eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
■ مشعل جامعه دلم امشب گدای سامراست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علیَّ النقیِِ الهادی حرم تو بهشت قرب خداست آسمان خاکبوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست (مهبط الوحی و معدن الرحمه) دل دریایی و زلال شماست ذره با یک اشاره ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست ( من عصاکم فقد عصی الله ) است که مطیع شما مطیع خداست قصه ی دوستی تان مولا شرح و تفسیر وال من والاست (قد نشرتم شرایع الاحکام) راه غیر از شما فریب و خطاست (قولکم صدق ، فعلکم حقُُ) (اَمرُکُم مُتَّبِع) که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نفس جاری تو عین دعاست (من اتاکم نجی) ، برای همه حرم و مرقد تو قبله نماست مشعل جامعه کبیره ی تو به یقین رهگشای اهل ولاست هر فرازش کتاب معرفت است سطر سطرش شعور و شور افزاست و خدا در طلیعه ی خلقت عرش خود را به نورتان آراست برج و باروی اقتدار شما تا قیامت بلند و پا بر جاست بزم می ، برکه السباع ای وای روضه هایت گریز عاشوراست خاکبوس در تو سلطان است هر که بیچاره ی تو شد آقاست ✍️ کمیل کاشانی
د‌وبیتی در شهر غریب ، از نفس افتادی در حجره ی تنهایی خود جان دادی مظلوم ترین غریبِ سامرّایی جانها به فدات ، یا امام هادی
شده‌ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سر در مشق‌های سیات یا علی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه‌ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده‌اید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می‌دهمت به شوق لقات یا علی النقی نَبُود به بودن تو غمم، به‌خدا که حر جهنمم که گرفته‌ام به ولات برگ برات یا علی النقی بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم تو را سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی ✍️
آیه‌ها جز دعا نیاوردند غیر یا ربّنا نیاوردند سجده‌ها بی ولای اهل البیت رو به سوی خدا نیاوردند خرج ما گردن کریمان است خم به ابروی ما نیاوردند خادمان، بی اجازه‌ی هادی پشت این در، گدا نیاوردند یار ما را به پادگان بُردند به سرش کم بلا نیاوردند تا دم کاخِ قاتلش او را بی غم و ناسزا نیاوردند بین زندان پس از اذیت او آب و نان و غذا نیاوردند گرچه با زهر کشته شد آخر تشت، چون مجتبا نیاوردند بین این روضه ها فراتر از روضه‌ی کربلا نیاوردند بدنش را شبیه جسم حسین بارها زیر پا نیاوردند بین گودال، پیش مادر او خنجری در قفا نیاوردند نوک چکمه به پهلویش نزدند پیرمردان عصا نیاوردند از تنش جای هدیه و سوغات پیرهن یا عبا نیاوردند زود تشییع شد، نه بعد سه روز بهر او بوریا نیاوردند بین خورجین شبانه کنج تنور ماهِ سرنیزه را نیاوردند نان و خرما به بچه‌ها دادند زینبش را بجا نیاوردند... ✍️
