eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. این روزها مردم تو را بیمار می­بینند حال و هوای خانه­ ام را تار می­بینند آن ها که این مدت نپرسیدند حالت را حالا تو را با خواهش و اصرار می­بینند بدبین­ترین­ها هم خیالش را نمی­کردند روزی تو را بین در و دیوار می­بینند دیوارهای خانه بیش از پیش می­سوزند وقتی تو را سرگرم استغفار می بینند فرزندهایم خیره بر طرز نماز تو در سجده رفتن­هات را دشوار می­بینند هرچیز جز بیماری­ات را تاب می­آرند هی دست بر پهلوی خود نگذار... می­بینند کمتر صدا کن فاطمه، آرام جان من همسایه­ ها از ناله­ ات آزار می­بینند .‌..........____________________________ .
. میخ و مسمار و در و شعله ، همه در کارند که غمت را به دل شیر خدا بگذارند دردت از ناحیه ی سینه و پهلوست ولی زخم هایی که تو داری به تنت، بسیارند چند روزی وسط بستری و می بینم بچه ها بیشتر از مادرشان تب دارند قنفذ آمد وسط کوچه و خوب فهمیدند کار افتادن من را به چه کس بسپارند چهل نفر روی درِ سوخته پا کوبیدند چهل نفر که همگی فتنه گر و اشرارند آمدند بهر ، که بخندند به من بانیان زدنت ، باز پی آزارند ✍ .
. . . سلمان ،تنها کسی بود که بی بی راهش داد برا عبادت ،بی خود نیست می گن،سلمان از ماست نشست،یه سئوال از بی بی کرد،بی بی جان حالتون چه طوره،درداتون بهتره،من دارم فکر می کنم،این حرفو بی بی به علی نزده،چون علی غیرت الله است،علی مرده شیره پهلوونه،صدا زد سلمان،یه جمله، چه جوری بهت بگم،می خوای بدونی شبا تا صبح چه بلایی سرم می آد،سلمان هی از این پهلو به اون پهلو می شم،سلمان درد پهلو اَمونم و بریده،نمی تونم به علی بگم،پیرمرده سلمان،تو داری می شنوی می زنی تو صورتت،می گن سلمان از خونه اومد بیرون،بغض گلوشو داره خفه می کنه، می خواست داد بزنه نمی تونست،از مدینه اومد بیرون،گفت:برم تو نخلستونها جای خلوت پیدا کنم،برا فاطمه گریه کنم،سلمان می گه رفتم لای نخل ها،دیدم یه صدای آشنا داره می آد،یکی داره گریه می کنه،صداش آشناست،کیه،اومدم جلو دیدم علی ِ ، الا ای چاه یارم را گرفتند گُلم عشم همه دار و ندارم را گرفتند چه جوری گرفتند، میان کوچه ها… . . سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه جنازه ایی که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر شبانه میبردند هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت .
. سلام‌الله‌علیها ✍ بس کن جان پیمبر اذان نگو از حال رفت فاطمه دیگر اذان نگو بس کن بلال مادرم از دست میرود نام پدر دوباره اگر از تو بشنود بس کن بلال خاک عزا بر سرم مکن پایین بیا زماذنه بی‌مادرم مکن ترسم که جان رود زتن مادرم بلال زود است خانه دار شود خواهرم بلال حیدر حریف گریه زهرا نمی‌شود اینها برای فاطمه بابا نمی‌شود حالا که روی ماذنه هستی ،بیا بلال بهر شفای مادرما کن دعا بلال دست دعا بگیر سوی آسمان بلال امن‌یجیب بهر شفایش بخوان بلال شاید خدا دعای تو را مستجاب کرد رحمی به حال ما و دل بوتراب کرد بس کن بلال مادر ما داغدیده است روز خوشی زبعد پیمبر ندیده است جدم که بود مادر ما احترام داشت این خانه نیز حرمت بیت‌الحرام داشت یادش به خیر اذان تو را تا که می‌شنید قبل از نماز بر در این خانه می‌رسید جدم که رفت فاطمه بی‌احترام شد در پشت درب‌خانه او ازدحام شد وقتی شرار کین زسرایش بلند شد زهرا صدای یاابتایش بلند شد بابا ببین که شعله به کاشانه ام زدند بابا ببین لگد به در خانه ام زدند بابا ببین که پهلوی زهرای تو شکست ضرب غلاف بازوی زهرای تو شکست بابا ببین به گفته تو پشت پا زدند سیلی به روی فاطمه‌ات بی‌هوا زدند دختر دلش زنام پدر زیر‌ و رو شود ای وای اگر که با سر او رو به رو شود زهرا شنید نام پدر را زتاب رفت کی باسر بریده به بزم شراب رفت زهرا غم اسیری و رنج سفر ندید طشت طلا و رأس جدای پدر ندید زهرا ندید راس پدر در برابرش چوب جفا خورد به لب‌های اطهرش .