eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Banifatemeh-Shab9Moharram1399[03].mp3
4.88M
یاقمر العشیره بنی فاطمه یا قمر العشیره بغیر تو کسی نیست که دستمو بگیره یا قمر العشیره یا قمر العشیره تویی همون که دریا بدون تو کویره یا قمر العشیره تو کریمی و تموم دردام توی موج کرمت گم میشه انقدر مقدسی که اسمت قسم اول مردم میشه آقا زیر سایت هر کس که رسیده دستاشو گرفتی با دستای بریده **** یا ساقی العطاشا دوای دردای من امید ناامیدا یا ساقی العطاشا یا ساقی العطاشا به داد من رسیدی تو سختیای دنیا یا ساقی العطاشا تویی که راه نجاتم هستی اگه اسمتو با حاجت بردم هر دفعه گره به کارم افتاد زیر پرچمت پناه آوردم هر کس که غمت رو رو شونه کشیده دستاشو گرفتی با دستای بریده **** دخیلک یا عباس تو حسرت نگاهت لبای خشک دریاست دخیلک یا عباس دخیلک یا عباس غذای نذری تو همیشه مشکل گشاست دخیلک یا عباس نه فقط من که همه میدونن چقدر برام بزرگی کردی ندیدم کسی شبیهت باشه به خودت قسم که خیلی مردی خوب و بد عالم لطف تو رو دیده دستاشو گرفتی با دستای بریده
. زمین برای سماوات می کند اقرار که دور فاطمه گشته تمامی ادوار تمام واقعه شرمندگی یک مرد است چه ماجرای هجوم و چه ماجرای انار پس از حریق مدینه ، بیوت آل الله به درب خانه ندیدند میخ یا مسمار من از خلیفه ی آن وقت،دارم استفتاء چه شد رعایت احکام  یک زن بیمار کسی که  خیر العمل بِرّ و مهر او باشد ندید خیر دگر از مهاجر و انصار خدا نبخشدش آن قُلُدری که با خود برد به درب خانه حورا جماعت اشرار از آن زمان که به دستاس فاطمه خون دید علی به خانه نرفته دگر به صرف نهار به سمت یک زن بد حال حمله ور شده است سگی که وا شده قلاده اش ،سگ بد هار به قصد کُشت زدند تا که از نفس افتاد به قصد قرب زدند هر کدامشان صد بار سلام الله علیها    این قطره  را دور از دل دریا نیانداز ما را جدا از روضه سقا نیانداز گوش تو را آزرده ام ،پر ادعایم سنگی به سمت مرغ بد آوا نیانداز من دلخوشم می بینمت وقتی بمیرم امروز مرگم را بده ، فردا نیانداز دست تو را می خواستم نه دِرهمت را من را به دست مردم دنیا نیانداز ما از قلم افتاده ایم عیبی ندارد از چشم خود ای نازنین،ما را نیانداز ما بچه های هیئتی گر اهل ناریم ما را کنار دشمن(قاتل)زهرا نیانداز .... گریز روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زحمت نکش جارو نزن پهلو شکسته بس کن خودت را فاطمه از پا نیانداز دستت توان وزن سنگین را ندارد دیگر برای بچه ها تو جا نیانداز   در این خسوف چهره ات رازی نهفته   ‏شک در دلم ای عصمت کبری نیانداز .... گریز کربلا تازه به خواب ناز رفته ، بی مروت دیگر سر شش ماهه را بالا نیانداز سلام الله علیها      من کویر و بی برم اما ، بر سرم ابر رحمت زهراست خالیم،بی بهایم  و هیچم ،هرچه هست از عنایت زهراست صف کشیدیم نانمان بدهد،ایستادیم جانمان بدهد این غذاهای آخر هیات،دست پخت حضرت زهراست بچه ها ی یتیم زهرائیم ،که ندیدیم قبر مادر را  گره کور ما حرم شده است ، عقده ما زیارت زهراست روح ما را ز فرش خواهد برد،دسته دسته به عرش خواهد برد کل محشر به لطف او محتاج،آری آن روز نوبت زهراست خشم او خشم حضرت جبار،حب او حب حضرت رحمان دستگاه عدل  عادل منان ، بر اساس قضاوت زهراست صبح محشر که خلق می لنگند،فاطمیون تمام می خندند انبیا از نفس که افتادند،تازه وقت شفاعت زهراست طُهر مطلق طهارت زهراست،حور محو نجابت زهراست صد چو جبریل وحی هر دم،در شگفت از جلالت زهراست سلام الله علیها    این زخم پهلوی تورا من تازه دیدم این باد بازوی تورا من تازه دیدم گفتم چرا این مدت از من رو گرفتی سرخیِ ابروی تو را من تازه دیدم این روسریِ سوخته روی سرت بود کوتاهیِ موی تو را من تازه دیدم زیور به دست تو شکست،آنروز دیدم خون النگوی تو را من تازه دیدم قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد این جای چاقوی تو را من تازه دیدم احدزاده  زهرا سلام الله علیها  ماندم که پهلوی  تو را اول بشویم یا اینکه بازوی تو را اول بشویم این سو که زخم پهلو آن سو زخم بستر این سو و آن سوی تو را اول بشویم آخر چگونه چشم بازت را ببندم بگذار تا روی تو را اول بشویم زهرا نگفتی گیسویت آتش گرفته اصلا بیا موی تو را اول بشویم زینب حواسش نیست، باید تا ندیده خون النگوی تورا اول بشویم گلبوسه خواهد زد حسن پیشانیت را پس خوب ابروی تو را اول بشویم قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد پس زخم چاقوی تو را اول بشویم *** به جای بیت سوم می شه این بیت رو در آخر کار به این صورت آورد: آخر چگونه چشم بازت را ببندم بگذار تا روی تو را آخر بشویم سلام الله علیها    صدف پیغمبر خاتم و گوهر می شود زهرا پدر که مصطفی گردیده دختر می شود زهرا به یمن حضرت زهراست معنی می شود قرآن  تمام هل اتی و قدر و کوثر می شود زهرا کسی هم کفو زهرا غیر حیدر نیست در عالم علی چون شوهرش گردیده همسر می شود زهرا تفاخر می کند هر کس به آباء و به اجدادش مرا بابا علی بوده ست  و مادر می شود زهرا شفاعت می کند از بس که کافر هم طمع دارد تمام صحنه محشر سراسر می شود زهرا به یک یا فاطمه خیبر به دست مرتضی افتد مصافی پیش اگر آید خود حیدر می شود زهرا مرا آغاز و پایانی به جز زهرا و حیدر نیست تمام یا علی هایم در آخر می شود زهرا ولی الله اعظم را پناه است او و پشتیبان ولایت را ولی الله اکبر می شود زهرا   .