eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
10.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
160 ویدیو
27 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
مادران شریف ایران زمین
بخشی از طلاهایی که جمع شد
. عکس بخشی از طلاهایی که جمع شده بود
دختر ۳ ساله‌م مهره های شطرنج رو پخش کرده زمین وقتی می‌خوان گرگم به هوا بازی کنن، می‌گم پاتون می‌ره روی مهره ها درد می‌گیره. می‌گه بالش می‌ذارم روشون! حالا دنبال ۳۲ تا بالش می‌گردن که بذارن روی ۳۲ تا مهره🥴😅 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«۳. همسفرم تا بهشت » ‌(مامان ۱۵، ۱۲، ۹ و ۶ساله) در دوره‌ نوجوونی به لطف خدا آدم‌هایی سر راهم بودن که باعث شدن در مورد ازدواج دید وسیع‌تری پیدا کنم. مثل مربی ورزشم که به لطفشون فهمیدم ازدواج، راهی برای رشد فرده💍. دنبال پیدا‌ کردن بهترین هم‌راه برای اطاعت از خدا بودم. بعضی‌ها مسخره‌ام می‌کردن و می‌گفتن که افکارت بچه‌گانه‌ست🤨! اما من مطمئن بودم که ازدواج باعث کامل شدن من می‌شه و منِ وجودیم رو کم رنگ‌تر می‌کنه😊. در مدرسه هم معلم دینی خیلی خوبی داشتیم که در زمینه ازدواج یکی از مشاوران مطرح مشهد بودن و در کلاس درس بسیاری از‌ مباحث مربوط به ازدواج مثل: نگرش به ازدواج،‌ نحوه انتخاب همسر و... رو مطرح می‌کردن🤔. مسئله ازدواج، برام خیلی ارزشمند شده بود. یکی از کارهای اساسی اون دورانم این بود که همیشه برای همسر آینده‌ام دعا می‌کردم و از خدا می‌خواستم که حافظش باشه و بهترین‌ها رو قسمتش کنه و ایمان و توفیقش رو زیاد کنه. می‌دونستم این دعای خیر یه‌روزی به خودم برخواهد گشت🤲🏻. اولین خواستگار و تنها خواستگارم، پسر یکی از دوستان بود که از نظر اقتصادی و فرهنگی با هم تفاوت داشتیم و من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم ایشون برای خواستگاری از من پیش‌قدم بشن🧔‍♂. از لحاظ اعتقادی خیلی مشترکات داشتیم، اما ایشون طلبه بودن و مسیر خاصی رو در زندگی طی‌کرده بودن، در مدارس تیزهوشان و نمونه تحصیل‌ کرده بودن و در یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران درس خونده بودن🎓. هم‌زمان با دانشجو بودن طلبه هم بودند و برای ادامه زندگی قصد داشتن قم زندگی کنن. با توجه به افکار من در مورد ازدواج، زندگی با یک طلبه را یک زندگی پر از فرصت برای رشد می‌دیدم و‌ چون این رشد و ظرفیت برای من مهم بود، تقریباً اون موقع به هیچ چیز دیگه‌ای، جز این مورد فکر نکردم😍. وقتی با ایشون در مورد رشد صحبت کردم متوجه شدم کاملاً هم‌فکر هستیم و ایشون به قضیه رشد و ابعادش آگاهی دارن و نگاه جامعی به زن و موقعیت اجتماعی زن و... دارن✍🏻. نظر همسرم در مورد زن این بود که مهم‌ترین مسئولیت زن مومن مسلمان انقلابی رو فرزندآوری و خانواده‌داری می‌دونستن و فعالیت‌های اجتماعی و علمی رو در صورت داشتن توانایی تکلیف می‌دیدن👊🏻. تو دید ایشون مادری خیلی جایگاه والایی داشت که برای رسیدن به ارتقا این جایگاه باید از مسیر اجتماع بگذری. این نگاه ایشون بعدها خیلی به کمک من رسید و گاهی تنها مشوق من برای ادامه فعالیت‌هام بودن🥹. اطرافیان با این ازدواج چندان موافق نبودن، علت مخالفت‌ها هم مختلف بود، از طلبگی ایشون بگیرید تا بحث اوضاع مالی خودشون و خانواده‌شون و... . جمع‌بندی هرکسی