۵ آذر ۱۴۰۳
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۳
بالاخره روز دورهمی فرا رسید؛ دورهمی اعضای فرهیخته ی جوانه ی مشکات😎😇
قرارمون شد؛ پنجشنبه ساعت ۳
هدف از دورهمی؛ گپ و گفت مامانها، بازی بچهها، و مهمتر از همه ساخت تسبیح و فروشش به نفع جبهه مقاومت
مامانها یکی یکی فلاسک به دست و بچه به بغل از راه رسیدن. بعد از سلام و احوالپرسی و جایابی و بالاخره مستقر شدن بر روی زمین نررررم باشگاه، دورهمیمون با کلام الهی متبرک و رسماً آغاز شد.
دانههای تسبیح در حین خوش و بش مادرانه یکی پس از دیگری داخل نخها میرفتن و تسبیحهای مقاومت یکی یکی ساخته میشدن؛ صورتی، بنفش، سبز، آبی، سفید و .....
بچهها بعد از شنیدن قصه ی خانم عبداللهی عزیز و خوردن عصرانه ی خوشمزه، انگار انرژی مضاعفی گرفتن و کم کم یخشون آب که چه عرض کنم، به دمای تبخیر رسید و با شور و هیجان شروع کردن به بازی کردن با هم.
مادرها هم که با تلاااااش و اراده و تمرکز وصف ناپذیری (که فقط در دانشمندان هسته ای موقع شکافت هسته ی اتم دیده شده😜)، درحالِ رد کردن دو نخ تسبیح از سوراخ بسیااااار ریز کاسبرگها بودن. و کسی که موفق به انجام این کار میشد حس و حالی شبیه برنده ی مدال طلای مسابقات المپیک جهانی رو داشت و همه بهش تبریک میگفتن💪😄
بالاخره، دورهمی گرم و صمیمی و پرشورمون با اذان و نماز و قرائت چند حدیث و ساخت ۴۰ تسبیح به پایان رسید، و بچهها با جملات: "مامان میشه نریم؟، مامان یه کم دیگه بمونیم، مامان تو رو خداا...." دست در دست مامانها باشگاه رو به سمت خونههاشون ترک کردن تا روزی دیگر و دورهمی دیگر ان شاءالله.....🌹
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۵ آذر ۱۴۰۳
#گزارش
#ندبههایمادری
خیلی وقته که جمعه های من با ندبه های مادرانه رنگ و بوی دوستداشتنی و تازه ای به خودش گرفته.
از همون ابتدای اعلام امادگی که اوج همدلیه و این همدلی در همه جای ندبه های مادرانه موج میزنه..
از همون زمانیکه سوار بر بال فرشته هایی که در قالب راننده تو رو در مسیرشون و یا هر جای شهر به ندبه میرسونند...
چقدر این # مسافر و # راننده قشنگه
کدام نقاش میتونه این زیبایی رو به تصویر بکشه در این زمانه که شاید بعضی از ما فقط درگیر خودمون و اعضای خانواده خودمون هستیم..
چقدر زیباست که تو مهمان منزلی میشی که شاید اولین بار صورت دوستداشتنی صاحبخانه را میبینی و تنها نقطه اشتراک تو با اون عشق به امام زمانه...
و صاحبخانه میزبان کسانی میشه که تنها نسبتش با مهمانان خواهر دینی بودن هست!به معنای واقعی کلمه صمیمیت و همدلی...
همین اتفاق ساده و زیبا من رو مشتاق میکنه که کتاب هفتم رو تند تند و مشتاقانه ورق بزنم تا به جمعه برسم
چشم هام رو میبندم و تصور میکنم
چقدر زندگی در دوران ظهور قشنگه...
این هفته هم مثل همیشه
همراه با خواهرای دوستداشتی همراه شدیم
دیدن چهره های پر مهر همراهان همیشگی ندبه مثل نسیم دلنوازی قلبم رو نوازش میده مداح در حال خواندن دعا کم کم صدای حق حق گریه بلند میشه این الحسن و این الحسین....
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۶ آذر ۱۴۰۳
#گزارش
#ندبههایمادری
سرم رو پایین میندازم در دلم با امام حی و حاضرم صحبت میکنم و میگم....
دعا تمام شد و یکی از دوستای مادرانه اومد و یه خبری داد ما ندانسته علاوه بر دعا در یک تولد دعوت بودیم تولد دوسالگی ندبه های مادرانه ویه مرور خاطرات کردیم از ابتدای شکل گیری ندبه های مادرانه تا دوسالگی.
و بعد باهم هم نوا شدیم دم پایانیو ...
دم دم این دم پایانی به تک تک سلولهای قلب نفوذ میکنه چقدر هر چه فلسفه ندبه هست در این دم پایانی هست خوندنش کنار ادمهایی که دغدغه های مشابه دارند لذت بخش و دوستداشتنیه.
ما مادران روضه پر برکت توایم..
قطره به قطره دست یکدیگر گرفته ایم...
اقا منو اهل مرا ثابت قدم بدار...
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
ندبه های مادرانه تولدت مبارک انشاالله رشد کنی و بزرگ شدنت رو جشن بگیریم در زمان ارمانی ظهور....
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۶ آذر ۱۴۰۳
۹ آذر ۱۴۰۳
مادَرانه سَبزِوار
سلام انگار رزق دعای ندبه این هفته به من افتاده است خیلی خوشحالم میخواهم برایتان از اتفاق و حس و حال زیبا و قشنگ ندبههای مادرانه بگویم😁
وقتی وارد منزل شدم نوای دعای عهد فضای منزل را پر کرده بود حال عجیبی داشتم مکانی را انتخاب کردم و نشستم مداح آمد و در همین حین پذیرایی چایی و خرمای روضه مادرمان زهرا جان داده میشد مداح ندبه را با دعای سلامتی آقا جانمان شروع کرد همگی یک صدا صاحب الزمان را صدا میزدیم دعای ندبه شروع شد ستایش خاص الله و پروردگار جهانیان.
در حین دعا نگاهم به مادران ندبه خوان رفت میدیدم که قطرات اشک از چشمانشان جاری بود انگار همگی به دنبال یک هدف واحد و یک کسی میگردیم🥺
و باز به أین های ندبه رسیدیم همگی صداش میزدیم کجاست نابود کننده سرکشان و سرپیچی کنندگان یا غیاث المستغیثین، ای فریاد رس درماندگان عالم، و ای نجات دهنده عالم بشریت🥺
دعا تمام شد روضه مادر جانمان حضرت فاطمه سلام الله شروع شد چه کردن با مادرمان؟ او برای دفاع از جان امامش ،امام زمانهاش ایستاد و جان داد. دعای فرج و دم پایانی را زمزمه کردیم🌺از غصه دوری تو جانم رسیده به لب عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
و بعد
صحبت های بانو حسینی در مورد ندبه چقدر دل نشین بود و به دلم نشست.
ودر آخر صبحانه خوشمزه ،،دسترنج صاحبخانه،تجربه جدیدی در مادرانه ،این غذا کمه جوش بود😋😋😋😋 چه عطر و بویی داشت در کنارش نان کاک و سبزی تازه خدا رحمت کند مادر این عزیز را
با دعای سفره شروع کردیم و با دعای پایان سفره تمام کردیم ندبه مادرانه را 😍
این هم گزارشی از ندبههای این هفته مادرانه من انشالله که به دل همگی شما خواهرای گلم بنشینه
#ندبه_های_مادرانه
#گزارش
9#آذرماه
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۹ آذر ۱۴۰۳
🏴🚩 روضهی مقاومت فاطمیه امسال؛👇
"#مثلزهراپایِحقمیایستیم"
⚜ به روضههایی میاندیشیم که روزنههایی باز کند برای زندگی امروزمان و به یادمان بیاورد که:
📌"زن مسلمان برای ورود در صحنه سیاست و میدان کار و تلاش و نیز ایفای نقش فعال در جامعه همراه با تحصیل، عبادت، همسرداری و تربیت فرزندان میتواند پیرو فاطمه زهرا
(سلام الله علیها)باشد." (رهبر معظم انقلاب) ✅ ویژه مادران و فرزندان (دختران تمام سنین و پسران زیر ۸ سال) 🎤 سخنران: جناب آقای دکتر سید سعید آریانژاد 🎤 مداح: جناب آقای سید امیر موسوی 🗓 زمان: پنجشنبه، ۱۵ آذر ماه، ساعت ۹ صبح 🔸مکان: بالاتر از میدان شهدای کوشک (قلوه)، رازی۱۶، اواسط کوچه، سمت راست، پ۲۲، منزل خانواده شهیدان داورزنی 💠 شماره کارت مادرانه سبزوار جهت واریز کمکهای نقدی شما به روضههای مقاومت: 👇 5859837010222582 ✅ توجه فرمایید که مازاد هزینههای جمعآوری شده برای روضههای مقاومت، صرف فعالیتهای مادرانه میشود. #امالمقاومه #فاطمهمادرآزادگان #روضههایمقاومت #مادرانجبههمقاومت هیات انصار الزهرا (س) (زیر مجموعه مادرانه سبزوار) الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۱۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲ آذر ۱۴۰۳
#مادر_مدرسه
گزارش جلسه ی حضوری مادر مدرسه
پنجشنبه ۱۴۰۳/۹/۸
مکان برگزاری :مقر کتاب
جلسه حضوری هرهفته دوشنبه برگزار میشد،ولی عده ای از مادرای گل نمتونستن بین هفته و در شیفت صبح شرکت کنن😁
بنا به درخواستشون جلسه رو پنجشنبه صبح برگزار کردیم☺️
مادرهای عزیز تشریف اوردن .
صحبتها پا گرفت.
✅هدف ما دراین یکسال گذشته،
ارتباط گیری و همفکری با مربی پرورشی و معلم بود،
اما از این به بعد هدف ما بیشتر ارتباط گیری و همفکری دادن به مربی پرورشی باشد
✅همچنین همراه کردن یک یا چند مادر باخودمون
با رمز همراه اول😁
همراه دوم ☺️
همراه سوم ☺️
به منظور کمک در ایجاد دغدغه و مطالبه گری از مدیر و معلم و معاون پرورشی،و اموزش و پرورش،،در جهت تحقق اهدافمون،ان شاالله
وسط جلسه،چای ندا پز ،،و کلوچه،نقل مجلسمون شد و دهانمون رو شیرین کرد😋😋
و در اخر نظرات و پیشنهادهایی که مادرای گل با خودشون به ارمغان اورده بودن و فیض بردیم🤓
#مادر_مدرسه
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۲ آذر ۱۴۰۳
#گزارش
#جوانه_ام_البنین
#آذر1403
یه روز شاد کنار دوستان نوه جانها😍
به پیشنهاد یکی از مادران، تصمیم گرفتیم یک دورهمی در یه سالن ورزشی داشته باشیم.
چون بازی پرجنب وجوش و هیجانی با هفت، هشت، ده تا پسربچه نوجوون توی خونه امکانپذیر نیست و توی محیط های بازی مثل پارک هم برای ما مادرها مقدور نیست😉
پس یکی از گزینه های مناسب میشه سالن ورزشی👏
هماهنگی های اولیه توسط دوستان انجام شد ساعت و روز حضور در سالن تعیین شد. ساعت ۱۱:۳۰ روز پنجشنبه یک اردوی کوچک مادر پسری و البته مادربزرگ و نوه ای 😁
من اولین نفر بودم رسیدم حیران که کدوم سالن باید بریم، همان لحظه اذان هم گفتند. گوشهای از حیاط دختر خانمها تیراندازی میکردند.
توی یه سالن، سه تا خانم درحال قالی بافی بودند. سلامی کردم و تعریف از هنر قشنگشان و بعد مناجاتی با خدا داشتم.
بعد هم آمدم که بچهها رو پیدا کنم.
انتهای سالن زیرانداز پهن کردیم تا با نوش جان کردن چایی، میوه، تنقلات و میان وعده، برای یک روز با نشاط انرژی بگیریم💪
ابتدا صدقه جمع کردیم
بعد مامان ها سفره رو جمع کردند و به گل پسراشون پیوستند..
اول لازم بود بدنها رو گرم کنیم پس چندحرکت کششی انجام دادیم...
جالبیش این بود هر کدوم از بچه ها یه حرکتی رو پیشنهاد میداد و مادران گاهی این وسط گیر میکردن که بلخره دست و پا و سر محترم را به کدام سمت بچرخانند🥴😅
ابتدا کمی فوتبال بعد هم وسطی بازی کردیم.
به پیشنهاد بچه ها، مامانها یک گروه، پسرها یک گروه...
قشنگ مشخص بود میخواهند مادران را با توپ اون وسط تارومار کنند😜
این ما بین، خوشحالی و جیغ و فریاد مامان ها از گل هایی که توی وسطی میگرفتن😃
یا مادری که با تلاش فراوان پسرش رو با توپ میسوزوند تا خودش زودتر بیاد وسط بازی😁 دیدنی بود..
بخواست بچه ها دوباره رفتیم فوتبال😁
یکی از مادران توی فوتبال استاد بود ز بس که با بچههاش فوتبال بازی کرده بود😊
البته کمی آسیب هم داشتیم که به لطف صدقه خیلی جزئی و قابل اغماض بود.😉
مثلاً یکی از بچهها از بلندی افتاد الحمدالله بخیر گذشت😮💨
محمد رفته بود بالای زنجیر کیسه بوکس 😨.. بالای بالا که رفته بود دیگه ترس گرفته بودتش فریاد کمک سر داده بود😄
امان از این پسرهای پر انرژی💪😉😬
در این دورهمی از مادربزرگ پنجاه و چند ساله و کوچولوی چند ماهه با هم ساعات خوشی رو گذروندیم.
باز نوبت انرژی گرفتن بود کیکهای یکی از مادران انرژی خوبی داد کاملا معلوم بود که زعفرانهایی که جمع کرده و توی کیک ریخته بودند خیلی مرغوب بوده😉☺️
دمنوش و چایی و بیسکویت و انواع میوه...
الحمدلله نعمت فراوان 😀
مادران چند دقیقه ای مشغول گفتگو شدن و بچه ها همچنان سرگرم بازی ..
والیبال.. کشتی.. خلاصه بازی های درخواستی😅
دیگه باید یواش یواش سالن رو خالی میکردیم..
سالن رو جمع و جور و تمیز کردیم.
وسایل سالن رو سر جاش گذاشتیم.
خانواده به خانواده خداحافظی کرده و رفتیم به سمت و سوی خانههایمان.👋
#گزارش
#جوانه_ام_البنین
#آذر1403
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۲ آذر ۱۴۰۳