eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
ای تاج سر زنان عالم وی مفخر دودمان آدم از جوهر قدس، تار و پودت از نور محمدی، وجودت معیار کمال زن، تویی تو مقیاس جلال زن، تویی تو ای نادره در بحر رحمت آویزه‏ی گوشوار عصمت خیّاط ازل ز حجله‏ی غیب در طارم نور غیب لا ریب چون مشعل وحی را بر افروخت پیراهن عصمت تو را دوخت ای گنج هزار گونه گوهر وی خوانده تو را خدای، کوثر نسل تو، نگاهبان دین ست بر تاج تو، یازده نگین ست شاه شهدا که بر سر دین بگذاشت نگین و تاج خونین یک پاره‏ی پاک از تن توست پرورده‏ی شیر و دامن توست خونی که به شیر توست معجون جز رنگ خدا نگیرد آن خون اسلام، که روز او بشد شب دادی تو گره به زلف زینب ای در فلک پیمبری، ماه خورشید، کمین کنیز درگاه در قدر، ز کاینات برتر با فضه -کنیز خود- برابر استاد ریاضی یزدی
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر! حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل شده است غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم این مسأله میان من و عشق حل شده است سیاره ای که زهره نشد آه می کشد آه است و آه آنچه نصیب زحل شده است زهرایی و تلألو نور محبتت در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است با نام تو هوای غزل معنوی شده است بی اختیار وارد این مثنوی شده است هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری ‌ نامت مرا مسافر لاهوت کرده است لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت نور قریش! تا که تویی صاحب دلم غرق خداست شعب ابی طالب دلم عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است از این شکوه، ساده نباید عبور کرد باید مدام زندگیت را مرور کرد چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است پیش تجملات، جهازت سپر شده است آیینه ای و سنگ صبور پیمبری در هر نفس برای پدر مثل مادری اشک شما عذاب بهشت است، خنده کن لبخندت آفتاب بهشت است، خنده کن دنیای ما نبوده برازنده ی شما هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام حس می کنم مزار تو را بین سینه ام مانند آن خسی که به میقات پر کشید قلبم به سوی مادر سادات پر کشید سید حمیدرضا برقعی
السلام ای خزینة الاسرار السلام ای مدینة الابرار السلام ای عوالمُ الآیات السلام ای جوامع الاخیار همه خلقند زیر چادر تو در حقیقت تویی تویی ستار اختیار نبی است در دستت مادری تو به احمد مختار چاکر درگهت چنان حمزه نوکرت همچو جعفر طیار شجر طیبه تویی زهرا تا ابد هستی ای شجر پربار مصطفایی ولی به قالب زن هم به رفتار و نیز در گفتار طفل بیت تو سیدالشهدا کودک توست سید الابرار هر که جان می دهد به یک نگهت بایدش خواند افضلُ التُجّار چمن کوچه باغ تو طوبی خار کوی تو اَعظَمَ الاَشجار خادم خانه ی شما فضه* نقره ی تو زر تمام عیار! نه فقط روز بلکه نیمه ی شب بوده ای در قنوت مردم دار متخر از گدایی تو بلال بهره مند از غلامی ات عمار باغ فردوس بی رخت پائیز با رخ تو خزان، همیشه بهار در طلوع سه گانه ات هر روز مرتضی داشت با خدا دیدار منکران فضیلتت ملحد مشرکان کرامتت کفار نوکرانت همه اولی الالباب چاکرانت همه اولی ابصار پدر و مادرم به قربانت جان و مالم به مقدم تو نثار خون من فرش مقدمت ای دوست روی من خاک درگهت ای یار ای که آرد به جای شوهر تو جبرئیل از بهشت بر تو انار ای که فرمود مصطفای عزیز در مقام تو مادر احرار می رساند به جان من آسیب هر چه آرد به فاطمه آزار مصطفی دیده از جهان پوشید تا بدان جا رسید آخر کار که دمِ اجر دادن احمد دخترش سوخت در پس دیوار بوسه گاه نبی اکرم را هبه کردند بر نوک مسمار محمد سهرابی