این بود که ازدواج نکنید🤨. در بین حرف‌های مخالفین بحث مالی برای پدرم کمی نگران‌کننده بود و وقتی مطمئن شدن که من با شرایط مالی همسرم مشکلی ندارم موافقتشون رو اعلام کردند🥳. مادرم هم به واسطه صحبت‌هایی که با خواستگار داشتن مخالفتی نداشتن و این ازدواج رو پذیرفتن🥰. این ازدواج در سن پایین من و همسرم شکل گرفت، من اون زمان ۱۹ ساله و همسرم ۲۱ ساله بودند، به علت سن کم همسرم به لحاظ مالی تقریباً می‌شه گفت صفر بودن. یعنی یه شهریه‌ی خیلی ناچیز طلبگی داشتن☺️. هر دو بچه اول خانواده بودیم. خانواده من مشکل مالی خاصی نداشت ولی خانواده همسرم سطح مالی پایین‌تری داشتن. از طرفی همسرم مناعت طبع بالایی داشتن و حاضر نبودن فشار‌ مالی به پدرشون وارد بشه😇. این مورد آن‌قدر پررنگ بود که از همون ابتدا به چشمم اومد. به همین خاطر تمام هزینه‌های مراسم‌ها رو خودشون جور کردن و راضی نبودن از پدرشون کمک بگیرن. پدر و مادرم در این زمینه خیلی همراهی کردند و به خاطر خدا اجازه ندادند ما کم و کسری داشته باشیم و الحمدلله یه مراسم معقول و معمولی برگزار کردیم🤲🏻. ساده بودن مراسممون باعث ناراحت شدن من نشد. خیلی از هزینه‌های الکی رو چشم‌پوشی کردیم و بقیه موارد رو خیلی ساده در نظر گرفتیم👏🏻. مثلاً یادمه ما برای عکس‌های مراسم رفتیم با یه آتلیه صحبت کردیم و خیلی عادی، عکس معمولی گرفتیم و بعد هم همون عکس‌ها رو داخل آلبوم گذاشتیم🎞. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
امروز علاوه بر مردم فلسطین، مردم لبنان هم در چنین شرایطی هستن...👆🏻 (بخشی از بیانات رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه ۱۳۸۱/۱/۱۶) داشتیم با دوستان حساب می‌کردیم که هزار تومان سال ۱۳۸۱ الآن چقدر میشه؟ آیا همه مسلمان‌ها این دغدغه رو دارن که همین مقدار کمک کنن؟ بسم الله همچنان جهاد مالی ادامه داره. 🌷 می‌خوایم با کمک شما تا آخر هفته ۵ میلیون تومان جمع کنیم. 🔹 سهم هر کدوم از ما: حداقل ۱۰ هزار تومان ✅ و ارسال این پیام به بقیه مسلمانان. شماره کارت به نام شکوری روش بزنید کپی میشه
6037997528330963
(کارت مخصوص همین کاره و نیازی به رسید نیست.) نهایتا کل مبالغ به سایت رهبر عزیز انقلاب واریز میشه برای کمک به رزمندگان مقاومت لبنان. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
✊🏻 تجمع مادران ایرانی به همراه فرزندان در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی و اهدا نامه به بیدارمادران جهان من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟ من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می‌خیزند 📍تهران، خیابان فردوسی، بین خیابان جمهوری و خیابان نوفل لوشاتو، مقابل سفارت انگلیس 📍 فردا، چهارشنبه ۹ آبان ساعت ۱۵ کودکان با عروسک های باندپیچی شده و بادکنک قرمز و قلک ها برای اطلاع بیشتر از جزئیات برنامه، از طریق پیوند زیر وارد گروه نصر مادری شوید ble.ir/join/3AhKmyzbtC 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
✊🏻 تجمع مادران ایرانی به همراه فرزندان در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی و اهدا نامه به بیدارمادرا
. اگه امکانشو داشتید این تجمع فردا رو بیاید. کلی رسانه و خبرنگار هم قراره بیان. حرکت از مقابل سفارت انگلیس به سمت سفارت آلمان هست.
