بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
اول
باغست و شکوفه ی خزانش مانده
بر شانه فقط بار گرانش مانده
در آینه تصویر ندارد مادر
جسمش که نه! آه نیمه جانش مانده
دوم
از باغ نشسته در خزان آقا جان
حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان
زهرا به زمین خورد و علی را بردند
این جمعه خودت را برسان آقا جان
سوم
دیر است تو را خدا کمی زود بیا
اصلا به دستت آب اگر بود بیا
دیوار شنید...مادری در آتش
از پشت در شکسته فرمود بیا
چهارم
از بام ظهور تا خدا پر بکشد
ته مانده ی انتظار را سر بکشد
یک روز به انتقام زخم دستاس
تیغ دوسر از غلاف حیدر بکشد
پنجم
دستان کسی نشسته یادت بکند
اهل کرمی! خدا زیادت بکند
ای کاش به حرمت در نیمه کبود
با جمعه ای از ظهور شادت بکند
ششم
مخفی ز نگاه آسمان بالا رفت
با بال شکسته پر زد و تنها رفت
جاری و زلال پیش من آمده بود
زخمی و کبود و خاکی از دنیا رفت
هفتم
در سوخت و زیر پای مسمار افتاد
گل در وسط هیمه ای از خار افتاد
وقتی که درخت را تکان می دادند
از دست کبود شاخه ای، بار افتاد
هشتم
از چشم همه، زمین نامحرم هم
مخفی شده قبرتان ولی مریم هم
رفتی و کسی ندید و پیدات نکرد
برگ و بر و خاک و میوه ات، این هم هم
نهم
شب بود و چه بی سر و صدا رفت که رفت
آرام در آغوش خدا رفت که رفت
روی تن او نشانه ها ماند که ماند
زخمی و کبود کوچه ها رفت که رفت
دهم
همسایه هم از صدای او راحت شد
از کوچه و جای پای او راحت شد
پاهای ورم کرده و دست مجروح
از نیمه شب دعای او راحت شد
یازدهم
گفتیم که یا فاطمه تطهیر شدیم
با نان تنور خانه اش سیر شدیم
از درد و بلای او شنیدیم کمی
خیلی به پای روضه اش پیر شدیم
دوازدهم
زهرا که قتیل زخم مسمارم بود
در فتنه کوچه یکتنه یارم بود
با دست شکسته ذوالفقاری می کرد
سینه زن هیات و علمدارم بود
سیزدهم
بگذاریدش به حال تنهایی خود
سر برده به زیر بال تنهایی خود
هرشب سر خاک، آبیاری دارد
در مزرعه محال تنهایی خود
چهاردهم
ای مرد بخوان که بیش از این گریه کنیم
بر زخم دل خانه نشین گریه کنیم
پشت سر تابوت کسی در کوچه
با خون چکیده بر زمین گریه کنیم
پانزدهم
آمد که بشوید آب از سر خم شد
قد کفن از قامت مادر خم شد
غسال تو ناگهان چرا دست کشید
از زانو کوه صبر حیدر خم شد
شانزدهم
او رفت ولی چقدر لاغر شده بود
در قالب خود، جمع مکسر شده بود
چشمان به گود رفته مادر ما
سویی هم اگر داشته کمتر شده بود
هفدهم
یک شانه خم به زیر داغم امشب
مشغول کفن کردن باغم امشب
ای ساقه ی مجروح دعا کن تا مرگ
بعد از تو بیاید به سراغم امشب
هجدهم
پاییز به جان باغ تاک افتاده
بر پیرهن عمر تو چاک افتاده
انگار که گوشواره عرش خدا
کنده شده و به روی خاک افتاده
نوزدهم
آن روز که چای خطبه را دم آورد
از سنت و از کتاب دین هم آورد
کور و کر و لال ها تعجب کردند
از بس خانم دلیل محکم آورد
بیستم
ابلیس دوباره ناگهان پیدا شد
حرفی نزده لب جهنم وا شد
طوفان آمد قباله را با خود برد
کشتی شکسته راهی دریا شد
.
