eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ . دشمن این کودک،طفل بی تاب است اصغرم دشمن،تشنه ی آب است اصغرم لای لای۴ کودکم اصغر،گشته رزمنده دین حق از او،شده پاینده اصغرم لای لای۴ ناگهان از دور،تیر کین آمد بر گلوی آن،بی قرین آمد اصغرم لای لای۴ حرمله آمد،رو به روی او زده با تیرش،بر گلوی او اصغرم لای لای۴ زد بر او با تیر،دشمن کافر گل من اصغر،شد ز کین پرپر اصغرم لای لای۴ گل من اصغر،وقت بشکفتن شده پرپر با،دست اهریمن اصغرم لای لای۴ در بغل دارم،طفل شیرخواره روی دستم شد،گلویش پاره اصغرم لای لای۴ از سوی دشمن،کینه شد افزون از غم اصغر،شد حسین دلخون اصغرم لای لای۴ شد گلم پرپر،از غمش سوزم از دلم زین غم،شعله افروزم اصغرم لای لای۴ ای خدای من،قسمتم غم شد از غم اصغر،قامتم خم شد اصغرم لای لای۴ کودک نازم،طفل خاموشم کشته از کینه،شد در آغوشم اصغرم لای لای۴ شد شهید کین،طفل دلبندم پشت خیمه من،قبر او کندم اصغرم لای لای۴
۱۹ . تو به بحر ولا در نابی در سپهر ولا آفتابی شافع محشری ای علی جان گرچه لب تشنه طفل ربابی آه-نوه ی زهرایی آه-در کرم دریایی آه-هر گره بگشایی آه مددی یا اصغر۳ غنچه ی گلشن آل طاها غربت من شده با تو معنا جان دهی روی دستم گل من می روی در جنان سوی زهرا آه-خیمه در بی آبی آه-از عطش بی تابی آه-تو چه سان می خوابی آه مددی یا اصغر۳ تویی ای کودک بی نظیرم گل بابا و خیر کثیرم پسرم خونجگر گشته ام من داغ تو یا علی کرده پیرم آه-تو چه جولان دادی آه-تشنه لب جان دادی آه-جان به جانان دادی آه مددی یا اصغر۳ حرمله آمده رو به رویت او گرفته نشانه گلویت تا که شد حنجرت پاره پاره کربلا را گرفت عطر و بویت آه-روی دست بابا آه-تو زدی دست و پا آه-ریزد اشک زهرا آه مددی یا اصغر۳ تو زدی دست و پا روی دستم بعد داغ تو از پا نشستم چون نهالی که خشکیده گشته از غم و سوز داغت شکستم آه-رنگ من پریده آه-کس چو من ندیده آه-حنجرت ببریده آه مددی یا اصغر۳ ای گل پرپرم ای علی جان می روی از برم ای علی جان می نهم من تو را در دل خاک با دو چشم ترم ای علی جان آه-غنچه ی بستانی آه-اصغرم عطشانی آه-شده ای قربانی آه مددی یا اصغر۳ مادرت می کشد انتظارت شده در خیمه اش بی قرارت پشت خیمه کنم پیکرت خاک بود اشکم علی جان نثارت آه-ای مه رخشنده آه-شده ام شرمنده آه-بعد توام زنده آه مددی یا اصغر۳
۱۱ شب هفتم شب عطش افتاده ام یاد اصغر یاد شش ماهه ی حسین غنچه گل یاس پرپر غنچه ی شش ماهه پرپر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر دل ها بسوزد بر علی آخرین سرباز حسین گرچه کودک اما بود کودک جانباز حسین جان دادی بر دست پدر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر جانم فدای لب های خشک تو یا علی اصغر بر کشتی نجات بابایت حسین تویی لنگر بر سینه ی بابا زیور مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر خون گریه می کرد از برای تشنگی تو رباب برده پدر تو را سوی میدان تا که گردی سیراب در خیمه گریان شد مادر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر بر روی دستان پدر رفتی سوی میدان علی در پیش چشم دشمنان داده ای تو جولان علی تابیدی چون ماه انور مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر تو بر دست بابا حرمله نشسته رو به رویت با سه شعبه زد از ستم دشمن دین بر گلویت شد بریده از کین حنجر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر حنجر تو بریده شد قنداقه ات پر خون شده مادر غمدیده ی تو در خیمه ها دلخون شده داغت زده بر دل آذر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر
🔶 نشان مظلومیت 🔶 السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ [وَ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ‏]، لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيهِ. و قيل إنه لما قتل أصحاب الحسين ع و أقاربه و بقي فريدا ليس معه إلا ابنه علي زين العابدين ع و ابن آخر في الرضاع اسمه عبد الله فتقدم الحسين ع إلى باب الخيمة فقال‏ ناولوني ذلك الطفل حتى أودعه فناولوه الصبي جعل يقبله و هو يقول يا بني ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم محمد ص قيل فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع في لبة الصبي فقتله فنزل الحسين ع عن فرسه و حفر للصبي بجفن سيفه و رمله بدمه و دفنه ثم وثب قائما و هو يقول‏... و نقل است كه وقتى أصحاب و تمام نزديكانش به رسيدند و جز پسرش علىّ زين العابدين عليه السّلام و فرزند شيرخواره به نام كس ديگرى نزد او باقى نمانده و تنها شد آن حضرت درب خيمه آمده و فرمود: اين طفل را به من دهيد تا با او وداع كنم! پس او را غرق بوسه ساخته در حالى كه مى‏فرمود: اى پسركم واى بر حال اين قوم وقتى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله با آنان مخاصمه كند!. گويند: ناگهان تيرى بيامد و بر بالاى سينه آن طفل نشسته و او را كشت، پس امام عليه السّلام از اسب به زير آمده و با غلاف شمشير قبرى كند و او را به خون بياغشت و دفن كرد آنگاه برخاسته و اين اشعار را سرود: همه كافر شدند و در گذشته از ثواب خداوند؛ ربّ جنّ و انس چشم پوشيده بودند. در گذشته و فرزندش كه از طرف مادر و پدر كريم بود را به قتل رساند. همگى از ايشان به خشم آمده و گفتند: الحال بر حسين يورش برده خونش بريزيم. واى بر آن اراذل مردم كه همه را براى أهل دو حرم و گرد آوردند. سپس همه رهسپار شده و سفارش نمودند كه ما نياز به رضاى ملحدين داريم. در ريختن خون من براى كه از نسل كافران است از خدا نترسيدند. و با لشكرى انبوه مرا آماج تيرهاى خود ساختند. و اين بخاطر مسأله‏اى از قبل نبود جز مباهات من بنور دو ستاره قطبى: يكى به علىّ خير و نيكو پس از نبىّ و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند. پدر و مادر من برگزيده خداوند بودند و من فرزند دو برگزيده‏ام. نقره‏اى كه از طلا خالص شده، و من نقره‏اى هستم كه فرزند دو طلا مى‏باشم. چه كسى پدر بزرگ يا پدرى همچو من دارد كه من فرزند آن دو پيشوايم. زهراء مادرم است و پدرم در هم كوبنده كفر در كارزار و است. ريسمان دين، علىّ مرتضى است، او لشكر را فرارى داده و بر دو قبله نماز خوانده. و او در روز احد يورش و حمله‏اى برد كه با قبض دو لشكر حقد و كينه را التيام داد. سپس در كارزار احزاب و فتح مكّه موجب مرگ لشكريان كافر بود. اين امّت بد در راه خدا مرتكب چه كارى در حقّ عترت رسول شدند. عترت نيكوى مصطفى و نسل علىّ دلاور در روز كارزار سپاه. علىّ زمانى كه جوانى تازه بالغ بود بپرستش خدا پرداخت و قريش بت مى‏پرستيد. از ابتدا به بتها كينه مى‏ورزيد و لحظه‏اى با قريش آنها را سجده نكرد. دلاورانشان را در كارزار بدر و تبوك و حنين با شمشير خود آشنا ساخت. 📚 الإحتجاج (طبرسي) ج۲ ص۳۰۱ 🔹الهی بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک المظلوم الفرج
مرثیه جان به لب اصغروبر صورت جانان خندد، ژاله برچهره واین غنچه گریان خندد، تا که فزون نکند داغ علی اکبر را، تشنه لب اصغر از آن بررخ جانان خندد، شد کباب از اثر خنده او قلب رباب ، طفل شش ماهه که دیده است بمیدان خندد، هدفش بود درآغوش پدر جان دادن، چون علی دید که شد مشکلش آسان خندد، یا رب این تیر سه شعبه چه با اصغرگوید، که از ره تحقیر به پیکان خندد، میهمان بود علی اصغروعطشان جان دادن، سنگ دل حرمله بسر غربت مهمان خندد. سلام بر علی اصغر امام حسین علیه السلام
🍃✨ ره: وقتی بعضی‌ها از قبر بیرون می‌آیند، یک نفر جلوی آنهاست که می‌گوید بیا که تو را مژده می‌دهیم به کرامت و بهشت! 🌾دختری جهاز نداشت و تو رفتی جهاز او را تهیه کردی و حتی نگذاشتی کسی بفهمد. من همان [عمل تو] هستم. 🌾راه را برای او باز می‌کند و به بهشت می‌بردش. در دنیا، حتی یک نفر را هم که شده خوشحال کنید.