بالاتر از این‌هاست لوایی که تو داری خورشید دمیده ز عبایی که تو داری از بنده‌نوازی و عطایی که تو داری آقای جهان است گدایی که تو داری ما خاک بخیلیم و شما ابر سخایی محبوب شده از کرمت شغل گدایی چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند مهر تو به دل‌های مصفا بنشیند هرکس به دلش مهر تو آقا بنشیند مهرش به دل حضرت زهرا بنشیند لطف خود زهراست که ما اهل یقینیم آن روز دعا کرده که امروز چنینیم تو آینه داری و کلام تو گهر بار در وصف تو ماندند... چه گفتار و چه اشعار حقا که زلالی و نجیبی و نسب‌دار بر شیر ندارد اثری زوزه‌ی کفتار در عالم از این نکته هزاران اثر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد بیراهه نرفتیم اگر هادی ما اوست ذکر ولی الله همان جلوه‌ی یا هوست چون شیشه‌ی عطری که به یک واسطه خوشبوست در چنته‌ی ما نیست به جز مرحمت دوست العبدُ وَ ما فی یَدِه کانَ لِمولاه از برکت خورشید کند جلوه‌گری ماه تو هادی مایی و جهان بی تو سراب است اوصاف تو در آیه‌ی تطهیر کتاب است تو عشق مدامی و دمت مستی ناب است جای ولی الله کجا بزم شراب است؟ یک آیه بخوان آتش کفرش به یم افتد یک شعر بگو کاخ و سرایش به هم افتد گفتند شراب و دلت ای ماه کجا رفت از مجلس بغداد سوی شام بلا رفت لب پاره شد و ناله‌ی زینب به هوا رفت خون از لب شه، روح زجان اُسرا رفت شد مجلس اغیار همان بزم خرابه وقتی که سر افتاد به دامان ربابه ✍️
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان شهر بیداد رسیده‌ست به اوج خفقان از خداوند نباید اثری باشد اگر از دهان «متوکل» برسد صوت اذان بر لب منبر و مسجد، زده شد مهر سکوت مجرم است آن‌که برد نام علی را به زبان راویان سلسله در سلسله در بند شدند شیعیانی متواری شده همپای زمان بدعتی تازه بنا گشت از آن لحظۀ تلخ که مزار پسر شاه نجف شد ویران دلم از درد شکسته‌ست خدا می‌داند آه این قصۀ جانسوز ندارد پایان باز بی‌وقفه به دریا زده‌ام باداباد نیستم، نیستم از عاقبتش دل‌نگران جان به کف باید از اولاد علی دم زد و بس «ابن سکیت» چنین راه به ما داده نشان عقل دیگر سر عقل آمد و بی‌واهمه گفت: قلب بی‌دغدغۀ عشق ندارد ضربان دهمین عشق بلافصل! سلام ای دریا! پاک‌تر از نفس صبح! سلام ای باران! خود به خود پرده ز چشمان تو می‌رفت کنار که حقیقت نشد از چشم تو آنی پنهان به حضورت به قدومت شده دلگرم زمین به سحرهای سجود تو گواه است زمان شرح و تفسیر نگاه تو کتابی‌ست جدا جذبۀ ماه، پر از مهر، وَ تیغی بُرّان از در «جامعه» هرکس به حقیقت برسد غفلت جامعه او را نکند سرگردان همگی دست به شمشیر، چه می‌فرمایید؟ آسمان منتظر توست کران تا به کران تو فراتر ز بیانی به خداوند قسم سخن شعر نبوده‌ست به جز «سَبقِ لِسان» متن تاریخ فقط گفت که مسموم شدی هیچ‌کس هیچ نگفت اینکه چه بوده جریان؟ سامرا کشت تو را، نور تو خاموش نشد سامری مانده و انگشت تحیر به دهان غم دیدار حرم کنج دلم جا خوش کرد به دعایی دل ما را به مرادش برسان ✍️
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت بهر آزار، تو را بین طناب آوردند با چه رویی به سویت ظرف شراب آوردند؟! ✍️
۱۴۰۱ دل من تنگ شده حال و هوایی دارم غم مخور ای دل غم دیده خدایی دارم شکرلله که دلم ساکن این وادی شد پر زده سامره و مُعتکف هادی شد دل من شیفته ی صحن امام هادی است گوشه ای از حَرَمش مست کلام هادی است در حریم تو صفا می کنم و می مانم پای شش گوشه ی تو جامعه را میخوانم تا که آمد به نظر گوشه ای از ماتم تو با توسل به شما گریه کنم از غم تو پابرهنه دل شب ، دست تو را هم بستند موپریشان شدی و ، حُرمت تو بشکستند صاحب جامعه و این همه تحقیر اِی وای بُردن بزم شراب آیه تطهیر اِی وای من بمیرم که تو را بزم شراب آوردند با تعارف به شما قلب و دلت آزردند با همین روضه دلم باز هوایی شده است با غمت روضه ی ما کرببلایی شده است یادم افتاد دوباره به همان بزم شراب خیزران می زد و زینب دل او گشته کباب بی حیا چوب مزن بر لب و دندان حسین بِنِگر قلب من و گریه ی طفلان حسین
گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی نداشت طوطی جانم، هنوز لانه به جسمم که بود مرغ دلم آشنای حضرت هادی صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا صفاست در حرم با صفای حضرت هادی مقرّبان الهی فرشتگان بهشتی کشند منّت لطف و عطای حضرت هادی ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی درندگان زمین التجا برند به سویش پرندگان هوا در هوای حضرت هادی... دلم که درد گناهش به احتضار کشانده پناه برده به دارالشّفای حضرت هادی مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات ملاحت سخن دلربای حضرت هادی به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آید نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی به عمرِ دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد به لحظه‌ای که کنم جان فدای حضرت هادی به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی به ارزش سخن دلربای حضرت هادی مرا رضایت ابن الرّضا خوش است که دانم بود رضای خدا در رضای حضرت هادی * * هزار بار به هر لحظه لعن بر متوکّل که بود در پی جور و جفای حضرت هادی به زور خواند به بزم شراب حجّت حق را نکرد شرم و حیا از خدای حضرت هادی گهی به بزم شراب و گهی به مجلس دشمن چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی چو شمع، از شرر زهر، آب گشت وجودش گرفت شعله زسر تا به پای حضرت هادی نبود این همه بیداد و ظلم و جور پیاپی جزای آن همه مهر و وفای حضرت هادی چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش که گشته فاطمه صاحب عزای حضرت هادی غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدّش زمین سامره شد کربلای حضرت هادی سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را که شد خموش صدای دعای حضرت هادی شراره سر کشد از بیت بیت تو (میثم) توئی زبان غم و دردهای حضرت هادی ✍️
. دودمه و دم پاره شهادت امام هادی علیه السلام میرسد بانگ منادی از زمین سامرا سامرا شد کربلا کشته شد هادی دین و آمده وقت عزا سامرا شد کربلا سامرا در غربت هادی ببار اشک از بصر فاطمه شد خونجگر کرده زهر معتمد بر جسم پاک او اثر فاطمه شد خونجگر جان هر شیعه فدای غربتت سبط الرضا ای غریب سامرا تو کجا بزم شراب و تو کجا زهر جفا ای غریب سامرا ای که هم نام علی و غربتت چون فاطمه است در غمت دلها شکست مهر تو بر سینه ی ما آمد از روز الست در غمت دلها شکست ......... سامره شد کرببلا وای من اهل جهان کُشته شد آقای من حضرت هادی شده مسموم کین حضرت زهرا زِ غمش شد حزین ای نوه ی شاه خراسان مدد حضرت هادی یَمِ احسان مدد نام تو حک شد به روی سینه ام یا نقی ای مِهر تو گنجینه ام دست منو توشه ای از خوشه ات چشم منو دیدن شش گوشه ات ای حرمت قبله ی حاجات ما جامعه ات ذکر مناجات ما ✍️ .