نسیم می وزد و باده خوشگوار شده گلی شکفته که سرچشمه ی بهار شده حضور خاکی رب است در مدار زمین که با تولد یک زن ادامه دار شده کسی که از تبعات وصال و هجرانش خوش است فرش ولی عرش سوگوار شده کسی که شرط وجود پیامبر حتی به شرط بودن او صاحب اعتبار شده به گرد قامتش امواج نور خیمه زده به زیر هر قدمش کهکشان غبار شده عیان شده است که سرّ نهان خلقت کیست پس از تو گفت خدا داستان خلقت چیست نوشت اوّل دفتر از ابتدا زهرا از ابتدای ازل تا به انتها زهرا از آن زمان که ندانیم تا نمی دانیم همیشه و همه اوقات و هر کجا زهرا و خواست تا بنویسد نبی، علی، حسنین خلاصه شد همه در یک کلام، با زهرا و حرف تا که به اینجا رسید فهمیدم که بود و هست همه کاره ی خدا زهرا چرا که منحصراً خلقت چنین نوری فقط برای خودش بوده است تا زهرا ... میان عرصه ی میقات پای بگذارد و حق ز آینه ی خویش پرده بردارد که رو کند سند افتخار خلقت را نشان دهد به همه شاهکار خلقت را به مهر و ماه و سپهر و فلک بفهماند دلیل گردششان بر مدار خلقت را کسی که جز خودش و احمد و علی نشناخت کنیز عرشی پروردگار خلقت را در آن زمان که زمانِ زمان به سرآید و بین حشر ببندند بار خلقت را خدا ندا کند: ای فاطمه حبیبه ی من بیا به سر برسان انتظار خلقت را بیا که عرصه ی محشر برایت آماده است بگیر دست خودت اختیار خلقت را که جن و انس بفهمند کار ما با توست تمام هستی مایی فقط خدا با توست به اوج شأن و مقامت سری نمی آید کسی نیامده و دیگری نمی آید دلیل ختم نبوّت نبوده بابایت پس از ظهور تو پیغمبری نمی آید شنیده ایم که در صورت نبودت هم برای همسر تو همسری نمی آید به قامت تو فقط مادری برازنده است به مهربانی تو مادری نمی آید قدم گذار به محشر که تا نیایی تو برای خلق شفاعتگری نمی آید نگات مور وجود مرا سلیمان کرد یهود را نَفَس چادرت مسلمان کرد تو و صفات تو را هر چقدر سنجیدیم و هر چه در دل این بیکرانه چرخیدیم به انتهای تو راهی نیافتیم اصلاً در ابتدای تو مانده تو را نفهمیدیم نبی نبود علی هم نبود تو بودی و ما کنار خدا جلوه ی خدا دیدیم حضور گرم تو یک روز هم زیادی بود برای ما که کنارت دمی نتابیدیم همین که سایه ی تو سایه سار این دنیاست همیشه گرم نگاه زلال خورشیدیم بهشت می شود آنجا که تو نگاه کنی نگاه کن که مرا باز رو به راه کنی زکُنه ذات تو این عقل کم چه می فهمد شب سیاه دل از صبحدم چه می فهمد زبانِ از تو سرودن فقط زبان خداست شکوه وصف تو را این قلم چه می فهمد به بندگی تو بیخود نکرده فخر خدا نماز از قدم پر ورم چه می فهمد سه روز نان خودت را به دیگران دادی بپرس از کرم از این کرم چه می فهمد بپرس دختر پیغمبر خدا امّا چنین غریب چنین بی حرم؛ چه می فهمد؟! من از نسیم معطر به یاس فهمیدم «حضور مادریت را شلمچه می فهمد شده است نام تو سربند هر جوان شهید تبسم تو تسلّای مادران شهید » محمد علی بیابانی
