متن روضه شب سوم #محرم_حضرت رقیه سلام الله علیها-
#حاج احمد واعظی
متن #روضه شب سوم محرم
▪️🍂▪️🍂▪️🍂▪️🍂
حاج #احمد واعظی
▪️🥀▪️🥀▪️🥀
می خوام این دلارو ببرم پیش یه دختر کوچولو،این دختر کوچولو زبونش نگرفته،اما دیگه قدرت حرف زدن نداره،بگم؟این دختر کوچلو براش سر بابا آوردن،این دختر کوچلو صورتش کبوده،یا زهرا،چه خبره امشب؟
من دختری سه ساله
رُخم به رنگ لاله
بابا دیگه طاقت ندارم
فریاد از این زمونه
قامت من کمونه
روی خاکا سر میگذارم
های های،هرکی داره یه جوری پرواز میکنه،یا صاخب الزمان چه کردی با این دلا قربونت برم؟
تنم رمق نداره
نه گوش و نه گوشواره
بابا ببین که ناتوونم
عمه نشسته خسته
خیلی دلش شکسته
امید نداره که بمونم
بابا،لااله الا الله،یا نفهمی چی میگم،یا هر چی دلت سوخت،اون جوری دلت می خواد عرض ارادت کن،بابا حسین،بابا حسین
چند نفری رسیدن
قربون این گریه کردنا،قربون این اشکا،رقیه جان ببین چه جوری دارن برات میسوزن،تا صبح با خودت بگو،هی گریه کن
چند نفری رسیدن
باور کن دلم نمیاد بگم این جمله رو،بابا یه دختر سه ساله ،چند تا آدم نامرد،گُنده که لازم نیست دیگه،به یه بچه کوچولو اخم کنی،حساب کار خودش رو میکنه،بابا مگه این بچه چیکار کرده بود؟
چند نفری رسیدن
چیکار کنم؟اگه تو هم نمی خوای نگم؟نگم؟بگم؟
چند نفری رسیدن
موی من و کشیدن
یا زهرا،امشب ناله بزن،از کاروان ناله زنا عقب نمونی،امشب بلند بلند گریه کن
چند نفری رسیدن
موی من و کشیدن
نظر به سال من نکردن
هیچکی نگفت این بچه سه سالشه،یا بقیهالله
مرا به هر بهانه
زدند تازیانه
رحم به حال من نکردن
بابا بابا،شده دختر کوچولوت یا خواهر کوچلو داشته باشی؟از یه جاهایی هی خاطره ی خوش داره،یا یه جایی بهش سخت گذشته،هی میگه بابا اون جا بودیم،چه خوب بود،یادته؟یادته؟
وقتی که مدینه بودیم یادته
غم و از دل می زدودیم یادته
دست تو بود به دستم یادته
روی زانوت مینشستم یادته
یه آدم بزرگ دلش تو روضه کباب میشه،میسوزه،میخواد تو صورتش بزنه،دل آدم رحم میاد،بابامن نمیدونم اینها کی بودن و چی بودن،آی نامردا،بابا یه دختر کوچولو ،بچه ی فاطمه،
وقتی از راه میرسیدی یادته
گوشواره برام خریدی یادته
حالا گوشواره ندارم بابا جون
بیار این دستات رو بالا،پنج مرتبه یا زهرا(سلام الله علیها)
بانگ غریبیت همه جا جار می زند
غربت برای غربت تو زار می زند
هرکس برای آمدنت نقشه می کشد
هرجای شهر یک دل بیمار می زند
خولی نشسته چوب حراج و قمار را
بر روی دست و مشک علمدار می زند
خورجین شمر پر شده از خنجر و سنان
برقی دو چشم حرمله انگار می زند
آخر گمان کنم که قد اکبر تو را
چشمان شور مردم بازار می زند
اصلا بعید نیست سنان شیرخواره را
با نیزه پیش مادر او دار می زند
می بینم از قساوت قلب حرامیان
زینب خمیده دست به دیوار می زند
از حرف حرمله ست که آتش گرفته ام
حرف کنیزی حرم این بار می زند
#احمد شاکری
🥀▪️🥀▪️🥀▪️
#روضه شهید 🌹🌹🌹🌹🌹
#روضه شهید حسن نصرالله
#ترکیبی حضرت عباس امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ، وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَدًا ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَ لا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸از داغ غمـت اگــر نبــــارم چه کنم؟
🔸آه از جگـــرم به لب نیـارم چه کنم؟
🔸سید ! خبـر شهــادتت سنگیـن است
🔸در ماتــم تو جان نسپارم چه کنم؟
🔸افتــاده به باغ لاله ها دست خـزان
🔸مجــروح شـــده تن بهــارم چه کنم
🔸آن بلبــــل دلشکـــسته از پاییــــزم
🔸از داغ بهــــار ، ســــوگوارم چه کنم
🔸برخیـــز و بگو "سَننتصِر" ، پیروزیم
🔸مــن طــاقت این داغ ندارم چه کنم
🔸از فتح و ظفــر بخـوان و امیـد بده
🔸بی نور سـحر در شـب تارم چه کنم
🔸برخیز که نیست وقت رفتن،سید !
