eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
#شب هشتم محرم علی اکبر علیه السلام آبرو داری کن علی بلند شو از جا نزار بخندن کوفیا به اشک بابا پاشو علی جون اذان بگو باز واسه حرم محتضری و محتضرم در بهشت و روم نبندی چشاتو وا کن باز پسرم پیش چشمای ترم دست و پازدی با حسرت ناله زدم ولدی ولدی خورشیدم میون خون سر زدی غمت اکبر گرفت جونم میخوام پاشم نمی تونم علی اکبر تموم دشت از خون تو وضو گرفته کشتی عمرم پیش تو پهلو گرفته بمیره بابا یه طوری پاشیده این پیکر پرشده دشت از علی اکبر به جرم اینکه حیدر هستی روی سرت ریخته یه لشگر میچینم پاره های تنت و رو عبام از غصه در نمی یاد پسرم نفسام سنگینه باز غم تو برام بنی هاشم کمک میخوام نمونده جون توی پاهام علی اکبر شاعر : موسی علیمرادی
زنی اکبر علیه السلام داری میری تو از خیمه ها، با رفتنت خمیده قدم ای میوه ی دلم راه برو ، پیش چشای من چند قدم بارونیه / چشم همه / پشت سرت / ای پسرم ارحم علی / غربتنا / روی لب / اهل حرم رفتی تو هم به جنگ قوم مشرک ، علی جان علی جان لا طاقه لنا علی فراقک ، علی جان علی جان تا افتادی بابا روی خاک ، گفتی علیک منی السلام من اومدم بالای سرت ، اما نداره جونی پاهام روی زمین / افتادیُ/ دور و برت / همهمه شد روضه ی تو / یادآور/ روضه های/ فاطمه شد پاشیده اوراق لهوف ، واویلا واویلا فقطعوه بالسیوف ، واویلا واویلا پاشو بریم سوی خیمه ها ، که دیگه جون من بر لبه بابا ببین بالای سرت ، نوحه خونت حالا زینبه آرزومه / حتی شده / یه بار دیگه / بگی بابا اما حالا / باید بگم / بچیننت / توی عبا زهرا برای تسلیت رسیده ، واویلا واویلا میگه حسین من ابوالشهیده ، واویلا واویلا
زنی اکبرعلیه السلام بند اول پاشوباباجون گشته دلم خون بگو به من چرا شده موهات پریشون قلبم شده جان پدر بهر تو محزون/پاشو باباجون پاشیدی از هم مردم از این غم پیکر تو عزیز من شده چه در هم لبات میسوزه از عطش میمونه یادم خشک لب تو بابا چه رسمی داره دنیا تو رفتی و میمونم دیگه غریب و تنها علی اکبر من شبه پیمبر من بند دوم تو نیزه خوردی ، دلو آزردی ببین که با غمت سرم چیا آوردی رفتی رقیمو به دست کی سپردی؟ فرقت شکسته ، عدو چه پسته هلهله میکنه میگه به خون نشسته خونابه ها راه گلوی تو روبسته/ عدوچه پسته جلو چشای بابا شدی تو اربابا پهلوهاتو گرفتی شدی شبیه زهرا علی اکبر من شبه پیمبر من شاعر : علی بهرامی نیا
#،علی اکبر علیه السلام میشود بر اکبر لیلا رسول الله گفت ای بنازم به علی گردن دشمن زد و عباس ایوالله گقت ای بنازم به علی شاه گفتا کربلا امرزو میدان من است عید قربان من است مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است خواهرم زینب پرستار یتیمان من است عید قربان من است روز محشر روز جولان شهیدان من است عید قربان من است
حضرت علی اکبرعلیه السلام پرپر زدندت دیدم پرپر زدنت دیدم بر نعش تو لرزیدم بابا علیِ اکبر لب های تو بوسیدم چون نایِ تو خشکیدم بابا علیِ اکبر بر دورِ تو چرخیدم در سـوگِ نالیدم بابا علیِ اکبر ای مایة امیدم از روی تو غم چیدم بابا علیِ اکبر ای حنجره خشکیـده ای مـاهِ پسـنـدیـده بر روی زمیـن دیـدم ایـن پیکـر پـاشیـده بر خـاک بـلا خفـتـه گیسـویِ تو آشفـتـه بالیـن تـو می گویـم یک قصـّـة نـاگـفتـه امیـــّد پــدر بـودی دُردانـه پـسـر بـودی بیش از عطشت دیدم عطشـانِ سفـر بودی فرزنـد جـوانـمـردم از داغ تـو پُـر دردم بـا دیـدة خـونیـنـم بـر دور سرت گـردم پرپر زدنت دیدم بر نعش تو لرزیدم بابا علیِ اکبر دستـی بِکشـم مویت بر طـاق دو ابـرویـت بوسم به لبِ خشکـم لب های عطش گویت نـازم بـه وفـای تـو بر خشکـی نـای تـو خـونـابـة دل ریـزم بـا نالـه به پـای تـو مغمـوم گـل خـویشم دست و پا زدی پیشم سـوزی که ز دل خیزد لـرزانـده دل ریشـم خم شد کمـرم از غـم از شـدّت این مـاتـم پـرپـر زدن و ســوزِ لب تشنگـی ات با هم پرپر زدنت دیدم بر نعش تو لرزیدم بابا علیِ اکبر پرپر زدنت دیدم بر نعش تو لرزیدم بابا علیِ اکبر لب های تو بوسیدم چون نایِ تو خشکیدم بابا علیِ اکبر بر دورِ تو چرخیدم در سـوگِ نالیدم بابا علیِ اکبر ای مایة امیدم از روی تو غم چیدم بابا علیِ اکبر زخمت شده پیـوسته هر جای تو خون بسته با دیـدنِ تو خوانـدم مـن اشهـدم آهستـه در مـوسـم بی یـاری شد زخم سرت کاری از بـنـد شـکـاف آن خونابـه شـود جـاری آیـیـنـة پـیـغـمـبـر بـودی علـیّ اکـبــر این لحظـه شدی اما مـانـنـد سـر حـیـدر چشمت به رُخَم واکن یک خنـده به بابا کن با عمـه چه گویـم من رحمـی بـه دل ما کن پرپر زدنت دیدم بر نعش تو لرزیدم بابا علیِ اکبر ای خون شده تضمینت با خـون شده تزئینت لب های مـلائـک هم بگشـوده به تحسینت ای یـار عبـاپـوشـم شد قتلگهـت دوشـم از عمـق درون سوزم بـا گـریـة خاموشـم روزم شده همچون شب آوای عـزا بـر لـب جـای مـــادرت آیـد روی نعش تو زینـب ای مـاه شـب لـیــلا جایت به حـرم پیـدا گفتـه سـروری هردم از داغ تـو واویــلا پرپر زدنت دیدم بر نعش تو لرزیدم بابا علیِ اکبر