در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند دیدنش بار رسالت را سبکتر می‌کند دختر است اما برایت کار مادر می‌کند دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟ تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه! قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه! در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شود بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی در غم همسایه، ترک خواب راحت می‌کنی مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه! می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه! امتحان پس داده‌‌ای در آسمانها پیش از این سالها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین واقعاً "الحمد للهِ ، رب العالمین" جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت پیش نابینا میان حِصن چادر ماندنت حجب میراثت، حیا سایه نشین چادرت داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت سفره‌‌ی نان خالی اما سفره‌ی انعام پُر خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پر از تو راضی و دلش از گردش ایام پر کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پر ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار! بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار قاسم صرافان
امروز عالمی ز تجلّی منور است میلاد با سعادت زهرای اطهر است مولود پاکی آمده از غیب در شهود کز او وجود عالم و آدم سراسر است از ره رسیده موکب بانوی بانوان کائینهٔ تمام نمای پیمبر است نور خدا ز فرش نتق می کشد به عرش روشن به روی فاطمه چشم پیمبر است در وصف او گر ام ابیها شنیده ‏ای این خود یک از فضائل آن پاک گوهر است هر مادر آورد پسر از اوست مفتخر بالنده مانده گیتی از این نیک دختر است احمد وجود پاک ورا روح خویش خواند با آن که خود به مرتبه روح مصور است در حیرتم چه مدح سرایم به حضرتی کو را مدیحه خوان ز شرف ذات داور است تنها نه دختر است رسول خدای را کز رتبه بر ولی خدا نیز همسر است هستند گوشواره دو دلبند تو به عرش بی شک دل تو عرش خداوند اکبر است حاکی است از وقایع ما کان و ما یکون متن صحیفه‏ اش که به قرآن برابر است ربط رسالت است و ولایت جناب تو بل این دو را وجود تو معنا و مصدر است بر آستان توست ز جان منجلی صغیر عمریست چشم و روی نیازش بر این در است مرحوم صغیر اصفهانی
بسم الله الرحمن الرحیم💐 انا اعطیناک الکوثر💐 فصل لربک و انحر💐 ان شانئک هو الابتر💐 🍎 🍏 🔶 🔶 علیهاالسلام 🔸*(بند اوّل)* دریای رحمت را گهر مبارک در شامِ درد و غم ، سحر مبارک بر نخل اُمّید همه رسولان از کبریا آمد ثمر ، مبارک گردید چون سینا ، سرای احمد در طور ، نورِ این شجر مبارک جبریل نازل گشته بر محمد گوید بر او از دادگر مبارک خیر النسا بنهاد پا در عالم بر حضرت خیر البشر مبارک آمد جواب طعنه های ابتر میلاد دختر ، بر پدر مبارک از بحر بیکرانة نبوّت بهر خدیجه ، این گهر مبارک چون چشمه جوشید از کویر ظلمت از کوثرِ نور ، این خبر مبارک از حق نزول مصحفی که باشد آیاتِ آن ، فتح و ظفر مبارک نَبْوَد عجب گوید اگر خداوند بر کلکِ صنعش ز این اثر مبارک میلاد بانویی که هست نورش افزونتر از شمس و قمر مبارک روز جهان افروزِ مولد او بر جحتِ ثانی عشر مبارک گویم به زهرا دوستانی عالم بارِ دگر ، بار دگر مبارک او طاهره ، صدّیقه و بتول است قلب محمد ، بضعه الرسول است 🔸*(بند دوم)* زهراست بر سر ، افسر محمد روح و روان در پیکر محمد ناموسِ سبحان ، جانفدای حیدر تطهیر قرآن ، کوثر محمد او هدیة حق بر خدیجه باشد هم یادگار از همسر محمد بر مادرِ پاکش سلام آرد پیک خدا در محضر محمد در حیرتم از رتبه اش که او بود هم دختر و هم مادر محمد هر صبح و شب بر او سلام گفتن باشد عبادت در بر محمد بر سینه و صورت همیشه بودش گل بوسة مکرّر محمد بوسیدن دستش به قامت خم گشته عروج دیگر محمد در پیشِ رویش ماه ، محو می شد باشد درخشان اختر محمد دریای موّاج نبوّت است او از بحرِ هستی ، گوهر محمد باشد پیمبر تاجِ فرقِ زهرا زهرای اطهر ، زیور محمد نازم به آن کاو روز فتح خیبر شد همسرش ، سرلشگر محمد در حشر آید این ندا ز سرمد حاجت طلب کن ، دختر محمد آن روز ، زهرا فکر شیعیان است هر کس که زهرایی است در امان است 🔸*(بند سوم)* احمد گلِ خلقت ، گلاب زهراست دُردانة ختمی مآب زهراست اُمّ الحسن ، مامِ حسین و زینب اُمِّ اَب و اُم الکتاب زهراست از سوی حق ، بعد از رسول خاتم رکن رکینِ بوتراب زهراست بر کوثر و تطهیر و قدرِ قرآن کاملترین تفسیر ناب زهراست آن کس که چون نامش به لب بیاید گردد دعاها مستجاب زهراست یک جزء از مهریّه اش فرات است ای اهل دل ، بانوی آب زهراست جبریل کارِ خانه اش نماید از خستگی وقتی به خواب زهراست از کور هم رخسار خود بپوشد کان کرم ، روح حجاب زهراست باشد شفیعه ، شیعه را به محشر فریادرس ، روز حساب زهراست در سایه سارش دل غمی ندارد چون رحمت حق را سحاب زهراست لبخند او روشنگر بهشت است خوشید احمر ، آفتاب زهراست بر ضدّ غاصبین حقّ حیدر بنیانگذار انقلاب زهراست آن بانویی کز خطبة بلیغش کاخِ ستم گردد خراب زهراست زهرا که معصومه ز کبریا بود از آن دو تن ، والله نارضا بود ادامه دارد... ╰┅───────────┅╯
ای بوی بهشت احمد! ای سرّ اِله! از جلوه‌ی حُسنت آبرو دارد ماه تابید چو نور طلعتت گفت نبی: لـا حَــولَ وَ لـاقُـــوَّةَ اِلّـا بِــالـلـه ✍️
🌱قائم آل نور، يا مهدی عطر سبزِ حضور، يا مهدی... 🌱تا هميشه صبور می مانيم در هوای ظهور، يا مهدی... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🔻مقدمتان رابه این کانال16هزارنفری 🟩⬜️🟥اما متفاوت وعالی گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
یا فاطمه جان! دست من و دامانت ای چشم امید هـمه بر احسانت بادا به فدایت پدر و مادر من ای گفته محمد "پدرت قربانت" نور دل و دیدۀ پیمبر زهراست اُم الحَسَنین و کُفو حیدر زهراست آن خیر کثیر را کـه فَرط کمال ایزد بستود و خواند کوثر زهراست یا فاطمه! ای منشاء خیر و برکات! مِهر تو بُود قبولی صوم و صلات فرموده نبی خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات ✍️مرحوم استاد
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست ای باغ! گل یاس اگر می‌خواهی بر حضرت زهرا صلواتی بفرست ✍️
آن چیست که برتر است از آب حیات؟ پیوسته دهد به زندگانی برکات آن نیست به جز اینکه فرستیم همه بر مادر سادات جمیعاً صلوات *** بر مَقدم انسیه‌ی حورا صلوات ریحانه و مادر پدر را صلوات شادی خداست در دل شادی او تا شاد شود حضرت زهرا صلوات ✍️ ╰┅───────────┅╯
اکمال برای صلوات آوردی دو بال برای صلوات آوردی وقتی که نبودی، صلوات ابتر بود تو "آل" برای صلوات آوردی ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•ای با عطای... وتوسل ویژهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده به نفس حاج‌محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای با عطای تو شده تکمیلِ هَل أَتی وی قامت رسول به تعظیم تو، دو تا ای هل أَتی و کوثر و تطهیر وصف تو وی چون خدای، پاک و منزه زِ هر خطا وقتی رسول گفت، که بابا شود فَدات جا دارد ار شوند فداییت، انبیاء هم خانه ی تو، قبله ی روح پیمبران هم حجره ی تو، کعبه ی پیغمبر خدا آدم هنوز آب و گِلش هم نبود و، بود نورِ مُقدّس تو در آغوش کبریاء ای چَشم عرش، فرش قدم های حضرتت وی از کرم شده به زمین، همنشین ما چون شد که پا ز عرش نهادی به چَشمِ فرش ما خاکیان کجا و شما خاندان کجا ╰┅───────────┅╯
