eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ هیئت کجا و این نوکرِ آلوده؟ همیشه لطف تو شامل من بوده این دنیا اون دنیا نداره وَاللّهِ نوکریِ خونه‌ت واسم دو سر سوده! من به خوبی تو عادت دارم دستمو بگیر که حاجت دارم رد نکن منو از این در آقا من به دخترت ارادت دارم تو پادشاهی و سَروَرمی ارباب از بچگی یار و یاورمی ارباب شامل حالم بوده از ازل لطفت تو مهربون‌تر از مادرمی ارباب ابر بارون شدم و می بارم خودم و به دست تو می سْپارم باز مث قدیم بهم ثابت شد... که دوسم داری و دوسِت دارم «ای حسین من، غریب مادر» *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
سید رضا نریمانی_15 آذر 97 - هیئت فدائیان حسین - مناجات - دلم گرفته دل من از عالم و آدم گرفته-1544258018.mp3
12.16M
دلم گرفته دل من از عالم و آدم گرفته 📋 مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گريه‌م گرفته مثه بچه‌مرده‌ها دلم گرفته کدوم گناهم منو از تو و تو رو ازم گرفته گريه‌م گرفته دلم گرفته دل من از عالم و آدم گرفته بده پناهم نوکرت بهونه‌ی حرم گرفته دلم گرفته دورت بگردم دور اون ضريحی که هواشو کردم خودت ميدونی که فقط خود تويی دوای دردم دورت بگردم آرزو دارم اگه شد جنازه‌مو حرم بيارن آروم ميگيرم سرمو پايين پات اگه بزارم آرزو دارم... 🎤🍃 التماس دعای فرج و عاقبت _بخیری
. 📋 از کودکی با خاطراتت گریه کردم (ع) (س) کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ از کودکی با خاطراتت گریه کردم با دستمال مشکی غم گریه کردم زیر کتیبه، رو به پرچم گریه کردم گفتن یا مظلوم، نم‌نم گریه کردم این گریه از شیر حلال مادران است گریه، گریه، گریه بهترین کار جهان است هرجا که رفتم از شکوه تو سخن بود نام شما لالایی شبهای من بود زیباترین تکرار من، سینه زدن بود جای کبودی بعد هیئت، روی تن بود با سینه‌زن‌ها دم گرفتم، قد کشیدم در روضه‌ها ماتم گرفتم، قد کشیدم جایی نخواهم رفت غیر از خانه‌ی تو تنها شدم محتاج آب و دانه‌ی تو من را نجاتم می‌دهد میخانه‌ی تو بهتر که باشم تا ابد دیوانه‌ی تو جز نوکری کوی تو، من را هنر نیست اصلا به غیر از خانه‌ت، جایی خبر نیست بر سر زنان از ماجرایت، غصه خوردم با مقتل کرب و بلایت، غصه خوردم برا حال و روزت بچه‌هایت، غصه خوردم از بچگی خیلی برایت، غصه خوردم موی سفیدم، راوی شرح غم توست فیض دو عالم، در کنار پرچم توست قبل از محرم میکند مادر صدایم نامه فرستاده با دست خود برایم مشمول لطف و رحمت خیر النسایم زهرا خودش من را سوا کرده بیایم بغض گلوی عاشقان از، آه زهراست اشکی اگر گردد روان، از آه زهراست شب تا سحر، همسایه‌هایش را دعا کرد بین قنوتش، گریه‌کن‌ها را صدا کرد ما را اسیر خامس آل عبا کرد آهی کشید و سینه‌ها را، کربلا کرد اذن دخول روضه‌های ما مدینه‌ست شرط قبول گریه‌های ما مدینه‌ست در جمعیت گم میشود لحن صدایی بالا گرفته کین‌های بی‌حیایی افتاده در روی تنش با ضرب پایی روضه زنانه می‌شود فضه کجایی؟ دیگر نشد شانه زنم، موی حسینم از دمی سوخت، گیسوی حسینم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
۴ 📋نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم (ع) (س) 🏴 شب سوم محرم الحرام 1445 🎤حاج مسعود پیرایش ..................................................... .(اومد بره میدون اباعبدالله ، اومد تو خیمه‌ها ، داره با همه وداع می‌کنه زینبم خدانگهدار ام کلثوم رباب خدانگهدار ، اومده تو مقتل : یه نگاه به رقیه کرد دخترم بابا خدانگهدار ، یه باره گفت:« یا اب العطش العطش» پاهاش سست شد رو زمین نشست گفت بیا تو بغلم بنشین ، دختر رو گرفت شروع کرد ناز و نوازش کردن گفت الان میرم برات آب میارم دخترم ، پا شد رفت برای رقیه آب بیاره ؛ گفت حسین نمی‌ذاریم دستت به آب برسه! هرچی تلاش کرد نتونست آب بیاره دوباره برگشت گفت بابا دیگه جون ندارم تشنمه ، اومد دخترو بغل کرد آرومش کرد گریه سیدالشهدا در اومد ، عمه اومد گفت: رقیه پاشو عمه بریم جا نماز بابا رو پهن کنیم بابا برگشته ، نشسته بود تو خیمه بالا سر جانماز بابا الان بابا میاد ! خوابید خوابش برد یه وقت دید صدای شیهه اسبا میاد بلند شد دید یه مردی با دستای خونی تو خیمه است ، سلام عمو بابامو ندیدی آنچنان با سیلی تو صورت بچه زد. نگفتی تو خرابه من ، دلواپس تو میشم بابای من عادت نداشت ، شب برنگرده پیشم بابای هر یتیم شدی ، اما بابای من نه سر رو نیزه می زاری ، اما رو پای من نه برگشته از تنت ، رگای گردنت سر نیزه ها چقد تو رو خلاصه کردن تو رو تو قتلگاه ، به خون کشیدن داشتی نفس می کشیدی که سر بریدنت یه وقت دیدن بچه رو بغلش گرفته بود و تو بغلش خوابونده ، هی رو پاهاش می‌زنه هی میگه یا زهرا ، هی دور و بری‌هاش نگاه می‌کنن عمه چرا هی میگه یا زهرا یا اماه ؟ عمه مگه چی شده ؟ همه داغ دارن رقیه یه داغ سنگینی بود ، عمه مگه چی شده مادرتو صدا می‌زنی میگی یا زهرا ؟ کسی نفهمه تا زنه غساله شروع کرد بدنو شستن صدا زد آی خانوم بردار ببر این بچه رو این چه مریضی داره ؟ این چرا اینقدر بدنش کبوده ؟ همه فهمیدن چرا هی عمه میگه یا زهرا). .................................... .👇