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
.بسمالله الرحمن الرحیم
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#اجتماعی_سیاسی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#دهه_فجر
#محمود_مربوبی
▶️
انقلاب ما شکوهش وامدار فاطمه ست
اعتبار این نظام از اعتبار فاطمه ست
ما چهل سال است چون کوه استوار و محکمیم
الگوی ما گامهای استوار فاطمه ست
آری آری در مسیر نهضت پیر خمین
ما اگر ثابت قدم هستیم ، کار فاطمه ست
این صلابت ، این شکوه ، این قدرت ایران ما
گوشه ای از معجزات آشکار فاطمه ست
فتنه های دشمنان در نطفه خنثی می شود
تا علم دست امیری از تبار فاطمه ست
هر چه داریم از همان " الجار ثم الدار " اوست
عزت ما از دعای بیشمار فاطمه ست
از سر هر مأذنه نام علی آید به گوش
پس یقینا این حکومت شاهکار فاطمه ست
زیر این پرچم که نام شیعه را احیا نمود
هر کسی خدمت کند خدمتگزار فاطمه ست
هر که در راه ولایت بگذرد از جان خویش
مطمئنا روز محشر در جوار فاطمه ست
حالش اما این روزها رو به وخامت می رود
روزهای آخر فصل بهار فاطمه ست
او زمین افتاد تا حیدر نیفتد بر زمین
شیعه زنده از همین تقسیم کار فاطمه ست
تیغ بران کلامش خصم را در هم شکست
از الف تا یاء - الفبا - ذوالفقار فاطمه ست
شعله چون صیدی پرستو را به دام انداخته
نانجیبی پشت در فکر شکار فاطمه ست
یک نفر باید بیاید تا بگیرد انتقام
عالمی چشم انتظار یادگار فاطمه ست
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#اجتماعی_سیاسی
#علیرضا_خاکساری
💠 به بهانه ی تقارن یوم الله ۲۲ بهمن و شهادت حضرت صدیقه ی طاهره (سلام الله علیها)
▶️
مضمون به ذهن حضرت شاعر خطور کرد
شعری برای عبرت ما جفت و جور کرد
تاریخ را به سبک تغزل مرور کرد
در واژه ها دوباره حقیقت ظهور کرد
آری حقیقتی که از آن کم سروده ایم
در گیر و دار قافیه مبهم سروده ایم
حق و حقیقتی که شروع قیام شد
خیلی گران برای پدرها تمام شد
با اشک مادر شهدا احترام شد
در سفره های خالی مان فیض عام شد
این آیه های بيّنه روشنگری کند
تاریخ را ورق زده یاداوری کند
دیروز قحط "حریت" و "اختیار" بود
مشی و مرام سلطه گران آشکار بود
بی مایه ای به گرده ی مردم سوار بود
آزادگی مغایر آن روزگار بود
دیروز اسیر غم به رهایی نمیرسید
داد ستم کشیده به جایی نمیرسید
دیروز عصر غیرت و انسانیت نبود
قی کردن حیا و شرف معصیت نبود
در شهر تیره صحبت مشروعیت نبود
در کوچه ی محله مان امنیت نبود
ناموس شیعه تجربه کرد اضطراب را
یادم نرفته قصه ی کشف حجاب را
دیروز مکتب نبوی دولتی نداشت
غیر از حکومتی علوی حاجتی نداشت
این تکیه و حسینیه ها حرمتی نداشت
شهر به این بزرگی مان هیئتی نداشت
دیروز که محدث و منبر نداشتیم
اینگونه بزم روضه ی مادر نداشتیم
تا اینکه شهر را تب بالا فراگرفت
هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت
روح خدا زمین و زمان را فراگرفت
این درس را ز حضرت زهرا فراگرفت
از وارثان سفره ی پربار انقلاب
صدها درود هدیه به معمار انقلاب
با خون سپر برای بلیه درست کرد
"طیب" سرشت ، نفس زکیه درست کرد
از دختران مان علویه درست کرد
صدها حسینیه ، حسنیه درست کرد
این ناخدا که در دل طوفان بلند شد
با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد
امروز زیر سایه ی دین پاگرفته ایم
از دشمن ابتکار عمل را گرفته ایم
در صدر فاتحان زمان جاگرفته ایم
امروز زهر چشم ز دنیا گرفته ایم
دیگر به زور و ظلم و ستم تن نمیدهیم
در معرکه مجال به دشمن نمیدهیم