عطر نفسی پاک‌سرشت آمده است آئینه‌ی نور سرنوشت آمده است سرتاسر شهر مکه را گُل بزنید زهرای مطّهر از بهشت آمده است ✍️
زمین را، آسمان را، بیکران را سروری بانو ز هر بالاتری، بالاتری بالاتری بانو رضیه، راضیه، عذرا، حدیثه، هانیه، حُسنا سعیده، ساجده، زهرا، کریمه، کوثری بانو تو فکر مصطفی در های و هوی لیلة‌الأسرا تو ذکر مرتضی هنگام فتح خیبری بانو به غیر از انبیا، جبریل تنها بر تو وارد شد بدین صورت یقین دارم تو هم پیغمبری بانو چنان پشت علی چون کوه ماندی قد علم کردی که فهمیدیم در وقتش خودت هم حیدری بانو چه خورشیدی نبی دارد، چه مهتابی علی دارد نبی را مادری بانو، علی را همسری بانو کمال همنشین در ما اثر کرده‌ست پس قطعاً به روز حشر ما را چون حسینت مادری بانو ✍️
کاش ما را گدا حساب کنی فارغ از بند نان و آب کنی هیچ‌کس، هیچ‌کس نخواهد دید سائل از خانه‌ات جواب کنی جای دوری نمی‌رود مادر نوکرت را "پسر" خطاب کنی آمدی "زن" مقام دیگر یافت آمدی باز انقلاب کنی آمدی جهل را به هم بزنی عاشقی را دوباره باب کنی آمدی عکسِ حیدرِ خود را در دلِ هرچه شیعه قاب کنی آمدی تا تمام عالم را خاکِ پایِ ابوتراب کنی صف به صف پشت خانه مسکین است سفره‌ی مادر است، رنگین است " فاطمه فاطمه‌"ست روی لبم نام مادر چقدر شیرین است چه نیازی به اسم و رسم مرا "نوکری" بهترین عناوین است یک دعایش بسنده خواهد کرد محشر کل خلق تضمین است روز محشر سوارِ بر ناقه‌ست جلوه‌ی شوکت خدا این است آه، وقتِ تشرفِ زهرا سرِ جبریل نیز پایین است در دل شعله‌ها به ما فهماند عشق حیدر اصول هر دین است * * خانه‌ی وحی سوخت در آتش این مرامِ کدام آیین است؟! کوچه‌ها یا خرابه، فرقی نیست دست دشمن همیشه سنگین است ✍️
به نام نامی زهرا و مصطفی صلوات برای ام ابیها و مرتضی صلوات زبهر فاطمه آن افتخار کون و مکان به مادر میر شهیدان به مجتبی صلوات 💛💛💛💛💛 بر سیده زنان عالم صلوات به مایه افتخار آدم صلوات بر فاطمه حبیبه حی ودود بر دخت پیام آور خاتم صلوات 💜💜💜💜💜 به گل گلشن طاها صلوات به مه سید بطحا صلوات به نکو دختر پاک احمد بلکه بر ام ابیها صلوات 🧡🧡🧡🧡🧡 بر کوثر خاتم النبیین صلوات بر همسر سیدالوصیین صلوات بر فاطمه محبویه ذات ازلی بر حجت حق بر آل یاسین صلوات 💚💚💚💚💚 بر نور خدا عصمت کبری صلوات بر دخت نبی ام ابیها صلوات بر آن که بود شفیعه روز جزا همتای علی حضرت زهرا صلوات 💙💙💙💙💙 بر آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات به مادر 11 امام بر حق از صبح ازل تا به قیامت صلوات 💖💖💖💖💖 بر پهلوی خون چکان زهرا صلوات بر قامت چون کمان زهرا صلوات بر روی نکوی نازنین دخت رسول بر محسن خسته جان زهرا صلوات ❤️❤️❤️❤️❤️ از عرش صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید گفتست نبی خدا گناهش بخشد هر کس که به فاطمه فرستد صلوات 🧡🧡🧡🧡🧡 بر چهره ی زیبای محمد صلوات بر گنبد خضرای محمد صلوات سرتابه قدم آینه او زهراست تقدیه به زهرای محمد صلوات 💜💜💜💜💜 بر آیینه جمال داور صلوات بر آبروی آل پیمبر صلوات بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل از سوی خدا سوره ی کوثر صلوات 💗💗💗💗💗 بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات 💛💛💛💛💛 بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات بر طلعت محبوبه ی یزدان صلوات بر روح مطهر امام و شهدا بر فاطمه مادر شهیدان صلوات 💝💝💝💝💝 بردخت گرانقدر پیغمبر صلوات بر خیر فراوان و به کوثر صلوات برمادر امام و به همتای علی بر منجی ما در صف محشر صلوات 💓💓💓💓💓 آئینه پاک حق نما را صلوات وان پاره ی قلب مصطفی را صلوات بر مادر عزیز یازده نور جلی همسنگر میر لافتی را صلوات 💙💙💙💙💙 محبوبة حی کبریا را صلوات همتای علی مرتضی را صلوات برفاطمه، آن شفیعه روز جزا وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات
چنان که قصد می‌سازند از الفاظ، معنا را خدا از آفرینش قصد کرده، خلقِ زهرا را "ولولا فاطمه" یعنی که بی‌زهرا نمی‌دیدیم نه احمد را، نه حیدر را، نه هرگز خلق دنیا را بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را صفاتش آینه‌دارِ صفات کبریا باشد چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟! خدایا! فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می‌آید که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه، دریا را نشسته از الف تا یاء، حیران چنین معنا بلی ظرفیّتِ وصفش نمی‌باشد الفبا را حماسه می‌تراود آنقدر از خطبه‌هایش که به خطبه می‌کَند از جای، کوهِ پای بر جا را زهی عفّت، زهی عصمت، زهی بانوی نوری که علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را تنور خانه‌ی او گرم دارد جان عالم را به رشک انداخته نورِ تنورش، طور سینا را قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را بلی آن فاطمه که خلق، عاجز مانده از درکش که در اسمش خِرَد حیران و گُم کرده مُسمّا را بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را بلی آن فاطمه که بهر کار خانه‌اش حتی فرستاده خدایش "سَوفَ یُعطیکَ فَتَرضی" را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او بهم زد حیله‌ها و مکرهای شومِ اعدا را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او شکست آخر سپاهِ بُت‌پرستِ لات و عُزّا را بلی آن فاطمه که سیره‌اش تفسیر قرآن است هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما و از ما دستگیری می‌کند امروز و فردا را ** مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را نمی‌دانم که سیلی با رُخش... اصلاً چه می‌گویم؟! که حتی گل اذیت می‌کند آن روی حورا را دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا میان شعله‌ها تنها صدا زد نامِ بابا را کنار بسترش با گریه می‌گفتند اطفالش: به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته‌ی ما را گره وا می‌کند از کار شیعه، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه‌ی امّ‌ابیها را ✍️حجت‌الاسلام
یک چله انتظار به پایان رسیده است پایان شام تیرۀ هجران رسیده است اسفند را به مجمر خورشید دود کن عطر نسیم صبح بهاران رسیده است اینک بهار، فصلِ «فَصَلِّ لِرَبِک» است شأن نزول کوثر قرآن رسیده است زهراست زهره‌ای که به یُمن ظهور او شب‌های بی‌ستاره به پایان رسیده است... نوری که آسمان و زمین را فرا گرفت روحی که با لطافت باران رسیده است ریحانه‌ای که رایحۀ روح‌پرورش تا ماورای روضۀ رضوان رسیده است برخیز، ای خدیجه که صبرت نتیجه داد از آسمان برای تو مهمان رسیده است کلثوم! ساره! آسیه! مریم! خوش آمدید جان پیشکش کنید که جانان رسیده است ای عرشیان به ساقی کوثر خبر دهید خیر کثیر ختم رسولان رسیده است حُسن عروس حضرت قرآن به لطف اوست دریای نور لؤلؤ و مرجان رسیده است انسیه‌ای که سورۀ انسان به شأن اوست حوریه‌ای به صورت انسان رسیده است از کوثر کرامت بی‌انتهای اوست فیضی اگر به عالم امکان رسیده است یک چشمه از تَمَوُّج خیر کثیر اوست دریای حکمتی که به لقمان رسیده است هفتاد رشته نور حق از طور چادرش بر پیروان موسِی عمران رسیده است در سایۀ تعالی نور دعای او سلمان به اوج رتبۀ ایمان رسیده است معصومه‌ای که در اثر هم‌نشینی‌اش فضه به فیض صحبت قرآن رسیده است صدیقه‌ای که شاهد عهد الست بود ارث وفای او به شهیدان رسیده است مرضیه‌ای که مرز ندارد ولایتش نور رضای او به خراسان رسیده است... دست نوازشی به سر شعر من بکش پیش تو این یتیم، پریشان رسیده است ✍️
