eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
278 دنبال‌کننده
523 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین روزصفرروبادعای پرفیض ندبه شروع کردیم،که قرارشدهمگی ارزوی دوست عزیزازدنیارفته پریساجان 😭روبراورده کنیم ودعای ندبه رومنزل این خدابیامرزبرگزارکنیم😔 خونه ای که الان هم یه عضو مادرانه ای مهربون توش زندگی می‌کنه.(خانم جبله عزیز) واین ازهمه قشنگ ترکه چه دوستان خوبی مادرکنارمون داریم که درهمه حال بیادمون هستن وهمیشه پشت هم هستیم☺️ صبح جمعه ساعت تقریبانزدیک به ۶بودکه دوستان یکی پس ازدیگری به خانه پریساجان رفتیم وکم کم دورهم جمع شدیم. دوستان که ازقبل اونجابودن یه مداحی زیباگذاشته بودن تااون سکوت که دربینمون هست بشکند.(مداحی مورد علاقه پریسا) (دوستان صمیمی پریساجان که طاقت اینکه به خانه پریساجان امدن وان خدابیامرزروندین رونداشتن دلشان گرفته بودوگریه میکردن) بعدازاین که دوستان کامل شدن دعای عهدروباهمدیگرخوندیم ودوستان گلم زحمت پذیرایی روکشیدن چایی ؛حلوا؛خرما وشکلات پذیرایی کردن. روضه ودعای پرفیض ندبه روشروع کردیم ودراخردعای امام زمان که انشاءالله هرچه زودتراقاامام زمان ظهورکنن وماعاشقان به ارزوی قلبی خودبرسیم. ادامه👇👇
به نام حق در جلسه مشترک دو جوانه مصباح و مشکات قرار شد برای بچه هامون کلاس تابستونی برگزار کنیم چون فضاهای اموزشگاه های زبان مناسب نبود اولویت با کلاس زبان شد که مربی هم از دوستانمون بود خلاصه تابستون برای بچه های ما با تیچیرشون داره سپری میشه😜 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بسم الله الرحمن الرحیم. 📒📒گزارش برگزاری جلسه اول جوانه مصباح.02/5/30 📌با توجه به اینکه جوانه مصباح نوپاست و هنوز وضعیت زمان برگزاری جلسات و معرفی اعضا در اون به صورت رسمی انجام نشده بود قرار بر این شد که این جلسه در مورد این قبیل مسایل صحبت بشه. البته متاسفانه از ده تا عضو این جوانه تازه جوونه زده، فقط 5عضوش تو جلسه حضور داشتن.که با این گزارش به عزیزانی که دیروز حضور نداشتن هم تصمیمات اطلاع رسانی میشه. ☕️☕️البته قبلش خانم لطفی عزیز با سینی چایشون اومدن و من که فک کنم از همه تشنه تر بودم اولین نفر پاتکمو زدم به سینی چای و ظرف شکلاتشون.🍬🍬 🕰🕰بنا بر این شد که جلسه دوشنبه هفته در میون به طور ثابت برگزار بشه و فعلا که هوا مناسبه در پارک و بعد از اون نوبتی خونه اعضا برگزار بشه و البته برا پذیرایی هم برای اینکه کسی به زحمت اضافه نیافته صرفا یه ‌چای ساده باشه مگر اینکه کسی دوست داشت خودش پذیراییه دیگه ای اضافه کنه.(که البته حقیر به این بخشش نقد دارم ان شاالله تو جلسه ابوینده مطرح خواهم کرد😊) 💳💳💳در مورد واریزی های ثابت اعضا، خانم لطفی عزیز زحمت کشیدن یه کارت به نام جوانه به همکاری همسر خانم جبله تهیه کردن که ان شاالله شماره اون رو قرار خواهند داد و قرار بر این شد که سوم هرماه هر مادر 30 تومان واریزی داشته باشه و بعد از واریز اطلاع بده به خانم لطفی. ادامه👇👇 لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🛍🎁🎁و اما موضوعی که در جلسه دیروز صحبت شد فارغ از موضوعات اساسی هدیه های اربعین و پویش * از به * بود.با توجه به اینکه خوب فرصت کم بود و ما زمان هماهنگی و ساخت چیزی با همه اعضا نداشتیم و از طرفی برا پسرا به اون صورت نمیشه چیزی درست کرد🤪 تصمیم بر این شد چون در مسیر پیاده روی اربعین بیشتر پسران 7تا 10 سال از زایران پذیرایی میکنن با توجه به مبلغ جمع اوری شده تعدادی جوراب پسرانه تهیه کنیم که البته خانم محمدی گفتن احتمالا یک تولیدی رو بشناسن و فرد منصفین با ایشون هماهنگ میکنن و اگر به 5شنبه رسید ، زحمت بردنش باشه با همسر خانم پورسعید عزیز. 🕓و البته یک نکته مهم در نهایت برا نظم بیشتر جلسات اینده تصمیم گیری شد و اونم اینکه بر اساس ساعت شروع جلسه نهایتا یک ربع باقی عزیزان صبر میکنن و بعد از اون جلسه رو شروع میکنیم چون در غیر این صورت اجحاف میشه در حق اون عزیزانی که سر موقع اومدن و برنامه شون رو چیدن بر اساس اون زمانبندی. لّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
:۱۴۰۲/۶/۲۰ عصر روز دوشنبه ساعت چهار ونیم قرار دورهمی گلزار شهدای گمنام خانمها ماشاالله همه سروقت حاضر شدند با وجود بچه کوچیک یکی مامانا بچش خواب بود تا گذاشتش رو زیر انداز چشاشو باز کرد و باد زیادی هم میورزید ولی صبورانه لبخند زد و غر نزد از اینکه بیدار شده مثل مامانش چهره آروم و صبور و مهربان داشت ... خانم لطفی جان بسیار مسئولیت پذیر تا نشست کاغذ قلمشو بدست گرفت و اسامی حاضرین رو نوشت و شروع کرد به گرفتن نظرات خانمها برای انجام کارهای میدانی که باعث رشد بچه هامون میشن .که البته موضوع گفتگوی مادرانمون بود. بچه ها بیشتر زیر هفت سال هستن و نیاز به بازی دارن . ولی بالای هفت سال هم داریم که یکی مادرا دوست داشت آموزش مکبری داشته باشیم نیازش رو با بردن آقا پسرش به مسجد درک کرده بود تا گل پسرش بهتر بتونه مکبری کنه. خانم دیگه توغریبی هست و دلش میخاد بریم و بیاییم با بچه کوچیک از تنهایی در بیاد چی مهمترو پرثواب تر از کمک به مادر و شاد کردن دلش در جهاد فرزند آوری یکی مامانا می‌گفت خوبه از پدران هم کمک بگیریم تا پسرای بزرگتر با مدیریت پدر بتونن کوچکترها رو بازی بدن و خودشون هم با حضور پدرها چیزی ازشون یاد بگیرن و در خواست دورهمی خانوادگی از جانب اغلب مادران دیده میشد. یکی مامانا گفت شما استارت بزنید من در ادامه هستم پایه کار دورهمی ها قرار شد خانمها با آقایان و خانواده ی خودشون صحبت کنند تا ببینیم قرارش کی باشه . ادامه👇👇
دو نفر از خانمها تو جمع ما نبودند و کنار بچه ها باهاشون نقاشی کار می‌کردند از برگه های مصور نقاشی در مورد مسجد که خانم لطفی زحمتش رو کشیده بودند واز طرف گروه تهیه کرده بودند . گرم صحبت بودیم که روز خودشو قایم کرد و هوا تاریک شد و ساعات اذان و زمان خوردن چای و عصرانه کم شد ولی دغدغه ها نشون داد با زندگی جمعی میتونیم رشد کنیم که رشد کردن بچه هامون با بچه ها بودن هست و در محیط های شاد و مومنانه خونه هامون و مسجد که از همدیگه چیزهای خوب یاد بگیریم و مثل اربعینی ها با منش اهل بیت اهل مهمانی گرفتن مهمانی رفتن و فداکاری و کمک بهم در همه زمینه ها باشیم آنهم در دوره ی آخر الزمانی که دینداری کمی سخت هست و تعداد فرزندان هم کم ؛که بیشتر محتاج هم هستیم تا برای ظهور کاری بکنیم . به امید ظهور با تلاش تک تک ما و با دستان بهم فشرده مان در این مسیر . بنظرم میشود در جمع مهمانی هایمان فامیل هم باشند و هر چه جمع بیشتر نشاط بیشتر انشالله با نیت های خالصمان برای حرکت و رشد خداوند خودش به قلب هایمان ایمات به دستمان قوت و به سفره هایمان برکت میدهد تا همانطور که عراقی ها برای حسین همه چیزشان را میدهند تا نام حسین و راه حسین زنده بماند و اقرار کرده اند که امام همه را برمیگرداند ما نیز نترسیم و کم نگذاریم تا الگو بشویم برای همدیگر برای بچه ها و برای جامعه انشالله
🇮🇷.. بسم رب الشهدا و الصدیقین.. 🇮🇷 هفته ی فراجا/(نیروی انتظامی) دیدار با خانواده شهیدِ امنیت داوود صبوری.. نیروی انتظامی در تامین امنیت نقش برجسته ای دارد و مردم قدر دان خدمات و زحمات این نیرو های حافظ امنیت هستند. با هدف ادای احترام به خانواده معظم شهدا به مناسبت هفته ی نیروی انتظامی سعی بر این شد که با خانواده شهید فراجا شهید عزیز داوود صبوری دیدار داشته باشیم. پیگیری ها انجام شد و روز دیدار فرا رسید☺️ ساعت ۳ بعد از ظهر قرار گذاشتیم⏰ که به سمت خیر آباد محل زندگی و دفن شهید صبوری حرکت کنیم.. وقتی رسیدیم برای ادای احترام ابتدا مستقیم سر مزار شهید رفتیم و زیارت کردیم از انجایی که همه از عملیات بی نهایت حظ برده بودند دوست داشتیم این حظ رو با شهید صبوری عزیز قسمت کنیم. پرچم فلسطین را با افتخار روی سنگ مزار شهید پهن کردیم به امید نابودی و پیروزی 🇵🇸✋ان شاءالله .. بعد رزق های معنوی که قسمتی از وصیت نامه ی شهدا بود سر مزار شهید تقدیم دوستان کردیم، بعضی رزق هاشونو خوندن و بعضی ها گفتم بریم خونه میخونیم.. ✨ بعد از اتمام زیارت به سمت منزل شهید صبوری عزیز حرکت کردیم.. و با استقبال گرم خانواده بزرگوار شهید روبه رو شدیم.البته نا گفته نماند، که چون روز بعد مراسم چهلم شهید والا مقام بود، فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده سپاه هم در منزل شهید حضور کوتاهی داشتند. مجلسمون رو با شیربنی و صلوات و فاتحه عطر آگیین کردیم، وقتی فرزندان شهید به حضورمان معرفی شدند از ته دل آرزوی عاقبت به خیری برایشان کردیم و از ایشان خواستیم محکم و استوار راه پدر را ادامه دهند و هدیه های ارزشمندی که از دوست خوبمان محبوبه قربانی رسیده بود را تقدیمشان کردیم.. 🌸 به قول محبوبه جان این کتاب ها رزق فرزندان شهید بود و بعد هدیه ای که برای همسر شهید با کمک دوستان تهیه کرده بودیم را تقدیمشان کردیم. و برای ایشان از درگاه خداوند متعال آرزوی صبر زینبی کردیم.. 🤲❤️ با آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری برای ایشان و فرزندان شان.. عکس های یادگاری گرفته شد و از حضورشان مرخص شدیم. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🇭🇺گزارش جوانه مصباح 🇭🇺 🇵🇸🖤مراسم روضه برای مردم مظلوم وبی دفاع غزه🖤🇵🇸 ازاونجایی که قلبمون داشت آتیش می‌گرفت از اتفاقای اینروزای غزه تصمیم گرفتیم روز جمعه روضه ای بگیریم بامهمانهای مادرانه وهم گروهی های مهربون جمعه شد ساعت سه شد ودوستان یکی پس از دیگری🫂به جمعمون اضافه شدن ماهم خیلی خوشحال بودیم ازحضورشون حاج آقا قراربود یک ربع به ۴تشریف بیارن و دوستان لطف کردن برای آزادی غزه دعا خوندن بااینکه جمعیت زیادی نداشتیم ولی مجلس بی ریایی شکل گرفته بود حاج آقا رسیدو کمی از اتفاقات اخیر حرف زدن وروضه ای خونده شد🎤🎤 بعدش سفره ای 🍲به نیت سلامتی آقامون امام زمان انداخته شد سوپ عصرونه خورده شد ازاونجا که غذای ائمه روخودشون می‌پزن خیلی خوشمزه شده بود عصرونه خورده شدباکمک دوستای مهربون ظرفا شسته شدوهمه جا مرتب شد 🧹🧹 دراخرم ی عکس یادگاری📸 و دیگ سوپی که اضافه اومده بود به همسایه ها ودوستا داده شد وروضه ودورهمی دلنشینمون تمام شد🎬 ❤️انشالله که تن همه دوستان سالم باشه ودورهمی های بعدی کنار هم باشیم❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
قبل از رخ دادن حوادث اخیر جهان جوانه مون برا اخر مهر برنامه شوری درست کنون داشت و از اونجایی که شرایطمون نخورد تا قبل بازارچه نصر این برنامه رو مهیا کنیم و محصولاتمون رو برسونیم به بازارچه، با کلی مشورت اعضا و بالاپایین کردن شرایط در نهایت به این تصمیم رسیدیم که همین برنامه رو اجرا کنیم با این تفاوت که جهت دهی داشته باشیم به سمت فلسطین در غالب یک قصه که بچه ها بیشتر درگیر شرایط بشن و از طرفی هرکدوم دوتا شیشه از شوری هامونو بفروشیم و هزینه اش اهدا بشه برا غزه و لبنان. قرارمون از ساعت 3 در خانه میزبان بود، اعضا کم کم با وسایلشونو،چاقو و تخته خوردکن و شیشه بدست از راه رسیدن. یکی از اعضا از همون اول مشغول اماده کردن تزیینات شیشه ها شد و گل پسراش مسیولیت خورد کردن موادو به عهده گرفتن بقیه هم کنار گل پسرا و دختراشون مشغول خورد کردن شدند.خدایی فکر نمیکردیم پسرا تا این حد همراهی کنن برا خورد کردن. این مرحله که اخراش بود بچه هام انرژی های خوابیده شون بیدار شد و رفتن برا اتیش سوزوندن تو خونه میزبان اونم چه اتیشی 😜 مخلوط با سیب زمینی اتیشی و گل بازی و خلاصه هر چی بخواین فراهم بود براشون. شیشه های شوری که مهیا شد کم کم بچه هارو دور هم جمع کردیم تا قصه رو براشون بگیم. قصه یه پسر شجاع به اسم جهاد که منتظر بود اونقدر بزرگ بشه تا بالاخره سنگاش برسه به هواپیماهای اسراییلی ها.و بالاخره زمانی رسید که موشک های ایرانی و فلسطینی اسمون شهرشون رو ستاره بارون کرد. در اخر هم هر عزیزی شیشه هاشو برد تا خوشبخت بشن و کمکی بشن برا عزیزان غزه و لبنان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بسم الله الرحمن الرحیم قرار بود ایام فاطمیه مجلس روضه ای خونه یکی از مامانا داشته باشیم که برنامه ها هماهنگ نشد اما یه دفعه به پیشنهاد همون مامان گلمون روضه ای با مدیریت خود بچه ها برگزار کردیم. میزبان عزیز هم مواد اش و مهیا کردن که سفره یه اش نذری عالی انداخته بشه و مراسم رو تکمیل کنه همه جوره😋 سه تا از مامان گلیا از همون اول درگیر پخت اش ماستی خوشمزمون شدن و کم کم که همه دورهم جمع شدیم بچه ها هم دست از فوتبال و گرگ بازی و گوشی بازی برداشتن و مراسمشون شروع شد. اول از همه قران خوندن البته از اونجایی که همه ماشاالله خدا زیرپرچم امام زمان حفظشون کنه عشق خوندن بودن به نوبت یک سوره خوندن بعد اون هم یکی از پسرای گلمون نوحه ای رو اماده کرده بود که شروع کرد به خوندن و پسرا سینه میزدن. میزبان گلمون دوست داشت زیارت عاشورایی هم تو خونه خونده بشه پس دست به کار شدیم و خونه رو منور کردیم به عطر زیارت عاشورای روضه حضرت مادر. و بعد اون رسیدیم به قسمت جذاب روضه برا بچه ها که اونم درست کردن تسبیح بود با گل و همزمان قصه تسبیح حضرت مادر. از اونجایی که یکی از مامان های پردغدغه و حواس جمع مسیول خرید گل بود و یادش رفته بود بچه هاش زحمت الک کردن خاک و کشیدن و با اون خاک گلی درست شد بس عالی😊 و کم کم بچه ها دونه های تسبیح و اماده کردن و درنهایت با کمک مامان گل دیگمون نخ و سوزن دادیم و بچه ها تسبیحاشونو اماده کردن.و در نهایت سفره اش خوشمزه مون پهن شد و همه به به گویان از این محفل پر عشق و جذاب برا بچه ها راضی بودیم و از میزبان گل با پیشنهادشون متشکر.❤️❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دورهمی مامانای گل جوانه مصباح به مناسبت شهادت سردار دلها الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بسم الله الرحمن الرحیم طبق قرار هر سالمون(اابته امسال سال دومش بود😁) از اونجایی که جوانمون مال پسراست حتما سعی داریم یک جلسه با حضور باباها باشه و خوب چه زمانی بهتر مناسبت از روز پدر.😍. بالاخره بعد از بالاپایین شدن های زیاد به خاطر نبودن یه سری از مامانای عزیزمون طبق قرار اول جشن برگزار شد. عضو جدید جوانمون هم که خودش یه پا هنرمند بود مسیول پخت شام بود البته با این شرط زحمتو انداختیم رو دوشش که قبول کنه هزینه موادو بگیره😊. کم کم جمع 4خانواده جمع شد و باباها که بار دوم بود همو میدیدن نقلشون گل انداخت با هم ایضا پسرها هم و مادرها☺️ خلاصه یه کم که بازی پسرها تبدیل به جنگ جهانی داشت میشد بردیمشون سمت اماده کردن هدیه های ارزشمندشون که یک نقاشی بود برا باباجون ها. و از طرفی خودمون هم مشغول اماده کردن ساندویچ ها شدیم. بعد از اون نوبت مسابقه بچه ها شد که باید چشم بسته باباشونو از بین 4تا بابای مقتدر پیدا میکردن و نگم چه هیجانی بود و البته چه خنده بازاری وسط سوتیای بچه ها و مدل کشف باباهاشون😂😂😂 خلاصه در نهایت نوبت رسید به دستبوسی و اهدای هدیه بچه و بالاخره وقت شام لذیذ که با حضور و جمع شدن این 4خانواده واقعا مزززشش چند برابر دلچسب بود. و نگم از زمان خداحافظی که تازه دخترای مجلسمون فهمیدن بلدن با هم دیگه بازی کنن و دوست جونی هم شدن☺️☺️☺️☺️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99