نرفته ببین مگه ما دل نداریم چرا ما رو نمیطلبی تو بگی سر میاریم چرا ما رو نمیطلبی تو رو به کرمت بطلب حرمت **** بدون عشق تو آقاجان خدایی زندگی زندونه دوای درد منو آقا کسی بجز تو نمیدونه رو قلب ما خدا خودش نوشته رضا پایین پات برای ما بهشته رضا یه شب جمعه ما رو ببر تو صحن سقاخونه بی شما زنده باشم محال نوکرت بتونه تو رو به کرمت بطلب حرمت 1403 .
Ghadir 1402 Bazri [Mohjat_Net] (3).mp3
1.63M
خم 1402 چه نعمتی بالاتر از ولایت چه واجبی واجب تر از برائت با من بگو شادی قلب زهرا به غاصبین حق مولا لعنت حب علی تضمین بهشته زیباترین شکل سرنوشته بغض علی آتیش جهنم عاقبتش میشه ابن ملجم خدا یکی علی یکی غیر علی میشه خلیفه کی منکرین فضائلش جوابو پس میدن یکی یکی علی علی حیدر مدد **** اگه میخوای روزیت بشه شهادت حتی نفس هاتم باشه عبادت با من بگو شادی قلب زهرا به غاصبین حق مولا لعنت حب علی اعلا درجاته شرط قبولیه حسناته بغض علی تاریکیه محضه خدا نیاره حتی یه لحظه نور ازل عهد ابد تفسیر قل هو الله احد مثل نبی با هر نفس جبرئیلم میگه علی مدد علی علی حیدر مدد **** میخوای سرت بالا باشه قیامت میخوای که تو دنیا بگیری عزت با من بگو شادی قلب زهرا به غاصبین حق مولا لعنت حب علی آخره کماله ثمره ی لقمه ی حلاله بغض علی کفره ناتمومه ثمره ی لقمه ی حرومه قلب زمین روح زمان دلیل خلقت کون و مکان ولایتش شرط نماز اسم مقدسش اصل اذان علی علی حیدر مدد