✍
روضه امام حسن مجتبی (علیه السلام)
خدا به طالع تان
مُهر پادشاهی زد
به سینه ی احدی
دست رد نخواهی زد
در آسمان سخاوت
یگانه خورشیدی
تمام زندگی ات را
سه بار بخشیدی
گدا ز كوی تو
هرگز نرفته ناراضی
عزیز فاطمه
ازبس كه دست و دل بازی
مدینه شاهد حرفم ؛
فقیرِ سرگشته
همیشه دست پر از
محضرِ تو برگشته
به لطف خنده تان
شام غم سحر گردد
نشد كه سائل تان
نا امید برگردد
خدا به شهدِ لبت
مزه ی رطب داده
كریمِ آل محمد
تو را لقب داده
تبسم نمكینت
چقدر شیرین است
دوای درد یتیم و
فقیر و مسكین است
( بگو آقا ، دو ماه عزاداری کردم ، میشه امشب یه لبخند به من بزنی ؟ فقط با یه لبخند قبول کنی آقا آقا ... یا امام حسن ، قربونت برم آقا ... )
تبسم نمكینت
چقدر شیرین است
دوای درد یتیم و
فقیر و مسكین است
آقا جان
خوشا به حال ِگدایی
كه چون شما دارد
در این حرم چقدر او
برو بیا دارد
گِره گشایی ات از كار خَلق ،
ارث علی است
مقام اولیِ جود و بخششت
ازلی است
به حج خانه ی دلبر
چه ساده می رفتی
همه سواره ولی تو ،
پیاده می رفتی
( میدونی اشک امشبت برای چیه ؟ چون حضرت زهرا ، #امام_حسن رو خیلی دوست داره ، امام حسن مادریه ، مادریه ، مادریه ... امشب بی بی میاد توو مجلس پسرش ، چون به وصال سفارش کرد ، فرمود وصال تو که این همه شعر برای حسینم گفتی ، وصال مگه حسن پسر من نیست ؟ این همه گریه برا ابی عبدالله کردی ، امشب مزدش رو میخواد مادرش توو روضه امام حسن بهت بده ، جلو اشکت رو نگیر بزار اشکت سرازیر بشه ، پیامبر اسلام ص فرمودند : هر چشمی برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ، « امالی، صدوق، مجلس 24، حدیث 2 » امشب به چشمات التماس کن ، بگو یک قطره اشک برا غریب مدینه ... )
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
#روضه_امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)
شما ز بس كه كریم و
گِره گشا بودی
دلِ كویر
به فكر پیاده ها بودی
امام رافتِ
دوران بی مرامی ها
نشسته ای سرِ یك سفره
با جُذامی ها
خیال كن كه منم
یك جُذامی ام آقا
نیازمند نگاه و
سلامی ام آقا
چقدر مثل علی
از زمانه رنجیدی
سلام داده ،
جواب سلام نشنیدی
امام برهه یِ
تزویرهای بسیاری
به وقت رفتن مسجد،
زِره به تن داری
كریمِ شهر مدینه
غریب افتادم
به جان مادرت آقا ،
برس به فریادم
( به خدا اگر به جان مادرش قسم بدهی ، دست رد به سینه ات نمیزنه ، اونم چه مادری ؟ مادری که جلو امام حسن زمین خورده ، ... داغ مادر رو امام حسین دید ، حضرت زینب دید ، اُم کلثوم دید ، امیرالمومنین دید ، اما چیزی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، اون سیلی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، آی آی ی ی ی ...)
به جان مادرت آقا ،
برس به فریادم
به حق حُرمت این روضه ها
نگاهی كن
( دستت رو نشون بده امشب به آقا ، بگو آقا دستم خالیه ، آقا هیچی ندارم ... مال دنیا ، مال دنیاست ، می مونه ... اما وقتی از دنیا رفتی ، چی داری توو قبر ؟ فقط یه کفن به تنمون میکنند ، آقا ... این گریه ها برا اون شبه ، این گریه ها برا تاریکی قبره ، قربونت برم یا امام حسن ، آقا : )
به حق حُرمت این روضه ها
نگاهی كن
به دست خالیِ این مُستحق
نگاهی كن
آقا
بگیر دست مرا ،
دست بسته ام آقا
ضرر زدم به خودم ،
وَرشكسته ام آقا
🎤 شاعر وحید قاسمی
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه...
