#زمینه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#محمد_رضا_محمدی
〰〰〰〰〰〰
از راه اومدی - جونم فدات
ویرونه شده - روشن از نگات
از درد دلام بابا - چی بگم برات
مگه میتونی باور کنی سرم سوخت
مگه میتونی باور کنی پرم سوخت
مگه میشه بهت گفت (معجرم سوخت ۲)
اگه تو بودی، حالم روبراه میشد
اگه تو بودی، شونت تکیه گاه میشد
اگه تو بودی، کی روزم سیاه میشد
〰〰〰〰〰〰
شد صورت من - رنگ شفق
من موندم و این - تن بی رمق
از راه اومدی بابا - میون طبق
دیگه نمی بینه چشمای ضعیفم
سه سالمه اما پیرم و نحیفم
ولی لشگر کوفه ( نشد حریفم ۲)
نشد حریفم، اون که ما رو زد بابا
نشد حریفم، سیلی و لگد بابا
ولی دلم سوخت، از حرفای بد بابا
〰〰〰〰〰〰
مُردم شب و روز - از دلهره
از این همه درد - دل من پره
اما همه ی غصّم - غم چادره
حتی روزای این شهر شام سیاهه
دیگه همه ی دنیا برام سیاهه
همه ی تنم غیر از موهام سیاهه (آخرِ راهه۲)
آخره راهه، واکن دیگه چشماتو
آخره راهه، من باید بیام با تو
میبوسم امشب، پیشونی و رگ هاتو
.
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5810087614631380078.mp3
360.4K
🔹 بسم رب الحسین
🔸زمینه
🔹شهادت حضرت رقیه(س)
بابا... بابا
منم دختر اون که
همه بهش میگن شاه
من یه عمو دارم چون
یه تیکه ای از یه ماه (2)
،،
کسی نزده بود توی گوشم
من بازی میکردم توی خونه ام
،،،
وای از دل بابا... وای از دل دختر (4)
،،،
بابا...بابا
الان که تو اومدی
خوردم زیاد زمین من
راستی یادم رفت بگم
دزدیدن معجرِ من (2)
،،،
بردن گوشواره ی من توی صحرا
می دویدم من در دشت کربلا
،،،
وای از دل بابا... وای از دل دختر (4)
،،،
بابا... بابا
دیر اومدی بابا جون
منتظرت بودم من
چقدر مثل همیم ما
نه تو مو داری، نه من(2)
،،،
تو خرابه موندم تک و تنها
یه نفر محکم زد توی دست هام
،،،
وای از دل بابا...وای از دل دختر (4)
🔹شاعر :
🔸 نیما بحریه جهرمی
#مصائب_شام
فتنه و بیداد و بلا بود شام
سخت تر از کرب و بلا بود شام
شام بلا تیره تر از شام بود
عصمت حق در ملأ عام بود
ساز و نی و نغمه و آهنگ بود
دسته گل سنگدلان سنگ بود
خلق به دور اسرا صف زدند
کوچه به کوچه همگی کف زدند
فاطمه های حرم فاطمه
زخم زبان مرهم زخم همه
هرکه به آن خسته دلان رو نهاد
زخم زبانی زد و دشنام داد
خنده به رأس شهدا می زدند
سنگ به ناموس خدا می زدند
قافله تا وارد دروازه شد
داغ جگر سوختگان تازه شد
پای سر رهبر آزادگان
عید گرفتند زنازادگان
آل ابوسفیان در هلهله
آل رسول الله در سلسله
وای ندانم که چه تقدیر بود
دست خدا در غل و زنجیر بود
ماه سر نیزه پدیدار بود
یا سر عباس علمدار بود
چهره چو خورشید بر افروخته
از عطشِ تشنه لبان سوخته
دوخته چشم از سر نی بر حسین
محو شده، غرق شده در حسین
دیده ی اطفال به سیمای او
چشم سکینه شده سقای او
مانده سر نیزه به حال سجود
مهر جبینش شده محو از عمود
دیده ی اکبر سر نی نیم باز
مانده به لب هاش اذان نماز
هرکه به خورشید رخش چشم بست
گفت که این سر، سر پیغمبر است
رأس امام شهدا نوک نی
کرده چهل مرحله معراج، طی
زلفِ غباریش پر از بوی مُشک
لعل لبش خشک تر از چوب خشک
ماه خجل از رخ نورانیش
سنگ زده بوسه به پیشانیش
هیچ شنیدید که از گَرد راه
پرده کشد باد به رخسار ماه
هیچ شنیدید که در موج خون
صورت خورشید شود لاله گون
رخ زگل زخم، بهاران شده
وجه خدا ستاره باران شده
اشک همه سیل شد از سرگذشت
خون، دل میثم شد از این سرگذشت
استاد غلامرضا سازگار
کانال روضه و نوحه ایام محرم تااربعین
ایتا
لینک کانال👇
https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
سلام وخیرمقدم به همه مادحین عزیز خیلی خوش آمدین به کانال های خودتان
دوستان مداح راهم دعوت کنید
تا ازمطالب استفاده کنند
شما هم درثواب شریک باشین
لینک کانالهارو بدین
متشکرم ازهمکاری شما عزیزان
توجه👆👆👆👆👆
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
سلام علیکم عزیزان گروه دوستان مداح را به گروه محبان اهلبیت ع دعوت کنید
