eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
333 دنبال‌کننده
919 عکس
133 ویدیو
7 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله... ندبه ی ۱۱ابان مسافری ندارم و تنها راهی قرار جمعه ها میشوم... فرصت مناسبی بود برای دردو دل با صاحب امروز... چرا می آیم چه میخواهم.؟ اصلا منی که خواب صبح یکی از لذت بخش ترین هاست برایم چرا با عشق بلند میشوم و خود را به ندبه میرسانم.... میبینی آقاجان اگر تنها یک کار باشد که بادرصد عشق بالا برایتان انجام میدهم شاید همین ندبه خوانی ها در جمع مادرانه یمان که روزبه روز به لطف شما بزرگتر میشود باشد... ۵طبقه را بالامیرویم البته نه باپله😑که خدا بیامرزد مخترع اسانسور را.... (خدایا میشود ماراباآسانسور بالا بکشی) دیررسیدم ولی الحمدالله که رسیدم....🤲 جمع های مومنانه ای که برای خدااست همیشه نور وانرژیش فرق دارد بازهم انرژی مراسم خواب را ازسرم میبرد... اشک در مراسم ندبه را دوست دارم دنیایی را طلب میکند که آخرتش را اباد کند... دعاتمام شد حالا نوبت به جهادتببین رسید عزیزمان برایمان از کتابی گفت که بازبان طنز آمریکا را معرفی میکند همیشه میخواستم بخوانمش اما جذابیتی برایم نداشت😶 امابابیان زیبای تبین گر امروز حتما بع سراغش میروم😍 سفره ی صبحانه پهن شد.... برکت و نور روزی میزبان عزیز..... پس ازصبحانه هم باز درگیر دنیاشدیم 🤦‍♀😐و به مزون زیبای طبقه بالا رجوع نموده و درراستای خوشکلازیسیون دنیا قدم هایی برداشتییم🤨 خدایا رستگارمان کن❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بلاخره داشت طلسم دورهمی هامون شکسته میشد. ازونجایی که جمع شدن مادرای جوانه ما، اونم هر کدوم با یکی، دوتا، سه تا بچه، اونم از نوع مذکرش، خیلی به پیچ و تاب خورده بود و هر بار دلیلی برای کنسل شدنش پیدا میشد تصمیم گرفتیم یه دورهمی بذاریم از نوع خیلی متفاوتش.😀 شاید بپرسین چه تفاوتی؟؟🤔 جونم براتون بگه انگاری اینبار یکی از مامانای جوانمون، هَووووو سرش اومده بود.😧 به همین دلیل قرار گذاشتیم بریم دیدن هَوووو خانم و دلی از عزا در آریم. بلاخره تاریخ و روز و قرار و مسئولیت هاروگذاشتیم رو میز و هر کدوم یه مسئولیت رو تقبل کردیم و گزارش نویسی هم بدست من کج قلم افتاد. آخ چ دلی صابووون زده بودیم برای دیدن هووو جان. ولی با این حساب بازم چنتا از مادرامون بدلیل بی محل بودن دندونپزشکای شهرمون موفق به شرکت نشدند. حاضر و آماده منتظر دریافت اذان مغرب بودم تا نماز بخونم و راهی منزل میزبان بشم که گروه رو باز کردم. یهو با پیام میزبان مواجه شدم که نوشته بود بنا ب دلایلی احتمال کنسل شدن دور همی وجود داره. ازونجایی ک تنور داغ بود و باید میچسبوندم تا دورهمی دوباره به فنا نره، با خونه ای پر از شلوغیجات از دوستان دعوت کردم ک دورهمی رو کنسل نکنن و فقط فرمون هارو به سمت خونه ما بچرخونن، که میزبان از دل پرش اومد و اعلام آمادگی کامل نمود. بعد نماز راه افتادیم و با فاطمه جان طالبی همزمان رسیدیم. زنگ در رو زدیم و با باز شدن در بالا رفتیم. بعد از دیده بوسی با مهدیه جان و مدیر عزیز که زودتر از ما رسیده بودن، پیگیر هوووو جان شدیم، که دیدیم بععععلهههه هوووخانم تو گهوااااره برا خودش عشق و حاااالی می‌کنه.😍😍 چیه فک کردین راستی راستی داریم میریم دیدن هوووو؟😒🏹🔪🗡 ازونجایی که ما جوانه،دختر ندیده،پسرزا بعد ۱۳تا پسر جوانه، صاحب یه دختر گوگولی ناز بنام زهرا خانم شده بودیم(قربونش برم منه🤱) به چشم یه هووو برا مهدیه بهش نگاه میکنیم. خلاصه بعد از حاشیه روی رفتیم سر بحث دورهمی روز پدر، و قول و قرارهایی رو چهار نفری پیش بردیم و برای کمک به جبهه مقاومت هم پیشنهاداتی دادیم وتا حدودی به نتایجی رسیدیم. که یکی از مادرها یادآوری کرد قرآن نخوندیم یکی از گلپسرامون سوره ناس رو تلاوت کرد. و صدقه هم توسط یکی دیگه از گلپسرا جمع شد . همزمان از پذیرایی میزبان عزیز هم بهره مند می‌شدیم. ازونجایی که مسئول گفتگومون موفق به اومدن نشد، یک داستان از کتاب دختران ایران رو میون گریه و خنده و بازی بچه ها خوندیم . خاله ملیحه بمناسبت شهادت سردار دلها،قصه ای از شجاعت های ایشون و معرفی شخصیت ایشون برای بچه ها تعریف کرد و بچه ها قول دادند مثل سردار قوی باشن و مواظب کشورشون باشند. و بعد هم با بچه ها یکم بازی کردیم و یکی یکی منزل میزبان رو ترک نمودیم. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