eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
155 ویدیو
27 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
«خادم کوچک با دست شکسته» (مامان ۱۱، ۸، ۲ساله و ۳ ماهه) امسال هم قرار بود به رسم یکی دوسال قبل، دو تا پسرها برای کمک تو یه ایستگاه صلواتی که لقمهٔ سیب‌زمینی تخم‌مرغ با کره، در حجم خیلی خیلی زیاد می‌دن، برن. که فردای عیدغدیر محمدحسن موقع بازی افتاد و دستش از دو جا شکست و مجبور به عمل شدیم...😔 این ایستگاه رو از خیلی سال قبل همسرم و دوستاشون می‌چرخوندن، الان هم بچه‌هاشون کارها رو انجام می‌دن. بزرگترها و مسن‌ترها هم هستن ولی کار اصلی با بچه‌هاست.👌🏻 حالا گریه پشت گریه که من دیگه نمی‌تونم تو چادر امام حسین (ایستگاه صلواتی) کمک کنم. دیگه چاره‌ای نبود.🤷🏻‍♀️ گذشت و محرم شروع شد... یک روز قبل تاسوعا همسرم گفتن بچه‌ها رو بفرست چادر.😳 تعجب کردم ولی اطاعت امر کردم و فرستادمشون. چند ساعت بعد از حال بچه‌ها بهم خبر دادن و گفتن محمدحسن داره کفش عزادارها رو واکس می‌زنه. من واقعا مونده بودم. آخه با یه دست چطوری می‌شه واکس زد.🤔 اونم پسر من که از نزدیک دستش رد بشی، گریه و داد و بیداد می‌کنه که وای وای درد گرفت.😂 بغض کردم🥺 گریه‌م گرفت.😭 عشق امام حسین❤️ (علیه‌السلام) جواب سوالم بود.‌.. محمدامین هم که سرشار از انرژیه، تونسته بود حسابی کمک کنه الحمدلله... کارهایی مثل چیدن لیوان‌ها برای ریختن شربت یا کارهای کوچیک تو مرحلهٔ لقمه گرفتن و دست مردم دادن. البته کلی هم آتیش سوزونده بود.😅 منم با دوتا کوچیک‌ها از مجلس عزا، وسط روضه عذرمو خواستن.😬😅 محمدحسین سه ماهه که تو روضه تا آقا می‌خواست مرثیه بخونه، گریه‌ش گرفت و مجبور شدم جا پیدا کنم که بخوابونم رو پا. این وسط هم، فاطمه شیرجه زد رو چای مردم و سه تاشون ریخت.🤦🏻‍♀️ خداروشکر خودش نسوخت ولی گررریه کرد و مجبور شدم نوزاد رو بدم دست دوستم و فاطمه رو بغل کنم. حالا هم زمان هر دو گریهههه می‌کردن🤦🏻‍♀️ دیگه خانم‌ها قشنگ با حرف‌ و نگاه‌هاشون ترورم کردن.😂🤪 خب گناه بچه دارا چیه؟! واقعاً راست می‌گن که ما می‌موندیم خونه بچه بزرگ می‌کردیم؟!😒 درسته سخت بود حاضر کردن نوزاد که کار اصلی‌ش گریه‌ست و دخترم که حسابی شلوغه به اضافهٔ پسرم که دستش شکسته... ولی من عقب‌نشینی نکردم.😬 هر چند کم، ولی تونستم جاهایی که با بچه‌ها مدارا می‌کنن، شرکت کنم... البته بگم خودم وقتی گریه یا اذیت می‌کردن می‌اومدم بیرون تا مزاحم عزادارا نباشیم... 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif