eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد / / (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا جوونی قدر این روضه‌ها و جلسات رو‌ بدون. اون پیرغلام یه مدتی حنجره‌ش آسیب دید؛ گریه میکرد، میگفت دیگه الان یه حسین هم نمیتونم بگم. برا این ناله‌هایی که برا حسین داره خرج میشه قیمت نمیشه گذاشت.... بیاید یه سفر معنوی رو باهم شروع کنیم. امشب با پای دلمون بریم سمت کربلا. جلو سِدرَةُ المُنتَهیٰ بایستیم، رو به اون ضریح، تو سراشیبی گودال، یه سلام به اون آقای بی کفن بدیم..... هرکی دلتنگه بسم الله؛ رو دوزانوی ادب بشین، دستتو بذار رو مرکز وجودت یعنی قلبت، بگو آقا دلم برا حرمت یه ذره شده. از الان دارم کارامو جفت و جور میکنم ، ایشالا یه نظری کنی اربعین تو حرمت گریه کنم.... حسین.... "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه ِوَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِک عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهار وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن" *دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد* من اگه میدونستم نقطه ضعفت کربلاست، اینجوری به هم می‌ریزی، شونه‌هات تکون میخوره، اشک رو گونه‌هات جاری میشه زودتر این حرف‌و میزدم.... غصه نخور، آقا هم دلش برات تنگ شده. فرمود: ما عطر و بوی شما شیعیانمون رو دوست داریم. اینقدر دوست دارن صورت رو ضریحش بذاری، نفس بکشی، بگی ارباب من اومدم.... *دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد دل شکسته‌ام را اسیر و مبتلا کرد ز سر گذشته اشکم، به لب رسیده جانم که هرچه کرد با من فراق کربلا کرد* (اینو من و شما نمیگیم، اینو بی بی زینب داره میگه.) *که هرچه کرد با من فراق کربلا کرد* اون آخرش گفت: *نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند...* حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. 📋 دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد / / (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا جوونی قدر این روضه‌ها و جلسات رو‌ بدون. اون پیرغلام یه مدتی حنجره‌ش آسیب دید؛ گریه میکرد، میگفت دیگه الان یه حسین هم نمیتونم بگم. برا این ناله‌هایی که برا حسین داره خرج میشه قیمت نمیشه گذاشت.... بیاید یه سفر معنوی رو باهم شروع کنیم. امشب با پای دلمون بریم سمت کربلا. جلو سِدرَةُ المُنتَهیٰ بایستیم، رو به اون ضریح، تو سراشیبی گودال، یه سلام به اون آقای بی کفن بدیم..... هرکی دلتنگه بسم الله؛ رو دوزانوی ادب بشین، دستتو بذار رو مرکز وجودت یعنی قلبت، بگو آقا دلم برا حرمت یه ذره شده. از الان دارم کارامو جفت و جور میکنم ، ایشالا یه نظری کنی اربعین تو حرمت گریه کنم.... حسین.... "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه ِوَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِک عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهار وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن" *دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد* من اگه میدونستم نقطه ضعفت کربلاست، اینجوری به هم می‌ریزی، شونه‌هات تکون میخوره، اشک رو گونه‌هات جاری میشه زودتر این حرف‌و میزدم.... غصه نخور، آقا هم دلش برات تنگ شده. فرمود: ما عطر و بوی شما شیعیانمون رو دوست داریم. اینقدر دوست دارن صورت رو ضریحش بذاری، نفس بکشی، بگی ارباب من اومدم.... *دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد دل شکسته‌ام را اسیر و مبتلا کرد ز سر گذشته اشکم، به لب رسیده جانم که هرچه کرد با من فراق کربلا کرد* (اینو من و شما نمیگیم، اینو بی بی زینب داره میگه.) *که هرچه کرد با من فراق کربلا کرد* اون آخرش گفت: *نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند...* حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ 📋یه کنج از حرم ، بهم جا بده (ع) (س) 🏴 شب سوم محرم الحرام 1445 ..................................................... یه کنج از حرم ، بهم جا بده دلم تنگته ، خدا شاهده هوای حرم هوای بهشت ببر کربلا ، به جای بهشت حبیبی حسین .(چه حرمی ، ما هم مثل رقیت خیلی دلمون تنگه برات آقا ! اگه ما اونجا نیستیم تو بیا آقا ، گفت می‌خواستن یه خرابه بود دیگه ؛ این حرم وسعتش بدن ، اگه می‌خواستی بری حرم رقیه با خودت عروسک ببر رفتی حرم یا نه مغازه‌های دور و بر حرم عروسک می‌فروشن ، کار رسید به یه خونه مسیحیه هرچی می‌رفتن در خونشو می‌زدن صحبت می‌کردن قبول نمی‌کرد ، گفت دو برابر میدیم سه برابر میدیم فایده نداشت ،گفت من اعتقادی به رقیه ندارم پاشید برید خودتونو جمع کنید این حرفا چیه ، مگه میشه یه دختر کوچولو ؛ بگید باباش کجاست ؟ مادرش کجاست ؟ هی دل اینا رو می‌سوزونه . گذشت تا خانم این مسیحیه خدا اولاد بهش می‌خواست بده ، بردنش بیمارستان دکتر معاینه کرد گفت نه امیدی به مادر هست نه امیدی به بچه ! مسیحیه زد تو سر خودش خدا چه کنم ! دکتر جوابش کرد از بیمارستان اومد بیرون یه نگاه به گنبد خرابه کرد گفت نمی‌دونم تو کی هستی اما اگه بچه و مادرشو بهم برگردونی خونمو بهت میدم آی رقیه . همینو گفت بیچاره و کلافه داشت می‌چرخید تو شهر گفت برم یه سری بزنم بیمارستان ، اومد دید صدای گریه بچه داره میاد دور خانومش همه جمعن گفت چی شده خانوم ؟ گفت تو که رفتی یه خانومی از در اومد گفت به شوهرت سلام برسون بگو اون خانومی که نمی‌دونستی کیه اومد ، اینم بچه ات فقط قول بدید اسم بچه‌تونو بذارید حسین ، تو ی حسین میگی رقیه برا هر کدومش یه سیلی خورده ، هر بار گفت حسین یه لگد بهش زدن ). .................................... حاج مسعود پیرایش .