تلگرام قطع و،وصل میشه ایتا فعالیت داشته باشیم
لینک گروه وکانالهارا به دوستان مداح بدین
تابیان ازمطالب استفاده کنند
سپاس از همکاری شما خوبان
توجه☝️☝️☝️☝️
از کانالهای اختصاصی بنده که لینک گذاشتم استفاده کنید
گروه محبان اهل بیت علیهم السلام
ایتا
لینک 👇
http://eitaa.com/joinchat/2740453387Cca7ea66bc
🍃🌷🍃
کانال روضه ونوحه چهارده معصوم علیهم السلام،محبان اهل بیت ع
ایتا
لینک👇
https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
کانال روضه و نوحه ایام محرم تا اربعین
ایتا
لینک 👇
https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
#اربعین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
🔸یک اربعین همین نه برای تو سوختم
🔸عمری بود که من به هوای تو سوختم
برادر خوبم...
حسین جان...
🔸قربانیان عشق همه کشته می شوند
🔸جز من که بارها به هوای تو سوختم
ای همه دار و ندارم...
زینب به فدات حسین...
🔸هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
🔸اما من ای حسین بپای تو سوختم
داداش حسین...
خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم...
🔸تو در میان مطبخ و من در میان حبس
🔸شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
اومد کنار قبر برادر نشست...
صدا زد آی حسین نبودی...
🔸ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
🔸زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید
برادر بلند شو ببین قدم خمیده...
موهام سفید شده...
🔸یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
🔸دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
🔸خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین
🔸حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
🔸از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
🔸هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
🔸بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
🔸برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
🔸یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
🔸یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
(نقطه گریز به روضه روز عاشورا:
اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.)
هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که...
شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد...
🔸آندم بریدم از زندگی دل
🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل
🔸او می دوید و من می دویدم
🔸او سوی مقتل من سوی قاتل
🔸او می نشست و من می نشستم
🔸او روی سینه من در مقابل
🔸او می کشید و من می کشیدم
🔸او از کمر تیغ من آه باطل
سادات منو ببخشید..
امام زمان منو ببخشید...
🔸او می برید و من می بریدم
🔸او از حسین سر من غیر از او دل
(روضه با روش شعر محور)
🏴🏴🏴
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا ذکر هر مجلسی شده...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد اما...
ببین الان میلیون ها زائر دارند می آیند سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نمیتونی طاقت بیاری...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
حالا هر کی دلش کربلا میخاد صدا بزنه...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد 1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
یا حسین مظلوم 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام 2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام 1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
این روزها دسته دسته کاروان زوارها وارد کربلا میشند...
اما... یک کاروانی با همه فرق داره...
آماده ای بگم یا نه...
🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین
🔸زینب آمد بر سر قبر حسین
امان از اون لحظه ای که زینب وارد کربلا شد...
یا صاحب الزمان...
تا اهلبیت به کربلا رسیدند...
مثل برگهای خزان...
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند...
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت...
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته...
یکی قبر قاسم رو گرفته...
یکی کنار قبر عباس...
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر...
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده...
🔸بر سر قبر برادر چون رسید
🔸ناله و آه و فغان از دل کشید
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته...
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی..
بعد از تو با ما چه کردند...
🔸چون تو رفتی بیکس و یاور شدم
🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم
داداش طاقت داری بگم یا نه...
🔸بعد قتل و غارت اموال تو
🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو
🔸بس که سیلی شمر زد بر رویشان
🔸گشت نیلی صورت نیکویشان
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند...
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند...
بهشون سیلی میزدند...
بزار اینطوری بگم...
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
🔸آه از آن ساعت که از روی غضب
🔸زاده ی سفیان یزید بیادب
🔸در حضور خواهر گریان تو
🔸چوب میزد بر لب و دندان تو
داداش حسین خیلی برام سخت گذشت...
مجلس یزید ملعون...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد...
شرمنده حسین...
دستام بسته بود نتونستم کاری کنم...
آی غریب حسین...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
-🏴🏴🏴
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
برید کنار میخوام سَرُ ببینم
زخمایِ روزِ آخر رو ببینم
جلو چشامُ نگیرید که میخوام
پارگی هایِ حنجرُ ببینم
"مَن الَّذی ایتَمنی "بابایی
دیگه تو آغوشِ منی بابایی
این همه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر نزنی بابایی
لبای غرق خون با تو چه کرده چوب خیزرون
زده چه ضربه ای شکسته دندونِ تو از همون
حالا که اومدی کنار من بمون
جایِ طناب رو تنمِ بابایی
زخمیِ دور گردنم بابایی
محلۀ یهودیا شلوغ بود
کاشکی فقط میزدنم بابایی
میون نامسلمونا حَرم رفت
اِنقده اونجا داد زدن سرم رفت
کاشکی فقط میزدنم بابایی
یه دسته موهام با گُل سَرم رفت
شبی که گُم شدم ، صدا زدم نزن میام خودم
سوخت بابا چادری که خریدی برا تولدم
کبودِ چشمم از شبی که گم شدم
*تو شام چی گذشت که گریه می کرد هی می فرمود : الشام .. الشام .. بابا شامیا خواستن غرورِ مارو بشکنن .. نانجیب گفت از بدترین محله ردشون کنید محلۀ یهودیا .. یه جوری دف میزدن ، پایکوبی میکردن همه بچه ها ترسیده بودن .. (به امام حسین اوج روضه همینه .. ) دامنِ عمه رو گرفت گفت عمه .. کاش عمو عباسم بود .. کاش علی اکبر بود عمه .. عمه اگه بابامُ ببینم میگم پاهام درد میکنه .. اگه بابامُ ببینم میگم از ناقه افتادم .. عمه اول گله گی زجر رو میکنم .. آخه نصف شب وقتی تو بیابون افتادم نگفت این بچه اس .. نگفت این دخترِ .. تا اومد جلو اول یه سیلی تو صورتم زد ... بابا گوشم درد میکنه ...*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
_______________
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
|⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
به جرم اینکه ندارم پدر زدن مرا
شبیه مادرِ در پشتِ در زدن مرا
خبر نداشتم این ها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا
خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون
پدر درست همین دور و بر زدند مرا
پدر، وقت غذا تازیانه می آمد
نه ظهر و شام كه حتی سحر زدند مرا
سرم سلامت از این كوچه ها عبور نكرد
چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان
اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا
فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی
سپر نداشتم و با سپر زدند مرا
پدر من از سرِ حرفم نیامدم پائین
پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا
مگر به یادِ كه افتاده اند دشمن ها
كه بینِ این همه زن بیشتر زدند مرا؟
زدند مادرتان را چهل نفر یكبار
ولی چهل منزل صد نفر زدند مرا
شاعر : #محسن_عرب_خالقی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