از حد گذشت طاقت روح و روان من دستی بکش به روی دلم..،مهربان من! با هر تکان عقربه اشکم درآمده لحظه به لحظه بی تو تَلَف شد زمان من ایّوب‌وار در طلبت صبر می کنم هرچند نیست طاقت آن در توان من سرمای دوریِ تو به جانم رُسوخ کرد چیزی نمانده یخ بزند استخوان من در عشقِ تو قبول شدم؟! رد شدم؟!..،بگو... آخر چه شد نتیجه ی این امتحان من " عاشق به کعبه حاجت خود را نمی بَرَد " * تنها به پیشگاه تو وا شد زبان من با حرف‌های لَغوْ دلت را شکسته ام یکبار هم بیا وُ بزن در دهان من خم کرده شانه‌های مرا بار معصیت سرمشق عبرتی شده قدِّ کمان من من از گناه خسته شدم ، اَیُّهَا الْعَزیز! دارد زیاد می شود آقا! زیان من یک گریه ی درست و حسابی نکرده ام... ای خاک بر سر من و بر دیدگان من هنگام مشکلات امیدم فقط علی‌ست اُعجوبه‌ایست این پدر قهرمان من! خورد و خوراک هر شب و روزم ، نجف شده آن بارگاه را بده امشب نشان من ماه رجب عجیب دلم پیش کربلاست صحن حسین می بَرَد از کف عنان من آقا! تو را قسم به همین تشنه‌لب..،بیا تا که اجل نیامده ، برگرد..، جان من! هنگام ذبح دلهره ی خیمه‌گاه داشت در زیر تیغ گفت: خدااا ! دخترانِ من... *صائب تبریزی
زبانحال با امام زمان عج شهادت امام هادی ع 🖤🏴 چو نوشید از جامِ زَهر جفا زمین خورد با ناله جَدِّ شما گُلی دست و پا زد به دور از وطن غریبانه در غربت سامرا امام نقی شد جگر پاره و غمی شد فزون بر غم کربلا علی مضطرب؛ فاطمه قد کمان به روی سر و سینه زد مصطفی زمین و سماء شد عزادار او ملائک سیه پوش از این ماجرا اماما به یادِ غم اهلبیت دل من شده جایگاه عزا به آل علی دل خُوشم تا اَبد گهِ جان سپردن کنارم بیا 🖤
|⇦•دور از وطنم... وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دور از وطنم، میلرزه تنم آتیش می‌گیرم من از اشکِ حسنم مادر بیا کنارم این دم آخر روضه میخونم با دل مضطر به یاد جدم شهید بی سر هر چند مسموم زهر کینه ام اما غارت نمیشه پیکرم اینجا تنم نمیمونه روی خاکا «واویلا امون از این غریبی..» من نیمه جونم، أَشهد میخونم میشه حرم و قبرم این گوشه خونه‌م میرم دیگه از این زمونه دل سیرم تو غربت و غریبی میمیرم تموم میشه روزای دلگیرم بوی مدینه پیچیده دیگه اینجا یعنی رسیده مادرم زهرا شدم شبیه سامره تنها «واویلا امون از این غریبی...» *هنوز صدای رباب بلنده.. مهدی میاد..اصغرم بخواب قائم ِما میاد منتقم میاد...* لالا لالا یکم دیگه دووم بیار یکم دیگه دندون روی جیگر بذار رفته عموت آب بیاره الان میاد داره صدای تکبیرش میاد لالایی ایشاالله بارون می‌باره لالایی علی دیگه جون نداره «همه بگن حسین...»
ya.mp3
910.5K
▪️نوحه سنتی شهادت امام هادی علیه السلام یا حجت بن الحسن ای نور دیده عزای جدّ غریب تو رسیده ای اُمید همه سرت سلامت مهدیِ فاطمه سرت سلامت واویلا واویلا آه و واویلا... مسموم زهر جفا شد امام ما گریان شد از غربتش حیدر و زهرا گرچه از داغش هر دیده پُر آب است غصه ی ما از آن بزم شراب است واویلا واویلا آه و واویلا... گریه کنِ این دو غم شد هر خاص و عام یک بزم شراب اینجا یکی هم در شام اولاد زهرا با چشمانِ گریان لبهای خونین و چوب خیزران واویلا واویلا آه و واویلا... ✍️امیر عباسی
