#یــا_حسیــــن
🌾یا رب به آل فاطمه دنیا چه می کند
کنج #خرابه دختر زهرا چه می کند
🌾طفلی که #گمشده به بیابان بی کسی
با دست های بسته و #تنها چه می کند
🌾یک نیمه شب به ناله سوالی ز #عمه کرد
اکنون #سر بریده #بابا چه می کند
🌾پرسیده #سکینه از #عمه زینبش
رأس #عمو به #نیزه اعدا چه می کند
🌾با دختران فاطمه و حیدر و حسین
در بین جمع تیر تماشا چه می کند
🌾در مجلس #یزید به ناله سوالی ز #عمه کرد
عمه بگو #سر پدر این جا چه می کند
😭😭😭
عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم
سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم
تا که بابا بود از دشمن به دل بیمی نبود
گرچه از سوز عطش ما دیده تر داشتیم
خیمه ها راهی برای یورش دشمن نداشت
تا عموئی همچو عباس دلاور داشتیم
گیسوی ما را خبر از این پریشانی نبود
تا که دل ما را در کمند زلف اکبر داشتیم
تا که قاسم بود ما را خاطری آسوده بود
هم عنانی همچو عبدالله و جعفر داشتیم
در کنار گاهواره ذبا وجود تشنگی
ذکر با قنداقه شش ماهه اصغر داشتیم
تا که بابا بود ما را صورت نیلی نبود
گرچه داغ سیلی و رخسر مادر داشتیم
قصه میخ در و گنجینه اسرار را
نقش لوح سینه گدلهای پرپر داشتیم
تازیانه خوردن ما را کسی باور نداشت
گرچه بر بازوی مادر نقش یاور داشتیم
ژولیده
🍂▪️🍂#زبانحال حضرت #سکینه با عمه اش
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت #سکینه سلام الله علیها(سالروز وفات)
🌾🍂▪️🌾🍂▪️🌾🍂
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرا رکن زینبی
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
............
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتََ الْحُسَیْنِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّهِ .......
...........
آیت الله ری شهری در کتاب شهادتنامه امام حسین علیه السلام(بخش یکم،فصل پنجم) آورده اند:
امام حسین علیه السلام به شدّت به وى علاقه داشت. ....
سکینه را زنى خوش خو، عفیف، اهل شعر و ادب و از راویان حدیث شمرده اند. بزرگان قریش و بزرگان شعر و ادب در مجلس وى حاضر مى شدند.
...............
شیخ عباس قمی در کتاب فیض العلام باب هفتم:
در این روز، سال ۱۱۷ ه ق، در مدینه وفات یافت.
..... (ابوالفرج) گفته که جناب (سکینه) در شب وفات کرد. حرکت جنازه از شب تا صبح تاءخیر افتاد، (محمد بن عبدالله) نفس زکیه، چهار صد دینار، عطارى را داد و عطر وعود خرید و در پیرامون سریر (سکینه) ..... سوزانید .
..........
کفعمی عالم قرن هشتم هجری قمری در «مصباح کفعمی ج1 فصل 49» آورده است: سکینه ی بنت الحسین گفت: چون حسین علیه السلام کشته شد، من او را در آغوش گرفتم و بی هوش شدم در آن حال شنیدم میفرمود:
شعیتی ما ان شربتم ری عذب فاذکرونی
ای شیعیان هروقت آب گوارا نوشیدید پس مرا یاد کنید
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی
یا هروقت از غریب و شهیدی شنیدید ،پس برای من گریه کنید
پس ترسان برخاست و چشمش از گریه آزرده شده بود و لطمه بر روی میزد ناگهان هاتفی گفت:
بکت الارض و السماء علیه بدموع غزیرة و دماء
یبکیان المقتول فی کربلا بین غوغاامة ادعیاء
منع الماء و هو منه قریب عین ابکی الممنوع شرب الماء
یعنی: «آسمان و زمین بر او گریستند اشک فراوان و خون، گریه میکنند بر آن که در کربلا کشته شد میان مردم فرومایه و بد گوهر بی پدر، از آب او را منع کردند با آن که نزدیک آب بود، ای چشم گریه کن بر کسی که از آب نوشیدن ممنوع شد!
...................
(سینه زنی)
ای چشم حسین بر جمالت
وی مظهـر فاطمـه، جلالت
تعظیم کمـال بــر کمـالت
تحسین رسول بر خصالت
بر قلب پدر سکینهای تو
در بیـت ولا امینـهای تو
تـو سـوره نـور اهلبیتی
تو شادی و شور اهلبیتی
در سینه سـرور اهلبیتی
تو نخلـه طور اهلبیتی
تو دختر مــاه و آفتابی
آیینــه زینـب و ربابی
گل بر تو، گلاب بر تو نازد
عطشانـی آب بـر تـو نازد
آیـات حجـاب بر تو نازد
تنهـا نـه رباب بر تو نازد
حقـا کـه تو فخر عالمینی
ممدوحـه زینب و حسینی
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه4_6006051128213505781.mp3
زمان:
حجم:
5.94M
#سینه زنی و توسل به حضرت #سکینه بنت الحسین سلام الله علیهما
#به نفس آقا سید مهدی حسینی
✨✨🏴✨✨🏴✨✨
«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سر کردم ، آه حسین
پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین
با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سرکردم ، آه حسین
پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین
عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین
دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین
از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین
گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین
«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین
پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین
سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین
از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین
آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین
که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین
«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
.
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#زبانحال حضرت #سکینه علیه السلام در کنار آب در ره #شام
✨✨▪️✨✨▪️✨✨
شنیدستم ز ارباب مقاتل
حدیثی را که سوزد خرمن دل
قضا را کاروان آل طاها
که کشتیشان نشسته بود در گل
کنار جوی آبی در ره شام
برای استراحت کرد منزل
همه لب تشنگان بازوی عشق
که شرح تشنگی شان هست مشکل
پی رفع عطش با ناله و آه
زلال اشک را گشتند ساحل
سکینه دختر سلطان خوبان
کزو سوز عطش گردید کامل
کند او پر ز آب یاد بابا
لبانی تشنه بودش در مقابل
چنین می گفت آن فرزانه دختر
که گفتارش زند آتش به حاصل
بر من برگو به وقت بودن باب
کجا بودی کجا بودی تو ای آب
چرا شرمی تو از داور نکردی
حیا از روی پیغمبر نکردی
به دشت کربلا ما تشنه بودیم
چرا فریادها باور نکردی
علی اکبر ما تشنه جان داد
چرا رحمی تو بر اکبر نکردی
تن قاسم به خون غلطید اما
حیائی زان گل پرپر نکردی
چرا سقای مار ا تشنه کُشتی
چرا رحمی تو بر اصغر نکردی
سر بابا جدا شد تشنه از تن
چرا لبهای او را تر نکردی
تو بودی مهر زهرا مادر ما
چرا فکر دل مادر نکردی
نه ما لب تشنگان آب جوئیم
تمام آبها را آبروئیم