و الشمر جالس علی صدره
شمر روی سینه حسین
هر کجا نشستی صدا بزن...
ای غریب حسین...
یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله...
خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر...
اما دیر رسید...
از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن...
چکار کنه بی بی زینب،
یا الله...
دستهاش رو گذاشت روی سر...
صدا زد...
وا محمدا...
واعلیا...
یا رسول الله منو ببخشید آقا...
چیزی نگذشت...
یکدفعه زینب کبری ببینه...
زمین و زمان بلرزه در اومد...
هوا متغیر شد...
نگاه کرد دید...
سر حسینش روی نیزه...
🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
محمدحسین حدادیانRotabMadineh-Haddadian-(TagEdited).mp3
زمان:
حجم:
4.91M
🎧 مداحی استودیویی | رطب مدینه
🎤 کربلایی محمدحسین حدادیان
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#امام_حسن (ع)
به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید ←↓👇
🆔 ➺ @madahi313
$امام مجتبی ع ی(9).mp3
زمان:
حجم:
183.1K
سرود
نیمه ی مه مهِ ولا آمد
هدیه ای بر شیر خدا آمد
ماهِ زَمن آمد
گل در چمن آمد
ز دامن زهرا
امشب حسن آمد
عید میلاد
مبارک باد
نیمه ی مه مهی هویدا شد
ماه زهرا زینت دنیا شد
گرفته در آغوش
کودک دلبندش
بوسه زند زهرا
به روی فرزندش
عید میلاد
مبارک باد
ماهی دوباره جلوهگر گشته
از لطف حق علی پدر گشته
آمده در دنیا
غنچه گل زهرا
بوسه زند امشب
بر لب او طاها
عید میلاد
مبارک باد
در دنیا نور منجلی آمد
فرزند مرتضی علی آمد
سبط رسول الله
کریم آل الله
روشن دل و چشمِ
علی ولی الله
عید میلاد
مبارک باد
امشب مدینه گشته گلباران
بارد رحمتِ حق چنان باران
آمد گل حیدر
با عز و جاه و فَر
شادان شده قلبِ
فاطمه ی اطهر
عید میلاد
مبارک باد
امشب عطر و بوی بهار آمد
بر شیعیان غمخوار و یار آمد
نخل ولایت باز
امشب ثمر داده
فاطمه ی اطهر
قرصقمر زاده
عید میلاد
مبارک باد
بر شیعه دومین امامی تو
سفره دار ماه صیامی تو
هستم گدای تو
دارم ولای تو
شامل من مولا
لطف و عطای تو
عید میلاد
مبارک باد
هستم مولا همیشه مهمانت
در همه عمر ریزه خور خوانت
از همه بگسستم
زِ عالمی رَستم
زِ کودکی مولا
من به تو دل بستم
عید میلاد
مبارک باد
هستی مولا چراغ راه من
امشب باشد بر تو نگاه من
به لب نو ا دارم
ذکر خدا دارم
در این جهان مولا
تنها تو را دارم
عید میلاد
مبارک باد
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#میلاد_امام_حسن (ع)
#ماه_رمضان
به کانال آموزش مداحی و اشعار رمضان بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
چه بگوید؟
فاطمه مادر حسین و حسن
گله کرد از وصال شیرازی
گفت: ای آنکه از برای حسین
شعر نغز و چکامه میسازی!
آفرین! از حسین من گفتی
نیست اما مگر حسن پسرم؟
از غریب مدینه یادی کن!
بگو از داغ پارۀ جگرم!