|⇦•آسمان را آهِ جانسوزت... و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شب شهادته آقام امام هادیه. امام صادق (ع) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...* آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و وَلا انداخته *قربون دلت برم زهرا جان، امشب دور و بر سامرا میگرده، دور و بر قبر پسرش می چرخه...* امشب به امام هادی عرض کن: آقا جان! همه دار و ندار من همین چند قطره اشکه، میریزم به پات امشب..آقا در عوضش یه چیز بزرگ ازت میخوام، اونم اینه؛درهای دل من رو به رو معارفت باز کنی، من وقتی زیارت جامعهٔ کبیره ات رو میخونم، فقط الفاظ و لقلقهٔ زبونم نباشه، بفهمم چی دارم میگم، به کی دارم میگم..* پوستی بر استخوان داری شبیه مادری خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود زهر، لبهای شما را از نوا انداخته *امام هادی تو لحظه های آخرعمرش خودش رو کشید سمت کربلا..همون لحظه هایی که تشنگی کامش رو خشک کرده، زهر به بدن اثر کرده، زبان در دهان مثل چوبِ خشک..سمت کربلا نشست دست راست رو گذاشت رو قلبش..صلی الله علیک یا جداه یا اباعبدالله..حسین...* میدونم آقا جان، شدت زهر رمق رو از شما گرفته بود. لب هات به هم میخورد، صدات نمیومد. اما بازم خداروشکر، نفس که میکشیدی با هر دم و بازدم کلی خاک تو حلقت نمی رفت....من یه غریب سراغ دارم کربلا.. صورتش رو خاک ها.. محاسنش غرقِ خون. خون از همه ی رگ ها فوران میزنه...... قربون اون آقای غریبی که هم زهرِ تیرهای زهرآلود تشنه اش کرده، هم رفتنِ خون های فراوان تشنه اش کرده، هم آفتاب سوزانِ کربلا تشنه اش کرده، هم داغِ علی اکبر تشنه اش کرده، هم داغِ علی اصغر تشنه اش کرده، هم غصه ی معجر زینب تشنه اش کرده...* جام می شرمندهٔ اندوه چشمان تو شد ماجرا را گردن شام بلا انداخته : وحید قاسمی
مداحی_آنلاین_آسمان_را_آه_جانسوزت.mp3
4.65M
|⇦آسمان را آهِ جانسوز... و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن خلج✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•آمده جان‌ِ من... وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آمده جان من از زهر كینه بر لب روز من در غریبی تیره تر بود از شب *امشب اونهایی كه اومدن برا امام هادی عزاداری كنند،گفتند:اگر امشب سامرا امام هادی زائر نداره،ما میریم به آقامون امام زمان تسلیت میگیم، میگیم آقاجان سرت سلامت ...* بسته بال و پرم كنج قفس میمیرم گریه ی نور چشمم كرده از جان سیرم در طول عمرم جز غصه و غم هرگز ندیدم ویرانه دیدم، زخم زبان و طعنه شنیدم * داستان امام هادی عجیب، شبیهه سرگذشت امام سجاد بوده. لذا در ارشاد شیخ مفید نوشته: وقتی آقا رو از مدینه به سمت سامرا می آوردند،مثل امام سجاد كه سه روز و سه شب پشت دروازه ی ساعات، آقارو نگه داشتند. امام هادی رو هم در یك خرابه ای سه روز بیرون از شهر نگه داشتند. یه روزم وقتی آقا رو وارد بزم شراب كردند،نانجیب حرومزاده جام شراب به امام هادی تعارف كرد.می خوام بگم آقا جانم! اما در هر دو روضه یه فرق بزرگ بین روضه ی شما و امام سجاد بود.درسته شمارو هم در خرابه جای دادند، اما دیگه ناموستون رو با دستای بسته وارد نكردند،جلو چشمت ناموست رو با تازیانه نزدند،آقا شما رو هم وارد بزم شراب كردند اما جلو چشمت سر بابات رو داخل تشت نگذاشتند، با چوب خیزران بر لب و دندان بابا نزدند....* در طول عمرم جز غصه و غم هرگز ندیدم ویرانه دیدم زخم زبان و طعنه شنیدم كربلایم سامراست بر لب من یا زهرا نیمه شب بود و از غم خاطرم آزردند بی عمامه مرا از خانه ام میبردند *هم امام هادی و هم امام صادق رو نیمه ی شب از خانه بیرون بردند،اما بی عمامه، بی ردا، وقتی خوب توجه میكنی فاطمیه تموم شده، اما مگه میشه روضه های فاطمه تموم بشه، میخوام یه چیزی بگم رد شم،این كه امام هادی و امام صادق رو بی عمامه بردند،شاید دلیلش این باشه،شیخ جعفر مجتهدی میگه تو حرم امیرالمؤمنین گفتم: آقاجان! میخوام ببینم صحنه ای كه شما رو از خونه بیرون كشیدند، در عالم مكاشفه ،در كتاب مرحوم شیخ جعفر مجتهدی یک، این قضیه رو نوشته: در عالم مكاشفه امیرالمؤمنین فرمود:شیخ جعفر طاقت نمیآری ببینی رها كن این خواسته رو، میگه عرض كردم آقا جان به من اجازه بدهید ببینم چه خبر بوده مدینه، بی شرمی این قوم رو میخوام بفهمم، آقا فرمود: شیخ جعفر حالا كه اصرار داری بسم الله، یه مرتبه پرده از جلو چشمم افتاد دیدم در خونه ی امیرالمؤمنین باز شد، یازهرا... عمامه ی امیرالمؤمنین رو دور گردن آقا انداختند دارند از خونه بیرون میكشنند....* نیمه شب بود و از غم خاطرم آزردند بی عمامه مرا از خانه ام میبردند در غریبی زظلم و كینه آبم كرده اند وای من وارد بزم شرابم كرده اند جام شراب و لبخند دشمن آن نیمه ی شب لرزیدم و آه از دل كشیدم با یاد زینب حالا امام هادی میخواد برات روضه بخونه سر خونین، تشت زر، چوب و لب های دلبر * تو مجلس یزیدِ ملعون سر داره قرآن میخونه،یه وقت نانجیب شروع كرد با چوب خیزران بر لب و دهان ابی عبدالله زدن،یه وقت دیدند قاطی این زن و بچه،یه نازدانه رو پا بلند شده،هی میگه عمه جان، این سر بابای منه؟!.. بگو به چه جرمی دارند با چوب خیزران میزنند، حسین...... * آن شبی كه مرا خواند سوی بزم شراب گشت از شدت غم مرگ عیان در نظرم زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی ریخته خاك یتیمی به عذار پسرم
مداحی آنلاین - آمده جان من از زهر کینه بر لب - محمدرضا طاهری.mp3
5.03M
|⇦آمده جان من... و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مداحی_آنلاین_دور_از_وطنم_میلرزه_تنم_مهدی_رسولی.mp3
7.89M
|⇦دور از وطنم... و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
Hadiye_rahe_bashar.mp3
1.35M
▪️نوحه سنتی شهادت امام هادی علیه السلام 🎙سبک: با نوای کاروان... هادیِ راه بشر،دل به عشقت مفتخر باشد تولّای تو در نهادِ ما ای سامرای تو باب المراد ما یا حضرتِ هادی... کشتهٔ زهرِ جفا،ای غریبِ سامرا از چه شرر افتاد در قلب محزونت آتش به جان ها زد سوزِ دلِ خونَت یا حضرتِ هادی... شد در این بَزمِ بُکا،مادرت صاحب عزا ای که شدی آقا پرپر چنان لاله با ناله های تو زهرا زده ناله یا حضرتِ هادی... مثل آل بوتراب،رفته ای بزم شراب امّا ندیدی تو سری به طشت زر سوزد دل عالَم بر دخترِ حیدر واویلا واویلا... زینب و شام بلا،زینب و طشت طلا خون خدا بود و لبهای عطشانش چوب جفا میزد دشمن به دندانش واویلا واویلا... ✍️امیر عباسی
مداحی آنلاین - ای که نام پاک تو - میثم مطیعی.mp3
8.16M
|⇦ای که نام پاک.... و توسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
49532_13971223115408_498820.mp3
523.9K
▪️نوحه سنتی شهادت امام هادی علیه السلام خدا زهر جنایت به جانم چو اثر کرد دل پر غم من را پر از سوز و شرر کرد شده مرثیه ی من به سوز دل و آوا واویلا واویلا... ازین زهر خدایا تمام بدنم سوخت در این وادی غربت همه جان و تنم سوخت به دل آرزوی مرگ به لب ذکر یا زهرا واویلا واویلا... عطش بود وعطش بود در آن لحظه ی اخر شده زنده برایم حدیث غم دلبر لب خشک حسین و علی اصغر و سقا واویلا واویلا... سری بر روی نیزه تنی در دل صحرا فلک گشته سراسر پر از نوحه ی زهرا عزیز دل مادر شدی بی کس تنها واویلا واویلا... ✍️امیر عباسی
|⇦•ای که نام پاک تو.... وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای که نام پاک تو، گشته رمز عاشقی یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی قصه ی تبعید و غربت برده از دل صبر و طاقت قصه ی خورشیدِ مظلوم در حصار شام ظلمت ما گدای سامراییم ای کریمِِ سامرایی عادت تو جود و احسان عادت ما بی وفایی ای امامِ مهربان، ای ولیِّ مُتقین یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی ای که در مشت تو باشد حکم رعد و موج و طوفان با سرانگشت تو باشدگردش تسبیحِ باران سایه بانت ابرها و پرده دار تو نسیم است سایه ی مهرت بهشت و آیه ی قهرت جحیم است *ای که در مشت تو باشد حکم رعد و موج و طوفان، با سرانگشت تو باشد، گردش تسبیح باران، دو سه جمله ی جامعه ی کبیره ست، بِکُم فَتَحَ الله و بِکُم یَختِم و بِکُم یُنَزِّلُ الغَیث، و بِکُم یَمسِکُ السَماءَ اَن تَقَعَ علیَ الارض، سایه بانت ابرها و پرده دار تو نسیم است، یعنی چی؟ ابن شهر آشوب در مناقب نقل کرده یروز یکی از خُطَبای متوکل اومد اعتراض کرد، اینجوری که تو به علیِ النقی احترام میکنی کسی نمیکنه، وقتی وارد میشه همه خدمتشو میکنن، وقتی میخواد بیاد یکی پرده رو کنار میزنه، موقع خروج هم همینطور.. گفت دیگه کسی حق نداره پرده براش بالا بزنه، خدمتی بکنه، یه روز امام هادی وارد شد راوی میگه به خدا قسم قبل از ورودش بادی وزید، پرده کنار رفت وارد شد، موقع خارج شدن دوباره نسیمی آمد پرده رو براش بالا زد..* یاوران تو سعید، دشمنان تو شقی یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی جامعه داده به جانم شوق و ذوق و شور و حالی چه سلام دلنشینی چه مناجات زلالی قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ بِأَبِي‏ أَنْتُمْ‏ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي اَنتَ مصباحُ الدُجی، اَیُّهَا البرُّ التقیّ یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی
هادیِ دین خدا ، تو امید دلمی من مُرید توام و ، ذکر روز و شبمی بر سر خوان تو امّید شفاعت دارم به امید آمدم و عشق زیارت دارم یا امام هادی (۴) به فدای حَرَمت ، حَرَمِ مُحترمت زده زانو دل من ، پیش پای کَرَمت بشکند دست حرامی که جسارت کردند چون اهانت به تو آقای هدایت کردند یا امام هادی من بمیرم که تو را ، بزم مِی آوردند با تعارف به شما ، قلب تو آزردند جانفدای تو وُ آن لحظه که دستت بستند که غریبانه دل شب دل تو بشکستند یا امام هادی شکر حق جدا نشد ، سر از آن پیکر تو بدن غرق بخون ، چون ندید خواهر تو تا که با خنجر شِمر ، جان حسین بر لب شد شاهد تشنگی و دادن جان ، زینب شد یا اباعبدلله یا حسین ثارلله