▪️🥀▪️🥀#دل مسلم پر از عشق حسینه
#متن_روضه / *بخش اول صوت
#روضه_حضرت_مسلم علیه السلام
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
سلام الله علیها
#با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
دل مسلم پر از عشق حسینه
که واسه کشتنش دعوای نیزه است...
*همچین که ریختن دور خونه طوعه، خونه رو محاصره کردن، یکیشون داد زد: بیرون بیا، اگه بیرون نیای خودمون میریزیم تو خونه، خونه رو آتیش میزنیم؛
همچین که طوعه صداشونو شنید، اومد که بره در رو باز کنه، سریع مسلم دوید، اومد؛ خانوم جان تو نمیخواد بری، اینا همشون مَردن. تو بری جسارت میکنن، یهوقت یه حرفی میزنن. خوب نیست شما بری درو باز کنی...
(کجا رفت دلت؟!)
یادم نمیرود که همه داد میزدند
طوری لگد بزن که علی بی پسر شود...
🥀▪️🥀سرم رو شکستند فدا سرت
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_مسلم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرم رو شکستن فدا سرت
اینا نقشه دارن برا سرت
می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه
می ترسم بازم مثل مادرت
یه دستی بلند شه رو دخترت
همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه
فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن
دیدم با این چشام، اینا غریب کُشن
گودال میکَنن، بد جور میزنن
حتی زناشونم، از دورمیرنن
یه گودال برام کندن و زدن
یه عده می خندیدن و زدن
غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم
همه دور گودال نشستن و
زدن دندونم رو شکستن و
توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم
من نایبت بودم، اینجوری میزنن
موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن
سیلی که میزدن، از پا می افتادم
یاد مدینه و، زهرا می افتادم
خودم که گرفتار و بی کسم
ولی من برا تو دلواپسم
می دونم به دیدار نمی رسم/ خدانگهدار
تو سینهم پر از حسرت توئه
همه گریهم از غربت توئه
همه جا فقط صحبت توئه/ تو کوچه بازار
حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه
فتوا رسیده که، قتل تو جایزه
با دخترات میای، اینو تا فهمیدن
توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن
*شاعر: #داود_رحیمی
#شب_اول
#روضه
.
#زمزمه #زمینه
#حضرت_مسلم علیه السلام
#شب_اول_محرم
شاعر : #داود_رحیمی ✍
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
____________
برا مسلم این غم خیلی بده
که اون دستی که بش سیلی زده
به استقبال زینب اومده،
دلش خونه
تا اون نامرد
دستشو بست، گفت حسین جان خواهرت رو برگردون
سیلی که خورد، ناله زد گفت، دخترت رو برگردون
تشنه موند و، گفت رباب و، اصغرت رو برگردون
اینا از آلِ، علی بیزارن
داغ علی روو، دلت میذارن
خولی و شمر و سنان ملعون
نقشه برای سر تو دارن
###
شنیده مسلم درد حیدر و
خودش زود رفت وا کرد اون در و
نزد هیچ کس پشت در طوعه رو، بمیرم من
حمله کردن
مرد جنگه، کم نیاورد، روبهروی اون لشکر
اما مسلم، رو زمین زد، یاد اون روز حیدر
اون روزی که، تو مدینه، حیدر و کشت میخ در
غربت حیدر، که مادر و کشت
سیلی به مادر، زد حیدر و کشت
تیر سه شعبه، میخه دره که
علی و زهرا، و بچه رو کشت
####
خبر مسلم اومد محضرش
تا که گفتن چی اومد به سرش
حسین پرسید از حال دخترش، بمیرم من
گریه کرد و
شد فراموش داغ بابا روی پای ثارالله
من بمیرم واسه حال دخترای ثارالله
گریه کردن سیلی خوردن تو عزای ثارالله
چی بگم از این، رسم زمونه؟
غم رقیه، دل میسوزونه
یتیم ارباب، مونده و رسمه
یتیم نوازی ، با تازیونه
_______________________
#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
.👇