شور شعر حسن گرفت وصال
چشم او تا سحر ز غصه نخفت
طبع ترکیببندگوی زلال
چند بندی رثای او را گفت
گفت اما لطیف و در پرده
محضر فاطمه ادب میکرد
از همان لحظهای سخن میگفت
که حسن طشت را طلب میکرد
چند بندی سرود طبع وصال
تا شود فاطمه از او دلشاد
چند بندی سرود سربسته
شعرها را ولی ادامه نداد
دید اگر شعر را ادامه دهد
دل زهرا دوباره خواهد سوخت
نه مگر قرنها دل مادر
از همین رنجهای بیحد سوخت؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
زخم، آن جسم را تصرف کرد؟
همسر مجتبی به شوهر خود
کاسۀ زهر را تعارف کرد؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
خون دلها بهسان رود شده؟
زهر، سوزانده تار و پودش را
چهرهاش مثل تو کبود شده؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
از سپاه امام، غیرت رفت؟
جانماز و ردا و خیمۀ او
در کف دوستان، به غارت رفت؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
دل عالم به یاد او میسوخت؟
وقت تشییع، تیرهای حسد
تن و تابوت را به هم میدوخت؟
چند بندی سرود طبع وصال
تا شود فاطمه از او دلشاد
چند بندی سرود سربسته
شعرها را ولی ادامه نداد...
جواد محمدزمانی
#شهادت_امام_حسن_مجتبی (ع)
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
"السلام علیک یا ابامحمد یا حسن بن علی ایهالمجتبی یابن رسول الله..."
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم: حسن
مادرش بر سینه زد آرام تا گفتم: حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم :حسن
ناامید کوچه ها کی ناامیدم میکند
زود حل شد مشکل من هرکجا گفتم:حسن
نام او را می بری،زهرا تفضُّل می کند
تا بگیرد فاطمه دست مرا،گفتم:حسن
«حسن جان....حسن جان....»
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه س ولی حرم نداره
کریم اونیه که همدم اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه
*حالا روضه امام حسن...*
ای تشت یاری ام بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
*به اون نوکرش در عالم رویا فرمود: که ما یه مرگ داریم یه شهادت...مرگ من تو کوچه هاست...*
راضی به مردنم که نبینم مغیره را
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
*لذا تا زهر رو خورد بقیه به صورت می زدند اما زبان حال امام حسن یه چیز دیگه بود...*
راحت از این زخم و جراحت شدم
ز دیدن مغیره راحت شدم...
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من
*من پسر ارشد بودم...بابام علی رو من یه جور دیگه حساب کرده بود؛اما نتونستم کاری کنم...*
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
*آدم یه داغی می بینه میخواد به همه بگه بلکه آروم بشه به کسی نتونست بگه چی دیده...*
یارب نصیب هیچ غریبه،دگر نکن
دردی که گیسوان حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا ناامید کرد
*تا امام مجتبی شروع کرد رو خاک به خودش غلطیدن بعضی ها گفتند جعده که فرار کرد...اومدن یه عده دنبال بنی هاشم...زودتر از همه زینب آمد. تا اومد شروع کرد گریه کردن؛خواهر برات بمیره مگه میشه زینب به حسین خبر نده.ابی عبدالله سر امام حسن رو بلند کرد. خون از این لب و دندان،پاک کرد آنقدر گریه کرد، آرام نمیشد.تا امام حسن فرمود:حسین جان! دیگه گریه نکن..."لایوم کیومک یا اباعبدالله"امام حسن فرمود:حسین! اگر دارم جون میدم اهل و عیالم کنارمَن غریب جون نمیدم...غریب تویی که سی هزار نفر دوره ات می کنند...هر چه صدا میزنی:أین مسلم؟ أین حبیب؟أین ولدی علی؟أین أخی ابالفضل؟امام حسن وقتی جون می داد زن و بچه رو سپرد به ابی عبدالله...چه قشنگم پدری کرد برای قاسم و عبدالله...اما بمیرم برای اون آقایی که زینب کبری فرمود:بمیرم برای اون آقایی که با غصه از دنیا رفت.چه غصه ای داشت آقا؟..*
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
در بین کاروان خود ای کاش زن نداشت
«حسیین...»