امروز نان دشمن اسلام آجر است
بازار از مساجد و از مسجدی پر است
از بچه های فاطمه ابلیس دلخور است
امروز روز عفت و تکریم چادر است
ارزان به شمر و حرمله ها سر نمیدهیم
سر میدهیم یک نخ معجر نمیدهیم
امروز جاده های حرم تا حرم زدند
بر بام هر حسینیه صدها علم زدند
بر هر کتیبه یک غزل از محتشم زدند
در بزم روضه محشر کبری رقم زدند
امروز لرزه بر همه عالم می افکنیم
هر فاطمیه بر سر و بر سینه میزنیم
بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب
جانی دوباره داده مسیحای انقلاب
دیگر چه گویم از برکت های انقلاب
ماییم و صبح روشن فردای انقلاب
این انقلاب مظهر الطاف مادر است
این مرز و بوم کشور زهرا و حیدر است
امشب کنار رهبرمان گریه میکنیم
با اعتقاد و باورمان گریه میکنیم
هم ناله با امام زمان گریه میکنیم
تنها برای مادرمان گریه میکنیم
آتش گرفته پشت در بسته فاطمه
تاول نشسته در کف هر دست فاطمه
افتاده است و بال و پرش درد میکند
از ضربه ، پلک چشم ترش درد میکند
دستار بسته است و سرش درد میکند
ای وای مادرم کمرش درد میکند
روزی که بین شعله ی نمرود پا گذاشت
حوریه ی بهشت خدا بار شیشه داشت
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
.
#سالروز_تخریب_بقیع
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#قبرستان_بقیع
#عبدالحسین_میرزایی
در بقیع قبر حسن آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آسمان شهر یثرب تار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
صحن اینجا کمتر از جنت نبود
(بشکند دستی که ویرانش نمود)
چشم اهلالبیت گوهر بار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
قبر فرزندان زهرا شد خراب
روزها تابد بر آنها آفتاب
بیتالاحزان قصّه اش تکرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
اشک خون میریزد از چشم ترم
مثل مادر شد حسن هم بی حرم
تربتش بی خادم و زوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آن بقیع با صفا یادش به خیر
آن ضریح دلربا یادش به خیر
از جفا پامال آن گلزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
چار قبر نازنین یادش به خیر
تربت امالبنین یادش به خیر
حال با خاک زمین هموار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
چادر مادر اگر خاکی نبود
اینچنین قبر پسر خاکی نبود
هر چه بر آل نبی آزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
دومی باب جسارت را گشود
قصد نبش قبر زهرا را نمود
خون به قلب حیدر کرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
با همان دستی که زهرا را زدند
شعله بر کاشانه مولا زدند
قبر فرزندانشان آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در همین جا نیمهی شبها علی
ناله میزد از غم زهرا علی
بعد زهرا بی کس و بی یار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در همین جا پیش چشم مرد و زن
تیر باران شد تن پاک حسن
مثل مادر پیکرش خونبار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
از همین جا دود و آتش پا گرفت
کربلا دامان دخترها گرفت
عمه سادات کارش زار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
گر نمیشد کشته محسن پشت در
اصغری در خون نمیزد بال و پر
تیر کین همدست با مسمار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
پای زهرا باز شد در کوچه ها
بسته شد دستان زینب از جفا
از همین جا راهیِ بازار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
#تخریب_بقیع
.
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
سرنوشت آن گل پرپر نمیدانم چه شد
شرح این خونگریه را آخر نمیدانم چه شد
احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود
آن سفارشهای پیغمبر نمیدانم چه شد
روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت
آشیانش سوخت، بال و پر نمیدانم چه شد
چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد
«در» که کلاً سوخت، میخ در نمیدانم چه شد
بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید
حالت گلبرگ نیلوفر نمیدانم چه شد
شد فدک سیراب از سرچشمهی پهلوی او
لالههای رسته بر بستر نمیدانم چه شد
دستهای شوهرش زخمی شد از ردّ طناب
ریسمان بر گردن حیدر نمیدانم چه شد
هیچ کس قبر شریفش را نمیداند کجاست
آخرِ این قصه را دیگر نمیدانم چه شد
✍️ #عباس_احمدی
مقدمتان رابه این کانال2هزارنفری گرامی می داریم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
زهرا همهجا یاور و غمخوار علی است
با پهلوی بشکسته طرفدار علی است
هر دست که حامی ولایت نشود
دستی که نبی بوسه زند یار علی است
گلخانهی وحی طعمهی آذر شد
گل رفت ز دست و غنچهاش پرپر شد
شد حرمت صدیقهی کبری پامال
یک آیه جدا ز سورهی کوثر شد
از شعلهی نار، گل به احمد دادند
بر بانوی وحی، تحفه بیحد دادند
ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی
اجریست که بر آل محمد دادند
از هر طرفی که رهسپر میگشتم
پیش ضربات او سپر میگشتم
همراهم اگر نبود در کوچه حسن
تا خانهی خود چگونه بر میگشتم
کی بود گمان به فتنه دامن بزنند؟
آتش به سرای حی ذوالمن بزنند
ای اهل مدینه! از شما میپرسم
کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند؟
✍️ #غلامرضا_سازگار
مقدمتان رابه این کانال2هزارنفری گرامی می داریم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
هر آینه مظهر علی خواهم شد
در معرکه حیدر علی خواهم شد
ای اهل سقیفه! همه آماده شوید
من یک تنه لشکر علی خواهم شد
✍️ #علی_ذوالقدر
مقدمتان رابه این کانال2هزارنفری گرامی می داریم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
✍️ #مرضیه_نعیم_امینی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین...
گفتم که فاطمه، کمر آسمان شکست
هجده بهار دیدی و در سوگ تو دلم
بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست
ای دل بسوز و بشکن! تا باورت شود
حتماً دری که سوخته را، میتوان شکست
بانوی نور در دلتان رنگی از خداست
زیباتر است بر قد رنگین کمان، شکست
با هر دری که بعد نگاه تو باز شد
انگار در گلوی علی استخوان شکست
✍️ #مهدی_مردانی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
سند محکم مظلومیت حیدر بود
چادر سوختۀ فاطمه، روشنگر بود
کاش اسلام نمیدید چنین روزی را
آنکه میسوخت، جگرگوشۀ پیغمبر بود
یاس یاسین پسری داشت خدایا پسری
عمر آن غنچۀ نشکفته ز گل کمتر بود
گاه ای علّت ایجاد! به خود میگویم
من و ما کاش نبودیم ولی مادر بود
پیر شد بعد تو آقای جوانان بهشت
دیدن قاتلت از بسکه عذاب آور بود
آه مادر! چه از آن کشتۀ عطشان گفتی
زینبت گفت که این توصیۀ آخر بود
آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست
بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود
✍️ #مسعود_یوسف_پور
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
گریههایش بر سر دنیایتان آوار شد
آن طبیب مهربان، آخر خودش بیمار شد
آفتابی بود و محروم از تماشایش شدید
در شب روشنگریها نور او انکار شد
گرچه اشباه الرجال آتش به جان او زدند
تا ابد شرمنده از آن ماجرا، مسمار شد
بی زره، بی تیغ، بی خنجر به میدان آمده
خاکریز جبههاش بین در و دیوار شد
گرچه مردان غیور شهرتان خوابیدهاند
کودکی قبل از تولد، عازم پیکار شد
این که میسوزد میان شعلهها "عشق علی" است
گرچه عشق آسان نمود اول، ولی دشوار شد
✍️ #عاطفه_خرّمی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
جاری شده این اشک به تکرار غم تو
عمریست دل ماست گرفتار غم تو
شد هر تپشش ذکر «علیّاً ولی الله»
قلبی که شده محرم اسرار غم تو
چشم تر ما چشمهای از کوثر و در دل
چون خیمهای افراشته همواره غم تو
جا مانده دلم در وسط کوچهٔ اشکت
آتش زده ما را در و دیوار غم تو
ده قرن گذشتهست، هنوز ای گل پرپر
مانده بهروی دوش جهان بار غم تو
✍️ #یوسف_رحیمی