eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
281 دنبال‌کننده
524 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه 👇 س مثلا غذامون عدسی بود😌 بدون دسر و سالاد و چندنوع غذا😏 راستی به مناسبت چهلم😭 شهدای کرمان عکس شهدای همسن بچه های جوانه مون مهمان ما بودن🖤 انشاالله که دعای خیرشون بدرقه راه فرزندانمون بشه 🤲 الحمدلله که قلبها دست خداست آن شالله جمع هامون پایدارباشه چون نیت هایی که این جمع هارو برگزار میکنه بسیااار خالصانه است الحمدلله🤲 خدایا مارو ونسلمون رو برای خودت ودرمسیرخودت حفظ کن❤️
بعدازنوش جان کردن نهار🥘🍛یکی از مادران خوش ذوق گروه دوتا بِه رو باکمک دخترادست وپاگذاشتن وچادرسرشون کردندوآماده ی شنیدن قصه شدن قصه ای بامضمون کمک به مقاومت ومظلومیت فلسطین ولبنان تا انشالله بچه هامون از بچگی دشمن شون اسراییل روبشناسن ودرآخربامرگ بر اسراییل وآمریکاتوسط بچه هاقصه تموم شد وبچه هاشروع کردندبه خورد کردن بِه هاوریختن توقابلمه ی مسی قشنگی وشکر هم ریختن تاکدبانوهای آینده بشن . وبعدهم بِه هارو نوش جان کردند. تاساعت۹ شب پخت مربای بِه طول کشیداماچه رنگ وطعمی شده بودعالی👌 مربای مقاومت این میشود دیگر مردمی شبیه بِه مقاوم وسرسخت حتی بافشار پخت کم‌ نیاوردند‌. نصرومن الله وفتحه قریب🌼🌼🌼 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز دوم👇 روز قبل بچه ها مربا ها رو آماده کرده بودند امروز نوبت بسته بندی بود دو نفر برچسب های« سنصلی فی القدس» رو ، روی ظرفا میچسبوندن ، بعضی خانوما هم مربا ها رو داخل ظرفا میریختن و وزن مربا ها رو چک میکردن که به اندازه باشه . بچه ها هم با خودشون مشغول بازی بودن. بسته بندی که تموم شد ، مجدد تصمیم گرفتیم که مربای هویج درست کنیم ، دو تا از بچه ها زحمت خریدش رو کشیدن و یکی دو سه نفر هم اونا رو شستن و پوست گرفتن و خرد کردن ولی زحمت پختنشون افتاد گردن یه نفر .مربا های خرد شده توسط یکی از اعضای جوانه که ماشین داشت رسید دست سرآشپزش تا پخته بشه و بسته بندی. پروسه درست کردن مربا و بسته بندیش تموم شد، فقط برای زیبایی بیشتر دور شیشه های مربا با کمک بچه هایه ربان با یه شکلات🍬 در جهت اغفال بچه ها ، گره زدیم 😬 مرحله آخر هم خونه مرتب شد و هر کی رفت خونه خودش. رقیه خانوم موند و شیشه های مربا 😅 ادامه روز سوم 😊 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز سوم صبح جمعه بود بیقراردعای ندبه تا لحظه آهر دودل بودم برم یا نه چون میترسیدم برای بازارچه انرژی کم بیارم دل زدم به دریا متوسل به امام زمان و رفتم دعا. قرار بود یکی از دوستان که ماشین داره صبح بیاد دنبالم که مربا هارو ببریم بازارچه متاسفانه ناخوش احوال شد گفت نمیتونم صبح زود بیام رزق دعا ندبه این شد که یکی از خانما گفت من شوهرم هست با ماشین میاییم دنبالت میریم بازارچه سر راه یکی از دوستان سوار کردم رفتیم سمت جایگاه از درب که وارد شدیم تمام دوستان درحال فعالیت بودن یه گوشه کار گرفته بودن و داشتن کارهارو مرتب میکردن ماهم میزمون پیدا کردیم و مرباها و کردو بادام هارو رو چیدیم تا قبل اذان زیاد امیدی به فروش نبود نزدیک اذان با اینکه هوا خیلی سرد بود ولی نمازگزاران آمدن و فروش ما شروع شد اذان که تمام شد همه بدو بدو رفتن برای نماز منم از خستگی رفتم خونه دل تو دلم نبود آخه زیاد فروش نداشتیم ولی وقتی اضافه های مربا هارو دوستم آورد خونه چشمهام😍این شکلی شد تعداد کمی مونده بود و همه گردوهای فروش رفته بود و بادام هم یک کیلو مونده بود. خداوند از بانیان بِه وسیب،شکر،گردو،بادام قبول کنه 🤲 و یه خدا قوت به بچه های پاکار جوانمون که با هر خالی کسالت ،خستگی ،بچه کوچیک،بارداری و...ولی هر کدوم یه گوشه کار گرفتن و همه چیز به خوبی انجام شد. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
