eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
298 دنبال‌کننده
532 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام حق در جلسه مشترک دو جوانه مصباح و مشکات قرار شد برای بچه هامون کلاس تابستونی برگزار کنیم چون فضاهای اموزشگاه های زبان مناسب نبود اولویت با کلاس زبان شد که مربی هم از دوستانمون بود خلاصه تابستون برای بچه های ما با تیچیرشون داره سپری میشه😜 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
به نام حق السلام علیک یا ابا عبدالله گزارش برگزاری اولین جلسه جوانه مشکات تصمیم داشتیم برای کودکان عراقی هدیه ای🎁 تهیه کنیم. جلسه رو هماهنگ کردیم دوشنبه صبح ساعت 10 تا دوستانمون که مسافر اربعین😭 هستند باشند و بتونن هدایا رو به کربلا برسونند. حدود ساعت 10ونیم بود که یکی یکی رسیدند و شروع به صحبت کردیم در مورد اربعین و سفر ویژه بودنش، بعد هم دخترامون رفتند برامون گیره مو و ربان و چسب خریدند. و دوستان هم شروع کردند و یکی برش میزد یکی با شمع سر ربان رو میسوزوند یکی کوک میزد یکی میچسبوند من هم فقط تونستم از هنرشون عکس بگیرم و ازشون پذیرایی کنم خدا از هممون قبول کنه خلاصه تمام شد و قرار شد برای پسر بچه ها بسته شکلات و بادکنک تهیه کنیم. دوستان عزیز مادرانه ای خونه رو به حالت اول برگردوندند و رفتند. ان شاء الله بچه های عراقی با این هدایا خوشحال بشند. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
به نام حق 🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 خیلی دوست داشتیم تو جوانه مون یه برنامه خوب برای غزه و فلسطین داشته باشیم. یه جلسه گرفتیم و تا اخر سال برنامه ها رو بستیم و این ماه برای غزه قرار گذاشتیم. دوتا از دوستان مسئولیت اجرا رو به عهده گرفتند. 5شنبه باید اجرا میشد کجا؟ توی پارک مرکزی🌳🌲🥀 شهرک توحید روز قبل رفتم برای خرید لوازم شکلات و کاغذ الگو و ربان ها رو به یکی از بچه ها رسوندم تا بسته بندی کنه و جمله ای برای غزه بنویسه مقوا برای ساخت پرچم به یکی دیگه از دوستان یکی دیگه از دوستان کپی رنگی پرچم ها رو به عهده گرفت باند رو هم از یکی دیگه از دوستان تحویل گرفتم دوستان دیگه هم کارهای دیگه رو به عهده داشتند و در حال انجام دادند بودند ساعت 3عصر رفتیم پارک و یکی یکی دوستانم رسیدند دکور و فضا سازی با کمک همه انجام شد دونفر رفتند برای جذب بچه های پارک یه نفر رفت دنبال اماده کردن چای☕️🫖 خلاصه با صدای سرودهایی که از باند🎙📻 پخش میشد تعدادی جمع شدند ابتدا بازی های گروهی شروع شد بعد هم خانم جلمبادانی و خانم بدری با بچه ها بازی و داستان رو اجرا کردند بچه ها موشک و سنگ ساختند و به پرچم اسرائیل حمله کردند دو تا از بچه ها هم روی صورت بچه ها پرچم فلسطین🇵🇸 نقاشی کردند یکی از نوجوانهامون هم عکاسی مون📸 رو به عهده داشت خدا خیرشون بده که بچه ها رو با فلسطین🇵🇸 و ظلم اسرائیل اشنا کردند تا نزدیک اذان طول کشید با شکلات هایی 🍬🍬🍬که عطر و بوی فلسطین میداد از بچه ها پذیرایی شد یکی از بچه های گلمون هم دکلمه ای برای فلسطین خوند با پراکنده شدن بچه ها شروع به جمع و جور کردن لوازم شدیم و تماام خدا از همه بچه ها که کمک کردند قبول کنه🤲 زباله ها هم توسط بچه ها با کمک یکی از خانمها جمع شد نماز خوندن مامانها و خوابوندن بچه ها اخر کار دیدنی بود ان شاء الله ازادی غزه🤲
مادَرانه سَبزِوار
به نام حق صلی الله علیک یا فاطمة‌الزهرا س بچه های مشکات طبق روال هر ماه جلسه داشتند و جمع شدند تا برای روضه ایام فاطمیه تصمیم بگیرند. مامانای مشکاتی یه جای خوب برای دیدن و صحبت کردن پیدا کردن میگید کجا؟ باشگاهی که بچه هامون ژیمناستیک دارند، مربی مهربونشون اجازه داده تا بریم کنار بچه ها که ورزش میکنند، ما چای بخوریم و صحبت کنیم. از همون مکان برای جلسه مون استفاده کردیم. تقسيم مسئولیت شد، واحد کودک رو زهرا جلمبادانی و زینب فخاری قبول کردند، کمک به پذیرایی رو زهرا بدری و خانم حسن زاده ومعرفی کتاب و بهاره خیرآبادی و خانم پاکدل قرار شد برای اجرای تواشیع تشریف بیارند وخانم کرابی و زهرا دلبری و خانم بازقندی.... خلاصه مسئولیت ها تمام شد. گفتم مسئولیت ها با بچه ها باشه و خودم بانی روضه بودم فقط، همه زحمت ها با بچه ها بود. زهرا عباسی قبول کرد برامون سخنرانی در مورد مداحی جدید آقای رسولی داشته باشه. کارهای روضه با خود حضرت مادر جلو میره. روز قبل فضا سازی و پخت حلوا و خرید با کمک همسر و بچه ها انجام شد. صبح روز شهادت بود دخترم شده بود مسئول صوت و برامون مداحی میذاشت و به موقع حدیث کسا رو پخش کرد. قرار بود بچه های مشکات توی آشپزخونه باشند ولی از اونجایی که چیزی قابل پیش بینی نیست، سه تا از همکارام اومده بودند و گفتند نیت کردند تو آشپزخونه باشند، یکی از همکارام جدیدا خواهرشو از دست داده، با یه بسته بیسکوییت اومد و گفت برای روضه پخش بشه. خدا از همه قبول کنه. بعد از حدیث کسا، بهاره جان کتاب به دست شروع کرد معرفی و قسمت هایی از کتاب رو خوند و همونجا اعلام کرد که کتاب رو امانت میده و اولین نفر کتاب رو گرفت و نفرات بعدی رفتند تو نوبت. بعد زهرا جان شروع کردند به صحبت و با استفاده از گلدون و نور و مانع و آب و لیوان و... برامون جا انداخت که استفاده از نور ائمه برای زندگی مون چه کارهایی رو باید انجام داد و چه کارهایی رو نباید انجام داد و.... بعد از مداحی خانم محمدی استفاده کردیم. خیلییی ممنون از بچه های جوانه مشکات که تونستند با نمایش عروسکی داستان حدیث کسا رو خیلی خوب به بچه ها منتقل کنن و بعد بچه ها با نی کاردستی تسبیح ساختن. با صدای اذان تعدادی از مامانا مشغول نماز شدند و یکی یکی خداحافظی کردند و روضه شد تمام ولی حال و هوای خونمون با روضه حضرت مادر حال و هوای خوبی شده. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
به نام حق یکی از تفریح های من و بچه هام سینماست🎬🎥📽🎞 پسرم 18سالشه و دخترم 12 سال و من با وجود فضای سینماها اصلا دیگه شوق رفتن به دیدن فیلم رو ندارم، 😮‍💨 اصلا فضای سینماها رو دوست ندارم. یه روز تصمیم گرفتم با بچه های هم تیپ خودمون فضای سینما رو تجربه کنم، عالی بود. 🤩 انیمیشن بچه زرنگ رو انتخاب کردیم، هم بچه ها لذت بردن و هم خودمون. خیلی خیال راحت، فقط به فیلم و بچه های خودمون توجه داشتیم. خواستم این تجربه رو دوباره تکرار کنم، این بار با جوانه های مادرانه 😍🥰 انیمیشن مسافری از گانورا، انتخاب این بار ما بود. 👽👾🤖 خلاصه با جوانه ها مطرح شد و روز یکشنبه ساعت 3 قرارمون بود، تازه گفتیم یه کار مفید دیگه هم انجام بدیم به جای اینکه بریم سینما و بچه ها شکمشون رو با چیپس و پفک پر کنند،ساندویچ فلافل سفارش دادیم. از ساعت 2ونیم خوش قول ها شروع کردن به اومدن، ولی تا 3وربع منتظر بقیه بودیم، چون سالن اختصاصی بود منتظر شدیم تا همه برسند و ساندویچ هاشونو تحویل بگیرند و بعد فیلم رو در کمال ارامش نگاه کنیم. نگم براتون از هماهنگی های قبل و بعد سینما و ساندویچی🥴 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
ساعت 3 بود کم کم مهمون ها رسیدن و جمعمون تکمیل شد، دور هم نشستیم به چای خوردن و گپ و گفت برنامه با قرائت قرآن توسط یکی از نوگل هامون شروع شد سه تا از گل دخترامون اومدن سوره ی کوثر رو به زبان انگلیسی برامون قرائت کردن.. ☺️ همون ابتدای برنامه، مسابقه ای بین مادرها برگزار شد و لحظات شادی رو سپری کردیم 🤣🤣 بعد مسابقه خاله مجری به بچه ها از زحماتی که مادرشون براشون میکشه و گفت: مادرا همیشه همهههه ی کارهای بچه ها رو انجام میدن بعد از بچه ها پرسید تا حالا شما برای ماماناتون کاری انجام دادید؟؟؟ 🧐 و بعد از بچه ها خواست حالا ما بریم برای قدردانی و تشکر از مادرهامون براشون لقمه درست کنیم 😋 سفره پهن شد و بین بچه ها گوجه و خیار و پنیر تقسیم شد 🥒🍅 برای مادراشون ساندویچ درست کردن ساندویچ ها رو با کاغذ مخصوص پیچوندن وبا روبان تزئین کردن 🌭 و بعد به مادراشون هدیه دادن ـ.. در حین ساندویچ درست کردن مسئولین اینباره ی جشن، تدارک عکس یادگاری دیده بودن 🥰 کنار یک صحنه ی زیبا و تاجی گلی که روی سر مادر قرار میگرفت😇 در حین که بچه ها ساندویچ درست میکردن مادرها یکی یکی با بچه ها میرفتن عکس یادگاری میگرفتن 📸 رااااستی برنامه ی مشکات یک مهمان ویژه داشت مادر دهه ی هفتادی😍 6 فرزندی که در آخر تاج گل یادگاری هدیه به این مادر عزیز شد 💐 لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
ساعت ۳بعداز ظهر چهارشنبه ۱۱بهمن ۱۴۰۲مصادف با ۱۹رجب ساعت حول وحوش ۳بود که زنگ در خونه زینب خانم رو زدم و وارد خونه شدم ..چه زیبا و چشم نواز بود آدم حس غرور بهش دست میده وقتی میبینه رو پرده زیبای خونه ریسه ای با تعداد زیادی پرچم ایران 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷وبادکنای قشنگ با همین طرح کنارش نصب شده ☺️☺️ . دوستان مشغول کار و آماده کردن برنامه بودند سمانه جون هم که رزق های معنوی رو آماده میکردن وتوی ظرفی زیبا کنار هم میچیدند🙏💐منم کنارش نشستم و شروع کردم به آماده کردن چند تا گل لاله🌷🌷🌷🌷🌷🌷 که زهره جون مهربون از راه رسید وکمک حالمون شد بهار جون وثنا جون وفاطمه وکوثر عزیز هم اومدن توجمع وخیلی سریع گل لاله ها رو به اتمام رسوندن🙏🙏🙏🙏🌹😘😘😘😘😘😘 اندک اندک جمع مستان پر شور و انرژی از راه رسیدند وبا چایی وخرما ازشون پذیرایی شد🏃‍♂🧍‍♀👫👩‍👧👩‍👧‍👦🧕 وباخوردن پفک های سالمی که زینب جون تهیه کرده بودند رفتیم برنامه رو شروع کنیم 🙏💐 برنامه ساعت ۴با خوندن سوره توحید توسط ثنا خانم آغاز شد صدای آهنگ صلوات طنین انداز شد وطاهره جان با گذاشتن آهنگ های زیبای انقلابی شور وحال دیگه ای به فضای خونه داد ....عجب صفایی عجب حال وهوایی🥰 کوثر جون وثنا جون هم با خوندن دکلمه های زیبای انقلابی شون ما رو مستفیض کردند 😘🌹❤️ بچه ها از جمع دورتر شدن ومجذوب شنیدن قصه های انقلاب از زبان سمانه جون🧕 شدند .. .مادرای گل هم🧐🧐🧐🧐🧐 مجذوب شنیدن صعودهایی که کشورمون دراین چهل سال داشته😳👏👏👏👏👏👏👏👏👏 کتاب صعود چهل ساله 👏 البته از زبان شیرین ودوست داشتنی زهرا جان جلمبادانی عزیز💪💪💪💪🖐🖐 ..... وبعد همه باهم شعر زیبای دهه فجر رو با لهجه شیرین سبزواری خوندیم ...پاش بته نقل ونوبات🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬که دیدیم شکلات هایی از جانب زینب جون به سمت مون پرتاب شد😄😊😍که مثل عقاب می پریدیم که به شکلات ها برسیم 😂😂وفاطمه خانم بدری هم درحااا ل عکس گرفتن از ما😉😉 درهمین حااال بودیم که دمپایی هایی جلو دستمون قرار داده شد ....هاج و واج به هم نگاه میکردیم که با اینها چه کنیم فکر کردیم باید با بغل دستیمون ست کنیم برداریم برا خودمون من و زهره 😜😜 درحااال کشیدن نقشه بودیم که اجرای نمایش زیبای بچه ها که به سرباز شاه حمله ور شده بودند و شعار می دادند مرگ بر شاه ما رو مجذوب خودش کرد🗣🗣🗣 ومامانا هم با پرتاب دمپایی 🩴🩴🩴🩴🩴🩴🩴🩴🩴🩴🩴 بچه ها رو تو بیرون کردن سرباز کمک کردند نوبت قیچی وچسب ومقوا شد فاطمه خانم مقواهای سفیدی رو برای تهیه روزنامه دیواری بین همه پخش کرد و سمانه جون و زینب جون هم برگه هایی که از قبل چاپ کرده بودند رو به همه دادند واز همه خواستند یه روزنامه دیواری خوشگل درست کنند که در اون برگه ها عکس امام ...پرچم ایران ....نقشه ایران وعکس شاه بود رو باید قیچی ورنگ میکردند وبا سلیقه روی مقوا میچسبوندند....درهمین حال بوی کیک خوشمزه ای بینی ها رو قلقلک داد وطاهره جون رو دیدیم با سینی 🥪🥪🥪....کیکی که دستپخت خودش بود از راه رسید واز هنرمندان😉😉 پذیرایی کرد روزنامه دیواری های زیبا آماده شد صدای روح بخش اذان شور دوباره ای به فضا داد و همه آماده خوندن نماز شدند بعد نماز به سمت بازارچه به راه افتادیم البته اون ور خونه بود 😊وبعد از دیدن وخرید کردن وپذیرایی دوباره زینب جان با چای وخرما کم کم بلند شدیم که زحمت رو کم کنیم... صدای بازی بچه ها گوش فلک رو ک میکرد و البته پسر من که با چوب پرچم ها دنبال بچه ها میکرد 😂چه میشه کرد دل بریدن آسون نیست اما باید برید و رفت 😜وبا دلی که تو خونه زینب جون بود راهی خونه هاشدیم وخاطره ای زیبا وبه یاد ماندنی از خودمون ثبت کردیم ❤️❤️❤️❤️💐💐💐💐🙏🙏🙏🙏با تشکر و سپاس از همه دوستان عزیز 😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘 لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
22.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آماده سازی سالاد الویه و فروش آن به نفع جبهه ی مقاومت❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بالاخره روز دورهمی فرا رسید؛ دورهمی اعضای فرهیخته ی جوانه ی مشکات😎😇 قرارمون شد؛ پنجشنبه ساعت ۳ هدف از دورهمی؛ گپ و گفت مامان‌ها، بازی بچه‌ها، و مهمتر از همه ساخت تسبیح و فروشش به نفع جبهه مقاومت مامان‌ها یکی یکی فلاسک به دست و بچه به بغل از راه رسیدن. بعد از سلام و احوالپرسی و جایابی و بالاخره مستقر شدن بر روی زمین نررررم باشگاه، دورهمیمون با کلام الهی متبرک و رسماً آغاز شد. دانه‌های تسبیح در حین خوش و بش مادرانه یکی پس از دیگری داخل نخ‌ها می‌رفتن و تسبیح‌های مقاومت یکی یکی ساخته می‌شدن؛ صورتی، بنفش، سبز، آبی، سفید و ..... بچه‌ها بعد از شنیدن قصه ی خانم عبداللهی عزیز و خوردن عصرانه ی خوشمزه، انگار انرژی مضاعفی گرفتن و کم کم یخشون آب که چه عرض کنم، به دمای تبخیر رسید و با شور و هیجان شروع کردن به بازی کردن با هم. مادرها هم که با تلاااااش و اراده و تمرکز وصف ناپذیری (که فقط در دانشمندان هسته ای موقع شکافت هسته ی اتم دیده شده😜)، درحالِ رد کردن دو نخ تسبیح از سوراخ بسیااااار ریز کاسبرگها بودن. و کسی که موفق به انجام این کار میشد حس و حالی شبیه برنده ی مدال طلای مسابقات المپیک جهانی رو داشت و همه بهش تبریک میگفتن💪😄 بالاخره، دورهمی گرم و صمیمی و پرشورمون با اذان و نماز و قرائت چند حدیث و ساخت ۴۰ تسبیح به پایان رسید، و بچه‌ها با جملات: "مامان میشه نریم؟، مامان یه کم دیگه بمونیم، مامان تو رو خداا....‌‌" دست در دست مامان‌ها باشگاه رو به سمت خونه‌هاشون ترک کردن تا روزی دیگر و دورهمی دیگر ان شاءالله.....🌹 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🌷یلدایی از جنس مقاومت 🌷 صدای پای بچه ها یکی یکی از روی پله ها شنیده می‌شد همه با شورو شوق فراوان به جشن زیبای یلدای مادرانه ای پا میگذاشتند ...لباسهایی به رنگ انار چقدر زیبا بود 🌺 دکور یلدایی ساده و زیبایی چیده شده بود که پوستری از هندوانه به عنوان نمادی از مقاومت مردم فلسطین آن را متفاوت تر کرده بود.🍉 یکی از مهربان دوستان شروع کرد به بازی دسته جمعی با بچه ها ....حالا نچرخ کی بچرخ بعد از بازی و نفس گیر کردن بچه ها 😍 قصه زیبایی رو برای بچه ها تعریف کرد از پاییز🍁🍂 گفت از رفتنش ...از اومدن زمستون قشنگ ....❄️❄️🌧☔️ خوراکی ها داشت بین بچه ها پخش می‌شد چه شلغم های شیرینی ...تخمه وهندونه🍉🥣☕️.چای وپفک 🥮 بچه ها خیلی مرتب نشستن و آماده شنیدن یه قصه زیبا از ننه بزرگ شدن ....چه ننه بزرگی تر وتمیز مثل یه دسته گل ...صورت زیبا ودوست داشتنی 😘❤️ که اومد و نشست کنار بچه ها و قصه کودکی وخاطره های نوجوونی شهید احمد نظیف رو گفت ....مادر بزرگ مهربون در آخر قصه هم از دشمنا بی رحم گفت و از اینکه بچه های مظلوم غزه ولبنان الان دارن بدون سرپناه تو هوای سرد چیکار میکنن. یه قلک قشنگ هم به بچه ها داد تا تو دورهمی یلدایی شون از یاد این بچه های بی گناه غافل نشن.🥺..چقد جالب بود چه قلک های قشنگی .🙏🌷... بچه ها خیلی بهشون خوش گذشته بود عکسهای قشنگ یلدایی شون رو کنار دکور گرفتن و کم کم آماده شدن برای رفتن به خونه مامان بزرگا وبابا بزرگا با کمک همدیگه مکان مرتب شد و در حین جارو کشیدن چند چاووشی در مدح امام رضا خونده شد . وبعد هم یه مولودی کوتاه در مدح مادر مون حضرت زهراس ❤️🌷🌷🌷🌷 وسایلا رو برداشتیم ودوباره صدای پاهاااا🦻🦻 خداحافظي کردیم و رفتیم تا برسیم به قصه بعد ✋✋ یاعلی الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡۳
خلاصه گزارش فروش آش شکم پر برای جبهه مقامت👇👇 صبح روز پنج شنبه بودکه به خانه ی یکی از دوستان دعوت شدیم اونم به صرف پاک کردن سبزی برای درست کردن آش شکم پر به نفع جبهه مقاومت🌹 ساعت ده رسیدیم و با دوستان شروع کردیم به پاک کردن سبزی ها و‌ مادری هم زحمت درست کردن خمیر برای آش شکم پر رو به عهده گرفت. صاحب خانه ی عزیز تدارک ناهار دیده بودن🍜🫕🥗 دور هم ناهار خورردیم 😋 مادری زحمت بچه ها رو برعهده داشت و کلی برنامه به مناسبت روز پدر براشون تدارک دیده بود. مامان های عزیزم نشستند برای پر کردن آش شکم پر که خیلی پر زحمت بود💪 یکی خمیر باز میکرد یکی خمیر برش می زد چند نفر داخل خمیر ها رو پر میکردن و یکی خمیر آماده رو می ذاشت تا خشک بشه بچه ها که خدا حفظشون کنه تا دلت بخواد سر صدا و بازی می کردن😁 خلاصه باصبوری صاحب خانه عزیز که اجرشون با خانم باشه وروی خوششون که ما رو و بچه های ما رو تحمل کردند 🙏😘 بالاخره این خمیرهای شکم پر به دست خانم های پرتلاش ما به پایان رسید خدا قوت پهلوانان👏👏👏 وبقیه زحمت ها برعهده صاحب خونه شد واقعا خدا قوت بهشون❤️ روز بسیار خوبی بود امیدوارم که مورد لطف وعنایت خداوند قرار گرفته باشه وپیروزی جبهه مقاومت ومردم مظلوم فلسطین ان شاءالله 🎇🕌🇸🇩 وجمعه هم این خمیر شکم پر به دست صاحب های محترمشون رسیدن که آماده بشن برای خوردن 😋 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