eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
282 دنبال‌کننده
524 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
مادَرانه سَبزِوار
سلام انگار رزق دعای ندبه این هفته به من افتاده است خیلی خوشحالم می‌خواهم برایتان از اتفاق و حس و حال زیبا و قشنگ ندبه‌های مادرانه بگویم😁 وقتی وارد منزل شدم نوای دعای عهد فضای منزل را پر کرده بود حال عجیبی داشتم مکانی را انتخاب کردم و نشستم مداح آمد و در همین حین پذیرایی چایی و خرمای روضه مادرمان زهرا جان داده می‌شد مداح ندبه را با دعای سلامتی آقا جانمان شروع کرد همگی یک صدا صاحب الزمان را صدا می‌زدیم دعای ندبه شروع شد ستایش خاص الله و پروردگار جهانیان. در حین دعا نگاهم به مادران ندبه خوان رفت می‌دیدم که قطرات اشک از چشمانشان جاری بود انگار همگی به دنبال یک هدف واحد و یک کسی می‌گردیم🥺 و باز به أین های ندبه رسیدیم همگی صداش می‌زدیم کجاست نابود کننده سرکشان و سرپیچی کنندگان یا غیاث المستغیثین، ای فریاد رس درماندگان عالم، و ای نجات دهنده عالم بشریت🥺 دعا تمام شد روضه مادر جانمان حضرت فاطمه سلام الله شروع شد چه کردن با مادرمان؟ او برای دفاع از جان امامش ،امام زمانه‌اش ایستاد و جان داد. دعای فرج و دم پایانی را زمزمه کردیم🌺از غصه دوری تو جانم رسیده به لب عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان و بعد صحبت های بانو حسینی در مورد ندبه چقدر دل نشین بود و به دلم نشست. ودر آخر صبحانه خوشمزه ،،دسترنج صاحبخانه،تجربه جدیدی در مادرانه ،این غذا کمه جوش بود😋😋😋😋 چه عطر و بویی داشت در کنارش نان کاک و سبزی تازه خدا رحمت کند مادر این عزیز را با دعای سفره شروع کردیم و با دعای پایان سفره تمام کردیم ندبه مادرانه را 😍 این هم گزارشی از ندبه‌های این هفته مادرانه من انشالله که به دل همگی شما خواهرای گلم بنشینه 9 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🏴🚩 روضه‌ی مقاومت فاطمیه امسال؛👇 "" ⚜ به روضه‌هایی می‌اندیشیم که روزنه‌هایی باز کند برای زندگی امروزمان و به یادمان بیاورد که: 📌"زن‌ مسلمان‌ برای‌ ورود در صحنه‌ سیاست‌ و میدان‌ کار و تلاش‌ و نیز ایفای‌ نقش‌ فعال‌ در جامعه‌ همراه‌ با تحصیل‌، عبادت‌، همسرداری‌ و تربیت‌ فرزندان‌ می‌تواند پیرو فاطمه‌ زهرا
(سلام الله علیها)
باشد." (رهبر معظم انقلاب) ✅ ویژه مادران و فرزندان (دختران تمام سنین و پسران زیر ۸ سال) 🎤 سخنران: جناب آقای دکتر سید سعید آریانژاد 🎤 مداح: جناب آقای سید امیر موسوی 🗓 زمان: پنج‌شنبه، ۱۵ آذر ماه، ساعت ۹ صبح 🔸مکان: بالاتر از میدان شهدای کوشک (قلوه)، رازی۱۶، اواسط کوچه، سمت راست، پ۲۲، منزل خانواده شهیدان داورزنی 💠 شماره کارت مادرانه سبزوار جهت واریز کمک‌های نقدی شما به روضه‌های مقاومت: 👇 5859837010222582 ✅ توجه فرمایید که مازاد هزینه‌های جمع‌آوری شده برای روضه‌های مقاومت، صرف فعالیت‌های مادرانه می‌شود. هیات انصار الزهرا (س) (زیر مجموعه مادرانه سبزوار) الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
گزارش جلسه ی حضوری مادر مدرسه پنجشنبه ۱۴۰۳/۹/۸ مکان برگزاری :مقر کتاب جلسه حضوری هرهفته دوشنبه برگزار میشد،ولی عده ای از مادرای گل نمتونستن بین هفته و در شیفت صبح شرکت کنن😁 بنا به درخواستشون جلسه رو پنجشنبه صبح برگزار کردیم☺️ مادرهای عزیز تشریف اوردن . صحبتها پا گرفت. ✅هدف ما دراین یکسال گذشته، ارتباط گیری و همفکری با مربی پرورشی و معلم بود، اما از این به بعد هدف ما بیشتر ارتباط گیری و همفکری دادن به مربی پرورشی باشد ✅همچنین همراه کردن یک یا چند مادر باخودمون با رمز همراه اول😁 همراه دوم ☺️ همراه سوم ☺️ به منظور کمک در ایجاد دغدغه و مطالبه گری از مدیر و معلم و معاون پرورشی،و اموزش و پرورش،،در جهت تحقق اهدافمون،ان شاالله وسط جلسه،چای ندا پز ،،و کلوچه،نقل مجلسمون شد و دهانمون رو شیرین کرد😋😋 و در اخر نظرات و پیشنهادهایی که مادرای گل با خودشون به ارمغان اورده بودن و فیض بردیم🤓 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
یه روز شاد کنار دوستان نوه جان‌ها😍 به پیشنهاد یکی از مادران، تصمیم گرفتیم یک دورهمی در یه سالن ورزشی داشته باشیم. چون بازی پرجنب وجوش و هیجانی با هفت، هشت، ده تا پسربچه نوجوون توی خونه امکانپذیر نیست و توی محیط های بازی مثل پارک هم برای ما مادرها مقدور نیست😉 پس یکی از گزینه های مناسب میشه سالن ورزشی👏 هماهنگی های اولیه توسط دوستان انجام شد ساعت و روز حضور در سالن تعیین شد. ساعت ۱۱:۳۰ روز پنجشنبه یک اردوی کوچک مادر پسری و البته مادربزرگ و نوه ای 😁 من اولین نفر بودم رسیدم حیران که کدوم سالن باید بریم، همان لحظه اذان هم گفتند. گوشه‌ای از حیاط دختر خانم‌ها تیراندازی می‌کردند. توی یه سالن، سه تا خانم درحال قالی بافی بودند. سلامی کردم و تعریف از هنر قشنگشان و بعد مناجاتی با خدا داشتم. بعد هم آمدم که بچه‌ها رو پیدا کنم. انتهای سالن زیرانداز پهن کردیم تا با نوش جان کردن چایی، میوه، تنقلات و میان وعده، برای یک روز با نشاط انرژی بگیریم💪 ابتدا صدقه جمع کردیم بعد مامان ها سفره رو جمع کردند و به گل پسراشون پیوستند.. اول لازم بود بدنها رو گرم کنیم پس چندحرکت کششی انجام دادیم... جالبیش این بود هر کدوم از بچه ها یه حرکتی رو پیشنهاد میداد و مادران گاهی این وسط گیر میکردن که بلخره دست و پا و سر محترم را به کدام سمت بچرخانند🥴😅 ابتدا کمی فوتبال بعد هم وسطی بازی کردیم. به پیشنهاد بچه ها، مامان‌ها یک گروه، پسرها یک گروه... قشنگ مشخص بود میخواهند مادران را با توپ اون وسط تارومار کنند😜 این ما بین، خوشحالی و جیغ و فریاد مامان ها از گل هایی که توی وسطی میگرفتن😃 یا مادری که با تلاش فراوان پسرش رو با توپ میسوزوند تا خودش زودتر بیاد وسط بازی😁 دیدنی بود.. بخواست بچه ها دوباره رفتیم فوتبال😁 یکی از مادران توی فوتبال استاد بود ز بس که با بچه‌هاش فوتبال بازی کرده بود😊 البته کمی آسیب‌ هم داشتیم که به لطف صدقه خیلی جزئی و قابل اغماض بود.😉 مثلاً یکی از بچه‌ها از بلندی افتاد الحمدالله بخیر گذشت😮‍💨 محمد رفته بود بالای زنجیر کیسه بوکس 😨.. بالای بالا که رفته بود دیگه ترس گرفته بودتش فریاد کمک سر داده بود😄 امان از این پسرهای پر انرژی💪😉😬 در این دورهمی از مادربزرگ پنجاه و چند ساله و کوچولوی چند ماهه با هم ساعات خوشی رو گذروندیم. باز نوبت انرژی گرفتن بود کیک‌های یکی از مادران انرژی خوبی داد کاملا معلوم بود که زعفران‌هایی که جمع کرده و توی کیک ریخته بودند خیلی مرغوب بوده😉☺️ دمنوش و چایی و بیسکویت و انواع میوه... الحمدلله نعمت فراوان 😀 مادران چند دقیقه ای مشغول گفتگو شدن و بچه ها همچنان سرگرم بازی .. والیبال.. کشتی.. خلاصه بازی های درخواستی😅 دیگه باید یواش یواش سالن رو خالی می‌کردیم.. سالن رو جمع و جور و تمیز کردیم. وسایل سالن رو سر جاش گذاشتیم. خانواده به خانواده خداحافظی کرده و رفتیم به سمت و سوی خانه‌هایمان.👋 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
ایام فاطمیه شروع شد و دلمان هوای روضه های خانگی کرد💚،چند روزی بود که از این ایام میگذشت و اتفاقی افتاد که باعث شد نذری کنم مناسب این ایام وچه بهتر از دورهمی و حدیث کساء واستجابت دعای بعداز آن،به گفته ی اهل بیت ع: (على ع گفت: در اين صورت به خدا سوگند كه ما رستگار شديم و شيعيان ما نيز رستگار شدند به خداى كعبه سوگند. پدرم بار دوم فرمود: اى على، سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخته و براى رسالت همراز خود ساخته، اين خبر ما در هيچ محفلى از محافل اهل زمين كه جمعى از شيعيان و دوستان ما در آن باشند ياد نمى شود جز آنكه اگر اندوهگينى در ميان آنان باشد خداوند اندوهش را برطرف مى سازد، و اگر غم زده اى باشد خداوند غمش را مى زدايد، و اگر حاجتمندى باشد خداوند حاجتش را برمى آورد.)🙏 یکی از دوستان در گروه خواسته ی دلی اش را بیان کرد❤️ : بیایید خودمان هم روضه ای برگزار کنیم، من هم موقعیت رو مناسب دیدم و اعلام آمادگی کردم که پذیرای حضور گرمتان هستم.🙏🌸🌸 روز روضه فرا رسید ، درتکاپوی فراهم کردن وسایل پذیرایی بودم ، خدا خدا میکردم بچه ها همراهی کنند تا کارهایم به موقع انجام شود ، خداروشکر همین هم شد🙏 البته دوستان هم کمک کردند ویکی از دوستان زحمت پخت حلوا و... راکشید🥰 زمان داشت نزدیک به آمدن دوستان میشد ، کم کم همگی آمدند🚶‍♀🚶‍♀ و چندی بعد شروع به خواندن حدیث کساء کردیم📖 ، دراین بین روضه خوان هم آمدند ، بعد از دعا یکی از دوستان شروع به صحبت درمورد حضرت زهرا س و چله ی مراقبه ای که بین دوستان انجام شده بود کردند، از اتاق صدای بچه ها می آمد که مشغول درست کردن کاردستی بودند، نی های پلاستیکی تبدیل شده بودند به مهره های تسبیح و بچه ها با ذوق کامواها را از دل نی ها رد میکردند و روی مقوایی که جانمازشان بود میچسباندند، داستانی هم درمورد تسبیح حضرت زهرا برایشان گفته شد و همگی باشوق کاردستیهایشان را نشان میدادند😊، بچه ها مشغول خوردن خوراکی بودند، درهمین حین مادرها را با دستان گرمی که بر سینه میکوبیدند در روضه همراهی میکردند.☘ مجلس با دعای روضه خوان و فاتحه و صلوات به پایان رسید اما دلهای ما همانند دانه های تسبیح به هم متصل شده بود و گرمای وجود دوستان دلم را گرم کرده بود که در این شهر با وجود دوری از خانواده اما تنها نیستم ...❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