(س) احساس شیرین و لطیفی بود🥲 حس حضور میان بانوانی که از جنس صفا بودند و محبت و ایمان و نور مادری. آن‌هم برای نو مادری چون من، که غم غربت و نبودن خانواده در بَرَم، رنج مثبت و شیرین مادری را کمی سخت کرده بود😇 از صبح آرام و قرار نداشتم، برای پیوستن به دورهمی رقیه ای ها😍 جمعی که به تازگی به محفل پراز نور و معرفتشون ملحق شده بودم🥰 صبح زود بیدار شدم و بعد از مرتب کردن خانه وانجام کارهای منزل، دخترکانم رو مهیای رفتن کردم‌. غرق ذوق و التهاب رفتن بودیم☺️ قشنگتر ماجرا این بود که میزبانمان کربلایی بود و آن‌هم چه کربلائیه عزیزو مهربانی😍 به محض رسیدن، صاحبخانه با خوشروئی و چهره ای گرم و صمیمی مارا به داخل دعوت کرد و من برای اولین بار با اعضای دوست داشتنی و پراز نشاط جوانه حضرت رقیه(س) رو به رو شدم و مشغول سلام و سلامتی وگفت و گوهای دوستانه شدیم☘🍂 از مادرانگی هایمان گفتیم🥰 از اینکه در چه مسیر پراز رنجِ سرشار از لذتی قرار داریم. از چالش های مادرانه، از گاهی کم آوردن ها🥲 از راه حل ها و تجارب مادرانه ی مان☺️ آنقدر گفتیم و گفتیم که وجودمان آرام شد از اینهمه همدلی و همدردی. باب شوخی و خنده هم باز بود الحمدلله😉 غرق صحبت و خوش و بش بودیم که کربلایی عزیزمان با سوغات کربلا از ما پذیرایی کردند و عِطر روح بخش تربت و تسبیح حسینی، مهمان منزل گرمشان شد🥰 دخترانمان همه مشغول بازی و نشاط و جست و خیزهای کودکانه خود بودند و من چقدر شاکر بودم از این نعمت دوست خوب که نصیب و قسمت دخترهایمان هم شده بود. صدای ملکوتی اذان که بلند شد🌱 رقیه ای ها یک به یک قامت بستند و مشغول ادای این فریضه شیرین الهی شدند و بعد از تشکر و قدردانی از زحمات میزبان کربلایمان، یکی یکی عزم رفتن کرده و راهی خانه و کاشانه گرم خود شدیم😍❤️ البته بگم که این برنامه جز برنامه ثابت جوانه مون نبود و فقط جهت دیدار با کربلایی عزیزمان چیده شده بود 😊 (س) الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
مدتی درگیر برنامه های بازارچه ها و جبهه مقاومت بودیم دورهمی هامون روال طبیعی نداشت و چندباری کنسل شد... تا اینکه من خونه نشین🤰🏻 شدم و دلم حسابی تنگ دوستانم 😔 وقتی دورهمی جوانه مون بود و من فقط عکس هاشون رو می‌دیدم حسرت میخوردم😔 تا اینکه تصمیم براین شد این دورهمی مون رنگ بوی جلسه رسمی داشته باشه و از سران مادرانه دعوت کنیم ☺️(خانم عباسی نبینه صلوات) هماهنگی ها انجام شد و خانم عباسی و خانم بنجخی دعوت شدن به جمعمون، منم فرصت غنیمت شمردم و برای اینکه شرکت تو این جلسه بسیار مهم بود و باید همه اعضا حضور داشته باشن دل زدم به دریا واستراحت اجباری این ماه آخر بارداری🤰 و شکستم و رفتم به جمع دوستانم که حسابی از دیدن تک تکشون ذوق کردم🥰😍 و دوست داشتم تک تکشونو محکم بغل کنم🤗😘 ولی متاسفانه طی اتفاقات پیش بینی نشده،بازم از دیدن دوتا از دوستانم محروم شدم 😔 خانم عباسی عزیز جلسه رو به صورت رسمی با معرفی افراد و تعدادی سوال مهم شروع کردن ... انگیزه و روال جوانه رو رصد کردن و کلی ایده های قشنگ کاربردی گفتن و به معنای واقعی هممونو فول شارژ کردن 🤩 خدا سلامتی بهشون بده🤲 صحبت ها تموم شد و بازم به الهام جان مهربونم زحمت داده بودیم مارو برسونه زودتر از همه خونه میزبان خوشرو ومهربون مهسا جان که بچه ها ترکونده بودن رو ترک کردیم ولی دوستان دیگر هنوز به ضیافت خود ادامه دادن 👀 و خبر موثق هم رسید که خونه میزبان به تنظیمات کارخانه برگردوندن و مرتب و تمیز تحویل دادن🌷🌷 باشد که همیشه جمعمون پایدار باشه ان شاءالله 🤲 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