eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت اکبر علیه السلام هشتم خدایا شبِ جوان ابی عبدالله ست. جوانهای ما مایه ی آرزو و دلخوشیه ما و باقیات و صالحات ما هستند اگر ‏عاقبت بخیر بشوند. خدایا به آبروی شهزاده علی اکبر ع جوانهای مارا همه ی لحظاتشان را سر سفره ی جوان ‏ابی عبدالله مبدّل به عاقبت بخیری بگردان. ‏ چه جوانی را دارد راهیِ میدان می کند ؟ جوانی که هم خود ابی عبدالله این تعبیر را در موردش دارند هم ‏تعبیری است از عمر سعد درمورد علی اکبر، که کنّا اذا اشتقناء برسول الله نَظَرنا إلی وجه علی هروقت ما دلمان ‏برای پیغمبر تنگ می شد نگاه به چهره ی علی اکبر می کردیم. این تعبیر امام حسین است. حسین کیست؟ ‏ابی عبدالله خودش وقتی تو بغل فاطمه قرار می گرفت صدیقه ی طاهره وقتی با حسین بازی می کرد، لالاییش ‏این بود حسین را بالا می انداخت می فرمود: انتَ شبیهٌ بِنَبی لَستَ شَبیهٌ بِعَلی یعنی خودِ حسین اشبهُ الناس ‏برسول الله است اما همین حسین می گوید ما دلمان برای پیغمبر که تنگ میشد به علی نگاه می کردیم. الله ‏اکبر. از این وجهُ الله و وجه رسول الله چی درست کردند که تمام صورت شد لخته ی خون. فهمیدی چی ‏گفتم؟ ‏ مرحوم علامه ی دربندی رضوان الله تعالی علیه ، به مقتل علی اکبر که رسید دارد مقتل می نویسد ، رسید به ‏این تعبیر و حَمَلَهُ الجواد إلی مُعسکرِ الاعداء یعنی مرکب این آقا ، این آقا را عوض اینکه به خیمه ها ‏برگردانداشتباهی برد وسط لشکر دشمن. این عبارت را نوشت بعد نشست با خودش فکر کردچطور میشود ‏که مرکب آنهم مرکب عربی که بهش میگفتند فارِس راکبش را اشتباهی ببرد تو لشکر دشمن.‏ ‏ احتمال اول : نوشت که وقتی شمشیر به فرقش زدند خون فرق مقدس آمد، ریخت روی چشم مرکب. ‏مرکب راه را گم کرد . قانع نشد . ‏ احتمال دوم: وقتی شمشیر به فرق مبارکش زدند آن نتوانست مستقر روی مرکب بماند لذا افتاد روی گردن ‏مرکب ، دستهایش را دور سر و چشمان مرکب انداخت ، مرکب جلویش را ندید اشتباهی رفت توی لشکر. ‏بازهم قانع نشد. ‏ آنقدر نوشت خوابش بردو در عالم رویا صدیقه ی طاهره را زیارت کرد ، روضه ی علی اکبر به روضه ی ‏حضرت زهرا گره خورده . جوانها باید حقش را امشب ادا کنند. بی بی دو عالم فرمود دربندی تا اینجا نوشتی ‏، از اینجا به بعدش را از زبان منِ زهرا بنویس. فَحَمَلهُ الجواد إلی مُعسکر الاعدا تا اینجایش را نوشتی بقیه ‏اش را من میگویم بنویس. همینکه مرکب رفت وسط لشکر دشمن فَقَطَّعوا بسیوفٍ إرباً إربا . ‏ مرحبا به تو گریه کن . دیگر چیزی نمانده سفره ی دهه جمع بشود ها. حنجره ت را خرج ابی عبدالله کن. ‏تماشاچی ها افتادن علی اکبر را داشتند می دیدند. تا خورد روی زمین صدا زد اباه علیکَ منِّ السلام ابی ‏عبدالله آمد اما چه آمدنی؟ نوشتند هفت قدم روی زانوهایش دارد میرود. بعضی ها نوشتند هنوز از مرکب ‏پیاده نشده بود دیدند حسین رو زین مرکب هفت مرتبه بلند شد و نشست. هی میگوید وَلَدی علی ... الله ‏اکبر چه خبر شده؟ تا رسید کنار مقتل علی اکبر نوشتند تا اینجا صدای گریه هایش را کسی نشنیده بود ‏فَبَکاء بُکاءً عَلیا اگر میخواهی سنخیت پیدا کنی یعنی تو روضه ی علی اکبر بلند بلند گریه کنی. ‏ نشست روی خاکها دلش آرام نشد. فَوَضَعَ خدَّهُ علی خَدِّه آنقدر معطل شد لشکر خوشحال شدند گفتند با ‏یک تیر دونشان زدیم. هم پسر را زدیم هم پدر را زمینگیر کردیم. صورت رو صورت جوانش است. یک وقت ‏دید صدای ناموسش زینب دارد می آید . یا صاحب الزمان. چشمی نباشد امشب گریه نکرده باشد ها. راوی ‏میگوید دیدم یک خانوم بلند قامت هی زمین میخورد و بلند میشود. هی میگوید یا أُخیا وابنَ أُخیّا یعنی اول ‏نگران حال حسین است تا زینب آمد وسط میدان ابی عبدالله بدن جوانش را رها کرد. نمیخواهد خاطره ی ‏مدینه تکرار بشود. یکبار ناموسش بین نامحرم ها گیر افتاده بس است. چه کرد؟ زیر بغل خواهر را خودش ‏گرفت ، و ردَّها إلی الفُستاط خواهر را خودش به خیمه ها رساند .‏ آماده ای بگویم یا نه؟ آقاجان یک لحظه آمدن ناموس تو بین نامحرم طاقت نیاوردی. پس کجا بودی مجلس ‏یزید ؟ و علیها عرضَ العُصیانِ دست خواهرت را به طنابی بسته بودند. دلقکها و نامحرمها داشتند شادی ‏میکردند. ‏ های حسین..... ‏ ‏ ‏ @rozevanoheayammoharramsoghandi