مادَرانه سَبزِوار
گزارش دعای ندبه باز هم انتطار ندبه ای دیگر چقدر صبح جمعه را دلنشین تر میکند تا صبح چند بار از شوق دعای ندبه فردا از خواب ناز بیدار میشوی که مبادا از ندبه جا بمانی مخصوصا با دوستانی که خالصانه زحمت جابحایی دیگران را نه با منت بلکه با روی گشاده بخاطر رضایت قلب مهدی فاطمه اقا جانمان انحام میدهند. روح انسان سرشار از محبت میشودو ما هم سرشار از این نور شدیم تا به منزل پر از صفا و صممیت این این شهید بزرگوار رسیدیم که این خود چندبرابر کرد این ارامش وجودمان را دعای عهد سرصبح روحمان را شاید کمی از زنگار گناه کنار زد تا نور ندبه بهتر بتابد بر دلهایمان بلکه کمی صیقل دهد شاید روشن تر شود و ببینیم که روزگار سختی برای مسلمانان پیش امده شاید کمی از رنج درد اقامون رو ببینیم واضطرار ظهور رو درک کنیم شاید تصمیم بگیریم حداقل دعا کنیم دعای از جنس واقعی آن هم شاید تصمیم گرفتیم کاری کنیم نمیدانم چگونه خواهیم توانست با مادر پهلوشکسته مان روبه رو شویم که او چگونه دفاع کرداز امام زمانش و ما چگونه از حمایت فرزندش سخن بگوییم. زمانه زمانه سختی شده حلقه یاران کم شده انشاالله که ما از این غربال رد نشویم دودمه های پایانی را دوستان با قلبی سرشار از عشق وعطش ظهور زمزمه کردند و با هم عهد بستیم امامان را یاری کننده باشیم. و مطلب بسیار زیبایی را هم دوست عزیزمان با بیان شیوا در مورد تربیت فرزند بیان کردند حالا نوبت به نوش جان کردن طعام بهشتی که درمنزل شهید بزرگوار متبرک شده بود بسیار خوشمزه و دلچسب بود که با دعای بسیار زیبای خانم سعادت همراه شد انشاالله خداوند به جان و مالشان برکت دهد و شهیدشان و همه رفتگانشان را قرین رحمت بفرماید. و ما هم رهسپار منزلهایمان شدیم تا از این نوری که از این مراسم نصیبمان شد در خانواده این سفره نور را بگسترانیم تا اعضای خانواده هم از این نور رزقی نصیبشان شود. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
فاطمیه در پیش بود و طبق قرار هر ساله مان،برای اینکه نشان دهیم مثل زهرا پای حق می ایستیم در تکاپوی برگزاری روضه مقاومت بمناسبت شهادت ایشان بودیم. سه هفته قبل از مراسم جلسه ای برگزار شد و بین جوانه ها،تقسیم مسئولیت شد. از هر جوانه ۲،۳ نفری حضور داشتند... یکی یکی مسئولیت ها برداشته شد. کم کم به روز روضه نزدیک میشدیم...اعضای جوانه ها در گروه روضه های مقاومت هماهنگی ها را انجام میدادند. تیم پشتیبانی،تیم فضاسازی، تیم انتظامات، تیم پذیرایی، تیم نظافت، تیم واحد کودک و... تقسیم مسئولیت هارا انجام داده بودند. حتی کسانیکه نمیتوانستند روز پنجشنبه برای روضه خود را برسانند، قبل روضه از برکات مهیا سازی آن بهره برده بودند. شب قبل از مراسم، فضاسازی با دقت و حساسیت بسیار زیاد انجام شد و مکان آماده ی عزاداریِ زهرای مرضیه بود. صبح روز پنجشنبه فرا رسید، مادران و کودکان خود را به مراسم عزاداری حضرت مادر می‌رساندند. وارد پارکینگ که می‌شدی کفش ها جفت شده و مرتب چیده شده بود. سمت راست پارکینگ، دو میز گذاشته شده بود، گویا روی آن محصولاتی چیده شده بود، که جوانه ها تمام سود حاصل از آن را به جبهه مقاومت هدیه میکردند. بچه ها با راهنمایی انتظامات وارد اتاق واحد کودک میشدند و مادران راهی طبقه بالا برای بهره بردن از روضه. هوا بشدت سرد بود و داغی چای روضه حضرت زهرا (س)، خون را توی بدن به جریان می انداخت! برنامه رسما شروع شد... مجری برنامه پس از خوشامدگویی از دخترخانمی بنام زینب دعوت کردند تا مجلس را مزین به قرائت قرآن کنند، سوره کوثر خوانده شد و پس از دعوت مجری، جناب آقای دکتر آریا نژاد سخنرانی خود را شروع کردند. از مقاومت گفتن... توصیه به خواندن تاریخ معاصر کردن... ماجرای تحریم تنباکو در ۵۵روز را بازگو کردند. توصیه به خواندن کتاب خاطرات آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران کردند؛ از مقاومت و تاثیرات مقاومت گفتند... از مقاومت شهیدانی که جای هیچ گلوله و زخمی روی تنشان نبود و از تشنگی شهید شده بودند، از مقاومت شهیدانی مثل شهید علی عرب،شهید خرازی،شهید آرمان علی وردی، شهید سیدحسن نصرالله،شهید یحیی سنوار برایمان گفتند... و کلی نکات ناب تربیتی برای تربیت نسل جدید برایمان توضیح دادند... سخنرانی که به پایان رسید، مجری شروع به خواندن شعری کرد که خودش یک روضه کامل بود... همه بغض کرده بودیم و اشکها روان شد... مداح که چند دقیقه زودتر رسیده بودند برای بچه ها مداحی کردند و حالا تشریف آوردند و مداحی رو با خواندن دعای سلامتی امام زمان عج برای خانومها شروع کردند... مداح از مقاومت حضرت فاطمه سلام الله میگفتن...و در نهایت رسید به قصه ی خداحافظی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله: ...اگر عجل وفاتی رو نمیخوندی...شاید چند روز دیگه میموندی...قرار بعدی ما کربلا...دم غروب...کنار راس بریده...اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیراً😭💔 در پایان مداحی امن یجیب خواندیم و برای ظهور،برای جبهه مقاومت،برای نابودی اسرائیل دعا کردیم... خدایا؟! مگه میشه پسر به عزای مادر نیاد...کاش امام زمانمان قدم به مراسم ما بگذارند... توی همون حال و هوای روضه وبا صورت خیس از اشک،پرچم حرم حضرت رقیه سلام الله دست به دست میچرخید و زیارت میشد. با رفتن مداح مجری اعلام کردند که نوبت خواندن دودمه ها و دم پایانی رسیده... تعدادی از بچه ها از واحد کودک آمدند و با مادرها شروع به خواندن دودمه ها کردند... دم پایانی نیز خوانده شدو مادران با فشردن دستان یکدیگر، التماس دعا برای هم داشتند. باشد که این روضه قبول شود ان شاالله. الّله ُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