🔸بردی ز دل خســته ، قرارم چه کنم
🔸از بس به جگر ،داغ شهــیدان دارم
🔸دلخـــون ز جفــای روزگارم چه کنم
🔸رفتـــی که نفــس تازه کنی برگردی
🔻بـر آمــدنت امیـــــدوارم ، چه کنم
🔸تا وقت ظهــور دولت حضرت عشق
🔸در تاب و تبــم در انتــظارم چه کنم
⬅️عزیزان از ساعتی که خبر دادن گفتن جان سید حسن نصرالله ، در خطر افتاده، خیلیا از ما به یاد اون ساعتی افتادیم که شهید رئیسی ناپدید شد چه شبی رو پشت سر گذاشتیم تا صبح همه برای سلامتی رئیس جمهور دعا می کردیم همه منتظر یه خبر بودیم که خبر شهادت سید ابراهیم را شنیدیم عزیزان هنوز داغ رئیس جمهور وحاج قاسم دردل ماست واز ساعتی که ، خبر شهادتِ سید حسن نصرالله را شنیدیم.
غم دل ما تازه تر شد سید عزیز عمری در جبهه مقاومت ایستادگی کردید وهم چنین به اروزی دیرینه که همان شهادت بود رسیدید
انشاالله روح این سید عزیز با ارباب بی کفن امام حسین محشور بشه روحش برسر سفره امام حسین مهمان بشه
⏪حالا برایتان روضه بخونم روح همه شهدا الخصوص روح سید حسن نصرالله فیض ببرد اما عزیزان در روز عاشورا چنین اتفاقی افتاد
اون موقعی که علمدار کربلا حضرت عباس(ع) ، رفت آب بیاره از شریعه فرات برای بچه ها ، اما دیگه برنگشت
همه ی اهل حرم منتظر بودند اباالفضل برگرده
هر موقع بچه ها بهانه ی آب میگرفتن مادرها میگفتن غصه نخور ، عموت رفته آب بیاره ،
برمیگرده، اما بمیرم....
یه مرتبه دیدن ابی عبدالله داره با کمر خم ، برمیگرده انشاالله داغ برادر نبینی
آه
شاید از خود خبر سخت تر، وقتیه که آدم بخادخبرو اعلام کنه ابی عبدالله اومد مقابل خیمه ها، نمیدونه با چه زبانی این خبرو اعلام کنه، اومد مقابل خیمه ها نشست ، یه وقت دیدن یکی از نازدانه ها اومد جلو، با دامنش، خاکها و خونها رو از صورت بابا گرفت، بعد سرشو آورد در گوش بابا، یه سوال پرسید جگر ابی عبدالله خون شد، بگم چی پرسید، سؤال کرد ابتا أین عمی العباس بابا عمویم عباس چه شد
دیدن ابی عبدالله از جا بلند شد اومد ، عمود خیمه اباالفضل رو کشید ، یعنی بچه ها دیگه این خیمه صاحب نداره
اماجمله آخر والتماس دعا
⏪اما یا ابا عبدالله قربان آن بدنی برم که سه شبانه روز برروی ریگ های داغ کربلا انداخته بود کسی نبود غسلش بده کسی نبود کفنش کنه کسی نبود دفنش کنه یا اباعبدالله قربان آن بدنی برم که زیر آفتاب گرم کربلا سوخت
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#احمد بهزادی
التماس دعا
🖤🖤🖤🖤
@madahi_moharram