«۴. چهار سال دوری» ‌(مامان ۱۵، ۱۲، ۹ و ۶ساله) دوران عقد ما چهار سال کارشناسی من طول کشید🤦🏻‍♀. محل کار همسرم قم بود و دانشگاه قم رشته فیزیک رو نداشت. خانواده من اصرار داشتن قبل از ازدواج درسم رو تموم کنم چون می‌دونستن زندگی با یک طلبه سختی‌هایی دارد و می‌خواستن قبل از شروع این سختی‌ها من پیشرفتم رو کرده‌باشم👩🏻‍🎓. اگر می‌خواستیم در طول دوره کارشناسی بریم سر خونه‌‌ و زندگی‌مون باید یک مسیر رو انتخاب می‌کردم، یا ترک تحصیل یا تحصیل در رشته دیگه🫢. پدرم با هر دو مسیر مخالف‌ بودن و به همسرم گفتن که تا وقتی که درسش تموم نشده، اجازه نمی‌دیم عروسی بگیرین🥺. علت دیگه هم وابستگی زیاد *مادرم* به من بود، حتی همین الان هم این‌طور هستیم و ایشون اون‌موقع دوست داشتن مدت زمان بیشتری پیششون باشم🥰. این تصمیم باعث تنش‌های بسیاری در من شد، هم در تحصیل و هم در شخصیتم که احساس می‌کردم استقلال رای ندارم😢. همسرم از ابتدا گفتن که من به هیچ عنوان شما رو از خانواده‌تون به زور جدا نمی‌کنم و تا زمانی که دلشون راضی نشه شما رو قم نمی‌برم و اجازه ندادن که من سر این موضوع با خانواده‌ام وارد چالش بشم🥹. به‌خاطر شرایط روحی‌ بدم دوران دانشجویی سخت گذشت، احساس دلتنگی‌های خیلی زیاد باعث شده بود که همه فکرم زود تموم کردن درسم باشه🤯. البته این‌طور نبود که کار فرهنگی نکنم، عضو بسیج دانشگاه و نهاد رهبری بودم. یک عضو عادی که در کلاس‌های فرهنگی مسئول هماهنگی جلسات، ارائه مطالبی در کلاس و... بودم😎. از لحاظ علمی به خاطر ازدواج زودهنگام چند ترمی به مشکلات درسی برخوردم ولی خداروشکر تونستم در ترم‌های آخر جبران کنم و معدل الف بشم🤲🏻. ازدواج باعث عقب افتادن من از تحصیل نشده‌بود ولی حواشی حول ازدواج روی روحیه‌ام تاثیر گذاشته بود. وابستگی عاطفی خاصی به همسرم پیدا کرده بودم و برام خیلی سخت شده بود که این دوری رو تحمل کنم و به سختی خودم رو جلوی بقیه کنترل کنم و بروز ندم😔. همسرم خیلی دیر به دیر مشهد می‌اومدن مخصوصاً دو سال اول که هم درس زیادی داشتن هم از لحاظ مالی مشکل داشتن، در دو سال بعدی کمی اوضاع بهتر شد. اواخر دوران‌عقد تو ذهنم با خودم مرور می‌کردم که دوری خانواده رو تاب میارم ولی دوری همسرم رو نه🥲. سال ۸۶ بعد از تموم شدن کارشناسیم مراسم عروسی گرفته‌شد، این مراسم مثل مراسم عقد معمولی بود و بیشتر برای این بود که به اطرافیان نشون بدیم که ما سر خونه زندگی خودمون رفتیم و بعدش به قم مهاجرت کردیم و در کنار *حضرت معصومه‌(سلام‌الله‌علیها)* زندگی‌مون رو شروع کردیم، جمع کردن بین تحصیلی و زندگی مشترک برای من خیلی ساده‌تر گذشت، چون شرایط روحی بهتری داشتم💪🏻. مادرم جهیزیه‌ کاملی رو برایم تدارک دیدن تا همه وسایل موردنیاز و غیر موردنیاز رو داشته باشم. بعدها در هر اسباب‌کشی مجبور شدیم کمی از وسایل جهیزیه رو کم کنیم و به دیگران هدیه بدیم🎁. همسرم برای محل زندگی در قم، زیرزمینی رو فراهم کرده‌بودن که اولین مواجهه من با خونه وقتی بود که می‌خواستیم خونه رو بچینیم😅. اون موقع خونه‌های آپارتمانی قم خیلی کم بود و طلبه‌ها بیشتر در زیرزمین‌ها زندگی می‌کردن. این زیرزمین شرایط خوبی نداشت، موریانه‌ها خیلی از وسایلم رو خراب کردن😩. هوای خفه‌ای هم داشت که مجبور بودیم، زمستون هم کولر روشن کنیم. شرایط زندگی برایمان سخت شده بود به طوری‌که بعداز هشت ماه مجبور شدیم از اونجا به زیرزمین دیگه‌ای نقل مکان کنیم🚛. زیر‌زمین دوم شرایط بهتری داشت و مدت طولانی‌تری اونجا بودیم ولی در دوسال اول زندگی چهار بار منزل عوض کردیم تا بالاخره خونه‌ای با شرایط مناسب برایمان پیدا شد🥳. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
نکنه یه وقت توی جهاد در راه خدا کوتاهی و سستی کنیم به خاطر حب دنیا. خدا با کسی تعارف نداره، اگر ما کوتاهی کنیم، این رسالت رو از ما می‌گیره و به مردم دیگه‌ای می‌سپاره ... ان‌شاءالله تک تک ما مردم و مسئولین توی این جهاد سربلند بشیم و ذره‌ای کوتاهی نکنیم. 🙏🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif