eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ ٤ ❥✦ امام سجاد (ع) با یاری مردان بنی اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی بوریا (حصیر) گذاشتند سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. آنگاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ و به بنی‌اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می‌کند» 😭 سپس صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین (ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونه‌هایش جاری فرمود: چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهایمان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده‌ای برای اهل بیت (ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام (ع) نوشتند: 『هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا』 ↫✦ سپس برادر گرامی‌اش، علی اکبر (ع) را در پایین پای امام (ع) دفن کردند و بقیه هاشمیون و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین (ع) دفن نمودند. ◥✧ سپس امام(ع) به همراه بنی‌اسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش عباس(ع)، خود را بر روی بدن ابوالفضل (ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام (ع) در حالی که به شدت می‌گریست، فرمود: بعد از تو ای قمر بنی‌هاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد. آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنی‌اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می‌کند» 📚 مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص ۱۹۷۹ ••●✦✧✦✧✦●•• به کربلا کفن مگر به غیــر بوریـا نبود مگر حسین فاطمه عزیـز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد... تنش برهنه می‌کنند؟ مگرکه پاره پیروهن به پیکرش روا نبود تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر فراتــ مهــر مادرش سیدة النساء نبود؟ 😭😭😭😭😭 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
◾️ چقدر دور و بر محمل ما رقصیدند شامیان غربت مارا همه جا جار زدند خنده بر بی کسی عترت اطهار زدند پای راس شهدا هلهله بر پا کردند تازیانه به اسیران گرفتار زدند چقدر دور و بر محمل ما رقصیدند ساز با ناله طفلان عزادار زدند زخم شمیشر کشنده است و، دوایی دارد بی دوا زخم زبان است که بسیار زدند طفل را پای دویدن چو بزرگان نبود هر که افتاد عقب از قافله ،هر بار ،زدند شاخه گل که نکردند نثار مهمان سنگها بر سر ما از در و دیوار زدند خوبی سنگ همین است ، نمیسوزاند آتش از بام به فرق من بیمار زدند سر بابا به سلامت سر من سوخت، ولی سر بابای مرا زودتر اینگار زدند بی جهت نیست می افتد سر عباس از نی عمه ام را جلوی چشم علمدار زدند گر نبودند به کوچه بزنند فاطمه را در عوض فاطمه ها را سر بازار زدند یاعلی زینبت افتاد عبای تو کجاست دخترت را بنگر در بر انظار زدند بیشتر از همه قافله بیچاره رباب.... سر طفلش به روی نیزه چه دشوار زدند ✍ عبدالحسین میرزایی
🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 بیا مهدی! که برپا شد عزای عمه ات زینب ... بیا مهدی! که برپا شد عزای عمه ات زینب بده رخصت کنم مدح و ثنای عمه ات زینب بیامهدی که ماهم جامه ی ماتم به تن کردیم گرفته رنگ غم ماتمسرای عمه ات زینب بیا مهدی معطر کن فضا را باحضور خود عزاداران شوند جمله فدای عمه ات زینب بیا مهدی ببین در مجلس ماتم صف اندر صف نشسته عاشقان زیر لوای عمه ات زینب من از حین طفولیت شدم شاگرد این مکتب که سرمشقم بوَد عمری وفای عمه ات زینب حسینی هستم و هرگز درِ دیگر نخواهم رفت به شاهان می کند شاهی گدای عمه ات زینب بیا مهدی دو چشم ما ز غم بارانی است امشب بیا و خود بخوان روضه برای عمه ات زینب بیا ای روز و شب گریان٬ به غمهای اسیریّ اش خط پایان ندارد آه و وای عمه ات زینب مگر جدّت حسین آمد که از هر گوشه ی مجلس به گوش دل رسد هر دم صدای عمه ات زینب به یادم آمد آن دم که برادر را به مقتل دید بلند از نای نی ها شد نوای عمه ات زینب چو خم شد تا زند بوسه به رگهای گلوی او به عالم زد شرر قدّ دوتای عمه ات زینب دعای عشق را زینب میان خطبه گنجانده ست ظهور توست مضمون دعای عمه ات زینب بشیرا آرزو کن تا برای بیت بیت تو برات کربلا باشد عطای عمه ات زینب ◾️ سید بشیر حسینی میانجی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
|⇦•سینه زنی شور زیبا ویژۀ ایام محرم و صفر و شب هایِ جمعه به نفسِ حاج محمود کریمی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• حجت داوروی نبود ، اگر نبود حسین احمد و حیدری نبود ، اگر نبود حسین هیچ پیمبری نبود ، اگر نبود حسین جنت و کوثری نبود ، اگر نبود حسین دین خدا نبود ، اگر نبود حسین شرم و حیا نبود ، اگر نبود حسین سعی و صفا نبود ، اگر نبود حسین حج و منا نبود ، اگر نبود حسین الحمدُ لله الَذی خَلقَ الحُسین نورِ اَزل حسین وسلامٌ علی الحسین ستونِ آسمان نبود ، اگر نبود حسین قبلۀ عاشقان نبود ، اگر نبود حسین محراب و اذان نبود ، اگر نبود حسین از قرآن نشان نبود ، اگر نبود حسین سعادتی نبود ، اگر نبود حسین عنایتی نبود ، اگر نبود حسین هدایتی نبود ، اگر نبود حسین عبادتی نبود ، اگر نبود حسین الحمدُ لله الَذی خَلقَ الحُسین نورِ اَزل حسین وسلامٌ علی الحسین خونِ شقایقی نبود ، اگر نبود حسین بندۀ لایقی نبود ، اگر نبود حسین عاشقِ صادقی نبود ، اگر نبود حسین فرصتِ عاشقی نبود ، اگر نبود حسین محبتی نبود ، اگر نبود حسین شفاعتی نبود ، اگر نبود حسین رشادتی نبود ، اگر نبود حسین شهادتی نبود ، اگر نبود حسین الحمدُ لله الَذی خَلقَ الحُسین نورِ اَزل حسین وسلامٌ علی الحسین ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ______
⚫️ ورود کاروان اهل بیت امام حسین (ع) به کوفه😭 صُوت قرآن تو صبرم را رُبود از دل، حسين ز آن سبب سر را زدم بر چوبة محمل، حسين من ز طفلي بر سر دوش نبّي ديدم تو را از چه بگرفتي كنون بر نوك ني منزل، حسين؟ اين تويي بالاي ني اي آفتاب فاطمة؟ يا شده خورشيد گردون بر زمين نازل، حسين مي خورد بر هم لبت، گوئي تكلّم مي‌كني گاه با من، گه بطفلان، گاه با قاتل، حسين اي هلال من ز بس در خاك و خون پوشيده اي ديدنت آسان، شناسائي بود مشكل، حسين اختيار ديده را پاي سرت دادم ز دست ترسم از اشكم بماند كاروان در گِل، حسين با تنت در قتلگه بنشسته جانم در عزا با سرت بر نوك ني اُلفت گرفته دل، حسين با تمام دردها و غصّه‌ها و رنج ها نيستم آني ز طفل كوچكت غافل، حسين هر چه پيش آيد خوش آيد، سينه را كردم سپر با اسارت نهضتت را مي‌كنم كامل، حسين سوز و شور «ميثم» بي دست و پا را كن قبول گر چه شعرش هست در نزد تو ناقابل حسين استاد سازگار
در همان روز عاشورا ابن سعد به خولی بن یزید اصبحی، و حمیدبن مسلم ازدی،دستور داد سرِ حسین را به کوفه ببرند. سرهای دیگر شهداء را هم توسط شمر، قیس بن شعیث و عمروبن حجاج فرستاد. از آن جا که منزل خولی یک فرسخ با کوفه فاصله داشت،سرِ مبارک امام را به خانه بُرد،اما آن را از همسرش_که دوستدار و پیرو اهل بیت(ع)بود_پنهان کرد. همسر خولی متوجه شد که از تنور خانه با این که آتش نیفروخته است،نوری متصاعد می شود.وقتی نزدیک تنور شد صدای چند زن را شنید که برای امام حسین به صورت جانسوزی گریه می کردند.او ناگهان پِی بُرد که خولی چه کرده است! با گریه از خانه و زندگی خولی بیرون رفت و تا پایان عمرش،از غم حسین نه آرایش کرد و نه عطر و بوی خوش استعمال نمود. مردم از آن پس نام او را عیوف ((خوددار)) گذاشتند. صبح روز بعد،خولی رأس مبارک حضرت را به دارالاماره برد و آن را پیش روی ابن زیاد_که به تازگی از نخلیه بازگشته بود_ قرار داد.خولی در حالی که سر مقدس امام را به ابن زیاد تحویل می داد شعری خواند، ابن زیاد از این که در شعر خولی از حسین تعریف شده بود ناراحت شد و گفت:اگر می دانی که او شخص خوبی بود چرا او را کشتی؟به خدا قسم هیچ پاداشی به تو نخواهم داد. 📚مقتل مقرم،ص۳۶۹_۳۷۰ 📚البدایة ابن کثیر،ج۸،ص۱۹۰ 📚انساب الاشراف بلاذری،ج۵،ص۲۳۸ 📚تذکرةالخواص،ص۱۴۴