#شهادت_امام_حسن_مجتبی (ع)
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
میان هجمۀ غمها اگر پناه ندارد
حسین هست نمیگویم او سپاه ندارد
حسین مرهم زخم برادر است و غمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
حسین هست که سر روی شانهاش بگذارد
حسین هست نیازی به تکیهگاه ندارد
میان لشکر او مرد مانده؟ آه نمانده
درون خانۀ خود یار دارد؟ آه ندارد
زمانه تلخترین زهر را به کام حسن ریخت
دلاوری که به جز ترک جنگ، راه ندارد
کسی که صلح حسن را غلط شمرد، ندانست
امام مفترضالطّاعه اشتباه ندارد
درید قلب حسین آنچنان ز داغ برادر
که احتیاج به گودال قتلگاه ندارد
حسین عباسپور
#شهادت_امام_حسن (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
#امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)
تویی ضریحِ کرامت؛ تمام خلق، دخیلاند
اگر کریم تویی؛ حاتمانِ دَهر، بخیلاند
غباری از قطراتِ تیمُّمِ تو طهارت
بُحور، پیشِ نَمِ مسحِ پایت آبِ قلیلاند
هزار مَن غزل آنسو در آسمانِ ترازو
مناقبِ تو در اینسو بدون وزن، ثقیلاند
به کاسهی مَلَکِ رزق، ریختند کمت را
مجاورانِ گدایت به خرجِ خلق، کفیلاند
ملقبی به مُعِزُّالْبَشر؛ مُذِلّ شیاطین
همیشه سنگْعیاران کنار قله ذلیلاند
میان آن همه سردارهای جنگندیده
سپاهیان سکوتِ تو جنگجوی اصیلاند
ندادهاند رضایت؛ به حرمتت به نمکدان
چه سنگها که به آیینهات همیشه گُسیلاند
شرارههای دری که تمام عمر، تو را سوخت
قضای آتشِ نمرودها به جانِ خلیلاند
گواهِ غربت صدّیقه پیرْموی سرت شد
قصیدههای سپیدِ تو آیههای دلیلاند
نمیرسد به کفِ پای مقتلت قد شعرم
قلم خمیده؛ رطبهای روضهات به نخیلاند
رضا قاسمی
#شهادت_امام_حسن (ع)
#امام_حسن (ع)
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی
تو همان نفخه ی روحانیِ جان در بدنی
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
پس حسن گفتن ما تا به ابد شد علنی
ساکن کشور سرسبز حسن آبادم
با من انگار که هرجا بروم هم وطنی
این گدا جای غذا مهر تو را می خواهد
می شود گاهگُداری به دلم سر بزنی
*امشب یه دستی سر دل ما بکش آقاجان، امشب یه نگاهی به ما بنداز آقاجان...*
چه دلی بردی از آن مرد که دشنامت داد
اومد تو مدینه، از شهر شام اومده ، انقدر تبلیغ علیه امیرالمومنین و بچه های علی کرده بودند اومد تا نگاهش به حسن بن علی افتاد اینقدر دشنام داد انقدر ناسزا گفت. آقا همه رو گوش داد تحمل کرد. همچین که حرفا و فحشاش تموم شد. آقا یه نگاهی بهش انداخت ببینم از لهجه ات معلومه غریبه ای، میشه امشب بیای مهمون من باشی؟ میشه بریم خونه ی ما؟ از سفر اومدی خسته شدی، امشب میشه دنبال ماهم بفرستی آقاجان؟ فرمود: نماز می خونی فکر کن آخرین نماز عمرته، چجوری نماز میخونی؟ الان خیال کن آخرین گریه ی عمرته، فقط یبار دیگه بهت اجازه دادن بیای و گریه کنی..*
چه دلی بردی از آن مرد که دشنامت داد
هیچ کس مثل تو اینقدر نشد خواستنی
خود مانیم بگذارید بگویم این بار
دست و دلباز مدینه بخدا عشق منی
احمد و حیدر و زهرا و حسینش یک سمت
تو گل سر سبد شاکله ی پنج تنی
نقش نام تو نشسته ست میان دل من
یا حسن حک شده بر روی عقیق یمنی
آی دنیا بشناسید منه مجنون را
حسنی ام حسنی ام حسنی ام حسنی
قبر بی زائر تو بازترین روضه ی ماست