با یاد شهید و این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمان محمد با یا اَبتا گفتنت ای جانِ محمد! با خندۀ تو، خانه شده باغ گل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس؟ از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌نما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود، خورشیدِ فروزندۀ شام فقرا بود از دست تو رزقی که رسد، رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است بارانی و بخشنده‌تر از ابر بهاری تا بر لب مولا گُلِ لبخند بکاری نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری نَه طاقت شرمندگی‌اش را تو نداری یک خندۀ او را نفروشی به جهانی نَه، عشق ندارد به‌جز این خانه نشانی با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقش «علیّاً ولیُ الله» صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده «از خون جوانان یمن لاله دمیده» این لشکر صبح است که تا شام رسیده تا سر بزند از افق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک» ✍️
. شهید حاج قاسم سلیمانی یارِ دین ؛قاسم سلیمانی بی قرین قاسم سلیمانی بهترین؛ قاسم سلیمانی آفرین قاسم سلیمانی تو امید خسته دلان بودی حاج قاسم، تو قهرمان بودی یاور دین کبریا بودی در همه حال محو در خدا بودی همه عمرت با شهدا بودی یار ما و رهبر ما بودی ز تو دیدم غیرت ثارالله به تو نازد علی ولی الله غیرتت را ز فاطمه داری صولتت را ز فاطمه داری عزتت را ز فاطمه داری شوکتت را ز فاطمه داری سعی تو از سوی خدا مشکور عاقبت باحسین شدی محشور همه ذره ،تو آفتابی تو چون دعاهای مستجابی تو یاور دین و انقلابی تو رهنورد اسلام نابی تو گرچه در راه دین شهید شدی نزد زهرا تو رو سپید شدی با نگاه علی شدی آقا مرد و مردانگی ز تو پیدا لطف حق شد زبان تو گویا شیر روزی و زاهد شب ها تو همیشه گره‌گشا بودی رهرو شاه کربلا بودی شیعه گی مذهبت سلیمانی با خدا هر شبت سلیمانی رهرو ات زینبت سلیمانی شد بپا مکتبت سلیمانی بر تو رهبر همیشه می بالد رفته‌ای ،از غم تو می نالد ای که بودی همیشه رزمنده انقلاب از تو گشته پاینده دین دوباره ز تو شده زنده این شهادت به توست زیبنده ساده بودی و پاک و دلداده چون حسین بوده ای تو آزاده به تو بالید رهبر فرزانه گرد او بوده‌ای چو پروانه زدی از جام دوست پیمانه تو شهیدی به دست بیگانه بین مردان یگانه گردیدی تا ابد جاودانه گردیدی یار رهبر تویی سلیمانی جان عالم ،عزت ایرانی شده هنگامه ی پریشانی در ره دین شدی تو قربانی آفرین بر تو و ارادت تو خون جگر گشتم از شهادت تو ای که بودی همیشه نور امید میدرخشی تو همچنان خورشید آسمان از غم تو مینالید بر وجود تو رهبری بالید تا که رهبر خبر شنید آن روز از غم داغ تو خمید آن روز ای که بودی همیشه حامی دین از تو پاینده گشته این آیین از چه گردیده ای تو نقش زمین رهبری از غمت شده غمگین سوزد از داغ تو همه امت دیده گریان تو شده ملت
🔴 افسوس از عدم تقرب به امام زمان 🔵 مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی: 🌕 کاش به جای ریاضت، عمرم را در راه تقرب به ارواحنا فداه صرف کرده بودم. 📚صحیفه مهدیه؛ ص ۵۰