نوای عاشقان : ابن سعد پیش از حرکت به کوفه و انتقال سرهای شهدا،تا ظهر صبر کرد.کشته های لشکر خویش را جمع نمود،بر آنها نماز گزارد و آنها را دفن کرد. ولی پیکر مطهّر ریحانه رسول خدا و شهدای سپاهش را بدون غسل و کفن در معرض باد و آفتاب سوزان رها کرد،در آن چند روز،تنها حیوانات بیابان بودند که یکی پس از دیگری به زیارت امام و شهدا می آمدند. بعد از ظهر به همراه همسر،فرزندان،کنیزان امام حسین و خانواده اصحاب که ۲۰ زن بودند و به صورت اسیرانِ غیر مسلمان [بدون رعایت موازین انسانی] و بر روی پالانِ نامناسب شترها نشسته بودند به سوی کوفه حرکت کردند. 📚مقتل مقرم،ص۳۷۰_۳۷۱ 📚مقتل الحسین،خوارزمی،ج۲،ص۲۹ 📚نفس المهموم،ص۲۰۴ 📚مستدرک الوسائل،ج۲،ص۲۳۴ . در میان آنها حضرت سجاد(ع)که ۲۳سال سن داشت،از شدت بیماری بی حال و بستری بود،اما به رغم بیماری اش او را سوار بر شتر جوان لنگی کردند که حتی پالان هم نداشت. حضرت باقرالعلوم(ع)فرزند امام سجاد(ع) نیز که سنّ او در آن روز دو سال و چند ماه بود حضور داشت. از فرزندان امام مجتبی(ع)نیز،زید،عمرو و حسن مثنّی در میان اسراء بودند،حسن مثنّی بعد از کشتن ۱۷ تَن از دشمنان و دریافتِ ۱۸ زخم بر بدن و قطع شدنِ دست راستش،مادرش اسماءبن خارجه فزاری،او را بر گرفت و عمرسعد به دلیل فزاری بودنِ مادرش او را نکشت و به اسارت گرفت. 📚مقتل مقرم،ص۳۷۱ 📚نسب قریش،ص۵۸ 📚اقبال ابن طاوس،ص۵۴ 📚اثبات الوصیه،ص۱۴۳ 📚لهوف،ص۸ 📚اسعاف الراغبین،ص۲۸ .
کوفه تا شام هی از این نیزه به آن نیزه مکانت دادند کوچه کوچه به همه شهر نشانت دادند پیش چشمان من از نی که زمین افتادی از روی خاک به سر نیزه تکانت دادند هدف سنگ پرانی کنیزان شده ای خوب ای قاری من مزد بیانت دادند نیزه ی داغ اگر جان تو را سوزانده داغ مسمار درِ خانه نشانت دادند حرمله بیشتر از هر کس دیگر شاد است با نشان دادن او زخم زبانت دادند با دف و هلهله تا قافله بازاری شد چه عذابی به علمدار جوانت دادند ایتا کانال روضه و نوحه ایام محرم https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
سوره ي مستور روی نیزه ها می بینمت آیه ی و الطور روی نیزه ها می بینمت منبر و رَحلت چه شد؟ ای زاده ي ختم رسل قاری مشهور! روی نیزه ها می بینمت چشم کورشام را مبهوت نورت کرده ای نور رب الـنور روی نیزه ها می بینمت نیزه ازخون گلویت جرعه ای زد، مست شد خوشه يِ انگور روی نیزه ها می بینمت زینـبم ،مـوسیِ شـبگرد بـیابـان غمت شمس کوه طور روی نیزه ها می بینمت کانال روضه و نوحه ایام محرم https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب مرور متنِ كتاب شرافت زینب وجود معجری از نور، پرده در پرده  دلیل محكم حكم قداست زینب مسیر دین خدا را نشان مان داده چراغ روشنِ برج هدایت زینب رموز جمله ی «من را دعا نما خواهر» نهفته در ثمراتِ عبادت زینب نماز سینه زنان رو به كعبه ی گودال غروب روز دهم با امامت زینب برای قتل حسینش دیه به او دادند كلوخ ها شده سهمِ غرامت زینب سكوت محض جَرَس های لشگر دشمن نشانِ معجزه ای از رسالت زینب به پیشِ كعب نی و سنگ، راست قامت بود رقیه درس گرفت از صلابت زینب لغات خطبه ی زینب، لغات قرآن بود ملائكه همه ماتِ بلاغت زینب نهیب حیدری اش كاخ ظلم را لرزاند یزید شوكه شده از شهامت زینب صدای قاری قرآن به روی نی نگذاشت نگاه ها برود سمتِ ساحت زینب : زینب اسیر نیسٺ دوعالم اسیر اوسٺ او را اسیر قافله خواندن خجسته نیسٺ رنج سفر، خطر، غم بازار، چشمِ شوم داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالغریب يااباعبدالله الحسين ع
همه رفتند و من جا ماندم ای دوست ز بخت بد بدنیا ماندم ای دوست چرا رفتی مرا باخود نبردی ببین بعد تو تنها ماندم ای دوست مرا کابوس شمشیر و تنِ تو تماشای به غارت بردن تو تو را سرنیزه ها بردند و مانده برای من فقط پیراهن تو .