*الان مزارش، مدینه سر قبر پیغمبر خدا شلوغه، اما قبرستان بقیع زائر نداره، حتی اجازه نمیدن پشت پنجره ها بنشینی گریه کنیم. فلذا اینجا گریه کن فکر کن الان مدینه و کنار قبرستان بقیعی..همچین که میخوای از کنار قبر شریف ومطهر امامحسن و اهل بیت عبور کنی اصلا نمیشناسی، اونایی که بار اولشون باشه هی سوال می کنی همه ی این قبور خاکیه، نه نشونی، نه خادمی، نه گریه کنی، نه زائری نه، شمع و چراغی...هی میپرسی قبر آقام کجاست؟ تو قبرستان که حرکت می کنی بعضیا هی دارن سر تکون میدن انگار دنبال چیزی می گردن، میگن قبر همه را به ما نشون دادن.. الان دارم دنبال قبر مادرم می گردم..*
قبر بی زائر تو بازترین روضه ی ماست
جان کعبه به فدای تو غریب مدنی
زهر نه، سیلی کوچه جگرت را سوزاند
دل تو بین گذر سوخت عجب سوختنی
تیرها گر چه به تابوت تو را دوخته اند
لااقل پیکر خونی تو دارد کفن
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#امام_حسن (ع)
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
نشستم گوشهای از سفره همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره است سرشار، سرشارِ صفتهایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیار عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهان خاتم پیغمبران وا شد به تحسینت
تو دین تازهای آوردهای از دید این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
معز المومنین خواندن مذل المومنین گفتن
اگر کردند تحصینت اگر کردند نفرینت
برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون
که میچینند مضمون آسمانها ازمضامینت
بگو با آن سفیرانی که هرگز برنمیگشتند
خدا وا داشت جبرائیلهایش را به تمکینت
بگو تا آفتاب از مغرب دنیا برون آید
که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت
بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارد
محبت کن قدم بگذار بر چشم محبینت
تو را پایین کشیدند از سر منبر که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت
* قربون آقایی که ما هرچه داریم از امام حسن داریم اگه شیعه ای هست اگه کربلایی همش مال امام حسنه. قربون اون آقایی که انقدر سخت شد فتنههای زمانش حتی نزدیکترین آدما درکش نکردن. خدا شاهد بعضی موقعها کربلایی عمل کردن خیلی آسونتر از امام حسنی عمل کردنه. که یه کاری کرد اطرافیانم نفهمیدن لذا بعضی از نزدیکانش تا میدیدنش بهش می گفتن.. یامذل المومنون باید برای امام حسن برای اینا گریه کرد...*
درون خانه هم محرم نمیبینی تحمل کن
که میخواهند، ای تنهاترین تنهاتر از اینت
تو غمهای بزرگی در میان کوچهها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت
برای جاری اشکت سراغ چاره میگردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت
#شهادت_امام_حسن (ع)
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#امام_حسن (ع)
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313
✍
روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
بعد من ای خواهرم، قلبت خیلی خون نمیشه
قلبت بگیره برای حضرت زهرا، گریه کن
یادت بیار روضهٔ کوچه رو
هر از گاهی برای منم روضه بخوان
قرآن تلاوت کن وقتی که جان
از بدنم بیرون میاد خواهرم
آیت الله قمی از علمای قرن چهارم روایت رو اینجوری مینویسه: شب وقتی وارد حجره شدم. دیدم فرزند فاطمه سلام الله علیها خم شده داخل تشت وقتی نزدیک شدم دیدم پاره های جیگرش وارد شده تو تشت. زینب نشسته هی میزنه پشتش به کمرش بالا بیار داداش،جانِ زینب بالا بیار هر از گاهی وقتی بالا میاره میگه آخیش راحت شدم، زینب اینا اثر زهر نیست که زینب میدونی چند ساله جیگر من پاره پاره است؟
خدا رو شکر تو،تو اون کوچه نبودی زینب
فراموشم نمیشه جریان کوچه باور کن خواهرم
*جُناده میگه:دیدم تو این وضعه صدا کردم آقا جان کاری از دست من برمیاد یا نه ؟ دیدم سرشو از تشت بالا آورد خون از کنار لبهاش جاری میشد.سرشو چرخوند طرف من گفت "انا للّه و انا الیه راجعون" دیگه من رفتنی ام.جناده معلوم بود آدم زرنگیه گفت: آقا جان این لحظه آخر به جناده چیزی بگو من از شما چیزی یاد بگیرم آقا گفت:"ان فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب و بشبهاتها عتاب"جناده دنیا همینه ها برای دنیا گریه نکنیا. میگن تو همین حالت دیدم ابی عبدالله وارد شد. حسن علیه السلام همان لحظه که چشمانش افتاد به سید الشهدا بیا حسن فدات بیا.دیدم بدو بدو اومد سرش رو از زمین برداشت و گرفت تو آغوشش چشماش رو بسته بود اشک از چشمای اباعبدالله الحسین میچکید رو صورت امام حسن همین که اشک از چشمان امام حسین میریخت رو صورتش چشماش رو باز میکرد.فرمود:حسین تو گریه نکن. حسین یادم نمیره بابام شب آخر مادرم به بابام گفت: علی نذاری حسین گریه کنه. گفت اگه حسین گریه کنه عرش بهم میخوره،دنیا بهم میخوره حسین تو گریه نکن. گفت: چجوری گریه نکنم داداشی مثل تو از دستم رفت. چطور گریه نکنم اینا همه نقشهٔ امام حسنه میخواست فرماندهی که آخرین پیامش به حسین نگاه کرد.گفت؛ آخرین پیامم حسین تا اینجا برا من بود حسین جان تو کوچه ها چیشد برا من بود حسین.کنار نزدیکان، شکستن هم برا من بود.حسین من کارم رو انجام دادم فقط یدونه ماموریت مونده اونم مال توعه حسین "لایوم کیومک یا اباعبدالله"بعد دیدن چشمش زوایای حجره رو میگرده گفتن آقا کی رو میخوای؟ یهو دیدن گوشه حجره زانو هاش رو بغل کرده نشسته زینب، برادرت بمیره زینب، من کوچه دیدم، زینب من افتادن مادرم رو دیدم، زینب خودم دیدم، خودم دیدم، لبهای مادرم لرزید. زینب خودم دیدم مادرم صورتش رو کنار اون نانجیب گرفته بود بی هوا زد.خودم دیدم تمام قدرتش رو گرفت دستش غدیر خم و تسویه حساب گرفت خودم دیدم پاشد مادرم یه نگاه به سمت راست و چپ کرد دیدم مادرم آرام آرام راه میره مادر کجا میری؟حسن بیا بریم حسن کجایی؟ کجا بریم؟حسن اینجا جای ایستادن نیست.خب پس چرا از اونجا میری پس؟ چیکار کنیم؟حسن گفت: مادر خونمون اینوره. زینب همه اینا رو دیدم من زینب اما من دیده هام حسین دیده هاش کل خانوادم یه طرف.. اما زینب همه چیزایی که تو دیدی یه طرف. زینب کار سخت مال توعه.آدم به برادر بزرگش یجوری دیگه دل میبنده برادر بزرگ ستون میشه برای خواهرش یعنی حرفش رو برای هیچ کس نتونه بگه به برادر بزرگش میزنه..تصور کن زینب چند روزه از شام اومده کربلا و کربلا به مدینه برگشته عبدالله میگه دیدم زینب داره میره گفتم کجا میری؟ دخترای کوچیکش کنارش رو گرفت کجا میری زینب؟ میرم بقیع یه حرفهایی تو دلم مونده دختر های کوچک تو کربلا حرفاشون رو به عباس گفتن زینب حرفش رو تو کربلا نگفت نگه داشتم بیام اینجا بگم. اومد بقیع نشست سر قبر حسن اون کمر خم شدش رو یکم صاف کرد دیدن نقاب رو کنار زد زینب، یه نگاه کرد به حسن گفت پاشو یه نگاه بنداز به صورتم حسن، چشمات روشن داداش*
خبرداری من را بازار بردن
مرا در مجلس اغیار بردن
#شهادت_امام_حسن (ع)
#امام_حسن_مجتبی (ع)
#امام_حسن (ع)
به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇
🆔 ➺ @madahi313