.
|⇦•فدای جود کسی که...
#روضه_امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_وچهارم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید
غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورَد
خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید
گمان دیگرم این است که دم آخر
به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید
خونِ جگر داد زد غریبی من را
زهر بهانهست کوچه کشت حسن را
وای از آن مسجد و مرور بلایا
بر سر منبر مغیره بود خدایا
سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند
نامه ی بیعت به عمرو عاص نوشتند
کشت مرا داغ کوثری که شکسته
خاطرهی بغض مادری که شکسته
حق بده هرروز زارزار کنم من
خاطرهی کوچه را چکار کنم من؟
آی کسی که سوال میکنی از من
تا به کنون دیدهای کتک بخورَد زن؟!
دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد
بشکند آن دست که به مادر من خورد
*مناقشه است تو مجلس معاویه، همه بلند میشن یکی این میگه یکی اون میگه، همه دارن حرف میزنن جبل الصبر امام حسن ،دریای صبره، کوه صبره، عالم صبره،اما همین امام حسن که صبر وجودشو گرفته، صبر شاگرد مکتب امام حسن مجتباست. این عظمت صبردیدن یه جا بلند شد طاقت نیاورد اونم تا دید تو این جمع ،مغیره بلند شد. صدا زدتو دیگه چیزی نگو..انقده مادر مارو زدی محسن ما جان داد، سر و روی مادر ما رو خونی کردی...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•وقتش شده داداش...
#روضه و توسل به #حضرت_زینب سلام تلله علیها اجرا شده #شب_بیست_وچهارم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
*برا این روضه امام زمانم صبح و شام گریه می کنه..کدوم روضه، کدوممصیبت؟ راوی میگه از امام زمان سؤال کردم آقاجان! برا مصیبت جد غریبتون حسینه؟ فرمود:نه! اگه جد غریبمم بود برا این روضه گریه می کرد.نکنه برا مصائب عموتون عباسه؟فرمود:اگه عمومم بود برا این روضه گریه می کرد. برا روضه ی علی اصغره؟ فرمود: اگه علی اصغرم بود برا این روضه گریه می کرد. کدوم روضه است آقاجان؟! آقا گریه کردن فرمودن: روضه ی عمه ام زینب ..*
وقتش شده داداش باید برم
پاشو ببین چی اومده سرم
جونم میره برای معجرم
من اون اسیر آزاد توام وقتشه راهی شم
من انعکاس فریاد توام وقتشه راهی شم
راهی که مونده پابست منه وقتشه راهی شم
پیام کربلا دست من وقتشه راهی شم
می بینم حواست از رو نی به دختراته
می بینم چه غصه ای داداش توی چشاته
دشمن ما رو با تازیونه زد
هی بین راه با هر بهونه زد
روزا زد و بازم شبونه زد
با کعبِ نی میزد خواهرت و کاشکی نمی دیدی
چه بی هوا میزد دخترت و کاشکی نمی دیدی
ما رو توو کوچه ی یهودیا کاشکی نمی دیدی
میون اون همه نامحرما کاشکی نمی دیدی
غمگینم برا خودم که نه برا رقیه
کاش میشد که جون بدم داداش به جا رقیه
دلخون شدم واسه غم رباب
غم پشت غم اومد چه بی حساب
ما رو چیکار به مجلس شراب
باور نمی کنم سنگ بلا ببوسه لبهات و
باور نمی کنم چوب جفا ببوسه لبهات و
باور نمی کنم که لخته خون ببوسه لبهات و
باور نمی کنم که خیزرون ببوسه لبهات و
درد داره ما رو جلو چشِ یهودیا زد
درد داره یه بی حیا ما رو کنیز صدا زد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ماه_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